نام پژوهشگر: نصرالله محبوبی صوفیانی
سید مجتبی فلاحی امیدوار فرهادیان
فاکتورهای بسیاری بر افزایش یا کاهش جمعیت های جلبک های میکروسکوپی تاثیر می گذارد. یکی از مهمترین فاکتورها مواد غذایی به خصوص نیتروژن و فسفر است. تاثیرات محیط کشت های آلی شامل کود های مرغی و گاوی در شش تیمار 1/0 ، 4/0 ، 8/0 کیلوگرم در متر مکعب کود مرغی و 1/0 ، 4/0 ، 8/0 کیلوگرم در متر مکعب از کود گاوی، تاثیرات محیط کشت های معدنی شامل bbm (bold basal’s medium) و عصاره خاک، bbm و bbm همراه با 5، 10، 15و 25 میلی گرم در لیتر از فسفات سدیم، در پرورش جلبک سبز کلروکوکوم بصورت طرح بلوک کامل تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد که این گونه توانایی رشد بر روی کودهای مرغی و گاوی را دارد اما میانگین بالاترین میزان رشد ویژه (054/0 در روز)، بیوماس خشک جلبکی (644/0گرم در لیتر)، کلروفیل a (42/9 میلی گرم در لیتر) و کمترین زمان دوبرابر شدن جمعیت (6/12 روز) در جلبک سبز کلروکوکوم پرورش یافته با کود مرغی 8/0 کیلوگرم در متر مکعب بدست آمد، مقایسه نتایج بین محیط کشت های معدنی نشان داد که محیط کشت bbm+ عصاره خاک با تراکم سلول 106×5/11سلول در میلی لیتر، وزن خشک 792/0 میلی گرم در میلی لیتر و میزان رشد ویژه 101/0 مناسب ترین عملکرد را دارد. به منظور مقایسه محیط کشت های آلی و معدنی در کشت جلبک کلروکوکوم آزمایشی بین مناسب ترین محیط کشت های آلی و معدنی انجام شد. نتایج نشان داد که بالاترین میزان در تراکم جلبکی (106×6/11 سلول در هر میلی لیتر) و وزن خشک جلبک (81/0 میلی گرم در میلی لیتر)، میزان رشد ویژه (13/0 در روز) و میزان کلروفیل a (15/10میلی گرم در لیتر) در کلروکوکوم رشد کرده بر روی bbm + عصاره خاک حاصل می شود. این جلبک های میکروسکوپی به سادگی با استفاده از محیط کشت های آلی و معدنی پرورش می یابد و همچنین می توان از بیوماس آن در اهداف مختلف هم در آبزی پروری و صنایع دیگر بهره مند گردید. کلمات کلیدی: جلبک سبز chlorococcum ، پرورش جلبک، محیط کشت جلبکی، رشد و بیوماس جلبکی، کلروفیل a ، عصاره خاک
رحمان خرامان نیا نصرالله محبوبی صوفیانی
پاروپایان بزرگ ترین سخت پوستان زئوپلانکتونی هستند که حلقه ارتباطی مهمی بین فیتوپلانکتون ها و سطوح غذایی بالاتر در اغلب اکوسیستم های آبی می باشند و از غذاهای زنده در صنعت آبزی پروری به شمار می روند. آن ها به دلیل تنوع زیاد گونه ای، بالا بودن اسیدهای چرب غیر اشباع ،پروتئین،کاروتنوئیدها، دارا بودن آنزیم های هضمی مورد نیاز لاروها در مراحل ابتدایی تغذیه و طیف وسیع اندازه (شش مرحله ناپلیوس وپنج مرحله کپه پودیت) در تغذیه لارو آبزیان اهمیت بالایی دارند. با توجه به اهمیت این موجودات در صنعت آبزی پروری، در تحقیق حاضر تاثیر جیره های غذایی مختلف جلبکی و غیرجلبکی بر میزان رشد، تولید و بعضی از پارامترهای بیولوژیکی پاروپای آب شیرین eucyclops serrulatus مانند اندازه بدن، میزان هماوری، طول دوره تکاملی، هم-چنین میزان بلع این پاروپا هنگام تغذیه با دو جلبک سبز scenedesmus quadricauda وchlorella vulgaris و در نهایت رفتار تغذیه ای و میزان بلع لاروهای فرشته ماهی(pterophyllum