نام پژوهشگر: فریال نظاملی

فرآیند مراقبت در زنان مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی در سوریه: تبیین تئوری با رویکرد گراندد تئوری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  فریال نظاملی   منیره انوشه

مقدمه: سرطان پستان مهمترین مشکل جهانی است که اولین عامل سرطان میان زنان و دومین عامل مرگ و میر بین مرگهای حاصل از سرطان است. در جهان مطالعات زیادی در مورد تجارب زنان مبتلا به سرطان پستان در مورد مراقبت انجام شده و لی تجارب زنان سوری مورد بررسی قرار نگرفته است. این مطالعه حاضر با هدف تبیین فرآیند مراقبت در زنان سوری مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی انجام شد. روش کار: این مطالعه با شیوه کیفی و با رویکرد گراندد تئوری انجام شده است. برای تبیین فرآیند مراقبت زنان مبتلا به سرطان پستان با استفاده از نمونه گیری به صورت مبتنی بر هدف در آغاز وتا رسیدن به اشباع اطلاعات، به صورت نظری ادامه یافت. شرکت کنندگان در این مطالعه شامل 11زن که ماستکتومی شده وتحت شیمی درمانی قرار گرفته بودند وبه مرکز هسته ای شیمی درمانی شهر لاذقیه بین اسفند ماه 1388 تا بهمن ماه 1389 مراجعه کرده بودند و همچنین 3 شوهر، 2 پرستار، ویک پزشک بودند. روش جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار بود که بر اساس روش استراوس وکوربین در طی سه مرحله کد گذاری باز، محوری وانتخابی، داده ها به دست آمده تحلیل ونظریه توصیفی ارائه گردید. یافته ها: از تجزیه وتحلیل داده ها هفت مقوله محوری پدیدار شد که عبارتند از: کوتاهی سیستم درمانی، فضای درد آلود، تلاش خود جوش برای زنده ماندن، حمایت درک شده، تهدید درک شده، زندگی با خوف و رجاء. همچنین مقوله مراقبت بیانگر پدیده، مقوله تلاش خود جوش برای زنده ماندن بیانگر راهبردهای اتخاذ شده توسط افراد و مقوله زندگی با خوف و رجاء پیامد این راهبردها بود. نتیجه گیری: با عنایت به نتایج گراندد تئوری، نظریه توصیفی استحصال شده از تجزیه و تحلیل سه مرحله ای استراوس وکوربین عبارت است از: فرآیند مراقبت در زنان مبتلا به سرطان پستان که بصورت تلاش خود جوش برای زنده ماندن آشکار شده مفهومی تعاملی (حمایت درک شده)، عینی (راهبردها) وذهنی (تهدیدات درک شده) است. این تلاش در زمینه فضای درد آلود و تحت تاثیر عامل کوتاهی سیستم درمانی و عوامل مداخله گر منجر به برگشتن به زندگی طبیعی، در عین حال همراه کم شدن تعاملات، نگرانی از آینده یا ادامه زندگی که نشان دهنده زندگی با خوف و رجاست می باشد. با توجه به این پیامد می توان نتیجه گیری نمود که راهبردهای (تلاش خود جوش برای زنده ماندن) به کارگرفته شده توسط زنان مبتلا به سرطان پستان جهت ارتقاء مراقبت از کفایت لازم برخوردار نبوده وتقویت آن ضروری می باشد.