نام پژوهشگر: فاطمه عباسزاده

بررسی نقش استروییدهای جنسی در بروز سندرم درد مرکزی متعاقب ضایعه نخاعی در موش بزرگ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1390
  فاطمه عباسزاده   معصومه جرجانی

وجود برخی تفاوت‏ها در عوارض حاصل از ضایعات نخاعی در زنان و مردان و روند بهبودی مناسب تر در خانم‏ها نسبت به آقایان از یک طرف و وجود تفاوت جنسی در احساس درد از سوی دیگر نشان از دخالت هورمون‏های جنسی در بهبود آسیب‏های نخاعی دارد. شناخت دقیق این تفاوت‏ها و مکانیسم‏های مربوطه، به معرفی اهداف جدید درمانی در مشکلات حسی و حرکتی بعد از ضایعات نخاعی کمک می‏کند. در این مطالعه عملکرد حسی و حرکتی موش سفید بزرگ آزمایشگاهی متعاقب ایجاد ضایعه نخاعی در دو جنس نر و ماده دارای گناد و فاقد گناد با هم مقایسه می‏گردد هم چنین با توجه به فعال شدن سلول‏های گلیا متعاقب آسیب cns و ارتباط آن با بروز درد، تغییرات آستروسیت‏ها در ایجاد و حفظ سندرم درد مرکزی نیز در هر دو جنس مورد بررسی قرار گرفت. پس از لامینکتومی حیوانات در سطح مهره های سینه‏ای هشتم- نهم، ضایعه الکتریکی یک طرفه در مسیر اسپینوتالامیک وارد شد. در گروه گنادکتومی نیز هورمون‏های جنسی حذف شدند و بعد از گذشت 14 روز بعد از پایین آمدن سطح هورمون، تحت لامینکتومی قرار گرفتند. درد حاد و درد نوروپاتیک مکانیکی و عملکرد حرکتی در روزهای صفر (قبل از جراحی)، 3، 7، 14، 21 و 28 بعد از جراحی به ترتیب بوسیله آزمون های tail flick و von frey و open filed ارزیابی شد. تغییر فعالیت آستروسیت‏ها در محل ضایعه با اندازه گیری میزان مارکر اختصاصی این سلول‏ها یعنی پروتئین gfap و با تکنیک وسترن بلات در مقاطع زمانی یاد شده بررسی و ارتباط یا میزان تطابق این تغییرات با میزان درد ارزیابی گردید. آزمایشات در هر دو جنس دارای گناد و فاقد گناد و در حالت های، سالم، لامینکتومی شده و دارای ضایعه نخاعی انجام شد. در حیوانات سالم آستانه پاسخ حیوان ماده به درد نوروپاتیک در تمامی روزهای مورد بررسی به طور معناداری پایین‏تر از حیوان نر بود(p< 0.05). آستانه درد حرارتی در اثر لامینکتومی در حیوان ماده در روز 14 و در حیوان نر در روز 21 افزایش پیدا کرد. آستانه درد نوروپاتیک مرکزی در جنس ماده از جنس نر پایین‏تر بوده و در جنس نر تنها، در روز سوم نسبت به روز صفر کاهش یافت. در گروه دارای ضایعه نخاعی، به طور کلی آستانه درد حرارتی در روزهای 3،7،21 در حیوانات نر بالاتر از حیوانات ماده بود(p< 0.05). در گروه نر فقط نوعی هیپوآلژزیا در روز سوم مشاهده شد. درد نوروپاتیک در حیوانات نر، از روز سوم پس از ضایعه تا روز 28 مشاهده گردید و آستانه درد در روز های 21و28 حتی کمتر از حیوانات ماده شد (p< 0.05). آسیب نخاعی موجب کاهش معنادار فعالیت حرکتی حیوانات نر تا روز 21 و افزایش فعالیت حرکتی حیوانات ماده از روز 7 به بعد گردید.در گروه گنادکتومی در مقایسه با گروه سالم، حذف هورمون‏های جنسی باعث کاهش آستانه درد مکانیکی در جنس نر و کاهش آستانه درد حرارتی در جنس ماده ‏شد(p< 0.05). در مقایسه با گروه ضایعه نخاعی، ایجاد ضایعه الکتریکی به همراه گنادکتومی نیز باعث بروز هیپرآلژزیا در جنس نر و بروز درد نوروپاتیک در پای چپ تا روز 21 و کاهش فعالیت حرکتی در روز 14 موش‏های ماده می‏شود. یافته های مولکولی نیز نشان دادند که در گروه سالم و لامینکتومی سطح بیان gfap در موش‏های ماده در تمامی روزها بالاتر از موش‏های نر می باشد اما در اثر ضایعه الکتریکی سطح gfap در موش‏های نر در روزهای 14، 21 و 28 افزایش یافته و حتی از سطح پروتئین در حیوان ماده بیشتر می‏شود(p< 0.05). حذف هورمون‏های جنسی در گروه نر سالم موجب افزایش سطح gfap می‏گردد. هم چنین حذف هورمون مانع از افزایش سطح gfap بدنبال ضایعه الکتریکی در موش‏های sci+gnx در مقایسه با گروه sci(male) می‏گردد اما در موش‏های ماده حذف هورمون مانع کاهش سطح gfap ناش از ضایعه می‏شود. تفاوت‏های مشاهده شده در هر دو جنس، حاکی از دخالت احتمالی هورمون‏های جنسی در وضعیت حسی و حرکتی حیوان متعاقب آسیب نخاعی بوده و ممکن است توجیه کننده آثار حفاظت کننده نرونی استرادیول و تاثیر آن بر حساسیت گیرنده های درد و فعالیت سلول‏های غیر عصبی بویژه سلول‏های گلیال باشد.