نام پژوهشگر: نسرین سیاری

پیش بینی تغییر در دما و بارش تحت گرمایش جهانی و تأثیر آن ‏بر نیاز آبی گیاهان زراعی حوضه کشف رود
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1390
  نسرین سیاری   امین علیزاده

تغییر اقلیم با ایجاد تغییر در پارامترهای هیدرولوژیکی نظیر دما و بارش و سایر پارامترها بر هیدرولوژی یک منطقه ‏تأثیرگذار می باشد. این تغییرات در بارش و دما می تواند اثرات معنی داری بر بخش های مختلفی نظیر کشاورزی، انرژی و زندگی ‏بشر داشته باشد. نیاز آبی در بخش کشاورزی نیز ممکن است به دلیل تغییر اقلیم درآینده تغییر نماید، بنابراین پیش بینی اقلیم در ‏سال های آینده افق روشنی را در مورد نیاز آبی در بخش های مختلف بدست می دهد. در این تحقیق، ابتدا اثر تغییراقلیم بر ‏حداقل، حداکثر و میانگین دما و بارش در حوضه کشف رود تحت دو سناریوی انتشار ‏ ‏ و ‏ ‏ و خروجی دو مدل گردش ‏عمومی جو ‏ ‏ و ‏ ‏ برای سه دوره زمانی 2039-2010، 2069-2040 و 2099-2070 مورد بررسی ‏قرار گرفت. برای ریزمقیاس نمودن خروجی دو مدل گردش عمومی جو از روش ریزمقیاس نمایی آماری و مدل ‏ ‏ ‏استفاده شد. در گام دوم اثرات احتمالی تغییر در پارامترهای اقلیمی بر تبخیر- تعرق گیاهان موجود در الگوی کشت منطقه ‏مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور از نتایج حاصل از قسمت اول و با استفاده از معادله هارگریوز- سامانی میزان تبخیر- ‏تعرق در دوره های مختلف محاسبه و مورد مقایسه قرار گرفت. در مرحله بعدی با محاسبه شاخص های خشکسالی نظیر ‏ ، ‏ ‏ و ‏ ‏ روند خشکسالی در دوره 1961-1990 مورد بررسی قرار گرفت. همه این شاخص ها برای ارزیابی ‏خشکسالی در دوره های زمانی آینده تحت تغییراقلیم نیز استفاده شدند. در پایان با استفاده از برنامه ریزی خطی، الگوی کشت ‏بهینه برای وضعیت اقلیمی موجود و آینده برای منطقه مورد مطالعه ارائه شد. نتایج حاصل از پیش بینی اقلیم نشان داد که با ‏استفاده از مدل ‏ ‏ و برای هر دو سناریوی انتشار میانگین بارش سالانه برای هر سه دوره در محدوده 16-13 درصد ‏کاهش می یابد و برای مدل ‏ ‏ میانگین بارش سالانه تحت دو سناریوی انتشار حدود 8-2 درصد افزایش پیدا می-‏کند. نتایج حاصله برای مدل ‏ ‏ نشان داد که حداکثر و حداقل دما برای دوره 2099-2070 بترتیب حدود 5/6-4/2 ‏و 8/3-6/0 درجه سانتی گراد افزایش پیدا می کند. برای مدل ‏ ‏ این مقدار افزایش برای حداکثر و حداقل دما بترتیب ‏برابر با 59/2-06/0 و 9/1-1/0 درجه سانتی گراد بود. با بررسی نتایج واسنجی و ارزیابی مدل در پیش بینی بارش مشخص شد ‏که مدل ‏ ‏ دارای دقت بالاتری نسبت به مدل ‏ ‏ در مدل کردن بارش می باشد. همچنین مدل ‏ ‏ در پیش بینی دمای حداقل، حداکثر و میانگین تحت سناریوی ‏ ‏ دارای دقت بالاتری نسبت به سایر موارد می-‏باشد. بر اساس نتایج حاصله تبخیر- تعرق برای اکثر محصولات موجود در الگوی کشت در دوره های آینده نسبت به دوره پایه ‏افزایش پیدا می کند. نتایج همچنین نشان دادند که فراوانی دوره های خشک تحت شرایط تغییراقلیم و برای همه شاخص ها ‏افزایش و از شدت آن ها کاسته خواهد یافت. آنالیز وقوع خشکسالی در طبقه بندی و سری های زمانی مختلف نشان داد که این ‏حوضه به طور متوسط دوره های خشک ملایم تا معتدل را تجربه خواهد کرد. با بهینه سازی الگوی کشت در آینده می توان با ‏صرفه جویی در مصرف آب سطح بیشتری را زیر کشت برد. اطلاعات این مطالعه را می توان برای سایر شرایط اقلیمی خصوصاً ‏اقلیم های خشک که تغییرات تبخیر- تعرق مرجع برای مدیریت منابع آبی ضروری بوده به کار برد. ‏

