نام پژوهشگر: مریم شریف نسب
امیر اثنی عشری مریم شریف نسب
این پایان نامه در یک مقدمه و چهار فصل تنظیم گردیده است . در فصل اوّل تعریفی اجمالی از تحلیل بلاغی ، سبک و سبک شناسی و سبک شناسی نقش گرا و ساخت گرا ارائه شده است ؛ همچنین پس از معرفی نرم افزار به کارگرفته شده در این تحقیق ، با رویکردی تحلیلی زندگی و آثار ابتهاج مورد بررسی قرار گرفته است . در فصل دوم بر مبنای روش های آماری تعدادی از غزل های سایه انتخاب شده است و هر یک از غزل های منتخب در سه بخش ادبی ، زبانی و فکری مورد بررسی های سبک شناسانه قرار گرفته است ؛ سپس با ذکر شواهد متعدد از شعر شاعران قدیم و معاصر به تأثیر پذیری فکری و زبانی و ادبی ابتهاج از این شاعران اشاره شده است . در فصل سوم جدول های توصیف آماری و فراوانی ، و نمودارهای میله ای هر صنعت بلاغی به صورت منظم و طبقه بندی شده ذکر شده است . در فصل چهارم مقایسه ای کلّی میان صنایع بلاغی موجود در غزل سایه انجام گرفته است و به تحلیل جزء به جزء نمودارها پرداخته شده است . در نتیجه گیری نهایی پایان نامه نیز مختصات و ویژگی های کلّی غزلیات ابتهاج در سه حوزه فکری ، زبانی و ادبی ، بر مبنای بررسی های سبک شناسانه و آماری صورت گرفته در این تحقیق ، ارائه گردیده است .
اعظم هاشمی مریم شریف نسب
حمید امجد یکی از نمایشنامه نویسان معاصر و صاحب سبک است. رساله ی حاضر به تحلیل ساختاری و مضمونی نمایشنامه های او می پردازد. در فصل های دوم و سوم اطلاعاتی درباره اجزای نمایش، ساختار و ساختار نمایش ارایه و پس از آن به نمایشنامه های دهه هفتاد و هشتاد امجد مراجعه می شود و هر نمایشنامه جداگانه مورد بررسی قرار می گیرد. در پایان، جمع بندی و تحلیل نهایی ارایه می گردد. در تحلیل ساختاری نمایشنامه ها، از الگوی کلود برمون – از ساختار گرایان – استفاده می شود.
نیره سلیمی حسین نجف دری
ابوتراب خسروی یکی از نویسندگان برجسته نسل سوم ایران است. تاکنون دو مجموعه داستان کوتاه با عنوان های هاویه (1370)و دیوان سومنات (1377) از او به چاپ رسیده است. خسروی دو رمان هم نوشته است. وی اسفار کاتبان را در سال 1379 و رود راوی را در سال 1382 منتشر کرده است. رمان های خسروی به دلیل تازگی سبک نگارش، برنده جایزه مهرگان ادب و جایزه سال هوشنگ گلشیری شده اند. خسروی نویسنده ای است با سبکی خاص و منحصر به فرد، آثار او به نوعی فرازمانی و فرامکانی اند. زمان در68 درصد داستان ها امری انتزاعی است و معمولاً با اسامی عام مانند آن روز، آن شب، آن سال و... یاد می شود. حتی گاهی هم که زمان مشخص است به دلیل رئالیستی نبودن فضای داستان، زمان تقویمی تبدیل به زمان انتزاعی می شود. مکان هم همین وضعیت را دارد. مکان در 75 درصد داستان های خسروی نامعلوم است و نام های عام مانند خیابان، خانه، بیمارستان و... دارد. در مواردی هم که مکان مشخص است، با واقعیات جهان خارج همخوانی ندارد. فضای داستان های خسروی مبهم و رازآلودند. گاهی مردگان در آن رفت و آمد دارند و گاهی افرادی ناشناس زندگان را با خود به مکانی نامعلوم می برند. در جهان