نام پژوهشگر: جواد بیات کوهسار
جواد بیات کوهسار عباسعلی ناصریان
در این مطالعه سویههای خالصی از باکتریهای تولید کننده و مصرف کننده اسید لاکتیک برای تولید کشتهای زنده باکتریایی در شرایط آزمایشگاهی خریداری شد و اثرات بالقوه آنها به عنوان پروبیوتیک یا افزودنی باکتریایی سیلویی در قالب چهار آزمایش مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش اول، 24 راس گوساله ماده هلشتاین سه روز پس از تولد به طور تصادفی به تیمارهای : 1) شاهد، 2) گوساله های دریافت کننده پروبیوتیک تولید شده در شرایط آزمایشگاهی و 3) گوسالههای دریافتکننده پروبیوتیک تجاری اختصاص داده شدند. گوساله های شیری پس از مصرف مقدار 900 گرم استارتر برای سه روز متوالی از شیر گرفته شدند. اندازه گیری مصرف ماده خشک و ثبت اسکور مدفوع به صورت روزانه انجام شد. وزنکشی گوساله به صورت هفتگی و نمونه گیری خون در روزهای 7، 21، 42 و 90 پس از تولد انجام گرفت. بین تیمارها از نظر مصرف ماده خشک و میانگین افزایش وزن روزانه اختلاف معنیداری وجود نداشت (05/0> p). گوسالههای دریافتکننده پروبیوتیک در مقایسه با تیمار شاهد زودتر از شیر گرفته شدند. گوسالههای دریافت کننده پروبیوتیک به طور معنیداری وزن نهایی بالاتری داشتند. ارتفاع نهایی از جدوگاه و هیپ در گوساله های دریافت کننده پروبیوتیک به طور معنی داری بالاتر بود (05/0< p). تعداد باکتری های لاکتوباسیل در مدفوع گوساله ها تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت و گوساله ها در دو هفته نخست بعد از تولد دارای اسکور مدفوعی بالاتری بودند. شیوع اسهال و پنومونی بین تیمارها مشابه نبود. غلظت متابولیت های خونی bhba و گلوکز به طور قابل ملاحظهای در گوساله های دریافت کننده پروبیوتیک بالاتر بود. در آزمایش دوم، دو افزودنی باکتریایی تولید شده در شرایط آزمایشگاه به صورت کشت تازه دارای چند سویه تخمیر همگن و تخمیر ناهمگن به همراه یک افزودنی باکتریایی تجاری (لاکتسیل) برای تلقیح سیلاژهای ذرت استفاده شدند. علوفه ذرت با 30 درصد ماده خشک در سیلوهای آزمایشگاهی برای روزهای 7، 14، 28، 45 و 90 (سه تکرار در هر تیمار) سیلو و ترکیب شیمیایی و خصوصیات تخمیری آنها تعیین شد. تجزیه پذیری شکمبهای ماده خشک و پروتئین خام علوفه تازه و سیلوها با استفاده از روش in situ و تولید گاز در شرایط in vitro ارزیابی شد. در این مطالعه، تیمارها از نظر ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام و خاکستر اختلاف داشتند. با گذشت زمان پس از سیلو کردن، مقدار کربوئیدرات محلول در آب و پروتئین خام کاهش و غلظت نیتروژن آمونیاکی افزایش یافت. سیلاژ ذرت تلقیح شده با افزودنی تخمیر همگن به طور معنی داری پایداری هوازی پایین تری داشت (05/0< p). بین تیمارها از نظر فراسنجه های تجریهپذیری شکمبهای ماده خشک و پروتئین خام اختلاف معنیداری وجود داشت (05/0< p). استفاده از افزودنیهای باکتریایی تاثیر معنی داری بر تولید گاز سیلاژهای ذرت در زمان های مختلف داشت. در آزمایش سوم اثرات تلقیح میکربی سیلاژ ذرت بر عملکرد گاوهای شیرده شکم اول در قالب یک طرح مربع لاتین 3×3 ارزیابی شد. مصرف ماده خشک به طور معنیداری تحت تاثیر تیمارها قرار گرفت و در تیمار دارای سیلاژ تلقیح شده با افزودنی آزمایشگاهی بالاترین مقدار بود (05/0< p). بین تیمارها از نظر غلظت نیتروژن آمونیاکی و ph مایع شکمبه و نیز پارامترهای خونی اختلاف معنیداری وجود نداشت (05/0> p). تلقیح کردن سیلاژ ذرت با افزودنیهای باکتریایی تاثیر معنیداری بر ترکیب شیر، تولید شیر و تولید شیر با چربی تصحیح شده نداشت (05/0> p). در آزمایش چهارم، اثر استفاده از کشت های زنده باکتریایی بر قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و پارامترهای تخمیری در چهار مرحله در شرایط in vitro مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) شاهد، 2) پروپیونی باکتر فریدرینریچی، 3) انتروکوکوس فیسیوم و 4) مخلوط پروپیونی باکتر فریدرینریچی و انتروکوکوس فیسیوم بودند. مقدار 5/0 گرم ماده خوراکی، در آزمایش اول از جیره خالص و در آزمایش های دوم، سوم و چهارم از یک جیره بر پایه خوراکی با نسبت علوفه به کنسانتره 10:90، در داخل ویال های شیشه ای قرار داده شد. تیمارها، چهار تکرار در هر زمان، برای زمانهای 2، 4، 6، 12 و 24 ساعت مورد انکوباسیون قرار گرفتند. قابلیت هضم ماده خشک به طور معنی داری تحت تاثیر تیمارها قرار گرفت و تیمار شاهد پایین ترین مقدار قابلیت هضم ماده خشک را در ساعت 24 بعد از شروع انکوباسیون در مراحل دوم تا چهارم داشت (05/0< p). تاثیر افزودن کشتهای زنده میکربی بر ph محیط در شرایط in vitro در چهار مرحله معنیدار بود و تیمار شاهد پایین ترین مقدار را داشت (05/0< p). غلظت نیتروژن آمونیاکی در ساعات اولیه انکوباسیون پایین بود و با پیشرفت زمان انکوباسیون روند افرایشی داشت. غلظت اسیدهای چرب فرار به طور معنی داری تحت تاثیر تیمار ها قرار گرفت (05/0< p).
