نام پژوهشگر: وجیهه زمانی درکانی
وجیهه زمانی درکانی حمید کشمیرشکن
پیکره نگاری درباری آخرین سبک شاخص ایرانی است که از دوره افشار و زند آغاز شد، در دوره فتحعلی شاه به اوج کمال خود رسید و پس از فتحعلی شاه رو به زوال گذاشت. این سبک تلفیقی بود از سنتهای تصویری ایرانی و سنتهای تصویری اروپایی که با یکدیگر ترکیب و تلفیق شده بود. هنرمند ایرانی با توجه به سلیقه حامیان خویش که اصلی ترین آنها شاه بود و در جهت برآوردن خواسته های آنان دست به تلفیق این عناصر با یکدیگر زد. اولین تغییر در نقاشی این دوره، مستقل شدن نقاشی از ادبیات بود. نقاشی از حیطه کتابت خارج شد و بر روی پرده های بزرگ اندازه و گاهی به صورت دیوارنگاره برای تزیین بناها به کار برده شد. این استقلال به تنوع موضوعات منجر شد. نگاه جنسیتی و شهوانی به زن و یا استفاده از موضوعات غربی نظیر مریم مقدس و کودک در نقاشی های این دوره دیده می شود . در نقاشی این دوره شاهد تغییر در ترکیب بندی هستیم. فضای چند ساحتی نقاشی ایرانی به فضای تک ساحتی تبدیل می شود . در نقاشی های این دوره شاهد یک نقطه مرکزی هستیم که در اکثر موارد شاه است. تقارن عمودی که از شاخصه های ترکیب بندی ایرانی است در این آثار هم به چشم می خورد. تزیین که عنصر بارز نقاشی ایرانی است در این آثار به وفور دیده می شود. تکنیک این آثار نیز دگرگون می شود. تکنیک نقاشی ایرانی مناسب اندازه های بزرگ نبود بنابراین رنگ روغن جای آبرنگ را می گیرد. نقاش این دوره به جای استفاده از سطح متنوعی از رنگها استفاده از عمق رنگی یکنواخت را ترجیح می دهد. با تمام این تغییرات در نگاه اول نمی توان گفت که این نقاشی ها تقلیدی از نقاشی های غربی هستند بلکه عناصر غربی را در خود حل کرده و هویت ایرانی بخشیده اند. نقاشی ایرانی چنان این عناصر اروپایی را با عناصر ایرانی در هم می آمیزد که قابل تفکیک نیست.