نام پژوهشگر: محمدرضا باسامی
محمد پیله ور علیرضا هروی موسوی
در آزمایش اول مصرف خوراک، اضافه وزن و ضریب تبدیل تحت تاثیر قرار گرفت (0/05>p) و نیمچه هایی که سطح بالای روغن ماهی را مصرف کرده بودند مصرف خوراک بیشتر، اضافه وزن کمتر و ضریب تبدیل بالاتری نسبت به نیمچه های دانه کتان، داشتند (0/05>p). در دوره تخم گذاری وزن تخم مرغ ودرصد تولید در هفته های 21و22 در سطح بالای ماهی کمتر از سایر تیمارها بود (0/05>p. در آزمایش اول در هفته 4، 6، 10، 14 و 18 دانه کتان تیتر واکسن آنفولانزا، و روغن ماهی تیتر واکسن نیوکاسل را افزایش داده بود (0/05>p). ولی نسبت 6 اسید های چرب مقدار تیتر واکسن نیوکاسل را افزایش داده بود (0/05<p). همچنین استفاده از دانه کتان مقدار تیتر واکسن برونشیت را نسبت به تیمارهای روغن ماهی افزایش داده بود (0/05>p). ایمنوگلوبولین g در 7 روز بعد از اولین تزریق srbc و 14 روز بعد از تزریق دوم تحت تاثیر نسبت اسیدهای چرب قرار گرفت و نسبت 6 بیشترین پاسخ anti-srbc را داشت (0/05>p). تنها افزایش igm بعد از تزریق دوم مشاهده شد (0/05>p). استفاده از روغن ماهی سبب کاهش وزن اویداکت نسبت به دانه کتان شده بود (0/05>p). روغن ماهی و دانه کتان هیچ تاثیری بر پارامترهای اندازه گیری شده استخوان درشت نی نشان نداد (0/05>p). در آزمایش دوم سطح بالای اپتومگا ( اپتومگا2) مصرف خوراک بیشتر نسبت به تیمار حاوی سطح پایین اپتومگا (اپتومگا6) و شاهد نشان داد (0/05>p) .همچنین در آزمایش دوم اختلاف معنی داری در بین تیمار ها از نظر درصد تولید و وزن تخم مرغ مشاهده نشد (0/05>p). همچنین در آزمایش دوم استفاده از اپتو مگا سبب کاهش تیتر واکسن آنفولانزا و افزایش برونشیت و گامبرو شده بود (0/05>p. تزریق srbc تیتر آنتی بادی را تغییر نداده بود (0/05>p). وزن تخمدان و تعداد فولیکول های زرد بزرگ (lyf) در جیره حاوی اپتومگا کاهش یافته بود (0/05>p. پارامترهای استخوان درشت نی در سن بلوغ جنسی (اولین تخمگذاری) تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت (0/05>p).
منصور بیات محمد محسن زاده
هدف از این مطالعه جداسازی استافیلوکوکوس اورئوس از گوشت چرخ کرده و همبرگرهای خام عرضه شده در فروشگاه ها و شناسایی انتروتوکسین های a تا e به روش الایزا و خطر آن بر سلامت جامعه است. 17 جدایه استافیلوکوکوس از 50 نمونه گوشت چرخ کرده و 32 جدایه استافیلوکوکوس از 50 نمونه همبرگر جدا شد. با انجام رنگ آمیزی گرم، تست کوآگولاز، کاتالاز، همولیز، dnase و مانیتول، 5 جدایه (%29/4) از 17 جدایه بدست آمده از گوشت چرخ کرده و 11 جدایه (%34/37) از 32 جدایه بدست آمده از همبرگرخام به عنوان استافیلوکوکوس اورئوس کوآگولاز مثبت شناخته شدند. تمام نمونه های آلوده به استافیلوکوکوس اورئوس کوآگولاز مثبت، به روش الایزا جهت انتروتوکسین های کلاسیک مورد بررسی قرار گرفتند. در 7 نمونه (43/75%) شامل 2 نمونه گوشت چرخ کرده و 5 نمونه همبرگر خام، وجود انتروتوکسین تشخیص داده شد. انتروتوکسین a در 4 نمونه (57/14%)، انتروتوکسین c در 2 نمونه (28/6%) و انتروتوکسین های b و c هردو با هم در یک نمونه (14/28%)، ردیابی شد. با توجه به نتایج بدست آمده و به لحاظ اهمیت انتروتوکسین های استافیلوکوکی در ایجاد مسمومیت های غذایی و به خطر افتادن سلامت جامعه، پیشنهاد می گردد گوشت مورد استفاده برای تولید فراورده های گوشتی از کشتارگاه های بهداشتی و مجاز تهیه شود. همچنین عرضه و انتقال آنها به فروشگاه ها و نگهداری این محصولات در وضعیت سرما و طبق قوانین بهداشتی صورت گیرد. در عین حال باید به تولید کنندگان و کارگران آگاهی داده شود و نسبت به خطرات تهدید کننده سلامت جامعه آموزش داده شوند.
ساجده حسینی جواد آرشامی
به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف روی و مس بر عملکرد و برخی پاسخهای ایمنولوژیک جوجه های گوشتی، از 400 قطعه جوجه خروس گوشتی سویه راس، با چهار تکرار و در قالب یک آزمایش فاکتوریل 3×3 استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل یک جیره شاهد و سه سطح مختلف مس حاوی 35، 70 و 105 میلی گرم بر کیلوگرم جیره غذایی بود که هر یک در 3 سطح روی شامل 40، 80 و 120 میلی گرم بر کیلو گرم به جیره پایه (فاقد مکمل روی و مس) اضافه شدند. بررسی مقایسات مستقل نشان داد،پرندگانی که از جیره پایه (شاهد) تغذیه شده بودند، مصرف خوراک بالاتری را در کل دوره آزمایش نشان دادند (0/001>p). مکمل نمودن سطوح مختلف مس به جیره سبب افزایش وزن پرندگان در دوره 7 تا 21 روزگی با یک روند خطی شد (0/001>p). از طرفی در 21 تا 42 روزگی، سطوح مختلف عنصر روی سبب کاهش خطی وزن جوجه ها شد (0/05>p). استفاده از سطوح مختلف روی و مس در جیره در مقایسه با گروه شاهد، به طور معنی داری سبب بهبود راندمان تبدیل غذا در دوره رشد و در کل دوره پرورش شد (0/01>p). افزایش سطح مس جیره، تراکم مس استخوان درشت نی را به طور خطی افزایش، در حالیکه تراکم روی استخوان را به طور خطی کاهش داد (0/05>p). با افزایش سطح روی جیره، تراکم مس استخوان افزایش پیدا کرد (0/01>p). افزایش سطح مس از 35 به 70 میلی گرم بر کیلوگرم جیره، سبب افزایش وزن کبد شد (0/06=p). همچنین با افزایش سطح مس، افزایش وزن طحال از یک روند خطی (0/05>p) پیروی کرد. تیتر آنتی بادی علیه ویروس گامبورو، 12 روز پس از تزریق واکسن، با افزایش سطح مس از 35 به 70 میلی گرم بر کیلوگرم جیره، افزایش یافت (0/01>p). همچنین تیتر آنتی بادی علیه ویروس برونشیت در روزهای 6 و 12 پس از تزریق واکسن، با افزایش سطح مس به صورت درجه دوم (0/05>p) افزایش پیدا کرد. مقایسه مستقل بین تیمار شاهد و سایر تیمارها، بهبود تولید آنتی بادی تام و igy را در طی پاسخ اولیه (0/05>p) نشان داد. افزایش سطح مس جیره، سبب افزایش جمعیت هتروفیل ها و همچنین افزایش نسیت هتروفیل به لنفوسیت به صورت خطی (0/01>p) شد. در مجموع، نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان میدهد که استفاده از مکملهای روی ومس تاثیر مضاعفی بر عملکرد رشد و بهبود راندمان تبدیل خوراک دارد و در بررسی اثرات اصلی، نقش مس پررنگ تر میباشد. همچنین مکمل سولفات مس، به طور موثری می تواند عملکرد سامانه ایمنی پرنده را نیز تقویت کند.
