نام پژوهشگر: نادر فرساد اختر
نادر فرساد اختر سید ابوالقاسم محمدی
در این مطالعه، تنوع ژنتیکی هشت جمعیت بومی منطقه آذربایجان و سه رقم خارجی new stem، helos و topas، بر اساس خصوصیات مورفولوژیک، خصوصیات بیوشیمیایی و نشانگرهای مولکولی بررسی شد. علاوه بر این، برای مطالعه باززایی گیاه و تولید هیپریسین در شرایط درون شیشه ای، ریزنمونه های برگی در محیط کشت حاوی غلظتهای مختلف تنظیم کننده های رشدی bap و iaa کشت گردید. تجزیه واریانس داده های مزرعه ای نشان داد که از نظر ارتفاع بوته، سطح برگ، طول گل آذین، تعداد غده های تیره رنگ گلبرگ، تعداد غده های تیره رنگ برگ، تعداد غده های روشن برگ و میزان هیپریسین، بین ژنوتیپها تفاوت معنی دار وجود دارد. بر اساس مقایسه میانگین ها جمعیت مرزگر و ارقام اصلاحی بیشترین میزان هیپرسین را تحت شرایط مزرعه ای تولید کردند. محاسبه ضرایب همبستگی نشاندهنده رابطه مثبت و معنی دار بین میزان هیپریسین و تعداد غده های تیره رنگ برگ و گلبرگ بود. تجزیه خوشه ای بر اساس صفات مورفولوژیک و بیوشیمیایی، جمعیتهای بومی و ارقام اصلاح شده را به طور کامل تفکیک کرد. از 50 آغازگر issr مورد بررسی، 13 آغازگر با الگوی نواری قابل امتیازدهی در مجموع 99 نشانگر چند شکل با طول تقریبی 100 تا 1700 جفت باز در ژنوتیپهای مورد مطالعه تکثیر کردند. براساس داده های مولکولی، بیشترین و کمترین میزان چند شکلی به ترتیب به جمعیت بومی علی بولاغی و رقم اصلاح شده new stem تعلق داشت. در مقایسه دو به دوی جمعیتهای بومی کمترین فاصله بین دو جمعیت جنگل و علی بولاغی و بیشترین فاصله بین جمعیتهای اردبیل و ملکان مشاهده شد. در ارقام اصلاح شده نیز ارقام new stem و helos کمترین و ارقام new stem و topas بیشترین فاصله ژنتیکی را داشتند. گروه بندی جمعیتها و ارقام مورد مطالعه بر اساس نشانگرهای issr آنها را به سه گروه متمایز منتسب کرد. در این گروه بندی، ارقام خارجی به طور کامل از جمعیتهای بومی تفکیک شدند. بر اساس تجزیه واریانس مولکولی، 70 درصد تنوع مولکولی کل توسط تنوع بین و 30 درصد آن توسط تنوع درون جمعیتها تببین شد. تجزیه رگرسیون چند گانه با استفاده از داده های issr و میزان هیپریسین و نیز صفات مورفولوژیک، در مجموع 33 نشانگر مثبت برای این صفات شناسایی کرد. بیشترین و کمترین تعداد نشانگر مثبت به ترتیب مربوط به صفات میزان هیپریسین (14 نشانگر) و سطح برگ (5 نشانگر) بود. تجزیه واریانس داده های حاصل از کشت بافت نشان دهنده وجود تفاوت معنی دار بین ژنوتیپهای مورد مطالعه از نظر قطر کالوس، تعداد شاخساره، تعداد غده های تیره رنگ برگ، میزان هیپریسین، تعداد ریشه و تعداد روز تا ریشه دهی بود. اثر متقابل ژنوتیپ×bap از نظر قطر کالوس و میزان هیپریسین نیز معنی دار بود. همچنین از لحاظ قطر کالوس، تعداد ریشه و روز تا ریشه دهی، اثر متقابل ژنوتیپ×iaa معنی دار به دست آمد. نتایج تحقیق کنونی قابلیت بالای باززایی علف چای در شرایط کشت درون شیشه ای را نشان داد. با وجود این، میزان تولید هیپریسین در مقایسه با شرایط مزرعه ای بسیار کم بود.