رضا صلاحی مقدم یوسف مصطفیلو
این تحقیق به صورت آزمایش فاکتوریل 3×3 در قالب طرح کاملاً تصادفی (crd) با 36 واحد آزمایشی (9 تیمار و 4 تکرار و 10 قطعه جوجه گوشتی در هر تکرار) انجام گرفت. تعداد 360 قطعه جوجه گوشتی سویه تجاری کاب بر روی بستر در پن پرورش داده شدند جیره های غذایی در سه دوره پیشدان، میاندان و پسدان بر اساس توصیه شرکت تولیدکننده در اختیار پرندگان قرار گرفت. 9 تیمارآزمایشی به صورت فاکتوریل حاصل از سه سطح مختلف پروتئین خام در جیره (توصیه شرکت تجاری سویه جوجه گوشتی، 10 و 20 درصد کمتر از حد توصیه شده توسط شرکت مورد نظر) و سه نوع فرمولاسیون جیره (جیره اول: جیرهای بر پایه ذرت و کنجاله سویا با قابلیت هضم بالای اسیدآمینه که بر اساس احتیاجات غذایی شرکت تولید کننده سویه جوجه گوشتی مورد نظر تنظیم گشت، جیره دوم: جیرهای مشابه جیره اول و حاوی محصولات جانبی کشاورزی که اسیدآمینههای گوگرددار(متیونین+ سیستئین)، لیزین و ترئونین کل آن برابر مقادیر همین اسیدآمینه ها درجیره اول و جیره سوم مشابه جیره دوم با این تفاوت که اسید آمینههای گوگرددار، لیزین و ترئونین قابل هضم آن، برابر اسیدآمینههای گوگرددار، لیزین و ترئونین قابل هضم جیره اول بود) در اختیار جوجهها قرار گرفت. اثرات اصلی و متقابل سطح پروتئین جیره و نوع خوراک مصرفی بر مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک در کل دوره پرورش (1-42 روزگی) معنیدار نبود. اثر متقابل سطوح مختلف پروتئین و نوع خوراک بر درصد لاشه قابل مصرف، ران، چربی محوطه بطنی و احشاء داخلی قابل مصرف معنیدار نشد (05/0?p)، اما این اثر متقابل بر درصد سینه به وزن بدن معنیدار شد (05/0?p). اثر نوع خوراک درصد لاشه قابل مصرف معنیدار بود (05/0?p) و جیرههای دارای غلات کم ارزشتر و ضایعات کشاورزی صرفنظر از نوع فرمولاسیون اسیدهای آمینه منجر به لاشههای کوچکتری نسبت به جیره ذرت سویا گردید. اثر نوع خوراک بر درصد ران، چربی و احشاء قابل مصرف (قلب، سنگدان و کلیه) معنی دار نبود (05/0?p). کاهش سطح پروتئین به میزان 20 درصد تاثیر معنیداری بر لاشه قابل مصرف نداشت (05/0?p)، ولی سبب ایجاد اختلاف معنیداری در میزان درصد رانها، درصدسینه و درصد احشا قابل مصرف نسبت به توصیه کاب برای سطح پروتئین گشت (05/0?p). اثر متقابل سطوح مختلف پروتئین جیره و نوع خوراک بر شاخص تولید در سن 42 روزگی معنیدار نبود (05/0?p)، اما کاهش سطح پروتئین جیره بصورت خطی باعث کاهش معنی دار شاخص تولید جوجههای گوشتی شد (05/0?p). نوع خوراک بر شاخص تولید در سن 42 روزگی تاثیر معنی دار نداشت (05/0?p). نتایج این آزمایش نشان داد که کاهش سطح پروتئین جیره تاثیر معنیداری بر هزینه خوراک به اضافه وزن جوجهها در سن 42 روزگی نداشت، هرچند جیرههای دارای غلات کم ارزشتر وضایعات کشاورزی باعث کاهش معنیدار هزینه خوراک به اضافه وزن جوجهها نسبت به جیره ذرت-سویا گردید، ولی بین فرمولاسیون جیره بر اساس اسیدآمینه های کل و قابل هضم برای این صفت اقتصادی اختلاف معنیداری مشاهده نشد (05/0?p). جیره های دارای غلات ارزانتر و ضایعات کشاورزی تنظیم شده بر اساس اسیدآمینه قابل هضم و کاهش 10 درصدی پروتئین نسبت به توصیه کاب بیشترین بازده ناخالص اقتصادی را به ازای هر جوجه ایجاد نمود.