فاطمه صباغ زاده فریز محمدرضا باسامی
ویروس نفریت عفونی بعنوان یکی از عوامل ایجاد اسهال، تأخیر در رشد، نفریت بینابینی و سندرم سوء جذب در ماکیان گوشتی مطرح می باشد. اهمیت این ویروس به عنوان عامل ایجاد کننده بیماری کلیوی حاد و واگیر دار به اثبات رسیده است. یافته های اخیر اهمیت خسارات اقتصادی ناشی از این ویروس را در نسل نوین سویه های تجاری ماکیان گوشتی با قطعیت بیشتری مطرح می نماید. در این پژوهش یک تست rt-pcr برای شناسایی ویروس نفریت عفونی پرندگان (avian nephritis virus) در کشور راه اندازی گردید و در همین راستا از چهار گله جوجه گوشتی واقع در شهرستان مشهد، با جراحات کلیوی در هفته اول پرورش، تعداد 48 نمونه مدفوع به صورت تصادفی و نمونه هایی از کلیه های واجد جراحات جمع آوری ومورد استخراج rna و تست rt-pcr قرار گرفت. تعداد 21 نمونه مربوط به 3 گله از نظر ویروس نفریت عفونی 1 مثبت و نمونه های یک گله نیز منفی بود نمونه های تکثیر شده جهت تأیید تشخیص و تعیین توالی، توالی یابی گردیدند. بر اساس نتایج حاصله ویروس شناسایی شده به ترتیب در سطح نوکلئوتید به میزان 5/87 درصد و در سطح اسید آمینه با سویه ی رفرانس ویروس نفریت عفونی 1 دارای 1/96 درصد همسانی (identity) و 3/99 تشابه (homology) بودند. در آنالیز فیلوژنیک ویروس شناسایی شده دارای نزدیکی بیشتری با سویه رفرانس در مقایسه با سویه های دیگر بود اگرچه سطح واگرایی بالا نبود. این گزارش اولین مورد اثبات حضور ویروس و بیماری نفریت عفونی در گله های طیور کشور می باشد. بدیهی است در مطالعات بعدی بایستی امر جداسازی ویروس و بررسی میزان پاتوژنسیته ویروس انجام گردد. با این اطلاعات می توان اهمیت ویروس های شناسایی شده را با دقت بیشتر ارزیابی نمود. این گزارش اولین مورد اثبات حضور ویروس و بیماری نفریت عفونی در گله های طیور کشور با علائم نفروز عفونی و تأخیر نسبی در رشد می باشد.
آرزو سالارپور جلیل مهرزاد سلاکجانی
تا کنون اهداف اصلاح نژادی در گاوهای شیری بر افزایش میزان صفات تولیدی تمرکز داشته که این مسئله باعث کاهش مقاومت گاو ها به عوامل بیماریزا شده است. ارتقاء مقاومت در دام ها با استفاده از برنامه های اصلاح ژنتیکی قابل حصول می باشد و بدین منظور مهمترین فاکتور ژنتیکی دخیل که تا کنون شناخته شده است محصولات ژنتیکی mhc یا سیستم سازگاری نسجی می باشد که نقش کنترلی آن در مقاومت و پاسخ ایمنی میزبان به بیماری ها به خوبی مشخص شده است. کلاس ii مولکول mhc از اجزای مهم سیستم ایمنی است که در پردازش و ارائه ی آنتی ژن ها به سلول های cd4+t و ایجاد پاسخ های ایمنی سلولی و همورال ضروری می باشد. دلیل انتخاب نژاد سیستانی جهت بررسی مولکول mhc در آن، نیز این واقعیت است که این نژاد از نظر ژنتیکی نژاد بی نظیری است که در برابر شرایط نامساعد محیطی، تغذیه ای و عوامل بیماریزا مقاوم می باشد. برای درک بیشتر مکانیسم مولکولی مقاومت بالای گاوهای سیستانی در برابر عوامل بیماریزا نسبت به گاو های هلشتاین، در این مطالعه با استفاده از تکنیک های معمول سلولی، مولکولی و بیوانفورماتیک از جمله pcr و sequence analysis، توالی نوکلئوتیدی یکی از ژن های کلیدی مولکول mhc-ii ، bola-drb3.2 ، در سلول های عرضه کننده ی آنتی ژن گاوهای سیستانی و هلشتاین به منظور مطالعه ی مقایسه ای پلی مورفیسم آن در این دو نژاد با نرم افزارclc main workbench version 5.5 بررسی گردید. با استفاده از پرایمر اختصاصی ژن bola-drb3.2 در گاو نژاد سیستانی، انجام pcr بر روی dna استخراجی از سلول های خونی 20 گاو سیستانی، بررسی توالی محصول 202 جفت بازی pcr و مقایسه ی آن ها با گاو هلشتاین مشخص شد که در جایگاه و تعداد جهش های مشاهده شده در دو نژاد تفاوت چندانی وجود ندارد، گرچه نشانه ای از موتاسیون در ژن مورد دیده شد. مقایسه ی پروتئین های احتمالی حاصل از توالی های نوکلئوتیدی در دو نژاد نیز موید شباهت آن ها بود که با توجه به ساختار مشابه ژن bola-drb3.2 در دو نژاد قابل قبول می باشد. لذا این یافته ها فرض اولیه مبنی بر تفاوت ژنتیکی ژن bola-drb3.2 در گاو سیستانی و ارتباط آن با مقاومت بالای این نژاد در برابر بیماری ها را مخدوش می نماید و ذهن را به سمت فرضیه دیگری سوق می دهد، که شاید تفاوت در میزان فراوانی آلل های ژن bola-drb3.2 است که عامل مقاومت گاوهای سیستانی در برابر عوامل بیماریزا باشد که نیازمند مطالعات بیشتر است. همچنین سایر فاکتورهای موثر بر ایمنی از جمله سیستم ایمنی غیر اختصاصی بایتسی مورد بررسی قرار گیرد. در آزمایشگاه های ایمونولوژی و بیوتکنولوژی دانشکده ی دامپزشکی مطالعات عمیق تری بر روی این موضوع در حال انجام است. کلمات کلیدی: مولکول های mhc، ژن bola-drb-3، توالی، pcr، گاو سیستانی
لیلا نورانی منصور علی آبادیان
استان خراسان رضوی به لحاظ اقلیمی در ناحیه معتدل شمالی و از نظر جغرافیای جانوری در ناحیه پالئارکتیک قرار گرفته است. گونه های غرب پالئارکتیک در نهایت گسترش شرقی خود به مناطق شمالی و ارتفاعات البرز مرکزی و زاگرس رسیده اند، حال آن که گونه های شرق پالئارکتیک به شمال شرق ایران تا مناطق مرتفع و کوهستانی خراسان وارد شده اند. از تعداد 527 گونه پرندگان در ایران، 105 گونه از 53 جنس متعلق به 18 خانواده از سبک بالان در استان خراسان رضوی گزارش شده اند. در این مطالعه تعیین توالی ژن میتوکندریایی cox1 با 666 جفت نوکلئوتید برای 71 آرایه و ژن هسته ای rag1 با 951 جفت نوکلئوتید برای 44 آرایه از سبک بالان استان خراسان رضوی انجام گرفت. میانگین فاصله مولکولی k2p تغییرات درون گونه ای و بین گونه ای برای مارکر میتوکندریایی cox1 و مارکر هسته ای rag1 محاسبه گردید. نتایج بیانگر میزان تغییرات بین گونه ای حدود 5/18 برابر تغییرات درون گونه ای در ژن cox1 برای نمونه های این منطقه می باشد. به منظور بررسی کارآیی مارکر میتوکندریایی cox1 در برابر مارکر هسته ای rag1، تحلیل درخت های نزدیکترین همسایه و بیژین صورت گرفت و نمونه ها با مجموعه داده بزرگتری از توالی های ژنوم کامل میتوکندریایی مقایسه گردید. نتایج نشان دادند که ژن های nd5, nd2, atp8 در مجموعه مورد بررسی توانستند واگرایی بهتری را نسبت به ژن cox1 به عنوان بارکد جهانی نشان دهند. همچنین ژن هسته ای rag1 مارکر قوی و مناسبی برای بررسی واگرایی های عمیق پرندگان در مطالعات قبلی است که با استفاده از مارکرهای میتوکندریایی و هسته ای کمتر موفق بوده اند و می تواند مکملی برای dna بارکدینگ کلاسیک با استفاده از مارکر cox1 باشد.