نسرین پورعباد علی موافقی
گیاه lallemantia iberica یا بالگوی شهری متعلّق به تیره¬ی lamiaceae(نعناع) است و به علّت استخراج روغن از دانه¬های آن و سنتز فرآورده¬های ثانویه¬ی با ارزش، دارای اهمیت دارویی و غذایی می¬باشد. به علّت وجود محدودیت¬هایی در زمینه¬ی کشت طبیعی این گیاه در برخی نواحی دنیا، تکنیک کشت بافت گیاهی یکی از سیستم¬های موثر در زمینه¬ی حفاظت و بهبود فرآورده¬های ثانویه¬ی آن به شمار می¬رود. در بررسی حاضر، میزان تولید فلاونوئید و فنل کل و نیز تغییرات کمّی رنگیزه¬های فتوسنتزی از طریق کشت شاخساره و کالوس گیاه بالنگوی شهری، مورد ارزیابی قرار گرفت و همراه با این موارد، سنجش برخی پارامترهای رشدی و ترکیبات فرّار گیاهی در شاخساره¬های این گیاه مدّ نظر قرار گرفت. جهت تولید شاخساره از بخش گره به عنوان ریز نمونه و از محیط¬های کشتms حاوی 6 غلظت مختلف از تیدیازورون استفاده گردید و برای القای کالوس نیز از بخش اپی¬کوتیلدون به عنوان ریز¬نمونه و از محیط¬های کشت حاوی mg/l1 از تیدیازورون، نفتالن استیک اسید و ترکیبی از بنزیل آدنین و نفتالن استیک اسید، استفاده به عمل آمد. آنالیز ترکیبات فرّار نیز با استفاده از کروماتوگرافی گازی و اسپکترومتری جرمی صورت پذیرفت. مطابق با نتایج بدست آمده، افزایش غلظت تیدیازورون از mg/l 22/0 تا mg/l66/0 باعث افزایش میزان فلاونوئید کل می¬گردد و بیشترین مقدار فلاونوئید در غلظت mg/l2 از تیدیازورون مشاهده شده است و برای فنل کل نیز بیشترین مقدار بدست آمده برای غلظت mg/l 66/0 از تیدیازورون مشاهده می¬شود. برای کالوس¬های تولید شده، در میان سه نوع تنظیم کننده¬ی رشدی مورد استفاده، تیمار تیدیازورون نسبت به دو تیمار دیگر از نظر تولید فلاونوئید و فنل کل، از عملکرد مطلوب¬تری برخوردار بود. در حالت کلّی، بیشترین میزان فلاونوئید برای شاخساره¬های گیاه بالنگوی شهری و بیشترین فنل کل برای کالوس¬های این گیاه بدست آمد. از میان 55 ترکیب شناسایی شده از طریق آنالیز ترکیبات فرّار، تنها یک مقدار کمی ترکیبات مونوترپنی و سزکوئی-ترپنی، مشاهده گردید و بخش اعظم این ترکیبات متعلّق به گروه آلکان¬های هیدروکربنی می¬باشد.
مینا شهیم قلعه چه ناصر مهنا
با توجه به اهمیت نقش ژن hppks1 در بیوسنتز هیپرفورین در گیاه علف چای، در این تحقیق اثر غلظت های مختلف سالیسیلیک اسید بر بیان این ژن با استفاده از روش real-time pcrمورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور، کالوس های حاصل از نمونه های برگی گیاهان علف چای کشت شده در شیشه تحت تیمار سه غلظت سالیسیلیک اسید قرار گرفتند و فعالیت ژن hppks1در زمان های 24، 48 و 72 ساعت بعد از تیمار با روش pcr با ارزیابی لحظه ای مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در محیط عاری از الیسیتور میزان بیان ژن در زمان های مختلف تغییری نداشت. در نمونه های تیمار شده با 100 میکرومولار سالیسیلیک اسید، بعد از 24 و 48 ساعت میزان بیان ژن hppks1به طور آشکاری روند رو به رشدی داشت. روند مشابهی در نمونه های تیمار شده با غلظت 250 میکرومولار این الیسیتور نیز مشاهده شد. بر این اساس بیشترین میزان بیان ژن hppks1 مربوط به زمان 48 ساعت و کمترین آن مربوط به زمان 72 ساعت بود. بر اساس نتایج به دست آمده مشاهده شد که در هر سه زمان 24، 48 و 72 ساعت، با افزایش غلظت سالیسیلیک اسید بر میزان نسبی بیان ژن hppks1 افزوده می شود. همچنین، مشاهده گردید که میزان بیان این ژن 24 ساعت پس از آزمایش برای تیمارهای شاهد، 100 و 250 میکرومولار به ترتیب حدود یک، 9/1 و 7/2 برابر میزان بیان آن در نمونه های شاهد بود. روند مشابهی 48 ساعت پس از آزمایش نیز مشاهده شد به طوریکه با افزایش غظت از صفر به 250 میکرومولارسالیسیلیک اسید میزان نسبی بیان ژن حدود 3 برابر افزایش یافت. نتایج مشاهده شده در مدت زمان 72 ساعت نیز روند مشابهی با نتایج فوق نشان می دهد به طوریکه غلظت های صفر و 250 میکرو مولار سالیسیلیک اسید به ترتیب با حدود یک و 5/2 برابر شاهد دارای حداقل و حداکثر میزان بیان ژن hppks1 در شرایط آزمایش بودند. بر اساس نتایج فوق می توان نتیجه گرفت که با افزایش غلظت سالیسیلیک اسید بعد از گذشت 24 و 48 ساعت افزایش معنی داری در بیان ژن hppks1 مشاهده شد، درحالی که بعد از 72 ساعت در همه غلظت ها رو به کاهش گذاشت. بنابراین ممکن است انتظار داشته باشیم که افزایشی در محتوای هیپرفورین کالوس ها تحت تیمار سالیسیلیک اسید تنها تا حدود 48 ساعت بعد از تیمار مشاهده شود.
سمیه بهرامی کیا ناصر مهنا
گل راعی با نام علمی hypericum perforatum یک گیاه علفی از تیره hypericaceae است که اهمیت آن به عنوان یک گیاه داروئی به دلیل داشتن ترکیباتی مانند هیپریسین و هیپرفورین به طور قابل توجهی افزایش یافته است. با توجه به اهمیت ژن hyp-1 در بیوسنتز هیپریسین در این تحقیق اثر غلظت های مختلف اسید سالیسیلیک بر بیان این ژن مورد مطالعه قرار گرفت.میزان بیان ژن به میزان غلظت الیسیتور، همچنین به مدت زمان تیمار بستگی دارد و در این تحقیق بهترین زمان، 24 ساعت و بهترین غلظت، 250میکرومولار بدست آمد.