scalare) هنگام تغذیه با پاروپایe. serrulatus و آنتن منشعب ceriodaphnia quadrangula در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور سه آزمایش شامل تاثیر جیره های غذایی مختلف(5 تیمار غذایی شامل جلبک s. quadricauda، پودر مخلوط غلات، پودر غذای ماهی (fft، ساخته شده توسط شرکت فرادانه)، پودر مخلوط کود گاوی و مرغی و پودر مخمر نانوایی saccharomyces cerevisiae)، میزان بلع پاروپا هنگام تغذیه با جیره های جلبکی (2 تیمار جلبک سبز سندسموس و کلرلا) و در نهایت میزان بلع لاروهای فرشته ماهی (pterophylum scalare) هنگام تغذیه با پاروپای e. serrulatus و آنتن منشعب c. quadrangula(لارو فرشته ماهی در سه گروه سنی6، 14 و24 روزه و سه تراکم مختلف 2، 5 و10 طعمه در هر میلی لیتر از پاروپای e. serrulatus و آنتن منشعب c. quadrangula) طراحی شد. نتایج نشان داد که پودر غذای ماهی مناسب ترین جیره غذایی برای پرورش پاروپای e. serrulatus می باشد، زیرا بیشترین تولید (7/4 ± 8/48 فرد به ازای هر فرد ماده)، میزان رشد ویژه (15/0 در روز)،کوتاه ترین زمان دوبرابر شدن جمعیت (60/4 روز)، بالاترین اندازه بدن(8/691 میکرومتر طول و2/298 میکرومتر عرض بدن)، بیشترین هماوری(6/18 عدد تخم) و کوتاه ترین دوره تکاملی (3/8 روز برای ناپلیوس و11 روز برای کپه پودیت) در این شرایط به دست آمد. از سوی دیگر، بالاترین میزان بلع این پاروپا (104×4/0سلول جلبکی در ساعت) هنگام تغذیه با تراکم بالای جلبک کلرلا (105 × 3/154 سلول در هر میلی لیتر) به دست آمد. نتایج میزان بلع لارو فرشته ماهی در تراکم های مختلف پاروپا و آنتن منشعب نشان داد که بیشترین میزان بلع به ترتیب مربوط به لاروهای 24 روزه در تراکم 10 طعمه در هر میلی لیتر در تیمار مخلوط پاروپا و آنتن منشعب (33/95 طعمه در ساعت) بوده در حالی که کمترین میزان بلع در لاروهای 6 روزه در تراکم 2 آنتن منشعب در هر میلی لیتر (8 طعمه در ساعت) می باشد. میزان بلع ویژه در لاروهای فرشته ماهی تغذیه شده با پاروپا، آنتن منشعب و ترکیب آن ها (1:1 بر اساس تعداد) به ترتیب 55/12-70/3 ، 75/3-07/1 و 30/7-40/0 درصد از وزن بدن اندازه گیری شد. در مجموع پاروپای e. serrulatus قابلیت پرورش در جیره های جلبکی و غیر جلبکی را داشته ولی عملکرد پرورش در جیره های غیر جلبکی به لحاظ رشد و تولید مناسب تر بود.از آن جایی که لاروهای فرشته ماهی در ابتدای دوره لاروی از پاروپای e. serrulatus به میزان قابل توجهی مصرف نمودند و همچنین مزیت های استفاده از پاروپایان در دوره لاروی ماهیان، می توان پاروپای e. serrulatus را به عنوان غذای زنده مناسبی جهت پرورش لاروهای فرشته ماهی(pterophyllum scalare) در صنعت آبزی پروری مورد استفاده قرار داد
مریم عضدی امیدوار فرهادیان