مرضیه کرامت لو آشورمحمد قره باش
مطالعه ای جهت بررسی تأثیر روش های مختلف تغذیه (تغذیه دستی، استفاده از مرتع و پس چر مزارع) بر بازده اقتصادی پرورش گوسفند در شهرستان مینودشت در قالب طرح کاملاً تصادفی در سال 92-1391 انجام شد. در این مطالعه، خصوصیات مربوط به ترکیب گله، صفات تولید مثلی، میزان هزینه ها و درآمدها در پرورش گوسفند با تکمیل پرسشنامه توسط گله داران و میزان افزایش وزن در دوره های مختلف تغذیه ای با توجه به خوراک های مورد استفاده و تأثیر آن ها بر بازده اقتصادی در 10 درصد گله داران شهرستان مینودشت که گله های بالای صد رأس داشتند، مورد بررسی قرار گرفت. میزان انرژی تأمین شده از خوراک برای دوره تغذیه دستی و استفاده از پس چر مزارع توسط جداول nrc و برای علوفه های مورد استفاده در دوره استفاده از مرتع توسط روش های invitro ( آزمایش تولید گاز و کشت بسته ) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که مدت استفاده از پس چر مزارع، تغذیه دستی و مرتع به ترتیب 2، 3 و 7 ماه در سال بود. ترکیب گله شامل درصد میش، قوچ و بره زیر 6 ماه بود که اختلاف معنی داری در بین گله های مورد بررسی مشاهده نشد (05/0<(p. هزینه های پرورش شامل هزینه خوراک، کارگری، واکسیناسیون و دارو و سایر هزینه ها (هزینه حمل و نقل، جایگاه و ...) به ترتیب 6/71، 9/21، 8/2 و 5/3 درصد از هزینه ها را تشکیل می دادند. درآمدها نیز شامل درآمدحاصل از فروش بره نر، ماده، میش، قوچ، شیر و پشم به ترتیب برابر با 79، 57/3، 3/28، 14 ، 9/4 و 2/0 درصد بود. میزان کل هزینه ها و درآمدها به ازای هر رأس میش به ترتیب 94051 و 92899 ریال به دست آمد. میزان سود به ازای هر رأس میش 2933-ریال و بازده اقتصادی نیز 7/8درصد بدست آمد. میزان انرژی تأمین شده در دوره استفاده از تغذیه دستی در مقایسه با دوره استفاده از مرتع و پس چر مزارع کم بود. میانگین افزایش وزن در دوره تغذیه دستی، استفاده از مرتع و پس چر مزارع نیز به ترتیب 38/53، 119 و 38/110 گرم در روز بود. نتایج نشان داد که در روش پرورش سنتی گوسفند، بازده اقتصادی روش تغذیه دستی در مقایسه با استفاده از مرتع و استفاده از پس چر مزارع پایین می باشد. براساس مطالعه انجام شده استفاده از پس چر مزارع برای بهبود گله داری و افزایش بازده اقتصادی به خاطر تخریب مراتع و عدم مدیریت مراتع ممکن است پیشنهاد شود. کلمات کلیدی: ، ، ، ، تولیدگاز، قابلیت هضم
سکینه نوری جواد بیات کوهسار
به منظور مقایسه روش خشک کردن نظیر حرارت ملایم و حرارت زیاد بر ترکیبات شیمیایی، فراسنجه های تولید گاز و قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی برخی از انواع تفاله مرکبات شمال و جنوب (پرتقال، نارنگی، لیمو شیرین و لیمو ترش) و تفاله خشک تجاری در قالب چهار آزمایش انجام شد. نمونه مرکبات مورد مطالعه از مناطق شمال و جنوب کشور جمع آوری شد. پس از آب گیری، نمونه ها در شرایط نور خورشید خشک شدند و نمونه تفاله خشک مرکبات تجاری از کارخانه خوراک دام تهیه گردید. در آزمایش اول، ترکیبات شیمیایی مغذی و برخی از متابولیت های ثانویه (فنل کل و سیترات) نمونه های مرکبات مورد مطالعه در آزمایشگاه تغذیه دام اندازه گیری شدند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که بین نمونه های تفاله مرکبات شمال و جنوب و نیز تفاله خشک تجاری از نظر ترکیبات شیمیایی و متابولیت های ثانویه اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0p<). تفاله خشک تجاری دارای بیشترین مقدار خاکستر ، ماده خشک، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی به ترتیب 7/15 ،27/95، 85/30 و 16/29 درصد در مقایسه با تفاله مرکبات شمال و جنوب بود. در بین تفاله نمونه های مرکبات شمال و جنوب، تفاله های لیمو ترش شمال و جنوب به طور معنی داری پروتئین کل بالاتری داشتند (05/0p<). بیشترین و کمترین درصد سیترات به ترتیب در تفاله پرتقال شمال (38/1 درصد) و تفاله خشک تجاری (22/0 درصد) به دست آمد. در آزمایش دوم، مقدار و نرخ تولید گاز تفاله مرکبات تجاری و نمونه های مختلف مرکبات اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که از نظر مقدار تولید گاز در زمان های مختلف بین نمونه های مختلف اختلاف معنی داری وجود داشت (05/ 0< p). تفاله نارنگی شمال و جنوب بیشترین و تفاله خشک تجاری کمترین حجم گاز تولیدی را به ترتیب 8/387 و 9/ 306در زمان های مختلف انکوباسیون داشتند. درآزمایش سوم، قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی انواع تفاله مرکبات شمال و جنوب با تفاله خشک تجاری مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین تیمارهای مختلف از نظر تأثیر بر ph محیط کشت اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0p<). در این آزمایش، تفاله خشک تجاری و تفاله پرتقال شمال به ترتیب بیشترین و کمترین ph را داشتند. تفاله خشک تجاری به طور معنی داری پایین ترین قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی را نشان داد (05/0p<). در آزمایش چهارم، به منظور مقایسه تأثیر روش خشک کردن بر عصاره استحصالی تفاله ها، از انواع تفاله مرکبات شمال و جنوب و تفاله خشک تجاری عصاره گیری شد. سپس تأثیر افزودن این عصاره ها بر فراسنجه های تولید گاز و مؤلفه های قابلیت هضم (مشابه با آزمایش دوم و سوم) مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که افزودن عصاره به طور معنی داری باعث افزایش تولید گاز در همه تیمارها نسبت به تیمار شاهد شد (05/ 0> p. بیشترین تولید گاز در بین تیمارهای آزمایشی مربوط به عصاره حاصل از نارنگی جنوب بود (05/ 0> p) . افزودن عصاره متانولی حاصل از تفاله مرکبات برph محیط کشت تأثیر معنی داری داشت (05/0p<). از این نظر، تیمار دارای عصاره نارنگی جنوب پایین ترین ph و تیمار شاهد و تیمار دارای عصاره تفاله خشک تجاری بالاترین ph را داشتند. همچنین این آزمایش نشان داد که بین تیمار شاهد و سایر تیمارها از نظر قابلیت هضم اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0p<). تیمار شاهد پایین ترین و تیمار دارای عصاره تفاله پرتقال جنوب بالاترین قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی را داشتند. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که روش خشک کردن و شرایط آب و هوایی می تواند ارزش تغذیه ای تفاله های مرکبات را تحت تأثیر قرار دهد.