اثرات تغییراقلیم بر منابع آب با استفاده از روش نروفازی(مطالعه موردی:رودخانه پلرود در استان گیلان ،ایران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی کرمان - دانشکده مهندسی عمران 1391
  نجمه انصاری مقدم   مسعود رضا حسامی کرمانی

در این مطالعه، پیش بینی دبی رودخانه پلرود واقع در استان گیلان، تحت شرایط تغییراقلیم انجام گرفته است. بدین منظور، از خروجی دو مدل جهانی اقلیم hadcm3 و cgcm3 استفاده شد. یکی از مشکلات عمده در استفاده از خروجی این مدل ها، بزرگ بودن اندازه سلول محاسباتی آنها نسبت به منطقه مورد مطالعه می باشد، به همین دلیل و برای بالا بردن کیفیت و مناسب نمودن داده های خروجی این مدل ها برای استفاده در منطقه مورد مطالعه باید ریزمقیاس شوند. بدین منظور از مدل ریزمقیاس نمایی آماریasd استفاده شد. با استفاده از این روش ریزمقیاس نمایی آماری، تغییر اقلیم این حوضه آبریز با استفاده از داده های هواشناسی دو ایستگاه سینوپتیک رشت و بندرانزلی و داده های خروجی دو مدل gcm در دوره های زمانی سی ساله در آینده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مدلسازی پارامترهای اقلیمی نشان داد که مقدار واریانس مدل های بارندگی نسبت به مدل های درجه حرارت بسیار پائین تر است که این امر نشان دهنده پیچیدگی پدیده بارندگی و توانایی بالای asd در مدلسازی پارامتر دما می باشد. براساس نتایج حاصل از مدلسازی پارامترهای اقلیمی، مدل های درجه حرارت و بارندگی حاصل از داده های مدل cgcm3 تحت سناریوی a2 در ایستگاه بندرانزلی از مقادیر بالاتر واریانس برخوردار بودند. نتایج پیش بینی ها نیز با استفاده از خروجی های مدل cgcm3 برای دوره های 2040-2011، 2070-2041 و 2100-2071، افزایش متوسط پارامتر درجه حرارت حداکثر را در ایستگاه رشت به ترتیب به میزان 48/0، 88/0 و 33/1 درجه سانتی گراد و برای ایستگاه بندرانزلی به ترتیب به میزان 70/0، 07/1 و 55/1 درجه سانتی گراد و همچنین کاهش متوسط بارندگی را در ایستگاه رشت به ترتیب به میزان 63/0، 18/1 و66/0 میلیمتر در روز و در ایستگاه بندرانزلی به ترتیب به میزان 03/0، 76/0 و 44/1 میلیمتر در روز را نشان دادند. درادامه، با بکارگیری سیستم استنتاج فازی عصبی تطبیقی (anfis)، مدلی برای شبیه سازی اثر تغییر اقلیم پیش بینی شده بر روی دبی رودخانه ساخته شد. در این مدل علاوه بر داده های هواشناسی دو ایستگاه مذکور با ترکیبات مختلف، به عنوان ورودی های مدل، داده های ایستگاه هیدرومتری طول لات نیز به عنوان خروجی مدل مورد استفاده قرار گرفت. در این روش پس از انتخاب تصادفی داده ها، مدل بهینه بر اساس داده های ورودی و خروجی و به روش سعی و خطا تعیین و سپس از خروجی های پیش بینی شده به وسیله بهترین مدل ساخته شده با نرم افزار asd به عنوان ورودی های سیستم anfis استفاده کرده و در نهایت، دبی در سه دوره سی ساله آینده پیش بینی شد. نتایج شبیه سازی نشان داد که دبی رودخانه در ماه های گرم از روند افزایشی و در ماه های سرد از روند کاهشی برخوردار خواهد بود.