بسیاری از رفتارهای تغذیه ای آبزیان نظیر انتخاب طعمه، نوع و اندازه آن به جثه آنها وابسته است. در صنعت آبزی پروری رشد مطلوب فاکتور کلیدی در موفقیت پرورش ماهی است. به منظور جبران کاهش رشد در پرورش ماهیان پدیده رشد جبرانی یکی از مهم ترین ابزارهای مدیریتی می باشد. رشد جبرانی یک دوره رشد سریع غیر معمول است و در حیواناتی اتفاق می افتد که پس از یک مرحله محرومیت غذایی با میزان فراوانی غذا روبرو می شوند. در این مطالعه اثر دوره های گرسنگی و غذادهی مجدد بر عملکرد رشد، تغذیه و ترکیب شیمیایی لاشه ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، 270 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 83/0 ± 37/17 گرم (میانگین ± خطای استاندارد) و طول کل 15/0 ± 86/11 سانتیمتر در 15 تانک پلاستیکی مدور (گنجایش 100 لیتر، 18 قطعه ماهی در هر تانک) پس از دوره 14 روزه سازگاری در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار توزیع شد. تیمارهای تغذیه ای آزمایشی شامل: تیمار شاهد (تغذیه 2 بار در روز و در حد اشباع)، تیمار اول (2 روز تغذیه و 1 روز گرسنگی؛t1 )، تیمار دوم (4 روز تغذیه و 1 روز گرسنگی؛t2 )، تیمار سوم (12 روز تغذیه و 3 روز گرسنگی؛t3 ) و تیمار چهارم (16 روز تغذیه و 4 روز گرسنگی؛ t4) بود. دوره ی آزمایش60 روز به طول انجامید و در طی آن زیست سنجی ماهیان هر 15 روز یکبار انجام شد. در پایان آزمایش از هر تانک آزمایشی 5 قطعه ماهی به صورت تصادفی جهت آنالیز ترکیب شیمیایی لاشه (رطوبت، خاکستر، چربی و پروتئین) نمونه برداری گردید. خصوصیات فیزیکو شیمیایی آب در طی دوره نگهداری ماهیان به طور مداوم کنترل گردید تا در حدود سلامت ماهیان ثابت بماند. نتایج نشان داد که دوره های گرسنگی و غذادهی مجدد بر عملکرد رشد تاثیر قابل ملاحظه نداشته و اختلاف معنی داری بین تیمار شاهد و سایر تیمارها از نظر وزن نهایی، نرخ رشد ویژه، شاخص وضعیت و درصد افزایش وزن وجود ندارد، هرچند که بیشترین وزن نهایی (44/2 ± 23/66 گرم) و بالاترین نرخ رشد ویژه (04/0 ± 19/2 درصد در روز) در تیمار شاهد به دست آمد. علاوه بر این، شاخص های تغذیه ای شامل ضریب تبدیل غذایی، راندمان غذا و راندمان پروتئین نیز اختلاف معنی داری بین تیمارها نداشت اما بیشترین میزان ضریب تبدیل غذایی در تیمار سوم (02/0 ± 27/1) و بیشترین راندمان غذا (58/1 ± 64/87) و راندمان پروتئین (03/0 ± 19/2) در تیمار اول (t1) به دست آمد. نتایج مقایسه ای به لحاظ آنالیز شیمیایی لاشه در قزل آلای رنگین کمان نشان داد که بین تیمارهای مختلف آزمایش به لحاظ محتوای خاکستر و رطوبت لاشه تفاوت معنی داری وجود ندارد) 05/0 .(p ? از سوی دیگر، میزان پروتئین در تیمار سوم (09/2 ± 04/65 درصد از وزن خشک) به طور معنی داری ) 05/0 (p < از سایر تیمارهای آزمایش شده بالاتر بود. همچنین میزان چربی تیمار سوم (14/0 ± 64/26 درصد از وزن خشک) و تیمار دوم (51/0 ± 35/27 درصد از وزن خشک) در مقایسه با تیمار شاهد (19/0 ± 79/28 درصد از وزن خشک) اختلاف معنی دار ) 05/0 (p < را نشان داد ولی با تیمار اول (t1) و تیمار چهارم (t4) اختلاف معنی دار نبود. بر اساس شاخص های رشد و تغذیه می توان بیان نمود که در پایان دوره آزمایش جبران کامل در تمام ماهیان تیمار شده در این آزمایش به دست آمد. به طور کلی یافته های این تحقیق نشان داد که دوره های گرسنگی و تغذیه مجدد هیچ تاثیر منفی بر عملکرد رشد ندارد. بنابراین، رشد جبرانی به عنوان ابزار مدیریتی در مزارع پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان سودمند است.