زهرا زمانی امیراباد فرید مسلمی پور
این مطالعه به منظور مقایسه ارقام جو اصلاح شده و بومی استان گلستان از نظر ترکیبات شیمیایی، قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی، فراسنجه های تولید گاز و تجزیه پذیری در قالب چهار آزمایش انجام شد. نمونه های ارقام جو از ایستگاه تحقیقات کشاورزی گنبد کاووس تهیه شد. نمونه ها در آون خشک و سپس آسیاب شدند. در آزمایش اول ترکیبات شیمیایی مغذی نمونه ها در آزمایشگاه تغذیه دام اندازه گیری شدند. نتایج آنالیز داده ها نشان داد که بین ارقام جو اصلاح شده و بومی از نظر ماده خشک، پروتئین خام و چربی خام اختلاف معنی¬داری وجود داشت (05/0>p). از این نظر رقم بومی در مقایسه با ارقام جو اصلاح شده بالاترین درصد ماده خشک و پایین¬ترین درصد چربی خام را داشت. در بین ارقام جو اصلاح شده نیز از نظر پروتئین و چربی خام اختلافات معنی داری وجود داشت (05/0>p)¬. از این حیث، رقم ماهور بالاترین درصد پروتئین و چربی خام و رقم صحرا پایین ترین درصد پروتئین خام را داشت. بین ارقام از نظر غلظت نشاسته، اختلاف معنی دار وجود داشت (05/0>p). از این نظر بالاترین و پایین ترین مقدار به ترتیب مربوط به تیمار خرم (04/30 درصد) و یوسف (91/22 درصد) بود. در آزمایش دوم، مقدار و نرخ تولید گاز ارقام مختلف جو بومی و اصلاح شده اندازه گیری شد. مقدار تولید گاز در طول مدت انکوباسیون بین ارقام صحرا، خرم، ماهور و بومی اختلاف معنی داری نداشت (05/0<p). از نظر پارامترهای تخمینی نیز بین ارقام جو اصلاح شده و رقم بومی اختلاف معنی داری وجود داشت(05/0>p). از این نظر رقم بومی بالاترین مقدار انرژی قابل متابولیسم (71/8 مگا ژول)، انرژی خالص شیردهی (24/5)، قابلیت هضم ماده آلی (67/57 درصد) و اسیدهای چرب کوتاه زنجیر (07/1 میلی مول) را داشت. در آزمایش سوم، قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی ارقام مختلف جو بومی و اصلاح شده مورد مقایسه قرار گرفتند. بین ارقام مختلف جو از نظر تاثیر بر ph محیط کشت انکوباسیون تاثیر معنیداری وجود نداشت (05/0< p). بین تیمارها از نظر قابیلت هضم ماده خشک و ماده آلی اختلاف معنی داری وجود داشت؛ به طوری که در این مطالعه، ارقام بومی و خرم بالاترین و رقم ماهور و یوسف کمترین میزان قابلیت هضم ماده خشک را داشتند (05/ 0< p). در بین ارقام اصلاح شده نیز رقم ماهور پایین ترین قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی را داشت. در آزمایش چهارم تجزیه پذیری ارقام جو مورد بررسی قرار گرفت. بین ارقام جو، رقم یوسف و رقم ماهور به ترتیب دارای بالاترین و پایین ترین مقدار بخش با تجزیه پذیری سریع (38/41 و 89/32) و رقم یوسف وبومی به ترتیب بالاترین و پایین ترین مقدار بخش دارای پتانسیل تجزیه پذیری (86/88 و 44/81) بودند. مقایسه منحنی تجزیه پذیری ماده خشک ارقام جو نشان داد که در ساعت 48 بعد از کیسه گذاری، رقم بومی پایین ترین (95/70) و رقم خرم بالاترین (97/74) درصد تجزیه پذیری را داشتند. با توجه به نتایج این مطالعه به نظر می رسد که اصلاح ژنتیکی ارقام جو با در نظر گرفتن صفات زراعی انجام شده است، چرا که از نظر ترکیب شیمیایی، انرژی قابل متابولیسم، قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی و تجزیه پذیری شیمیایی اختلاف قابل ملاحظه ای در مقایسه با رقم بومی داشتند.