کابوس مانند او همه چیز در مرز متلون خواب و بیداری موج می زند و حتمیت و قطعیتی در کار نیست. در بعضی از داستان ها مانند «پلکان» و «مرثیه برای ژاله و قاتلش» یک واقعه بارها و بارها تکرار می شود. همه داستان های خسروی در فضای شهری اتفاق می افتند و شخصیت هایشان مرفه و تجمل گرا هستند. خانه ها معمولاً بزرگ و درندشت با اثاثیه گران قیمت تصویر می شوند. مانند خانه نقّاش در «مینیاتورها»، خانه سعید که پر از اشیاء عتیقه است. خانه اقلیما، باغ و عمارت آقای فیاضی در «صورت بند» و... گاهی شخصیت ها به طبقات متوسط تعلق دارند و در آپارتمان زندگی می کنند. مانند داستان های «پلکان» و «مرثیه برای ژاله و قاتلش» ؛ ولی هیچ نشانه ای از فقر در آثار خسروی دیده نمی شود. 66 درصد شخصیت ها مرد و فقط 34 درصد زن هستند. در دو داستان کابوس های شبانه و صدای ساعتی که پنهان است، هیچ شخصیت زنی حضور ندارد. زنان در آثار خسروی معمولاً نقش مستقل و برجسته ای ندارند. آنها همان نقش های سنتی همسر، معشوقه، مادر و رقاصه را ایفا می کنند. شیوه روایت خسروی در رمان هایش شیوه ای تلفیقی و نوین است. اسفار کاتبان یک روایت اصلی و سه روایت فرعی دارد که همه روایت ها با یکسانی و استحاله شخصیت ها به هم پیوند خورده اند. در رود راوی یک روایت اصلی و یک روایت فرعی وجود دارد. یکی از شگردهایی که در داستان های خسروی تکرار می شود، آفرینش شخصیت و اشیاء با روش های غیرمعمول است. مثلا در «مینیاتورها» فرزندان مادام، شبیه مینیاتورها هستند و از نقش به وجود آمده اند. خسروی از نمادهای اسطوره ای در آثارش بهره می گیرد که مهم ترین آن ها کلمه است. کلمه در ادیان ابراهیمی تقدس دارد. در تورات و قرآن آمده که خداوند جهان را با کلمه آفریده است. نکته دیگر اشاره به کتاب های مقدس و متون مذهبی است. عنوان مجموعه «هاویه» از آیه قرآن گرفته شده و در ابتدای کتاب، ترجمه آیات 9 تا 11 سوره قارعه، آورده شده است.
محمد مهدی ابراهیمی فخاری مریم شریف نسب
امروزه داستان کوتاه فارسی، تفاوتها و شباهتهایی نسبت به دروههای قبل دارد. بررسی این تفاوتها و شباهتها از نظر ساختاری و مضمونی برای نقد و بررسی عمیق آنها ضروری است. در این پژوهش سعی میشود مختصات این آثار با نگاهی بیطرف و صرفاً توصیفی بررسی شود. برای این کار ابتدا آثار مهمی که در این دوره انتشار یافتهاند انتخاب شده است. تمامی این آثار، برنده جایزه بهترین مجموعه داستان سال، از بنیاد ادبی گلشیری هستند که میتواند یکی از ملاکهای لازم برای یک مجموعه داستان موفق باشد. این داستانها از نظر ساختاری دارای انواع مختلف و فرمهای کلاسیک و مدرن هستند. همچنین برخی از آنها به موضوعها و مضامین تازه پرداختهاند. از نظر عناصر داستانی دیگر نیز، گاهی نوآوریهای خاصی در آنها به چشم میخورد که قابل تحلیل و بررسی هستند. استفاده از تکنیکهای مدرن و پسامدرن نیز در برخی از داستانها دیده میشود که در این پژوهش به طور جزئی بررسی شدهاند. همچنین نمادها و توصیفهای داستانهای انتخابشده، (7 مجموعه داستان / 63 داستان کوتاه) بررسی و شرح شدهاند.