مهدی حیدرزاده سهیلا مرادی بید هندی
چکیده تعیین ژن های حدت در سروتیپ های مختلف سالمونلای جدا شده از طیور حدت سالمونلا مربوط به ترکیبی از فاکتورهای پلاسمیدی و کروموزومی می باشد. بنابراین به نظر نمی رسد که یک جایگاه ژنی منفرد مسئول تمام تظاهرات بیولوژیکی در سالمونلا باشد . عوامل ژنتیکی در باکتری سالمونلا همراه با فاکتورهای میزبانی و مدیریت سیستم پرورش، موجب تغییر در برقراری سروتیپ های مطرح در صنعت طیور می گردد. بنابراین مطالعه و بررسی این عوامل ژنتیکی می تواند زمینه را برای توسعه برنامه های کنترل سالمونلا فراهم نماید و نیز از ظهور سایر سرووارها که خطری برای سلامت انسان است، جلوگیری کند. با توجه به اینکه در سروتیپ های مختلف سالمونلا از نظر ژن های حدت تفاوت وجود دارد، بنابراین هدف از این مطالعه تعیین پراکندگی ژن های حدت در سروتیپ های مختلف سالمونلا با منشأ طیور می باشد. در این مطالعه جدایه های سالمونلای جدا سازی شده از طیور گوشتی در استان سیستان و بلوچستان مورد آزمایش سروتایپینگ و pcr قرار گرفت . نمونه های مختلف از لاشه طیور و بستر مرغداری به آزمایشگاه ارسال و بر اساس روش های استاندارد مورد آزمایش بیوشیمیایی، سروتایپینگ و سپس pcr قرار گرفت. با روش سروتایپینگ مشخص گردید که تعداد 13 مورد non typeable و تعداد 43 مورد سروتیپ انتریتیدیس و تعداد 2 مورد سروتیپ کولیندال و تعداد 3 مورد سروتیپ اینفانتیس و تعداد 3 مورد سروتیپ تیفی موریوم و تعداد 1 مورد سروتیپ دایتونا هستند. صرف نظر از سروتیپ تعداد 45 مورد از جدایه ها همه ژن های حدت spvb، lpfc، sifa، sopb، pefa را دارا بوده و تعداد 14 مورد از جدایه ها سه ژن حدت lpfc، sifa، sopb را دارا بوده و تعداد 6 مورد از جدایه ها نیز چهار ژن حدت spvb، lpfc، sifa، sopb را دارا بودند .
امین میرزازاده غلامرضا کلیدری
باکتری کلستردیوم پرفرنجنس عامل بیماری آنتریت نکروتیک و درماتیت قانقاریایی در طیور می باشد. همچنین انتروتوکسین باکتری کلستریدیوم پرفرنجنس به عنوان عامل مسمومیت غذایی در انسان مطرح است.این بیماریها میتوانند مشکلات اساسی را در صنعت طیور ایجاد کنند.هر دو بیماری آنتریت نکروتیک و درماتیت قانقاریایی باعث ایجاد خسارات زیادی به علت مرگ و میر،کاهش عملکرد و نیز حذف لاشه طیور میشوند از طرفی مسمومیت غذایی ناشی از انتروتوکین این باکتری، به عنوان یکی از مهمترین بیماریهای انتقال یافته از طریق آلودگی غذایی در امریکا می باشد.بیماریزایی این باکتری به توانایی آن در تولید توکسینهای متنوع و زیاد بر میگردد.این باکتری بر اساس تولید 4 توکسین اصلی(آلفا، بتا، اپسیلون و یوتا) به 5 تیپ a-e تقسیم بندی می شود.که بیماری های نام برده اکثرا توسط تیپ a ایجاد میشوند البته ایزوله های جدا شده از طیور از نظر تولید انتروتوکسین شناخته شده نیستند. برای مدت ها فرض بر این بود که آلفا توکسین باکتری کلستردیوم پرفرنجنس که توسط تیپ a تولید میشود نقش مهمی در ایجاد بیماری آنتریت نکروتیک دارد. مطالعات اخیر نشان میدهد که آلفا توکسین نقش اساسی در ایجاد بیماری آنتریت نکروتیک طیور ندارد.بر اساس مطالعات جدید توکسین جدید netb به عنوان یک عامل حدت در بعضی از ایزولههای جدا شده میباشد.شواهد همچنان پیشنهاد میدهد ایزولههایی که علاوه بر توکسین netb از نظر توکسین جدید tpelنیز مثبت میباشند حدت بالاتری نسبت به ایزولههایی که تنها از نظر توکسین netb مثبت میباشند، دارند.بر اساس مطالعات صورت گرفته در کشورهای مختلف، ژن netb اکثرا از گلههای درگیر با بیماری آنتریت نکروتیک جداسازی شده است اگرچه موارد اندکی هم از ردیابی این ژن در گله های سالم گزارش شده است. هدف از این مطالعه بررسی حضور ژن توکسینهای اصلی و توکسینهای netb و tpel در 36 ایزوله جداشده از 16 گله شترمرغ در گیر با بیماری آنتریت نکروتیک و 20 گله سالم از لحاظ این بیماری میباشد.بر اساس نتایج حاصله،توکسین آلفا در تمام ایزولههای یافت شد.28 ایزوله از لحاظ توکسین cpb2 مثبت بودند و ژن netb در 8 ایزوله از 16 ایزوله(50 درصد) جدا شده از موارد بیماری یافت شد و هیچکدام از ایزولههای جدا شده از موارد سالم واجد ژن netb نبودند.ژن توکسین tpel نیز در 6 جدایه مربوط به موارد بیماری(37.5 درصد) و 2 ایزوله از موارد سالم(10درصد) یافتشد.با مقایسه فراوانی ژن netb و tpel در گلههای سالم و بیمار بر اساس آزمون دقیق فیشر،در مورد توکسین tpel تفاوت معنی داری بین این دو گروه مشاهده نشد(p=0.103)اما در مورد ژن netb معنی دار بود. (p<0.001).این نتایج نشان می دهد netb فاکتوری مهم در ایجاد و پیشرفت بیماری آنتریت نکروتیک در بسیاری از ایزولههای کلستریدیوم پرفرنجنس میباشد و احتمالا برای تعیین نقش توکسین tpel نیاز به مطالعات بیشتری برای بررسی شیوع این ژن در مقیاس جهانی می باشد.
