نام پژوهشگر: سعید شکری کوچک
سعید شکری کوچک عبدالکریم بهنیا
از جمله اقداماتی که محققین برای کاهش خطر سیل در مناطق پایین دست مطرح می کنند مهار سیل در سر منشا آن می باشد، اما به دلیل وسعت حوضه های آبریز انجام عملیات اصلاحی به علت هزینه بالا و کمبود نیروی انسانی و تدارکات در سراسر حوضه امکان پذیر نیست. هدف از این پژوهش بررسی یک روش کاربردی و اصولی که ضمن شناسایی و اولویت بندی مناطق جهت عملیات اصلاحی که دارای بیشترین سهم در دبی اوج خروجی می باشند، نحوه عملکرد آن عملیات را در یک سیستم متقابل عمل و فرآیند با دیگر زیرحوضه ها بررسی و عکس العمل حوضه نسبت به بارش به صورت روآناب تعیین شود تا از انتقال مشکل سیلاب از نقطه ای داخل حوضه به نقطه ی دیگر جلوگیری و یا پیش بینی کند. برای رسیدن به اهداف پژوهش از روش تکرار حذف انفرادی زیرحوضه از مدل بارش- رواناب تهیه شده و همچنین تحلیل حساسیت سیل حوضه نسبت به تغییر برخی پارامترهای اثرگذار استفاده شد. نتایج نشان می دهد که سیلابی بودن (دبی اوج بیشتر) هر یک از زیرحوضه ها در محل خود توجیه مناسبی جهت انتخاب آن به منظور انجام هرگونه عملیات اصلاحی محسوب نمی شود بلکه اثر متقابل عوامل موثر مانند موقعیت مکانی زیرحوضه ها و تاثیر روندیابی در رودخانه اصلی نقش مهمی ایفا می کنند. بر اساس نتایج بدست آمده مشخص شد که زیرحوضه های واقع در میانه ی حوضه بیشترین سهم را در دبی اوج خروجی بر عهده دارند بنابراین توصیه می شود عملیات اصلاحی و کنترل سیلاب در این مناطق متمرکز شود و از اجراء این اقدامات در پایین دست و بالا دست ممانعت شود. همچنین آنالیز حساسیت زیرحوضه های آبریز نسبت به متغیرهای قابل کنترل از نظر مدیریتی نشان می دهد با اعمال اثرات روندیابی زیرحوضه ها در مقابل تغییرات این متغییرها، رفتارهای متفاوتی داشته اند. در بعضی موارد رفتار حوضه بر خلاف آنچه انتظار می رفت می باشد. به عنوان مثال با افزایش زمان تاخیر یا با کاهش شماره منحنی در بعضی از زیرحوضه ها باعث افزایش دبی اوج در پایین دست می شود، که این اثر ناشی از همزمان شدن دبی اوج زیرحوضه با سایر زیرحوضه ها می باشد.