لیلا حاجی یوسفی مریم شریف نسب
چرمشیر با بیش از شصت اثر چاپ شده در ایران و کشورهای دیگر، نویسنده ای صاحب سبک در زمینه ادبیات نمایشی محسوب می شود.پایان نام? حاضرابتدا به توضیح کلیات و مفاهیمی چون ساختار، مضمون، اجزای نمایشنامه، اجزای ساختار و... پرداخته وسپس با معرفی ساختارگرایی،نگاهی به نظرات چند تن ازساختگرایان برجسته داشته ودربخش تحلیل ساختاری نمایشنامه های چرمشیر،بادرنظرداشتن قرائتی آزادازاین نظریات،الگوهای ساختاری نمایشنامه های ده? هشتاد این نویسنده رابدست آورده وبامقایسهآنهابایکدیگر شباهت های ساختاری این آثار رانشان داده است. الوی ساختاری این نمایشنامه ها با الگوی کلود برمون قابل تطابق است.علاوه برتحلیل ساختاری،زبان، شخصیت و مضمون نیز در آثار وی بررسی شده و ویژگی های آنها تحلیل شده است.زبان آثار چرمشیر ویژگی بارز نمایشنامه های اوست. او در این آثار از زبانی نمادین و تمثیلی بهره برده است. این پایان نامه به روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای، انجام شده است.
سمیه کرمی مریم شریف نسب
غزل، قالبی است که در طول زمان، تغییراتِ زیادی در آن رخ داده است؛ از جمل? این تغییرات، ورود داستان و روایت در آن است که این گونه غزلها به غزل داستان شهره اند. از آنجا که شاعر در غزل داستان، قصد دارد تا سه مفهومِ تغزل (که سخن دل است) داستان گویی و شاعرانگی را همزمان به مخاطب القا کند، این نوع غزلها در زمره هنری ترین گونه های شعر هستند. در این پژوهش تلاش کردیم با استفاده از شیو? تحلیلی ـ توصیفی و با ابزار کتابخانه-ای، افزون بر مقایس? سیر سبکیِ داستان در غزلهای سنتی و معاصر، نشان دهیم که قالب غزل با وجود محدودیتش از جهت تعداد ابیات و مجال کم برای داستانگویی می تواند علاوه بر مولفه هایی که تاکنون برای آن برشمرده اند، داستان و روایت را نیز در خود بگنجاند. می توان غزل داستان را به عنوان یک گون? جدید و در عین حال دیرپا در تقسیم بندی غزلهای فارسی قرار داد. ویژگیهایی چون، روانی غزل ، انسجام ساختاری، پیوند در محور عمودیِ شعر، آسان یابی مضامین، ارتباط بهتر با مخاطب، تأثیر بیشتر بر او و نمایشی شدن شعر، کارکردهای داستان در این نوع از غزلهاست.
نگین صدری زاده زهرا پارساپور
ادبیات کودک معمولا، مجموعه ای از لذت و آموزش را برای کودکان ارمغان داشته است. پژوهش حاضر می کوشد ادبیات داستانی کودک را در حوزه ی آموزش مهارت های زندگی، بررسی کند. نگارنده به منظور بررسی این مهم، مهارت های لازم برای زندگیِ امروز را مطابق با سازمان بهداشت جهانی ارائه می دهد و در این میان به ویژگی ها، توانایی ها و نیازهای کودک در هر مرحله از دوران رشد اشاره و تاثیر ادبیات داستانی کودک را، در جنبه های مختلف رشد، تبیین می کند. سپس آثار داستانی کودک در این زمینه را، معرفی نموده و از میان آنها، آثاری را که به نحو قابل توجه ای مهارت های زندگی را می آموزند، تحلیل و بررسی کرده است. همچنین سعی بر این بوده که ارتباط عناصر، گونه ها، شگردهای داستانی و چگونگی به کارگیری آنها از سوی نویسنده و آموزش مهارت های زندگی بررسی شود و با در نظر گرفتن یکایک اجزای داستان، در کنار کلیت اثر، میزان وجود مولفه های آموزشی در آن، سنجیده شود. از سوی دیگر از آنجا که فراگیری مهارت زندگی، بدون تفکر و استدلال نتیجه بخش نخواهدبود و به تاثیر گذاری در کردار کودک منتهی نمی شود؛ لذا نگارنده روش «برنامه ی فلسفه برای کودکان» در آموزش این مهم پیشنهاد می دهد و در ضمن معرفی این برنامه، نشان می دهد که چگونه برنامه ی فلسفه برای کودکان در آموزش و فراگیری مهارت های زندگی موثر واقع می شود. واژگان کلیدی: کودکان، ادبیات داستانی، مهارت های زندگی ، فلسفه برای کودکان child، life skills، fictional literature ، philosophy for children