مهرداد حسن خانی یزدان کیوانی
حوضه آبخیز سیروان با وسعت 7500 کیلومتر مربع، از پرآب ترین حوضه های ایران و کردستان محسوب می شود به طوری که 8/2 میلیارد مترمکعب آب های سطحی استان کردستان در این حوضه جریان دارد. مهمترین رودخانه این حوضه سیروان می باشد که مسیر اصلی این رود از طرف اسدآباد (استان همدان) و سنقر (استان کرمانشاه) بوده و بعد از پیوستن رودخانه های قشلاق، گاورود و مریوان نام سیروان به خود می گیرد و در نهایت به دجله و سپس به خلیج فارس می ریزد. تنوع گونه ای ماهیان حوضه سیروان در دو فصل بهار و تابستان مورد بررسی قرار گرفت. دوازده ایستگاه بر اساس تفاوت های ساختاری (طول، عرض، عمق و شدت جریان آب رودخانه)، محل تلاقی سرشاخه ها و میزان دخالت انسان (احداث سد، برداشت شن و ماسه و ...) انتخاب شد. نمونه برداری با استفاده از وسایل گوناگون صیادی (تورهای پره، پرتابی و ساچوک) انجام گرفت. نمونه های صید شده در فرمالین 10? تثبیت شده و سپس به آزمایشگاه منتقل شد. پس از یک هفته نمونه ها به الکل (اتانول 70%) منتقل شدند. جهت شناسایی مواردی از قبیل صفات شمارشی مانند تعداد فلس (روی خط جانبی، پایین خط جانبی، بالای خط جانبی)، تعداد شعاع باله ها، محل قرار گرفتن باله ها، فرم دهان مورد بررسی قرار گرفت و با کلیدهای شناسایی معتبر مقایسه شد. در مجموع 1454 نمونه ماهی صید و مورد بررسی و شناسایی قرار گرفت که شامل 17 گونه متعلق به چهار خانواده کپورماهیان (cyprinidae)، آزادماهیان (salmonidae)، لوچ ماهیان (nemacheilidae) و گاوماهیان (gobiidae) بودند. فراوانی عددی نمونه و تعداد گونه ها در هر ایستگاه در دو فصل بهار و تابستان، دارای تفاوت معنی داری بود (p<0.05). خانواده کپورماهیان 98% از فراوانی کل نمونه ها را به خود اختصاص داد و دارای بیشترین پراکنش و تعداد گونه بود. از مجموع نمونه های شناسایی شده 97% بومی بودند. خانواده آزادماهیان کم ترین فراوانی عددی نمونه را داشتند. ایستگاه سد وحدت دارای بیشترین فراوانی عددی نمونه و ایستگاه نوسود دارای بیشترین تعداد گونه بود. کم ترین فراوانی عددی نمونه مربوط به ایستگاه هجیج و کم ترین تعداد گونه مربوط به ایستگاه پالنگان بود. بیشترین فراوانی عددی نمونه مربوط به alburnus mossulensis و کم ترین فراوانی مربوط به carassius auratus, luciobarbus pectoralis و oncorhynchus mykiss بود. شش گونه ماهی غیربومی صید شد که عبارتند ازctenopharyngodon idella carassius auratus, rhinogobius similis, hemiculter leucisculus, pseudorasbora parva و oncorhynchus mykiss. برای محاسبه غنای گونه ای از شاخص مارگالف، تنوع گونه ای از شاخص شانون وغالبیت گونه ای از شاخص سیمپسون استفاده گردید. تعداد گونه ها در فصل تابستان در بیشتر ایستگاه ها افزایش یافته بود به همین دلیل شاخص غنای گونه ای بین دو فصل در ایستگاه های مختلف دارای اختلاف معنی داری بود. بالاترین شاخص غنای گونه ای در ایستگاه