نام پژوهشگر: مریم دریانورد

بررسی نشانه شناسی داستان حضرت ابراهیم(ع) در قرآن کریم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - پژوهشکده ادبیات 1390
  مریم دریانورد   علی باقر طاهری نیا

داستان حضرت ابراهیم- علیه السلام- یکی از داستانهای طولانی قرآن کریم است که در سوره های متعددی چون بقره، انعام، هود، حجر، مریم، انبیاء، شعراء، عنکبوت، صافات و ذاریات و... ذکر شده است. مهم ترین قسمت هایی از داستان که قرآن بیشتر به آن تأکید داشته، گفتگوی حضرت ابراهیم – علیه السلام - با خداوند متعال، پدر، قوم و پادشاه و هم چنین گفتگوی آن حضرت با فرشتگان است. داستان حضرت ابراهیم- علیه السلام- در هر سوره برای بیان اهداف سوره و متناسب با فضای کلی آن، ذکر می شود و با آیات قبل و بعد خود متناسب و در یک محور خطی هم نشین شده است، به گونه ای که تصویر کلی سوره را تکمیل می کند، به همین دلیل هر قسمت از داستان در سوره ی متفاوتی واقع شده است. داستان مذکور در قرآن کریم، علاوه بر اینکه با محور اصلی سوره متناسب و هماهنگ است، از ساختار منسجم و منظمی تشکیل یافته است و بر یک هدف و پیام – اثبات وحدانیت خداوند متعال- استوار است و از تعدای اجزاء و عناصر تشکیل یافته که در جریان انتقال هدف حرکت می کنند و به اقتضای آن گاه پررنگ و گاه کم رنگ می شوند. شخصیت، مکان و گفتگو از عناصر مهم داستان است که به عنوان نشانه معنا را منتقل می سازند. شخصیت ها در داستان نشانه هایی هستند که به دو گروه حق و باطل تقسیم می شوند. حضرت ابراهیم به عنوان شخصیت اصلی داستان، رفتار و سخنان و گفتگوهایش، بر حقانیت خداوند متعال در بین خدایان دروغین دلالت دارد اما در مقابل شخصیت حضرت ابراهیم –علیه السلام-، شخصیت-هایی مخالف با حق اند و حین گفتگو جهالت خود را در برابر حق آشکار می سازند. داستان از اسلوب گفتگو برای انتقال معنی بسیار بهره مند گشته است و مفهوم را بهتر نمایان می سازد. گفتگو در داستان بین شخصیت اصلی – حضرت ابراهیم- و شخصیت های دیگر داستان صورت می گیرد و در جریان حق و باطل با هم درگیر می شوند که سخنان، الفاظ و عبارات آن با هم و با هدف داستان در ارتباط است. مکان ها نیز توحید و یکتایی خداوند متعال را به تصویر می کشند، کعبه، مهم ترین مکان در داستان است که بر وحدت دلالت دارد. از دیگر نشانه ها، نشانه های طبیعی – ستاره، ماه، خورشید و آتش- و غیر طبیعی- چاقو و بت- که داستان را در ارائه ی هدفش یاری می رسانند. این نشانه ها نیز هرکدام اراده و قدرت خداوند را مجسم می سازند.

بررسی و مقایسه دو رویکرد در حکمت عملی در تاریخ فرهنگ و تمدّن اسلامی:رویکرد نظامیه ای (امام-محمّدغزّالی) و رویکرد یونانی گری (خواجه نصیرالدین-طوسی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  مریم دریانورد   محمد حسن کریمی

پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه دو رویکرد در حکمت عملی در تاریخ فرهنگ تمدّن اسلامی، رویکرد نظامیه ای امام محمّدغزّالی در کیمیای سعادت و رویکرد یونانی گری خواجه نصیرالدین طوسی در اخلاق ناصری انجام شده است. روش به کار گرفته شده در این پژوهش، کیفی است و همچنین روشی که برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش مورد استفاده قرار گرفت رویکردی توصیفی _ تفسیری می باشد. که روش داده یابی آن مبتنی بر مطالعه ی اسناد و مدارک است. برای این منظور در وهله ی نخست به اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی و کیمیای سعادت امام محمّدغزّالی و سپس به کتاب ها و مقالاتی مراجعه شد که مرتبط با حکمت عملی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی و امام محمّدغزّالی بود. که حکمت عملی خواجه نصیرالدین طوسی بر شناخت نفس و اعتدال قوا مبتنی است و حکمت عملی امام محمّدغزّالی علاوه بر شناخت نفس بر شناخت خداوند، دنیا و آخرت توجّه داشته و اعتدال را برای رسیدن به فضیلت لازم می داند. بر این اساس، مهم ترین نتایج و دستاوردهای این پژوهش عبارتند از این که غزّالی با افزودن مولّفه هایی مانند لزوم تمسّک به توفیق و امداد الهی و رعایت اعتدال و حدوسط، تأکید بر فضایل دینی مانند توکّل، صبر، عشق به خدا و ...، تعریف سعادت حقیقی به سعادت اخروی و در نظر گرفتن شرع و عقل به عنوان معیار اعتدال آن را غنا بخشیده و کامل تر نماید و با اخلاق شریعت مدار سازگار نماید. و غایت و هدف در حکمت عملی خواجه نصیرالدین طوسی، رساندن فرد به سعادت است که در نتیجه ی تهذیب قوای نفسانی (ناطقه، غضبی و شهوی) و ایجاد اعتدال در میان حاصل می شود که باعث ایجاد فضایل چهارگانه ی حکمت، شجاعت، خویشتنداری و عدالت می شود.