حمیده زینلی محمدرضا باسامی
لارنگوتراکئیت عفونی نوعی بیماری حاد تنفسی در مرغ ها است که موجب بروز علائمی از قبیل کاهش رشد، کاهش تولید تخم مرغ، ترشحات آبکی در چشم، تنفس با دهان باز، سرفه و ترشحات خون آلود از نای می-گردد.در برخی نقاط کشور از جمله خراسان رضوی، این بیماری در طیور تخمگذار و مادر به صورت غیرشایع دیده می شود. علاوه بر ویروس وحشی، ویروس واکسینال نیز در ایجاد این بیماری دخیل می باشد. شناخت منشاء ویروس بیماریزا از اهمیت اپیدمیولوژیک برخوردار است. به همین جهت تلاش شد که منشاء ویروس عامل رخداد بیماری در گله های تخمگذار مشکوک به این بیماری در استان ارزیابی شود. در این مطالعه، طی سال های 1387 تا 1390 از موارد مشکوک به لارنگوتراکئیت عفونی ارجاع شده به بیمارستان تخصصی طیور ماد که مربوط به گله های تخمگذار تجاری بودند، نمونه برداری صورت گرفت. از 15 گله مورد مطالعه، با استفاده از روش pcr، ویروس لارنگوتراکئیت عفونی در 11 گله ردیابی شد. جهت شناسایی خاستگاه ویروس از تعیین توالی بخشی از ژن icp4 استفاده شد. سویه های واکسن کشت داده شده در جنین هایspf برخلاف سویه های مزرعه و سویه های واکسن کشت داده شده برروی بافت، فاقد 12 نوکلئوتید می باشند. محصولpcr تکثیرشده پس از تخلیص تعیین توالی گردید. نتایج نشان داد که نمونه های مثبت 100% با سویه های واکسینال تهیه شده در جنین جوجه مشابهت دارند. رسم درخت فیلوژنی نیز این یافته را تایید نمود. این مطالعه نشان داد که خاستگاه ویروس در گله های مرغ تخمگذار تجاری استان خراسان رضوی به احتمال قوی سویه های واکسن کشت داده شده در جنین هایspf می باشند که درگذر زمان و طی پاساژ های متوالی به فرم حاد رجعت پیدا نموده اند. این یافته مشاهدات دیگر محققان را در عرصه جهانی و ملی تایید می نماید که سویه های واکسینال در ایجاد بیماری در مزارع دخیل می باشند. کلمات کلیدی: لارنگوتراکئیت عفونی،ژنicp4، سویه های واکسن کشت داده شده در جنین هایspf
زانا پیرخضرانیان مجتبی طهمورث پور
ایمونوگلوبولین زرده تخم مرغ در سالهای اخیر از نظر پزشکی، ژنتیک و علوم دامی کاربرد وسیعی پیدا کرده است. این ایمونوگلوبولین دارای 4 زنجیره پلی پپتیدی حاوی دو زنجیره سبک و دو زنجیره سنگین می¬باشد. شاخه سبک ایمونوگلوبولینy درپرندگان یک ناحیه متغیر و یک ناحیه ثابت و شاخه سنگین آن، یک ناحیه متغیر و 5 ناحیه ثابت را دارا می¬باشد ساختمان ناحیه ثابت مشخصه یک کلاس یا زیر کلاس ایمونوگلوبولین ها و ناحیه متغیر مخصوصا قطعات cdr بیشترین نقش را در باند شدن با آنتی ژن دارند. هدف از این مطالعه بررسی تنوع ژنتیکی و آنالیز فیلوژنتیکی ژن های کد کننده زنجیره¬های سبک و سنگین ایمونوگلوبولین y مرغ¬های بومی خراسان در سطح mrna می¬باشد بدین منظور 20 نمونه طحال از مرغ¬های غیر خویشاوند بومی خراسان جمع آوری شد. پس از استخراج rna و تولید cdna از طریق رونویسی معکوس، تکثیر قطعات ژنی زنجیره های سنگین و سبک igy توسط آغازگرهای اختصاصی و با استفاده از واکنش زنجیره ای پلی مراز انجام پذیرفت. بعد از توالی یابی، بررسی جهش¬ها برای هر دو زنجیره سبک و سنگین انجام پذیرفت. در زنجیره سبک نواحی cdr3دارای بیشترین تنوع و نواحی c کمترین تنوع را داشتند.و در زنجیره سنگین نیز تعداد 5 هاپلوتیپ برای توالی¬ها مشخص گردید که جمعا 9 جهش در آنها وجود داشتند از این تعداد 5 جهش معنی دار بود. همچنین نتایج آنالیز فیلوژنتیکی نشان داد، که مرغ بومی خراسان از نظر ژن کد کننده شاخه سبک کمترین فاصله ژنتیکی را با مرغ لگهورن سفید و مرغ لگهورن فرانسه و از نظر ژن کد کننده شاخه سنگین دارای کمترین فاصله ژنتیکی با مرغ لگهورن سفید و مرغ بومی آذربایجان را دارد.
مهدیس قویدل حسام الدین سیفی
81 جدایه سالمونلا مختلف (41 جدایه با منشأ دامی و 40 جدایه با منشأ طیور) مورد سروتایپینگ و آنتی بیوتیک تایپینگ به روش انتشار از دیسک و مولکولار تایپینگ به روش eric pcr قرار گرفتند. جدایه های سالمونلای طیور دارای 4 سروتیپ مختلف بودند که این سروتیپ ها شامل: انتریتیدیس، کولیندال، اینفنتیس، دایتونا بودند. 3 جدایه هم غیرقابل تایپ بودند. جدایه های سالمونلا دامی دارای 13 سروتیپ مختلف بودند که این سروتیپ ها شامل: سندیگو، تسوای، تگزاس، انتریتیدیس، پاراتیفی b، گلوستر، ساینتپول، آبورتوس، چستر، استانبول، سنفتنبرگ، دابلین و تیفی موریوم بودند. 4 جدایه هم غیرقابل تایپ بودند. 8 الگوی آنتی بیوتیکی مختلف در بین جدایه های سالمونلا ی طیور مشاهده شد. 5/62% ازجدایه ها دربرابر آنتی بیوتیک های مختلف مقاوم بودند. بیشترین میزان مقاومت دربرابر فسفومایسین و کمترین میزان مقاومت دربرابر انروفلوکساسین بود. 13 الگوی آنتی بیوتیکی مختلف در بین جدایه های سالمونلا ی دامی مشاهده شد. 6/92% ازجدایه ها دربرابر آنتی بیوتیک های مختلف مقاوم بودند. بیشترین میزان مقاومت دربرابر تتراسایکلین و کمترین میزان مقاومت دربرابر سفریاکسون بود. در روش انگشت نگاری eric pcr11 الگوی ژنتیکی مختلف در بین جدایه های سالمونلا ی طیور مشاهده شد. در حالی که تنوع ژنتیکی در بین جدایه های سالمونلای دامی نسبت به جدایه های طیور بیشتر بود و 27 الگوی ژنتیکی مختلف مشاهده گردید. eric pcrجدایه های سالمونلای طیور دارای 7 باند مختلف با اندازه های مختلف bp270 تا bp 1500 وجدایه های سالمونلا ی دامی نیز دارای 20 باند مختلف با اندازه های مختلف bp200 تا bp 2900 بودند. ارتباط کلونال بین جدایه های مقاوم سالمونلای دامی به آنتی بیوتیک های مختلف مشاهده نشد ولی این ارتباط در جدایه های سالمونلای طیور در مورد سروتیپ انتریتیدیس ومقاومت به فسفومایسین بارز بود. علاوه بر اختلافات ژنتیکی در بین جدایه های یک سروتیپ بامنشأ مختلف در هر سروتیپ الگوهای مقاومت آنتی بیوتیکی متفاوتی مشاهده گردید.
صفیه قهستانی غلامعلی کلیدری
صنعت طیور یکی از بزرگ ترین صنایع پیشرو با اشتغال زایی بالا در ایران است، از این رو بررسی عوامل تهدید کننده آن بسیار حائز اهمیت است. همچنین طیور غیر صنعتی ( شامل: طیور زینتی، کبوتران و .... ) اخیراً جایگاه ویژه ای را در جوامع رو به توسعه از جمله ایران از نظر اقتصادی، اشتغال زایی و سرگرمی و حتی به عنوان مدل آزمایشگاهی پیدا کرده اند. مایکوپلاسما یکی از عوامل پاتوژن می باشد که سالانه موجب خساراتی در گله های طیور ودیگر پرندگان می شود. از این رو زمینه بررسی عوامل تاثیرگذار بر سلامت این پرندگان نیز پر اهمیت است. به پرندگان آسیب می رساند. این مطالعه بر روی پرندگان و همچنین لاشه های ارجاعی به بخش تخصصی طیور دانشکده دامپزشکی مشهد انجام پذیرفت. نمونه ها در دو تکرار به روش استاندارد سازمان بهداشت جهانی دام oie)) در محیط مایع pplo کشت داده شدند. سپس موارد مثبت به جهت بدست آوردن تک کلونی برروی محیط جامد pplo کشت داده شدند. استخراج dna به روش جوشاندن انجام گردید. با استفاده از pcr اختصاصی جنس با محصول 1013 جفت باز از ژن 16s rdna تعیین هویت در سطح جنس انجام شد. با پرایمر های اختصاصی گونه مایکوپلاسما که در اختیار بود مورد بررسی قرار گرفتند و مواردی که جدایه با هیچکدام از پرایمر های اختصاصی شناسایی نشد با آنالیز سکانس محصولات 1013 جفت بازی از ژن 16s rdnaو با مقایسه سکانس های ثبت شده در بانک ژن مورد بررسی و تعیین هویت قرار گرفت. طی این مطالعه 3 گروه پرندگان شامل: ماکیان، کبوترسا نان و پرندگان شکاری مورد بررسی قرار گرفتند. 60 نمونه تجمعی (pooled sample) از طیور شامل20 گله مرغ صنعتی گوشتی، 15 گله مرغ تخمگذار و 10 گله مرغ بومی، 8 گله شترمرغ و 7 گله بوقلمون بودند.که از پرندگان زنده سواب شکاف سقفی دهانی، مدخل نایی و از پرندگان مرده سواب نایی وکیسه های هوایی اخذگردید. از این گله ها به ترتیب 12، 5، 9، 2 و 3 نمونه در بررسی های باکتریولوژی و مولکولی مثبت بودند. در پرندگان در سطح گونه،12 نمونه m. iowae ، 6 نمونه m. meleagridis،10 نمونه m. synoviae،13 نمونه m. gallisepticum به روش pcr اختصاصی و 2 نمونه m. gallinaceum،2 نمونه m.gallopavonis، 2 نمونه m. verecundum،2 نمونه m. columborale با روش آنالیز سکانس وجود داشتند. در کبوتران 5 تا از16 نمونه برمبنای سکانس نوکلئوتیدی و در مقایسه با سکانس های ثبت شده در بانک ژن مثبت بودند. 4 نمونهm. cloumborale و 1 نمونه m. gallinaceum بودند. از43 نمونه جداشده از پرندگان شکاری مختلف، 11 نمونه بر اساس کشت و همچنین pcr اختصاصی مثبت بودند.2 نمونه mycoplasma buteonis، 4 نمونه mycoplasma falconis و 5 نمونه هم به هردو آلوده بودند.