بررسی سناریوهای گرمایش جهانی بر شدت- مدت- فراوانی بارندگی (مطالعه موردی ایستگاه بابلسر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1392
  شیدا پورموسوی   بهرام بختیاری

افزایش گازهای گلخانه ای باعث تشدید پدیده تغییر اقلیم شده که اثرات منفی آن بر جوامع بشری تأثیر گذار بوده است. تغییرات آب و هوایی همچنین بر مقدار بارش در تمام مناطق تاثیرگذار بوده که این خود بر منحنی های شدت- مدت- فراوانی بارش(idf) موثر خواهد بود. هدف از این تحقیق ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر منحنی های idf در ایستگاه بابلسر در دوره آتی 2030- 2011، با استفاده از مدل گردش عمومی جو و تحت سناریوهای انتشار می باشد. در این راستا ابتدا دو توزیع مناسب تر همخوان با مولفه بارش، یعنی گامبل و لوگ- پیرسون تیپ سه با مقادیر بارندگی ساعتی سال های 1998-1966 برازش داده شد. سپس منحنی های idf برای بازه های زمانی 10، 20، 30 دقیقه و 1، 2، 6، 12 و 24 ساعت و دوره بازگشت های 2، 5، 10، 25، 50 و 100 سال در ایستگاه مورد مطالعه استخراج گردید. همچنین رابطه تجربی حاکم بر شدت، مدت، فراوانی بارش مربوط به هر کدام از نمودارها برای ایستگاه مطالعاتی بدست آمد. نتایج حاصل از آزمون نکوئی برازش انجام گرفته بر داده های حاصل از برازش دو توزیع مورد نظر نشان داد که توزیع آماری گامبل برازش بهتری را نسبت به توزیع لوگ- پیرسون تیپ سه بر داده ها دارد. نتایج در بیشتر موارد در توزیع گامبل مقادیر ضریب همبستگی را در بازه 998/0- 996/0 و برای توزیع لوگ- پیرسون تیپ سه در بازه 974/0- 969/0 نشان داده که در واقع بیانگر همبستگی معنی دارتری در توزیع گامبل است. پس از آن با استفاده از مدل گردش عمومی جو hadcm3 تحت سناریوهای انتشار a1b، a2 و b1 و مدل ریزمقیاس نمائی lars-wg، دادهها در مقیاس زمانی روزانه برای بازه زمانی 2030- 2011 با استفاده از مقادیر بارش های 1998- 1966 پیش بینی شد. سپس منحنی های حاصل از سه سناریوی مورد نظر با استفاده از روابط اصلاح شده بل و بر اساس داده های شبیه سازی شده، استخراج گردید. مقایسه میان شدت بارش پیش بینی شده توسط سه سناریوی ذکر شده و شدت بارش محاسبه شده توسط توزیع گامبل برای دوره پایه نشان دهنده افزایش در میزان شدت بارش در ایستگاه بابلسر در دو دوره آتی (2030- 2011) می باشد. برای مثال در تداوم 1 ساعت و برای دوره بازگشت 2 سال مقدار شدت بارش با توجه به سه سناریوی a1b، a2 و b1 به ترتیب به میزان 28%، 17% و 25% نسبت به سال های پایه افزایش پیدا کرده است.