ابراهیم ولی یوسف مصطفی لو
آزمایشی به منظور مقایسه ارزش تغذیه ای و فراسنجه های تخمیری و تجزیه پذیری یونجه مناطق کوهستانی و دشتی در مراحل مختلف رشد (قبل از گلدهی، گلدهی و پس از گلدهی) در چین دوم انجام شد. نتایج نشان داد که بین تیمار ها از نظر چربی خام، ماده آلی، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی اختلافات معنی داری وجود داشت (p<0/05). مقدار و نرخ تولید گاز یونجه کوهستانی و دشتی در مراحل مختلف رشد نشان داد که هر دو یونجه (کوهستانی و دشتی) در مرحله قبل از گل دهی پتانسیل تولید گاز بالاتری داشتند (p<0/05). از نظر پارامترهای تخمینی نیز بین هر دو یونجه در مراحل مختلف رشد اختلافات معنی داری وجود داشت (0/05>p). نتایج حاصل از اندازه گیری قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی نشان داد که بین تیمارهای آزمایشی اختلافات معنی داری وجود داشت (0/05>p). با این حال، در میان تیمارهای آزمایشی یونجه کوهستانی در مرحله پس از گل دهی پایین ترین درصد قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی را داشت (0/05>p). نتایج حاصل از تجزیه پذیری نشان داد که یونجه کوهستانی در مرحله گل دهی و نوع دشتی در مرحله پس از گل دهی به ترتیب بالاترین و پایین ترین مقدار بخش سریع تجزیه را دارند. با افزایش مراحل رشد تجزیه پذیری موثر و پتانسیل تجزیه پذیری روند کاهشی داشت. به طور کلی، نتایج نشان داد که ترکیب شیمیایی یونجه کوهستانی و دشتی با هم اختلافات معنی داری دارند که متأثر از شرایط آب و هوایی و نوع خاک و ... می باشد. کلمات کلیدی: یونجه، تجزیه پذیری، تولید گاز، قابلیت هضم، مراحل رشد
مهران مصطفی پور شهریار مقصودلو
آزمایشی به منظور بررسی اثر سطوح مختلف دانه گندم و آنزیم چندگانه تجاری بر عملکرد جوجههای گوشتی با تعداد 360 قطعه جوجه گوشتی سویه کاب500 به صورت یک آزمایش فاکتوریل 4×3 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 36 واحد آزمایشی (12 تیمار با 3 تکرار و 10 قطعه در هر تکرار) انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار سطح مختلف گندم (سطح صفر، 15، 30 و 45 درصد) × سه سطح مختلف آنزیم چندگانه تجاری (صفر، 125 میلی گرم در کیلوگرم جیره و 250 میلی گرم در کیلو گرم جیره) بودند. نتایج آزمایش نشان داد که اثرات متقابل سطوح مختلف گندم و آنزیم بر مصرف خوراک در سنین مختلف معنی دار بود(0/05> p). بطوریکه کمترین و بیش ترین مصرف خوراک در سن 42-1 روزگی مربوط به سطوح صفر و 45 درصد گندم بدون آنزیم و سطح صفر درصد گندم همراه با آنزیم در سطح توصیه شده(250 میلی گرم در کیلوگرم خوراک) بود (0/05> p). اثر سطوح مختلف گندم بر وزن زنده در دوره رشد و کل دوره تفاوت معنیداری نشان داد(0/05> p). بطوریکه کاهش وزن بدن سطح 45 درصد گندم نسبت به سطوح صفر و 15 درصد گندم معنی دار بود (0/05> p). اثرات اصلی و متقابل بین تیمارها بر ضریب تبدیل غذایی در کل دوره معنی دار شد (0/05> p). بطوریکه در سن 42-1 روزگی افزودن آنزیم در مقدار توصیه تجاری در جیره های دارای گندم توانست به طور معنی دار ضریب تبدیل خوراک را بهبود بخشد.اثرات متقابل بین تیمارها بر بازده لاشه و راندمان گوشت سینه تفاوت معنیداری نشان داد (0/05> p). ولی بر راندمان گوشت ران و درصد چربی محوطه شکمی اثر معنیداری نداشت (0/05> p). اثرات متقابل بین تیمارها بر شاخص تولید در سن 28 روزگی معنیدار بود ولی در سنین 35 و 42 روزگی اثرات اصلی تفاوت معنی داری را نشان دادند. به طوری که با کاهش سطح گندم و افزایش سطح آنزیم شاخص تولید افزایش یافت (0/05> p). اثرات متفابل بین تیمارها بر هزینه خوراک به اضافه وزن در سن 42-1 روزگی معنیدار بود (0/05> p). به طوری که بیش ترین و کمترین هزینه خوراک به اضافه وزن به ترتیب مربوط به تیمار 30 درصد گندم بدون آنزیم و تیمار 45 درصد گندم همراه با آنزیم در سطح توصیه شده بود (0/05> p). اثر سطوح مختلف گندم و آنزیم تجاری بر بازده ناخالص اقتصادی در سن 42 روزگی معنی دار بود به طوری که بیش ترین بازده ناخالص اقتصادی مربوط به سطح 15 درصد گندم و آنزیم در حد توصیه تجاری بود. اثر سطوح مختلف گندم و آنزیم بر ویسکوزیته محتویات دستگاه گوارش و نیز نیتروژن و رطوبت فضولات معنی دار نبود(0/05> p). اثرات بین تیمارها بر تعداد گلبول های قرمز و سفید و هموگلوبین خون معنی دار نشد (0/05> p)، امااثرات اصلی و متقابل بین تیمارها بر هماتوکریت خون تفاوت معنی داری را نشان داد (0/05> p). بطوریکه تیمار 15 درصد گندم بدون آنزیم باعث کمترین هماتوکریت در خون جوجه های گوشتی شد. بطورکلی نتایج تحقیق حاضر نشان داد افزودن گندم تا 15درصد جیره همراه با آنزیم در سطح توصیه شده بیش ترین عملکرد تولیدی و اقتصادی را ایجاد نمود. استفاده از سطح گندم تا 45 درصد جیره بدون مکمل آنزیم تجاری باعث ایجاد کمترین شاخص تولید و بازده ناخالص اقتصادی در پرورش جوجه های گوشتی گردید.