بلبر، بالاترین شاخص تنوع گونه ای در ایستگاه سد وحدت در فصل تابستان و بالاترین شاخص غالبیت گونه ای در ایستگاه دیوزناو در فصل بهار بود. در این حوضه بیشتر عوامل تخریب اکوسیستم آب شیرین مشاهده شد، که از آن جمله می توان به تخریب بستر رودخانه (ایستگاه نوسود، ایستگاه قلعه جی، ایستگاه سد وحدت)، ورود گونه های غیربومی (سد وحدت)، احداث سد (ایستگاه نزار، ایستگاه کومائین، ایستگاه فقیه سلیمان، ایستگاه هجیج) و احداث کارگاه های پرورش ماهی (ایستگاه پالنگان، ایستگاه دیوزناو، ایستگاه نوسود) اشاره نمود. در این حوضه به علت تاثیر دخالت های بشر افزایش تعداد گونه از بالادست رودخانه به سمت پایین دست از نظم خاصی برخوردار نبود.
نرگس رجایی عیسی ابراهیمی
چکیده منابع آبی بخصوص آب های شیرین اهمیت بسیار بالایی در توسعه زیر ساخت های هر کشور دارند. با توسعه کشاورزی و افزایش استفاده از کود های شیمیایی و افزایش ورود فاضلاب ها به اکوسیستم های آبی، بررسی وضعیت تروفی واحتمال وقوع یوتریفیکاسیون در اکوسیستم های آبی کشور ضروری به نظر می رسد.. وقوع یوتریفیکاسیون سبب کاهش کیفیت آب و بروز مکرر شکوفایی جلبکی می شود. این پدیده تاثیر تعیین کننده ای بر تنوع زیستی اکوسیستم های آبی دارد. دریاچه سد زاینده رود به دلیل قرار گرفتن در منطقه مرکزی ایران و تامین آب شرب جمعیت کثیری از ساکنان منطقه از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت تروفی و روند تغییرات آن در طی دو فصل پاییز و زمستان در دریاچه سد زاینده رود بود. نمونه برداری از مهر تا اسفند 1390 در 4مرحله به فاصله زمانی 45 روز یکبار در 2 فصل انجام شد. به منظور بررسی وضعیت تروفی دریاچه سد زاینده رود پارامتر های فیزیکوشیمیایی شامل: (دما، اکسیژن محلول، عمق رویت سکشی دیسک، ph، فسفر کل(tp)، نیتروژن کل (tn)، cod، bod، ec، tds، tss) و همچنین میزان کلروفیلa اندازه گیری شد. . برای تعیین وضعیت تروفی از طبقه بندی ارائه شده توسط oced برای دریاچه ها در سال 1992 و شاخص tsi استفاده شد. بدین منظور 9 ایستگاه نمونه برداری در سه منطقه، منطقه اول (دهانه ورودی رودخانه به دریاچه)، منطقه دوم ( مجاور دهکده تفرجی چادگان) و منطقه سوم (نزدیک به تاج سد) انتخاب شد. نتایج حاصل تفاوت معنی داری را بین پارامتر های کیفی آب در مناطق نمونه برداری نشان نداد (05/0<p). دلایل اصلی عدم مشاهده تفاوت معنی دار در پارامتر های اندازه گیری شده بین مناطق مختلف نمونه برداری احتمالاٌرقیق شدن مواد آلی و گل آلودگی وارد شده به دریاچه، گردش آب وهمگن شدن آن در اثر وزش شدید باد تشخیص داده شد. با توجه به ضریب همبستگی مثبت بالا بین فسفر کل و کلروفیلa ، فسفر به عنوان عامل محدود کننده ی تولید در این اکوسیستم می باشد. نتایج حاصل از این تحقیق شاخص tsi دریاچه سد زاینده رود را در طی فصول پاییز و زمستان برپایه پارامتر های عمق رویت سکشی دیسک، میزان کلروفیلa، فسفر کل ومیانگین این پارامتر ها در وضعیت الیگوتروف قرار داد به همین ترتیب شاخص oced دریاچه سد زاینده رود را بر اساس کلروفیلa وفسفر کل جزء اکوسیستم های آبی الیگوتروف و بر پایه عمق رویت سکشی دیسک جزء دریاچه های مزوتروف طبقه بندی کرد. . به طور کلی با توجه به نتایج به دست آمده دریاچه سد زاینده رود جزء دریاچه های الیگوتروف قرار می گیرد