شبیه سازی رواناب شهری با استفاده از مدل swmm و مقایسه نتایج مدل با روش scs (مطالعه موردی: شهرستان بابل، محدوده کمربندی غربی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1393
  زهرا اسماعیل پورعلمدری   کورش قادری

رشد سریع جمعیت، توسعه شهری و صنعتی شدن جوامع و همچنین عدم وجود سیستم زهکشی مناسب و نابسامانی کانال¬ها و مسیل¬ها تأثیرات نامطلوبی بر هیدرولوژی حوضه آبریز داشته و سبب آب¬گرفتگی معابر سطح شهر، انتشار آلودگی¬های زیست¬محیطی و افزایش ضریب رواناب می¬گردند. از طرف دیگر وضعیت ظاهری پیچیده مناطق شهری، فقدان داده¬های هیدرولوژیکی دقیق و نبود نقشه¬های شبکه زهکشی مناسب، شبیه¬سازی فرآیند آب¬گرفتگی شهری را مشکل نموده است. در این تحقیق سعی شده است دبی اوج رواناب سطحی منطقه کمربندی غربی شهرستان بابل در استان مازندران، به دو روش مدل¬سازی کامپیوتری و روش scs محاسبه و مقایسه شود. در نتیجه در راستای این هدف با تهیه اطلاعات لازم در مورد اقلیم و نقشه¬های توپوگرافی، کاربری اراضی و شیب منطقه، شبیه¬سازی هیدرولوژیکی و هیدرولیکی شبکه جمع¬آوری رواناب سطحی با استفاده از مدل کامپیوتری swmm و روش scs انجام شد. سرانجام دبی اوج رواناب حوضه در این منطقه محاسبه گردید و نتایج حاصل از شبیه¬سازی دبی در این دو روش با یکدیگر مقایسه شد. در مدل swmm ابتدا شبیه¬سازی هیدرولوژیکی با وارد نمودن خصوصیات فیزیوگرافی، الگو و توزیع رواناب ورودی به مجاری آبرو استخراج و سپس با وارد نمودن اطلاعات مربوط به مشخصات گره¬ها و مجاری آبرو، شبیه¬سازی هیدرولیکی انجام پذیرفت و مناطق بحرانی شبکه در هنگام وقوع باران طرح 6 ساعته با دوره بازگشت 2، 5 و 10 سال، مشخص شد. نتایج شبیه¬سازی برخی از قسمت¬های شبکه که شامل تعدادی از گره¬ها و مجاری منتهی به مسیرهای بحرانی (مسیرهای نزدیک به خروجی حوضه) می¬باشد، نشان داد که به دلیل حجم زیاد جریان ، توانایی عبور رواناب طراحی را در شرایط موجود ندارد و باعث آب¬گرفتگی در سطح شهر می¬گردد. با توجه به مقایسه مدل swmm و روش scs می توان به این نتیجه دست یافت که مدل swmm برآورد بهتری برای تعیین دبی حداکثر جریان در زیرحوضه¬ها داشته باشد. زیرا روش scs تنها یک دبی پیک ارائه می دهد که در یک نقطه از حوضه(نقطه تمرکز حوضه) می باشد ولی مدل swmm هیدروگراف هر زیرحوضه را تا محل اتصال آن زیرحوضه با زیرحوضه بعدی روندیابی می نماید. بنابراین استفاده از مدل swmm برای برآورد دبی اوج حوضه روش بهتری نسبت به روش scs برای شرایطی مانند شرایط این مطالعه می¬باشد.

بهره وری مصرف آب در روش نوین کشت برنج
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1393
  مرضیه صداقت   بهروز عرب زاده