ملیحه صادقی سیمکانی شهریار مقصودلو
آزمایشی به منظور بررسی اثر حذف مکمل اسید های آمینه و افزودن مولتی آنزیم کمین بر عملکرد تولیدی، اقتصادی، خصوصیات لاشه و کیفیت بستر جوجه های گوشتی انجام شد. تعداد 288 قطعه جوجه گوشتی سویه کاب 500 از هر دو جنس به صورت یک آزمایش فاکتوریل 4×2 (4 سطح از حذف جیره ای مکمل اسید امینه ای: 1. جیره ذرت- سویا بدون مکمل های اسید امینه دی- ال متیونین، ال لیزین و ال ترئونین، 2. جیره پایه + دی ال متیونین، 3. جیره پایه + دی ال– متیونین و ال- لیزین و 4. جیره پایه + دی– ال متیونین + ال- لیزین+ ال- ترئونین × 2 سطح مکمل انزیم چندگانه کمین: 0 و 250 قسمت در میلیون جیره نهایی) در قالب یک طرح تصادفی کامل (crd) با 8 تیمار و 3 تکرار 12 قطعه ای جوجه در هر تکرار انجام شد. اثرات اصلی و متقابل سطوح حذف مکمل اسیدآمینه و افزودن مولتی آنزیم بر مصرف خوراک در کل دوره پرورش (42-1 روزگی) معنی دار نبود. اما اثر حذف مکمل اسیدآمینه بر ضریب تبدیل معنی دار بود (05/0>p) و با حذف متیونین از جیره به طور معنی داری ضریب تبدبل افزایش یافت. همچنین این اثر بر وزن بدن در کل دوره پرورش معنی دار بود (05/0>p) به گونه ای که با حذف اسید های آمینه از جیره، وزن بدن به طور معنی داری کاهش یافت. بیشترین و کمترین وزن بدن به ترتیب مربوط به تیمار بدون مکمل ترئونین و تیمار بدون مکمل متیونین، لیزین وترئونین بود. در سن 42 روزگی اثر حذف مکمل اسید های آمینه بر شاخص تولید معنی دار بود (05/0>p). به این ترتیب که تیمار بدون مکمل اسیدآمینه کمترین شاخص را داشت. اثر حذف مکمل اسیدآمینه بر هزینه خوراک مصرفی نیز معنی دار بود (05/0>p) و جیره بدون مکمل اسیدآمینه هزینه خوراک پایین تری داشت. همچنین این اثر بر هزینه خوراک به اضافه وزن و بازده ناخالص اقتصادی معنی دار بود (05/0>p) و کمترین بازده مربوط به تیمار بدون مکمل اسیدآمینه بود. نتایج مربوط به بازده لاشه نشان داد که اثر حذف مکمل اسیدهای آمینه بر بازده لاشه و ران معنی دار نشد اما این اثر بر درصد سینه و چربی محوطه بطنی معنی دار بود (05/0?p) و تیمار بدون مکمل، دارای کمترین وزن سینه و بیشترین چربی بود. اثر متقابل حذف مکمل اسیدهای آمینه و افزودن مولتی آنزیم بر پروتئین تام و گلوکز سرم خون جوجه ها در 42-1 روزگی معنی دار بود (05/0?p اما این اثر بر درصد هموگلوبین معنی دار نبود. همچنین اثرات متقابل حذف مکمل اسیدهای آمینه و افزودن مولتی آنزیم بر درصد نیتروژن و رطوبت بستر معنی دار بود (05/0?p). به طور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان داد که حذف مکمل اسیدآمینه دی ال متیونین از جیره جوجه های گوشتی باعث کاهش معنی دار عملکرد گردید اما حذف ترئونین و لیزین و آنزیم چندگانه تأثیر منفی معنی داری بر عملکرد ایجاد نکرد و ممکن است برای مرغدار دارای مزیت اقتصادی باشد.
مریم فریدون پور جواد بیات کوهسار
مطالعه¬ای به منظور بررسی تأثیر اسانس و برگ گونه¬های مختلف گیاهان دارویی آویشن و پونه بر فراسنجه های تولید گاز و قابلیت هضم و فراسنجه¬های تخمیری شکمبه در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. برای این منظور، گونه¬های مختلف گیاه دارویی آویشن در مرحله گل¬دهی به ترتیب از مناطق شیراز (zataria multiflora)، اسفراین (thymus transcaspicus)، شاهرود (thymus fallax)، جنگل گلستان(thymus transcaucasicus) و گرگان (thymus vulgaris) و دو گونه پونه کوهی (mentaaquatica وmentalongifolia ) جمع¬آوری شد. گونه¬های مختلف جمع¬آوری شده با دستگاه میکروویو اسانس¬گیری شدند. جیره¬های پایه مورد استفاده در این مطالعه با دو نسبت علوفه به کنسانتره 50:50 و 80:20 بود. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: 1) تیمار شاهد (جیره پایه) و 2) تیمارهای دارای اسانس و برگ گونه¬های مختلف آویشن و پونه کوهی. نتایج نشان داد که افزودن اسانس گونه¬های مختلف گیاهان دارویی آویشن و پونه کوهی در هر دو جیره پایه با نسبت علوفه به کنسانتره 50:50 و 80:20، تأثیر معنی¬داری در کاهش پتانسیل و نرخ تولید گاز داشت (05/ 0> p)؛ به طوری که، تیمار شاهد در هر دو جیره پایه در مقایسه با تیمارهای دارای اسانس، بالاترین تولید گاز را داشت (05/ 0> p). در بین تیمارهای دارای اسانس نیز از نظر فراسنجه¬های تولید گاز، اختلافات معنی داری وجود داشت (05/ 0> p). اما به طور کلی در هر دو جیره پایه، اسانس zataria multiflora، بیشترین تأثیر را بر کاهش تولید گاز داشت (05/ 0> p). افزودن برگ گونه¬های مختلف آویشن و پونه کوهی نیز تأثیر معنی¬داری بر پتانسیل و نرخ تولید گاز داشت (05/ 0> p). از این نظر، بیشترین و کمترین تأثیر بر کاهش تولید گاز، متعلق به برگ دو گونه پونه کوهی به ترتیب mentaaquatica وmentalongifolia بود. نتایج حاصل از تأثیر افزودن اسانس گونه¬های مختلف آویشن و پونه کوهی بر قابلیت هضم و پارامترهای تخمیری نشان داد که بین تیمارهای مختلف از نظر قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی، اختلافات معنی¬داری وجود نداشت (05/0 < p). با این حال، بین تیمارهای آزمایشی از نظر تولید توده میکروبی و بازده تولید توده میکروبی، اختلافات معنی¬داری وجود داشت (05/ 0> p). تیمار شاهد دارای بالاترین بازده تولید گاز و پائین¬ترین مقدار عامل تفکیک، توده میکروبی تولید شده و بازده توده میکروبی تولید شده بود. افزودن برگ گونه¬های مختلف آویشن و پونه کوهی، باعث کاهش معنی¬داری در قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی شد (05/ 0> p). به طور کلی، تیمار شاهد در مقایسه با تیمارهای دارای برگ از عامل تفکیک، توده میکروبی تولید شده و بازده توده میکروبی بالاتری برخوردار بود.