الیاس طباطبائی زاده حسام دهقانی
dna واکسن را می توان به عنوان روشی موثر جهت پیشگیری از عفونت آنفلوانزای پرندگان h5n1 مورد توجه قرار داد هر چند که سطوح پایین بیان آنتی ژن می تواند محدود کننده پاسخ های ایمنی ایجاد شده بوسیله dna واکسن باشد. در این مطالعه، تجویز همزمان dna کد کننده پروتئین آنتی آپوپتوتیک xiap به عنوان فاکتور تنظیم کننده آپوپتوز و تحریک کننده مسیرهای سیگنالینگ التهابی به عنوان روشی جهت ارتقای پاسخ های ایمنی ایجاد شده بوسیله dna واکسن بیان کننده پروتئین h5 آنفلوانزای فوق حاد پرندگان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج کشت سلول نشان داد که dna واکسن کد کننده آنتی ژن h5 قادر است باعث ایجاد آپوپتوز شود و این فعالیت پرو آپوپتوتیک h5 به میزان قابل توجهی با بیان همزمان پروتئین کامل xiap یا موتانت xiap(?ring) در مدت 24 ساعت کاهش پیدا کرد. با این حال، پروتئین کامل xiap قدرت بیشتری را در مقایسه با xiap(?ring) در جلوگیری از آپوپتوز القا شده با h5 نشان داد. همچنین توانایی ایمن سازی فرم های داخل غشایی و ترشحی h5 فیوز به چهار کپی از پپتید p28 مورد بررسی قرار گرفت. موش هایی که علاوه بر dna واکسن، پلاسمید کد کننده xiap را نیز دریافت کردند، تیتر آنتی بادی در آن ها افزایش پیدا کرد. موش های واکسینه شده با فرم ترشحی h5، تیتر آنتی بادی hi بالاتری را در مقایسه با موش های واکسینه شده با فرم داخل غشایی h5 نشان دادند. علاوه بر این، تجویز همزمان xiap همراه با فرم ترشحی h5 منجر به پاسخ های قویتر آنتی بادی در مقایسه با فرم وحشی داخل غشایی h5 گردید. نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان می دهد که برای طراحی dna واکسن ها بخصوص مواردی که آنتی ژن مورد نظر فعالیت پرو آپوپتوتیک دارد، استفاده از ادجوانت مولکولی آنتی آپوپتوتیک و فرم ترشحی آنتی ژن می تواند بر روی پاسخ های ایمنی تاثیرگزار باشد.
امیررضا پریزاده سعید زیبایی
بیماری تب برفکی اولین بیماری ویروسی شناخته شده در حیوانات است که با گذشت بیش از صد سال از شناخت آن، همچنان یکی از مهمترین خطراتی است که صنعت دامپروری دنیا را تهدید می نماید. یکی از مهمترین روش های شناسایی حیوان واکسینه شده از حیوان مبتلا به تب برفکی استفاده از پروتئین غیرساختاری 3abcبه عنوان آنتی ژن در کیت الایزا می باشد. از اینرو، ژن 3abc ویروس تب برفکی سروتایپ o با استفاده از واکنش زنجیره پلیمراز و پرایمرهای اختصاصی حاوی سایت های برشی bamhi و hindiii جداسازی شد. به منظور بررسی خصوصیات نوکلوتیدی، ژن تکثیر شده به ناقل ptz57r/t انتقال و حضور ژن هدف در ناقل کلونینگ ptz57r/t با استفاده از روش¬های کلونی pcr، هضم آنزیمی و توالی یابی تایید شد. به منظور تولید آنتی ژن نوترکیب، ژن هدف به وکتور بیانی pet21a (+) وارد و سپس به باکتری اشرشیاکلی bl21(de3) به عنوان میزبان بیان منتقل شد. باکتری حاوی وکتور نوترکیب با استفاده از iptg در غلظت نهایی5/1 میلی مولار القا شد. تولید پروتئین نوترکیب با استفاده از الکتروفورز پروتئین و وسترن بلاتینگ تایید شد. وزن مولکولی پروتئین تولید شده در حدود 50 کیلودالتون مشخص شد. نتایج آزمون الایزا نشان داد که آنتی ژن نوترکیب تولید شده به خوبی با آنتی بادی اختصاصی اتصال پیدا می کند و این آنتی ژن، پتانسیل مناسبی جهت استفاده در کیت تشخیصی الایزا برای شناسایی حیوانات اهلی آلوده از حیوانات واکسینه شده دارد.
میلاد لگزیان محمدرضا باسامی
بیماری آنفلوانزا و نیوکاسل دو بیماری مهم در صنعت طیور هستند که همواره خسارات فراوانی را به بار می-آورند. پاندمی آنفلوانزا یکی از مهمترین تهدید¬های جامعه بشری است.واکسیناسیون حلقه¬ای و همچنین نوع سالانه واکسیناسیون علیه این بیماری می¬تواند خطر پاندمی را تا حدودی کاهش دهد. با این حال آنتی¬ژنیک دریفت و شیفت در ویروس آنفلوانزا باعث بی اثر شدن واکسن¬ها می¬شود. برای حل این مشکل تحقیق و توسعه dna واکسن علیه نواحی حفاظت شده ویروس می¬تواند بسیار مفید باشد. مشکل دیگری نیز که باید مرتفع شود، ارسال این واکسن به سلول¬های apc در میزبان است. در اینجا dna واکسنی علیه دو بیماری مذکور با استفاده از قسمت m2e، np از ویروس آنفلوانزا و دو ایمنودامیننت اپیتوپ از ویروس نیوکاسل (hn) و f طراحی شده است. این سازه در شبح باکتریایی که سامانه انتقالی جدیدی به منظور هدف قرار دادن apc است وارد شده است و سپس کارایی انتقال و پروفایل بیان یکسری از ژن¬های درگیر در سیستم ایمنی و سایتوکاین¬های پیش التهابی بررسی شد. نتایج نشان دهنده¬ی کارایی انتقال بیش از 90% به سلول¬های apc است. همچنین کاست آنتی¬ژنیک به خوبی در این سلول¬ها بیان می¬شود و بواسطه سیگنال ترشحی بخوبی به خارج سلول ترشح می¬شود. نتایج qrt-pcr نشان می¬دهد که سایتوکاین¬های پیش¬التهابی و ژن¬های دخیل در ایمنی به خوبی بواسطه این سازه تحریک و تولید می¬¬شوند. ریسک lps نیز در مورد این سیستم بسیار کمتر از واکسن¬های کشته شده با حرارت است و در حدود سلول نرمال می¬باشد. همچنین سیستم mhc-i&ii با ورود این واکسن به شدت تنظیم مثبت می¬شود که نشان دهنده¬ی برهمکنش آنتی¬ژن تولید شده با این سیستم است. مجموع نتایج اثربخشی این روش به عنوان واکسن احتمالی جدید را مشخص می¬کنند.