برنج یکی از گیاهان زراعی با مصرف زیاد آب می باشد و به کار گیری روش هایی به منظور افزایش بهره وری آب در تولید آن اهمیت زیادی دارد. به همین منظور آزمایشی در موسسه تحقیقات برنج کشور (مازندران-آمل) در سال 1392 به منظور ارزیابی کشت نشائی برنج در فارو و مدیریت های مختلف کم آبیاری از نظر بهره وری مصرف آب، به اجرا درآمد. این تحقیق به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی شامل پنج تیمار مدیریت آبیاری در 3 تکرار به اجرا درآمد. تیمارها شامل مدیریت های آبیاری : آبیاری دائم در کل دوره رشد (t1)، آبیاری دو روز پس از ناپدید شدن آب از سطح خاک (t2)، آبیاری چهار روز پس از ناپدید شدن آب از سطح خاک (t3)، آبیاری پنج روز پس از ناپدید شدن آب از سطح خاک (t4)، اشباع دائم خاک در کل دوره رشد (t5) می باشند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که مدیریت های مختلف آبیاری از نظر آب مصرفی، بهره وری آب آبیاری، بهره وری آب آبیاری به همراه بارش و عملکرد تفاوت بسیار معنی داری داشتند. تیمار t1 بیشترین عملکرد و آب مصرفی را به خود اختصاص داد ولی تیمار t5 سبب 33% (2650 مترمکعب در هکتار) صرفه-جویی در آب نسبت به تیمار t1 شد درحالی که تفاوت معنی داری در مقدار عملکرد دو تیمار مشاهده نشد. همچنین بهره وری آب آبیاری و بهره وری آب آبیاری + بارش به ترتیب به میزان 32% و 30% افزایش یافت. کاشت نشایی در فارو و ایجاد شرایط اشباع یک جایگزین مناسب برای تولید برنج است و کاهش قابل توجه در هزینه های متغیر تولید از طریق کاهش مصرف آب بدون کاهش در عملکرد قابل دسترسی است. در واقع از نقطه نظر اقتصادی تیمار اشباع با داشتن بیشترین حد سود آوری (18670 ریال برای هر متر مکعب)، سود خالص (89215080 ریال) و نسبت درآمد ناخالص به هزینه کل (05/3) به عنوان تیمار بهینه انتخاب شد. در این پژوهش تأثیر مدیریت های مختلف آبیاری بر پارامترهای مربوط به اجزای عملکرد نیز مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج بدست آمده پارامترهایی نظیر طول خوشه و تعداد دانه پوک تفاوت بسیار معنی دار و از نظر تعداد دانه پر تفاوت معنی داری (01/0 p-value <) داشتند. بنابراین تیمار اشباع دائم خاک در طول دوره رشد برای صرفه جویی و حفظ منابع آبی و رسیدن به عملکرد بهینه، مناسب می باشد و فرصت هایی را برای حفاظت از منابع آب و بهبود امنیت غذایی ارائه می کند چرا که در سطح گسترده به میزان قابل توجهی سبب صرفه جویی در آب خواهد شد.

بهره وری مصرف آب در روش نوین کشت برنج
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1393
  مرضیه صداقت   بهروز عرب زاده

برنج یکی از گیاهان زراعی با مصرف زیاد آب می باشد و به کار گیری روش هایی به منظور افزایش بهره وری آب در تولید آن اهمیت زیادی دارد. به همین منظور آزمایشی در موسسه تحقیقات برنج کشور (مازندران-آمل) در سال 1392 به منظور ارزیابی کشت نشائی برنج در فارو و مدیریت های مختلف کم آبیاری از نظر بهره وری مصرف آب، به اجرا درآمد. این تحقیق به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی شامل پنج تیمار مدیریت آبیاری در 3 تکرار به اجرا درآمد. تیمارها شامل مدیریت های آبیاری : آبیاری دائم در کل دوره رشد (t1)، آبیاری دو روز پس از ناپدید شدن آب از سطح خاک (t2)، آبیاری چهار روز پس از ناپدید شدن آب از سطح خاک (t3)، آبیاری پنج روز پس از ناپدید شدن آب از سطح خاک (t4)، اشباع دائم خاک در کل دوره رشد (t5) می باشند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که مدیریت های مختلف آبیاری از نظر آب مصرفی، بهره وری آب آبیاری، بهره وری آب آبیاری به همراه بارش و عملکرد تفاوت بسیار معنی داری داشتند. تیمار t1 بیشترین عملکرد و آب مصرفی را به خود اختصاص داد ولی تیمار t5 سبب 33% (2650 مترمکعب در هکتار) صرفه-جویی در آب نسبت به تیمار t1 شد درحالی که تفاوت معنی داری در مقدار عملکرد دو تیمار مشاهده نشد. همچنین بهره وری آب آبیاری و بهره وری آب آبیاری + بارش به ترتیب به میزان 32% و 30% افزایش یافت. کاشت نشایی در فارو و ایجاد شرایط اشباع یک جایگزین مناسب برای تولید برنج است و کاهش قابل توجه در هزینه های متغیر تولید از طریق کاهش مصرف آب بدون کاهش در عملکرد قابل دسترسی است. در واقع از نقطه نظر اقتصادی تیمار اشباع با داشتن بیشترین حد سود آوری (18670 ریال برای هر متر مکعب)، سود خالص (89215080 ریال) و نسبت درآمد ناخالص به هزینه کل (05/3) به عنوان تیمار بهینه انتخاب شد. در این پژوهش تأثیر مدیریت های مختلف آبیاری بر پارامترهای مربوط به اجزای عملکرد نیز مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج بدست آمده پارامترهایی نظیر طول خوشه و تعداد دانه پوک تفاوت بسیار معنی دار و از نظر تعداد دانه پر تفاوت معنی داری (01/0 p-value <) داشتند. بنابراین تیمار اشباع دائم خاک در طول دوره رشد برای صرفه جویی و حفظ منابع آبی و رسیدن به عملکرد بهینه، مناسب می باشد و فرصت هایی را برای حفاظت از منابع آب و بهبود امنیت غذایی ارائه می کند چرا که در سطح گسترده به میزان قابل توجهی سبب صرفه جویی در آب خواهد شد.