میناسادات امیرآفتابی تقی پورنامداریان
موضوع اصلی پایان نامه حاضر بررسی حضور عناصر مابعدالطبیعه در شاهنامه است. به این منظور پایان نامه در پنج فصل تنظیم شده است. فصل نخست به کلیاتی مانند روش پژوهش، سوالات، فرضیات و اهداف اختصاص دارد. فصل دوم به تعریف امور ماوراءالطبیعه و نقش آن در حماسه می پردازد؛ در این فصل نمونه هایی از امور خارق العاده در حماسه های جهان آورده شده است. موضوع فصل سوم جلوه های امور مابعدالطبیعه در حماسه های فارسی غیر از شاهنامه است و فصل چهارم به شواهد امور مابعدالطبیعه در شاهنامه اختصاص دارد. در فصل پنجم داده های فصل چهارم تحلیل و مشخّص می گردد که بیشترین عناصر مابعدالطبیعه در کدام یک از داستان های شاهنامه وجود دارند، در هر یک از داستان ها با چه عناصر خارق العاده ای مواجهیم و پربسامدترین عناصر مابعدالطبیعه شاهنامه کدام اند.
مهسا رون تقی پورنامداریان
چکیده ندارد.
الماس تاجریان محمدحسین محمدی
چکیده ندارد.
محمدمهدی نقی پور مریم شریف نسب
چکیده ندارد.
سمیه دولتیان تقی پورنامداریان
کوتاه نویسی و ایجاز از قرن¬ها قبل در ادبـــــــیات جهان، به ویژه ادبیات مشرق زمین دیده می¬شود. از دهه¬ی 70 بود که مینی¬مالیسم در هنر¬های مختلف شکل گرفت و در نوع داستان کوتاه وارد شد و «هرچه کمتر، بهتر» را شعار خود قرار داد. در ایران نیز داستانک نویسی به این نظریه نزدیک شد، اما می¬توان تفاوت¬هایی را بین داستانک و داستان¬های مینی¬مال یافت. همچنین میان گزیده¬نویسی کلاسیک با جریان کوتاه¬نویسی دنیای ماشینیزم تفاوت¬های اساسی¬ای وجود دارد. این پژوهش به بیان تعریف¬های گوناگون و جایگاه داستانک، نظریه¬های موافقان و مخالفان و ساختار این نوع ادبی می¬پردازد. در ایران هنوز نویسندگان سرشناسی در این زمینه دیده نمی¬شوند. داستانک با طرح ساده، زمان و مکان محدود، به کارگیری گفت¬و¬گو به جای شخصیت¬پردازی و توصیف صحنه و استفاده از حداقل کلمات موجودیت می¬یابد. در فارسی، نویــسندگان گاه بیان خاطره، طرح، لــطیفه و... را با این نوع اشتباه می¬گیرند. از آنجا که آثار پدید¬آمده¬ی مینی¬مالیستی در جهان با هم تفاوت دارند؛ کمتر می¬توان چارچوبی برای این نوع داستانی تعریف کرد، اما اصولی هم که وجود دارد، در داستان¬های نویسندگان مختلف به طور متفاوتی دیده می¬شود. دوری وگاه تفاوت برداشت از این اصول و تفاوت مضمون و تااندازه¬ای ساختار، موجب تفاوت داستانک با داستان¬های مینی¬مال غرب می¬شود. به سبب کمیت کم و تنوع نگارش داستانک در ایران هنوز نمی¬توان این دو را از هم جدا کرد. همچنین جامعه¬ی ایرانی تا جامعه¬ی مینی¬مال فاصله دارد و به همان نسبت داستانک با داستان مینی¬مال متفاوت است. هنوز ایران تسلیم دنیای ماشینیزم نشده است و تسلط تکنولوژی بر ادبیات داستانی آن به طور مطلق دیده نمی¬شود. این پژوهش به شیوه¬ی کتابخانه¬ای- توصیفی نوشته شده و داستانک و مینی¬مال طبق فرهنگ¬های موجود یکی دانسته شده، اما به تفاوت¬ها و شباهت¬های آنها نیز اشاره گردیده است.