مجید جمشیدیان مجاور محمدرضا باسامی
بیماری آنفلوانزای فوق حاد h5n1 در سالیان اخیر علاوه بر مرگ و میر انسانی، خسارات فراوانی را در صنعت طیور ایجاد نموده است. یکی از راههای جلوگیری از انتشار بیماری در برنامه های ریشه کنی واکسیناسیون گله های در معرض عفونت با واکسن کشته هترولوگ می باشد. واکسیناسیون حلقه ای (ring vaccination) و واکسیناسیون پیشگیرانه (preventive vaccination) دو راهکار با دو رویکرد متفاوت می باشند. هر دو روش صرفا به منظور کاهش انتشار ویروس در چارچوب برنامه ریشه کنی بیماری می باشند. استفاده از واکسن هترولوگ بایستی همراه با دسترسی به تست هایی باشد که بتواند گله واکسینه را از گله بیمار تشخیص دهد تا بتوان نسبت به امحاء گله آلوده به ویروس h5n1 اقدام نمود. روش های متعددی برای نیل به این منظور وجود دارد. روش diva یکی از این روش هاست. جستجوی آنتی بادی ضد آنتی ژن n1 می تواند این امر را میسر نماید زیرا گله های واکسینه با واکسن هترولوگ h5n2 ( یا واکسن های هترولوگ دیگر مثل h5n2، h5n9، h5n3،h5n6 ) فاقد آنتی بادی ضد n1 می باشند، در حالیکه در هر دو گله عفونی و واکسینه آنتی بادی ضد h5 مشترک است. در این پژوهش آنتی ژن های نوترکیبh5 وn1 به روش مهندسی ژنتیک و بهینه سازی کدون بیان شد و آنتی ژن های تولید شده جهت توسعه تست elisa به هدف دسنرسی به فناوری diva بکار گرفته شدند. جهت بیان پروتئین های نوترکیب در این پژوهش از سیستم بیان در سلول های حشره (sf9) استفاده شد. به دنبال بیان پروتئین های نوترکیب هماگلوتینین و نورآمینیداز دو تست الایزا برای جستحوی آنتی بادی علیه h5 و n1 طراحی و توسعه یافت. این تست ها فاقد قدرت واکنش متقاطع با آنتی بادی علیه بیماریهای nd، md، ib، ilt بودند. نتایج نشان داد که هر دو آنتی ژن ایمونوژن بوده و از حساسیت و ویژگی نسبی برخوردار می باشند. با توجه به فقدان نمونه سرم مثبت h5n1 فرآیند اعتبار سنجی کامل تست های توسعه یافته میسر نگردید.
عباس بهاری جلیل مهرزاد
آفلاتوکسین ها (afs) بویژه آفلاتوکسین b1 (afb1) از جمله خطرناک ترین مواد زیستی با ویژگی های کارسینوژن و موتاژن بوده که سلامت انسان را در سراسر جهان بویژه کشورهای در حال توسعه مانند ایران به خطر انداخته است. شناخت مکانیسم های مولکولی که این توکسین در انسان ایجاد می کند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تحقیقات بسیار اندکی در مورد این مکانیسم ها در سیستم ایمنی انسان صورت پذیرفته است. در تحقیق حاضر، چالش afb1 با سلول های متفاوت سیستم ایمنی شامل مونوسیت ها، لنفوسیت ها، t-cells های cd8 و سلول های دندرتیک مشتق از مونوسیت ها (mddcs) در آزمایش های جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش اول بر روی مونوسیت ها و لنفوسیت ها پس از مشخص نمودن ژن های موثر cyps، که در فعال نمودن afb1 نقش دارند، این سلول ها با غلظت های 10 و 100 نانوگرم در میلی لیتر afb1 به مدت 2 و 12 ساعت چالش داده شد و ژن های cyp1a1، cyp3a4 و cyp1b1 در مونوسیت ها و cyp1a1 در لنفوسیت ها بیشترین واکنش را به حضور afb1 نشان دادند. همچنین آنالیز سیکل سلولی بر روی این سلول ها توقف سیکل سلولی در فاز s توسط afb1 بویژه در لنفوسیت ها را نشان داد. در آزمایش دوم تاثیر afb1 بر بیان ژن های akr7a2 و gstm1 در مونوسیت ها و لنفوسیت ها در چالش با afb1 ارزیابی شد و سیستم سم زدایی gsts واکنش شدیدتری به حضور afb1 نشان داد. در آزمایش سوم تغییرات عملکرد ctls در مواجه با afb1 از طریق اندازه گیری میزان پرفورین و گرانزایم b با استفاده از فلوسایتومتری نشان داد که afb1 در غلظت مورد بررسی احتمالاً تغییر قابل توجهی در میزان گرانزایمb و پرفورین در ctlها ایجاد نمی کند. آزمایش چهارم شامل اندازه گیری تغییرات بیان ژن های مرتبط با عملکرد mddcs در چالش با 10 نانوگرم در میلی لیتر afb1 در زمان های 2 و 12 ساعت به همراه ژن های کلیدی مرتبط با متابولیسم afb1 و سایتوکاین های مهم مرتبط با عملکرد mddcs مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این آزمایش حاکی از تاثیرات التهابی شدید afb1 بویژه در زمان 12 ساعت در mddcs بود. در مجموع afb1 حتی در غلظت بسیار پایین 10 نانوگرم در میلی لیتر باعث تغییرات در عملکرد برخی از فرایند های مهم سلول های سیستم ایمنی گردید، که نهایتاً می تواند باعث اختلال در پاسخ مناسب آن سلول ها در مقابل عوامل پاتوژن داخلی و خارجی گردد. نتایج این پژوهش راهگشای مطالعات آینده در جهت طراحی سیستم های ردیابی afb1 در مقادیر کم در سیستم ایمنی انسان با استفاده از مولکول هایی است که بیشترین تاثیرپذیری را هنگام درمعرض قرارگیری با afb1 دارند.
الهام کریمی دویل سعید خانزادی
لیستریا مونوسایتوژنز یک پاتوژن غذایی مهم و عامل لیستریوزیس در انسان و حیوان است. از آنجاکه این باکتری می تواند شرایط سخت محیطی را تحمل نماید، به عنوان یک تهدید مهم در صنایع غذایی مطرح است. شیوع گاه به گاه لیستریوزیس به خصوص در اثر مصرف لبنیات در سال های اخیر سبب شده است که شناسایی و تشخیص آلودگی مواد غذایی به این باکتری مورد توجه قرار گیرد. در مطالعه حاضر دو روش mpn-pcr و real-time pcr با هدف کمیت سنجی باکتری لیستریا مونوسایتوژنز تلقیح شده به شیر استریل بررسی و با یکدیگر مقایسه شدند. به این منظور، تعداد cfu/ml 107 از باکتری لیستریا مونوسایتوژنز به همراه 8 گونه ی باکتریایی مختلف دیگر به شیر استریل تلقیح شدند. پس از آماده سازی رقت های متوالی از سوسپانسیون اولیه، از هر رقت در سه لوله حاوی محیط غنی کننده لیستریا تلقیح شد. پس از 48 ساعت گرمخانه گذاری، برای انجام آزمایشmpn-pcr ، لوله های کدر ازسه رقت متوالی حاوی cfu/ml 101، 100 و 1- 10 انتخاب و پس از استخراج dna، آزمون pcr با استفاده از پرایمرهای اختصاصی ژن prfa لیستریا مونوسایتوژنز انجام گردید. برای انجام آزمون real-time pcr از سوسپانسیون اولیه باکتریایی تهیه شده در شیر، با غلظت cfu/ml 107 از هر 8 باکتری و لیستریا مونوسایتوژنز، dna ژنومیک، استخراج و از محصول استخراج، رقت های متوالی در بافر tris تهیه گردید. مجددا با استفاده از پرایمر های اختصاصی ژن prfa با روش evagreen real-time pcr بدون غنی سازی اولیه، توانایی این روش در شمارش تعداد باکتری ها در نمونه هایی که بطور دستی آلوده شده بودند، بررسی شد. کلیه آزمایشات با سه بار تکرار انجام شدند و میانگین تعداد شمارش شده توسط هر روش، به طور جداگانه محاسبه گردید. بر اساس یافته های مطالعه حاضر روش mpn-pcr در تعیین میزان آلودگی های پایین دقیق تر از روش real-time pcr می باشد ( به ترتیب cfu/ml 10 و cfu/ml 104). به نظر می رسد این ضعف آزمون real-time pcr به دلیل عدم کارایی %100 روش استخراج می باشد، که سبب شده است میزان dna copy بدست آمده از استخراج برابر با تعداد باکتری های موجود در نمونه نباشد. اما از آنجا که در روش mpn-pcr تعداد کپی های dna جهت تایید مثبت بودن نتیجه آزمایش اهمیت ندارد و تنها حضور و یا عدم حضور dna copy مورد نظر تعیین کننده است، مشکل ناشی از عدم استخراج 100 درصدی در مورد این آزمون مطرح نیست. با توجه به این موارد به نظر می رسد در بررسی آلودگی های باکتریایی مواد غذایی، همچون آلودگی های لیستریایی، که اغلب در شمار پایین نیز خطرساز هستند، mpn-pcr روشی کارآمد و قابل اعتماد باشد.