بهینه سازی الگوی کشت با استفاده از برنامه ریزی کسری مطالعه موردی: دشت نریمانی))
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1393
  محبوبه عباس زاده   عباس رضایی استخروئیه

پایداری منابع آب مهم ترین سهم را در دوام سیستم های کشاورزی دارد و به میزان زیادی به الگوی کشت محصولات زراعی وابسته می باشد. متوسط میزان ریزش های جوی در کشور ایران 250 میلی-متر بوده و ظرفیت توسعه آب قابل استحصال پایین است. میزان آب مصرفی در بخش کشاورزی بر اساس آمار موجود بیش از 90 درصد می باشد که این رقم بالاتر از حد ایده آل جهانی (60 درصد) است. از طرفی کشاورزان به دنبال بدست آوردن سود بیشتر هستند، بنابراین با توجه به شرایط موجود، یکی از راهکارهای مدیریتی مناسب که منجر به متعادل سازی مصرف آب و استفاده بهینه از ذخایر آبی موجود و رسیدن به حداکثر بازده اقتصادی در بخش کشاورزی می شود استفاده از الگوی کشت مناسب و انجام بهینه سازی در این زمینه است. مطالعه حاضر به دنبال تعیین الگوی کشت بهینه در دوره برنامه ریزی پنج ساله آبی 93-1392 تا 97-1396، با تأکید بر عدم بیلان منفی ذخایر آب زیرزمینی و دستیابی به اهداف مورد نظر در دشت نریمانی می باشد. لذا تلاش می شود الگوی زراعی مبتنی بر حداکثرسازی بازده برنامه ای و حداقل استفاده از منابع آبی مورد بررسی قرار گیرد. برای دستیابی به این مطلب، با استفاده از مدل ریزمقیاس کننده lars-wg، بارندگی فصلی و سالیانه برای دو ایستگاه سد کارده و اولنگ اسدی که به ترتیب معرف ارتفاعات و دشت هستند پیش بینی شد، و سپس حجم تغذیه سالیانه به آب های زیرزمینی در پنج سال آتی محاسبه شده است. سپس با استفاده از روش حل بهینه سازی برنامه ریزی کسری، الگوی بهینه زراعی برای سال پایه و پنج سال آتی در حالت ها و سناریوهای مختلف پیشنهاد شد. با توجه به نتایج حاصل، در صورتی که الگوی ارائه شده در سال پایه به کار گرفته شود، مقدار 59/25250 متر مکعب آب صرفه جویی شده و سود حاصل تقریباً سه برابر می شود. همچنین با توجه به سناریوهای ارائه شده، بکارگیری الگوی ارائه شده در سناریوی دوم علاوه بر حداقل کردن مصرف آب منجر به کاهش سالیانه شدت افت به میزان 20% در سال پایه (9/36 میلیون مترمکعب) شده که این میزان و در انتهای سال پنجم دوره مورد برنامه ریزی به صفر می رسد. در نهایت با توجه به اهمیت حفظ منابع آبی بخصوص سفره های زیرزمینی، پیشنهاد می شود از الگوهای ارائه شده در این دشت به عنوان یک نمونه اجرایی در تمام نقاط کشور و با در نظر گرفتن قیدها و محدودیت های آن منطقه مورد استفاده قرار گیرد.

