موضوع تحقیق پیش رو بررسی رابطه هوش معنوی و هوش اخلاقی با رهبری تحول آفرین است و درک این مطلب که این دو نوع هوش می توانند چه رابطه و گاه چه اثراتی بر این سبک از رهبری داشته باشند.هدف از این تحقیق با توجه به کمبود مبانی نظری و مقالات چه در داخل کشور و چه دربین متفکران غربی شناخت بیشتر و کسب آگاهی در زمینه هوش معنوی و هوش اخلاقی است و به کارگیری آن در زندگی روزمره است. مک شری معتقد است که هوش معنوی زیر بنای باور افراد است که سبب اثر گذاری بر عملکرد وی می شود به گونه ای که باعث افزایش انعطاف پذیری و خود آگاهی بالاتر در انسان شده و شکل واقعی زندگی را قالب بندی می کند .و از آنجا که رشد اخلاقی با رفتارهایی که رهبر از خود نشان می دهد رابطه مستقیم دارد هوش اخلاقی نیز به عنوان یک عامل در نظر گرفته شده چرا که با این متغیر می توان مرز بین نوع دوستی و خود پرستی را خوب توصیف کرد. در این تحقیق ما با مرور ادبیات و تحقیقات در باره این سه مفهوم فرضیات اصلی تحقیق را در قالب سه سوال اصلی مطرح کردیم و سپس برای بررسی این موضوع از گجینه غنی و هدایتگر قرآن کریم و کتابهای ارزشمند و گرانبهای چون نهج البلاغه، بحار الانوار و غرر الحکم استفاده شده تا بتوان این مفاهیم غربی را تا حد امکان بومی سازی کنیم. روش پژوهش به صورت توصیفی _همبستگی بوده و حجم نمونه برآورد شده 176 نفر است . روش نمونه گیری نیز تصادفی ساده انتخاب شده است. برای سنجش هوش معنوی و اخلاقی با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی و گرفتن روایی محتوا پرسشنامه ای طراحی شده برای سنجش رهبری تحول آفرین نیز از پرسشنامه استاندارد بس و آوولیو استفاده شده است. پس از طراحی و ساخت پرسشنامه بین کارکنان وزارت اقتصاد و دارایی توزیع و داده ها جمع آوری شد.همچنین برای تحلیل داده های حاصله و آزمون فرضیات از روش آماری تحلیل رگرسیون چند گانه استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیات گویای این نتایج بوده است : 1- بین هوش معنوی و رهبری تحول آفرین رابطه معنادار وجود دارد. 2- بین هوش اخلاقی و رهبری تحول آفرین رابطه معنادار وجود دارد. 3- بین هوش معنوی و هوش اخلاقی رابطه معنادار وجود دارد.