طیبه زینلی عبداله جمشیدی
باکتری لیستریا باسیل گرم مثبت بیماریزا برای انسان و حیوان می باشد. گونه لیستریا مونوسیتوژنز از پاتوژن های نوظهور بوده که موارد فوت بالایی در انسان دارد. در میان سیزده سروتیپ مختلف باکتری لیستریا مونوسیتوژنز، چهار سروتیپ 1.2a، 1.2b، 1.2c و 4b به عنوان عوامل اصلی اپیدمی های لیستریوز قلمداد شده اند. گوشت مرغ از منابع اصلی پروتئینی در سر تا سر جهان می باشد. در دهه های اخیر بروز ارگانیسم های مقاوم به آنتی بیوتیک قابل انتقال به انسان از طریق مواد غذایی آلوده، خطری جدی برای بهداشت عمومی می باشد. در میان روش های مختلف ساب تایپینگ، آزمون rapd روشی سریع، آسان و ارزشمند است. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی میزان آلودگی لاشه مرغ به باکتری های جنس لیستریا و تعیین انواع گونه های آن بود. در مرحله بعد، وضعیت مقاومت آنتی بیوتیکی باکتری لیستریا مونوسیتوژنز و سروتیپ های آلوده کننده لاشه مرغ مشخص گردید. در ادامه با پایش ژن های حدت، پتانسیل بیماریزایی باکتری های لیستریا مونوسیتوژنز جداشده ارزیابی و در نهایت با استفاده از آزمون rapd قرابت ژنتیکی بین باکتری های لیستریا مونوسیتوژنز جدا شده از لاشه مرغ و بیماران انسانی بررسی گردید. نمونه ها از فروشگاه های عرضه کننده مواد پروتئینی در سطح شهر مشهد جمع آوری شد. در این بررسی از میان 200 نمونه لاشه طیور، %40 آلوده به باکتری های جنس لیستریا بودند. لیستریا مونوسیتوژنز (18%)، لیستریا اینوکوا (%11/5) و لیستریا گرایی تحت گونه مورایی (%8) بترتیب غالبترین گونه ها بودند. فراوانی لیستریا گرایی تحت گونه گرایی و لیستریا ولشیمری بترتیب %1/5 و 1% بود. بیست و پنج درصد جدایه های لیستریا مونوسیتوژنز به بیش از چهار عامل آنتی بیوتیکی مقاومت نشان دادند. بیش از نیمی از جدایه ها (%52/77) مقاوم به اریترومایسین بودند. در مقام بعدی مقاومت به تتراسایکلین (%44/44)، کلیندامایسین (%41/66) و تری متوپریم (%25) قرار داشت. برخی از جدایه ها (%16/66) به کلرامفنیکل مقاوم بودند. 50% جدایه های لیستریا مونوسیتوژنز متعلق به گروه سروتیپی iib (سروتیپ های 1.2b و 3b) بودند. فراوانی گروه های سروتیپی iva و iia (سروتیپ های 4a، 4c و 1.2a، 1.2c) بترتیب برابر 27/77% و 19/44% بود. فراوانی سروتیپ 4b %77/2 بود. دو ژن inlc و inlj در 26 جدایه و hly در 32 جدایه لیستریا مونوسیتوژنز شناسایی گردید. در آزمون rapd، از سه پرایمر مختلف d8635، hlwl74 و opm01 استفاده گردید. تصاویر ژل الکتروفورز حاصل از rapd-pcr با نرم افزار photocap ارزیابی شدند. داده ها با نرم افزار spss، با استفاده از روش jaccard distance matrix دسته بندی شده و دندروگرام رسم گردید. هر سه پرایمر قادر به تولید باند بودند. پرایمر opm01 با توجه به تولید بیشترین باند پلی مورف دارای بالاترین قدرت تمایز بود. در کل، 75 باند مختلف از سایز bp 150 تا bp 3300 تولید گردید. دندروگرام حاصل از جدایه های گوشت مرغ و بیماران انسانی دارای پنج کلاستر مختلف (a تا e) بود. جدایه های گوشت طیور و بیماران انسانی در گروه های مجزا قرار گرفتند که معرف قرابت ژنتیکی بسیار پایین بین جدایه های مرغی و انسانی بود. نتابج این مطالعه نشان داد که جدایه های لیستریا مونوسیتوژنز گوشت مرغ تنوع ژنتیکی پایینی داشتند. قدرت تمایز rapd بالاتر از سروتایپینگ بود. گوشت مرغ آلودگی قابل توجهی به باکتری لیستریا مونوسیتوژنز داشته که اکثریت آنها پتانسیل بیماریزایی در انسان را داشتند. اما باکتریهای جدا شده از انسان قرابت ژنتیکی پایینی با جدایه های مرغی داشتند که میتواند بدلیل تعداد پایین جدایه های انسانی باشد.
مسعود یاورمنش مرتضی عباس زادگان
هدف از انجام این تحقیق، ارزیابی نقش اجزای شیر در بازیافت ویروسهای رودهای و استخراج rna آنها از شیر خام بود. بدین منظور چهار محلول مدل شیر خام از طریق افزودن لاکتوز، پروتئینهای آب پنیر، کازئین و چربی در نسبتهای مختلف ساخته شد. سپس به هر محلول مدل شیر خام از کلی فاژ ms2 در چندین غلظت تلقیح شد. نتایج نشان داد که بیشترین بازدارندگی بر بازیافت کلی فاژ و استخراج rna حاصل از آن متعلق به کازئین و پروتئینهای آب پنیر میباشد، در حالیکه موثرترین جزء در تسهیل استخراج rna، چربی شیر خام است. همچنین براساس مدلهای پلی نومیال، ضریب بازیافت کلی فاژ ms2 و بازده استخراج rna آن با میزان ماده خشک محلولهای مدل شیر خام و غلظت تلقیح ویروس همبستگی نشان داد (به ترتیب 0/67=2r و 0/93=2r). براساس نتایج حاصل میتوان گفت که با حذف کازئین و پروتئینهای آب پنیر (سانتریفوژ تحت g ×40000 برای مدت یک ساعت) قبل از انجام آزمایش، میتوان بهترین شرایط را برای بازیافت ویروسهای رودهای و استخراج rna آنها ایجاد نمود. همچنین به دنبال آن به منظور انجام آزمایشهای ملکولی میتوان ویروسهای استخراج شده در بخش محلول را با چربی شیر مجددا مخلوط و هموژن کرد. جهت ارزیابی آلودگی نمونههای شیر خام به ویروسهای رودهای، از یک فرایند جدید که بر مبنای جداسازی اجزای شیر خام به همراه استخراج rna ویروسی توسط فنل – تیوسیانات گوآنیدین – کلروفورم استوار است، استفاده شد. مجموعه پرایمرهای nv و ev، براساس روش semi-nested rt-pcr به منظور تعیین میزان آلودگی نمونههای شیر خام جمع آوری شده (19=n)، مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که از مجموع 19 نمونه شیر خام، به ترتیب 4 و 6 نمونه حاوی نوروویروسهای انسانی (ggi و ggii) بودند. این در حالی است که هیچ انتروویروسی در نمونه های شیر خام شناسایی نشد. همچنین قابلیت استفاده از باکتریوفاژهای male-specific rna بعنوان یک جانشین برای شاخصهای متداول (اشرشیاکلی) در تعیین حضور ویروسهای رودهای در شیر خام بررسی گردید. نتایج حاکی از آن بود که هیچگونه همبستگی بین تعداد اشرشیاکلی و حضور نوروویروسها وجود ندارد در حالیکه بین تعداد باکتریوفاژهای male-specific rna و حضور نوروویروسها در شیر خام این همبستگی تایید شد. نوروویروسها در بیشتر نمونههای شیر خام با تعداد باکتریوفاژهای بالاتر از شناسایی شدند.