حسین برزمینی یوسف مصطفی لو
مطالعه¬ای به منظور بررسی ترکیب شیمیایی، خصوصیات تخمیری و تولید گاز سیلاژ تفاله گوجه فرنگی همراه با سطوح مختلف تفاله چغندرقند و تفاله خشک مرکبات در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) سیلاژ تفاله گوجه فرنگی فاقد افزودنی(تیمار شاهد)، 2) تیمار شاهد + 5 درصد تفاله چغندرقند، 3) تیمار شاهد + 10 درصد تفاله چغندرقند، 4) تیمار شاهد + 5 درصد تفاله خشک مرکبات و 5) تیمار شاهد + 10 درصد تفاله خشک مرکبات بودند. بدین منظور سیلاژها در 3 تکرار برای زمان¬های 3، 7، 21و 45 روز درون سیلو¬های آزمایشگاهی به وزن 3 کیلوگرم ذخیره شد. نتایج نشان داد که افزودن سطوح مختلف تفاله چغندرقند و تفاله خشک مرکبات تأثیر معنی-داری بر درصد ماده خشک، الیاف نامحلول در شوینده خنثی، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و خاکستر خام داشت ( 05/0p<). با این حال، تیمارهای آزمایشی از نظر پروتئین خام اختلاف معنی¬داری نداشتند ( 05/0<p). در تمامی تیمارها با افزایش زمان پس از سیلو کردن، غلظت پروتئین خام روند کاهشی و غلظت نیتروژن آمونیاکی روند افزایشی نشان داد. در این مطالعه، استفاده از سطوح مختلف تفاله چغندرقند و تفاله خشک مرکبات به طور معنی¬داری پایداری هوازی سیلاژها را در مقایسه با تیمار شاهد بهبود بخشید ( 05/0p<). سیلاژهای داری سطح 10 درصد در مقایسه با سیلاژهای داری سطح 5 درصد افزودنی، در تمامی زمان¬های پس از سیلو کردن از ph بالاتری برخوردار بودند. در بین تیمارهای آزمایشی از نظر پتانسیل و نرخ تولید گاز و پارامترهای تخمینی (غلظت اسیدهای چرب کوتاه زنجیر، ماده آلی قابل هضم و انرژی قابل متابولیسم) اختلافات معنی¬داری وجود داشت ( 05/0p<). نتایج حاصل نشان داد که بین تیمارهای آزمایشی از نظر قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی، اختلافات معنی داری وجود دارد (05/0p< ). نتایج نشان داد که افزودن سطح 10 درصد هر دو افزودنی باعث افزایش مقدار تولید توده میکروبی و کاهش بازده تولید گاز در تمامی زمانها پس از سیلو کردن شد. به نظر می¬رسد افزودن تفاله چغندرقند و تفاله خشک مرکبات به سیلاژ تفاله گوجه فرنگی ضمن بهبود کیفیت سیلاژ، پتانسیل تغییر فرآیند تخمیری شکمبه را داشته و می¬تواند موجب بهبود ارزش تغذیه¬ای این فرآورده فرعی شود.
علی توحیدی جواد بیات کوهسار
این مطالعه به منظور بررسی اثرات افزودن اسانس شوید و نعناع بر روی پارامترهای تخمیر شکمبه ای ، متابولیت های خونی و عملکرد بره های نردر حال رشد نژاد¬کردی انجام شد. در این آزمایش از30 رأس بره نر نژاد¬ کردی با میانگین وزنی 44/21 کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی به مدت 9 هفته استفاده شد . جیره پایه که شامل : سبوس گندم ، یونجه خشک ، جو و کاه گندم بود که در 3 وعده صبح ، ظهر و عصر در اختیار بره ها قرار گرفت . تیمارهای آزمایشی شامل : 1) جیره پایه بدون مکمل (شاهد)، 2) جیره پایه حاوی سطح 025/0 درصد بر اساس ماده خشک اسانس نعناع، 3) جیره پایه حاوی سطح 025/0 درصد بر اساس ماده خشک اسانس شوید بود. نتایج نشان داد که بین تیمارهای آزمایشی از نظر مصرف خوراک اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0< p )؛ به ¬طوری که تیمارهای دارای اسانس مصرف خوراک بالاتری داشتند. افزودن اسانس تأثیری بر وزن بدن در طول دوره آزمایش نداشت (05/0< p). به¬طور¬کلی، نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که افزودن اسانس تأثیر قابل ملاحظه ای بر مصرف خوراک و شاخص های رشد اسکلتی ندارد. همچنین غلظت گلوکز خون به طور معنی داری تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت (05/0p >)؛ هر چند غلظت گلوکز خون در تیمار دارای اسانس شوید پایین تر از سایر تیمار ها بود. به¬طور¬کلی، نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که افزودن اسانس تأثیر قابل ملاحظه ای بر متابولیت های خونی نداشت.