بررسی روندیابی سیل در حوضه آبریز رودخانه تجن با استفاده از مدل swat
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1394
  سیدمیثم محمدی   محمدباقر رهنما

رودخانه ها مهم ترین منابع حیاتی طبیعت هستند. دشت های سیلابی و دلتای رودخانه ها از دیرباز از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و همواره شرایط مناسبی برای استقرار و سکونت بشر و توسعه فعالیت های اقتصادی فراهم نموده اند. اما این نواحی همواره توسط حوادث طبیعی مانند سیلاب ها مورد تهاجم قرار گرفته اند. امروزه، کاربرد روش های سیستمی به خاطر توانایی پردازش حجم بالایی از داده ها در مدت زمان کوتاه در برنامه ریزی منابع آب در حال افزایش می باشد. در این پژوهش از مدل های swat، hec-ras ، hec-georas و gis جهت پهنه بندی سیلاب حوضه ی آبریز رودخانه ی تجن به وسعت 4147 کیلومتر مربع استفاده شده است. ابتدا، روندیابی جریان به کمک نرم افزار swat برای 11 ایستگاه هیدرومتری انجام گرفت. جهت واسنجی و اعتبارسنجی مدل نیز نرم افزار swat-cup مورد استفاده قرار گرفت. در این نرم افزار، مدل sufi-2 و شاخص نش-ساتکلیف انتخاب شدند. با توجه به نتایج بدست آمده، مدل swat قادر به روندیابی مناسبی در حوضه رودخانه تجن نبود. در نهایت، پهنه-بندی در این پژوهش، با استفاده از نرم افزار hec-ras ، hec-georas و gis انجام گرفت. بازه ی مورد مطالعه ی رودخانه در این مرحله از محل ایستگاه ریگ چشمه در بالادست تا انتهای منطقه شهری ساری در پایین دست می باشد. ایستگاه های هیدرومتری که جهت پهنه بندی در نرم افزار hec-ras مورد استفاده قرار گرفتند شامل ایستگاه های امردره و ریگ چشمه می-باشند. بازسازی اطلاعات دبی با استفاده از نرم افزار smada انجام گرفت و با توجه به اینکه بهترین توزیع آماری در هر ایستگاه، لوگ نرمال سه پارامتره مربوط به ایستگاه ریگ چشمه و لوگ پیرسون تیپ سه مربوط به ایستگاه امردره بود، دبی برای دوره بازگشت های مختلف محاسبه گردیدند. در آخر، پس از انجام پهنه بندی در دوره بازگشت های 2، 5، 10، 25، 50، 100، 200، 500 و 1000 ساله، دوره بازگشت 100 ساله انتخاب و در آن، بازه هایی که از نظر سیلاب گرفتگی مورد تهدید بودند، شناسایی شدند و در مرحله ی بعد اقدام به اصلاح این قسمت ها با استفاده از دیوارکشی گردید. رودخانه ی مورد مطالعه به 4 بازه تقسیم شد و با توجه به نتایج دیوارکشی، حداکثر دیوار در بازه های 1، 2، 3 و 4 به ترتیب 2/1، 7/1، 7/2 و 7/0 متر برآورد گردید. در این پژوهش، پس از بررسی رودخانه از نظر میزان خطر سیلاب گرفتگی، بیمه سیل نیز مورد محاسبه قرار گرفت. بیمه سیل با استفاده از جداول استاندارد و مساحت آبگرفتگی محاسبه شده برای هر دوره بازگشت در عمق های مختلف بررسی گردید. با توجه به نتایج، در بخش شهری میزان خسارت برای دوره بازگشت های 5، 10، 25، 50، 100، 200، 500 و 1000 ساله به ترتیب برابر 1012×72/1، 1012×83/2، 1012×18/4، 1012×39/6، 1012×76/8، 1013×05/1، 1013×22/1 و 1013×3/1 ریال در بخش شهری و برابر با 108×8/17، 109×92/2، 109×32/4، 109×6/6، 109×06/9، 1010×09/1، 1010×26/1 و 1010×35/1 ریال برآورد شد.