ناصر خالقی میران محمدرضا باسامی
تأثیر تعدادی از محرک های ایمنی بر عملکرد رشد و کارایی سیستم ایمنی جوجه های گوشتی، با استفاده از350 قطعه جوجه نر راس (308) به مدت 42 روز در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار و 5 تکرار بررسی شد. گروه های آزمایشی شامل شاهد، ویتامین e (150 پی پی ام)، عصاره گیاهی سرخارگل (1000 پی پی ام)، لوامیزول (15 پی پی ام) و عصاره اتانولی بره موم (150، 300 و 450 پی پی ام) بود. نتایج آزمایش نشان داد که ویتامین e افزایش وزن و خوراک مصرفی روزانه در کل دوره، عیار پادتن کل و igg تولید شده علیه گلبول قرمز گوسفند ((srbc در پاسخ اولیه، ارتفاع پرز ژژونوم و ایلئوم و نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت ژژونوم (01/0p<)، شاخص تولید اروپایی و طول نسبی روده (05/0p<) را کاهش، اما بازده اقتصادی، ضخامت پرز و عمق کریپت ژژونوم، تعداد سلول های گابلت دوازدهه، پاسخ پوست به فیتوهماگلوتنین (pha) را افزایش داد (05/0p<. عیار پادتن کل و igg تولید شده علیه srbc در پاسخ ثانویه، پاسخ پوست به pha ، تعداد سلول های گابلت دوازدهه و ایلئوم و عمق کریپت ژژونوم در پاسخ به تیمار لوامیزول افزایش (01/0p<) و نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت ژژونوم، ضخامت و ارتفاع پرز ایلئوم (01/0p<) و عمق کریپت ایلئوم در پاسخ به تیمار مذکور کاهش یافت (05/0p<). سطح 150 پی پی ام بره موم موجب شد تا igg تولید شده علیه srbc در پاسخ اولیه، عمق کریپت و تعداد سلول های گابلت دوازدهه و ضخامت پرز ژژونوم افزایش (01/0p<) و ضخامت پرز (01/0p<) و عمق کریپت ایلئوم کاهش (05/0p<) یابد. سطح 300 پی پی ام بره موم باعث افزایش عیار پادتن تولید شده علیه ویروس نیوکاسل در 21 روزگی (05/0p<)، پاسخ پوست به pha، تعداد سلول های گابلت دوازدهه و ایلئوم و عمق کریپت ژژونوم و کاهش ضخامت پرز ایلئوم (01/0p<) شد. از طرف دیگر، وقتی سطح 450 پی پی ام بره موم به کار رفت، بازده اقتصادی، پاسخ پوست به pha، تعداد سلول های گابلت دوازدهه و ایلئوم، ارتفاع پرز، عمق کریپت، نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت ژژونوم (01/0p<) و ldl سرم (05/0p<) را افزایش و ضخامت پرز ایلئوم را کاهش (01/0p<) داد. افزودن عصاره سرخارگل به آب مصرفی باعث شد تا بازده اقتصادی، پاسخ پوست به pha، عمق کریپت دوازدهه، ضخامت پرز و عمق کریپت ژژونوم افزایش (01/0p<) و ضخامت پرز دوازدهه، نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت ژژونوم (05/0p<) و ضخامت پرز ایلئوم کاهش (01/0p<) یابد. در مجموع، در بین محرک های ایمنی به کار رفته در این آزمایش سطح 300 پی پی ام بره موم و لوامیزول اثرات بهتری داشتند.
اعظم محمدی حسام دهقانی
ویروس های لکوز- سارکوم پرندگان از جمله عوامل مهم بیماریزای طیور می باشند. این ویروس ها منشاء خسارات اقتصادی فراوانی در صنعت طیور می باشند. با توجه به وفور آلودگی با این ویروس ها، تخم مرغ های نطفه دار از جمله منابع آلودگی می باشند. علیرغم پیشرفت های حاصله در صنعت واکسن سازی تخم مرغ جنین دار کماکان از مهمترین ابزارها برای تولید واکسن های انسانی و حیوانی می باشند. لذا واکسن های تولیدی می توانند به این ویروس ها آلودگی گردند. آلودگی واکسن های انسانی، دامی و پرندگان با عوامل خارجی توسط محققین بسیاری گزارش شده است. بر اساس اطلاعات موجود، روشهای مرسوم و مولکولی برای غربالگری محصولات بیولوژیک وارداتی و تولید داخل از نظر آلودگی با عوامل خارجی در گستره ملی در دسترس نمی باشد. این نقیصه می تواند دستگاه های نظارتی و اجرایی را در انجام هر چه دقیق تر وظایف خود با محدودیت مواجه نماید. در صورتی که روشهای جایگزین کاملا اعتبارسنجی شده در دسترس قرار گیرند در مقایسه با روش های مرسوم می توانند مورد پذیرش مراجع ذی صلاح قرار گیرند. این پژوهش با هدف راه اندازی یک تست مبتتنی بر واکنش زنجیره ای پلیمراز برای ردیابی alvs در نمونه های بیولوژیک از جمله واکسن ها صورت پذیرفت. در این پژوهش، یک تست rt-pcr بر اساس پرایمرهای انتشار یافته راه اندازی و بهینه سازی گردید و برای تست نمونه های کلینیکی مشکوک و نمونه های آلبومین تخم مرغ های جنین دار بکار گرفته شد. جهت دسترسی به نمونه کنترل مثبت در تست های مربوطه، متعاقبا محصول pcr بدست آمده از نمونه های آلبومین کلون شد. تعیین حساسیت تست نیز روی رقت های متوالی 10 تایی از پلاسمید نوترکیب انجام گفت تا حساسیت تست تعیین گردد. در نهایت، اقدام به غربالگری تعداد محدودی از واکسن های طیور از نظر آلودگی با رتروویروس پرندگان گردید اما آلودگی یافت نشد. در حقیقت، با توجه به عدم انجام تست nested pcr روی نمونه ها، یافت نشدن آلودگی در واکسن ها مساله آلودگی را بطور قطع منتفی نمی کند. برای نیل به نتایج معتبر، تست nested rt-pcr قویا توصیه می گردد. تست nested rt-pcr مربوطه می تواند به عنوان یک روش سریع با حساسیت و ویژگی بالا جهت کشف آلود گی واکسن های طیور، در راستای کنترل کیفی واکسن های طیور و همچنین ردیابی عفونت ها و بیماریهای ناشی از این ویروس ها در گونه های مختلف پرندگان بکار رود. البته اعتبار سنجی و ارزیابی تست تکوین یافته، نیازمند غربالگری تعداد زیادی از و اکسن ها در بعد ملی و مقایسه نتایج بدست آمده با سایر روش ها از جمله جداسازی ویروس می باشد. توجه: در آغاز انجام این پایان نامه قرار بر این بود که طراحی پرایمر ها و توسعه تست توسط محقق انجام شود ولی بواسطه مشکلات عدیده در اخذ نمونه کنترل مثبت برای هر یک از تحت گروه ها و محدودیت زمانی این امر میسر نگردید و از پرایمر های انتشار یافته در مقالات بهره گرفته شد. لذا عنوان پایان نامه تحت عنوان ذیل صحیح می باشد: "راه اندازی (establishment) تست rt-pcr برای شناسایی ویروس های اگزوژن و آندوژن لکوز پرندگان در واکسن های تجاری طیور"