منیره بابایی مرنی فرزاد قنبری
این مطالعه به منظور تعیین اثرات پرتو الکترون (150 و 200 کیلوگری)، پراکسید هیدروژن (132 میلی لیتر در کیلوگرم ماده خشک)، اسید هیدروبرومیک (60 میلی لیتر در کیلوگرم ماده خشک) و ترکیب آن ها بر ارزش تغذیه ای بقایای ماش انجام گرفت. پس از عمل آوری، ترکیب شیمیایی نمونه ها با استفاده از روش استاندارد تعیین شد. آزمایش تجزیه پذیری شکمبه ای با استفاده از تکنیک کیسه های نایلونی انجام شد. به منظور برآورد فرآسنجه های تولید گاز نمونه ها، از آزمون تولید گاز استفاده شد. قابلیت هضم برون تنی نمونه ها با استفاده از روش کشت بسته انجام شد. مقدار فرآسنجه های تخمینی با استفاده از داده های حاصل از آزمون تولید گاز و روش کشت بسته، براساس معادلات مربوط محاسبه شد. درجه بلورینگی نمونه ها با استفاده از تکنیک پراش پرتو ایکس تعیین شد. عمل آوری بر ترکیب شیمیایی بقایای ماش موثر بود (05/0p<). همه تیمارها باعث افزایش مقدار خاکستر خام و کاهش مقدار ماده آلی شدند. پروتئین خام توسط تیمارهای اسید هیدروبرومیک، پرتو الکترون (150 و 200 کیلوگری) و اسید هیدروبرومیک+ پرتو الکترون (150 کیلوگری) افزایش یافت. عمل آوری مقدار الیاف خام را کاهش داد. بیش ترین کاهش در تیمار پرتو الکترون (150 کیلوگری) مشاهده شد. عمل آوری باعث افزایش تجزیه پذیری موثر ماده خشک در سرعت های عبور 2، 5 و 8 درصد در ساعت شد (05/0p<). پرتو الکترون (150 و 200 کیلوگری) و استفاده توأم از پرتو الکترون و ترکیبات شیمیایی بیشترین تأثیر را در افزایش این صفت داشتند. همه تیمارها پتانسیل تولید گاز را افزایش دادند (05/0?p). به طوری که بیشترین مقدار در تیمارهای اسید هیدروبرومیک، پرتو الکترون (150 و 200 کیلوگری) و اسید هیدروبرومیک+ پرتو الکترون (150 و 200 کیلوگری) مشاهده شد. قابلیت هضم برون تنی ماده خشک و ماده آلی بقایای ماش تحت تأثیر پرتو الکترون، ترکیبات شیمیایی و استفاده توأم از پرتو الکترون و ترکیبات شیمیایی افزایش یافت (05/0p<). فرآسنجه های تخمینی شامل انرژی قابل متابولیسم، انرژی خالص و اسیدهای چرب کوتاه زنجیر تحت تأثیر عمل آوری افزایش یافتند (05/0p<). بیش ترین افزایش در تیمارهای اسید هیدروبرومیک و پرتو الکترون (200 کیلوگری) مشاهده شد. به جز اسید هیدروبرومیک و پرتو الکترون (150 کیلوگری)، سایر تیمارها باعث افزایش بازده تولید توده میکروبی شدند (05/0p<). با بررسی الگوی پراش پرتو ایکس، مشاهده شد که تمامی تیمارها باعث کاهش درجه بلورینگی نمونه های بقایای ماش شدند. در مجموع، تیمارهای پرتو الکترون، اسید هیدروبرومیک و ترکیب آن ها تأثیر بیش تری در بهبود ارزش تغذیه ای بقایای ماش داشتند.
طیبه کرامندلی آشورمحمد قره باش
این آزمایش به منظور بررسی تاثیر افزودن سطوح صفر، 10، 20 و 30 درصد کاه گندم بر ارزش تغذیه ای، فراسنجه های تخمیری و قابلیت هضم ضایعات کدو و هندوانه آجیلی سیلو شده صورت گرفت. ضایعات در 4 تیمار و 3 تکرار برای هر تیمار به مدت 60 روز سیلو شد. اندازه گیری تولید گاز و قابلیت هضم ضایعات تازه و سیلو شده در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. نتاج نشان داد که همسو با افزایش سطوح کاه در هر دو سیلاژ، مقدار پروتئین خام و دیواره سلولی به ترتیب روند کاهشی و افزایشی داشتند. بررسی مقدار پتانسیل و نرخ تولید گاز ضایعات کدو و هندوانه آجیلی سیلو شده نشان داد که تیمارهای فاقد کاه گندم نرخ و پتانسیل تولید گاز بالا تری داشتند (05/0>p). تیمارهای آزمایشی از نظر اسیدهای چرب فرار، انرژی قابل متابولیسم و قابلیت هضم ماده آلی اختلاف معنی داری با یکدیگر داشتند (05/0>p). از این لحاظ تیمارهای فاقد کاه گندم بیشترین میزان و تیمار دارای 30 درصد کاه گندم کمترین میزان را به خود اختصاص داده بودند (05/0>p). نتایج حاصل از اندازه گیری قابلیت هضم ماده آلی وماده خشک نشان داد که تیمار فاقد کاه گندم بیشترین و تیمار دارای 30 درصد کاه گندم کمترین میزان قابلیت هضم ماده آلی و ماده خشک را به خود اختصاص داده اند (05/0>p). به طور کلی نتایج نشان داد افزودن کاه گندم به سیلوها سبب بهبود ویژگی های فیزیکوشیمیایی سیلوها می گردد، با این حال سیلوهای فاقد کاه گندم دارای خصوصیات تخمیری و قابلیت هضم بهتری نسبت به دیگر تیمارها می باشد.
عاطفه حبیبی شهریار مقصودلو
چکیده در این تحقیق اثر سطوح مختلف انرژی و تراکم گله بر عملکرد و خصوصیات تولیدی و اقتصادی جوجههای گوشتی بررسی گردید. تعداد 324 قطعه جوجه گوشتی سویه تجاری کاب 500 (نر و ماده) بهصورت فاکتوریل 2×4 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 24 واحد آزمایشی (8 تیمار و 3 تکرار) انجام شد. تیمارهای آزمایشی این طرح شامل دو سطح انرژی: (توصیه شرکت کاب 500 و 5/2 درصد پایینتر از توصیه شرکت کاب 500) × چهار تراکم پرورش 9، 12، 15 و 18 قطعه جوجه گوشتی در هرمترمربع بود که تا سن 42 روزگی استفاده شد. نتایج آزمایش نشان داد اثر سطوح مختلف انرژی بر بازده ناخالص اقتصادی (ریال/ جوجه) معنیدار بود بطوریکه با کاهش سطح انرژی بازده ناخالص اقتصادی افزایش یافت. در هیچ یک از صفات اندازهگیری شده اثرات متقابل سطوح انرژی و تراکم گله معنیدار نشد. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که بالاترین سطح تراکم پرورش (18 قطعه در متر مربع) باعث عملکرد تولیدی کمتری گردید. تیمار دارای سطح انرژی 5/2 درصد انرژی کمتر از توصیه احتیاجات کاب500 و تراکم 9 قطعه در واحد سطح در یک دوره پرورش 42 روزه باعث بالاترین عملکرد تولیدی گردید.