احسان اولادی حسن نصرالله زاده ساروی
چکیده دریای خزر به عنوان بزرگترین دریاچه جهان همواره اهمیت زیادی دارد. ورود مواد مغذی فراوان سبب افزایش بار آلی دریاچه شده است که این پدیده باعث افزایش فیتوپلانکتون ها در این دریا می گردد. بنابراین پراکنش و غلظت کلروفیل a که به عنوان شاخص زی توده فیتوپلانکتونی از اهمیت بسیار اساسی در مطالعات بیولوژیکی و کیفیت آب ها برخوردار است. مطالعه حاضر بر پراکنش و میزان کلروفیل a منطقه جنوبی دریاچه خزر تأکید دارد که تراکم فیتوپلانکتون ها، میزان کلروفیل a و شفافیت با استفاده از اندازه گیری های زمینی و تکنیک سنجش از دور (rs). نمونه برداری در مناطق مختلف منطقه جنوبی دریای خزر و در فصول مختلف (بهار، تابستان و پاییز) انجام شد. اندازه گیری ها و نتایج حاصله از داده های زمینی فصل بهار نشان داد، کمترین میزان کلروفیل a و تراکم فیتوپلانکتون ها در قسمت شرقی و بیشترین آن در سمت غرب خزر جنوبی می باشد. همچنین اطلاعات به دست آمده بیانگر آن بود که بیشترین میزان کلروفیل a منطقه امیرآباد در فصل پاییز و کمترین آن در تابستان بوده است. پردازش تصاویر دریافتی از ماهواره های modis و irs نیز نشان داد که در منطقه جنوبی دریای خزر هرچه از شرق به سمت غرب نزدیک می شویم میزان کلروفیل a و کدورت افزایش یافته و از میزان شفافیت آب کاسته می شود که بیانگر افزایش بار آلی این منطقه می باشد. همچنین این تصاویر نشان داد که بیشترین میزان کلروفیل a و پراکنش فیتوپلانکتون های دریای خزر، منطقه امیرآباد در فصل پاییز می باشد که با اطلاعات به دست آمده از داده های زمینی مطابقت داشت. این تحقیق نشان داد که در ماهواره ی modis، باند 2 قدرت تفکیک پذیری و دقت اندازه گیری بالاتری را در پراکنش فیتوپلانکتون ها و کلروفیل a نسبت به باند 1 دارا می باشد. در اطلاعات مستخرج از ماهواره ی irs نیز مشاهده گردیدکه سنجنده یliss iii عملکرد بهتری در مقایسه با سنجنده ی pan دارد. نتایج این مطالعه نشان داد که با استفاده از تصاویر ماهواره ای می توان تغییرات اکولوژیکی، بیولوژیکی و افزایش و پراکنش میزان کلروفیل a به لحاظ افزایش ورود بار آلی زیاد به دریاچه خزر را می توان مشخص نمود. کلمات کلیدی: کلروفیل a ، شفافیت، ماهواره، سنجش از دور، دریای خزر، ایران
صمد بهرامی باباحیدری فاطمه پیکان حیرتی
امروزه گسترش بیماری های یکی از مشکلات اساسی در آبزی پروری است. عموما آنتی بیوتیک ها به منظور جلوگیری از گسترش بیماری ها در ماهیان و همچنین تحریک رشد و افزایش کارایی غذا مورد استفاده قرار می گیرند. به علت برخی از مضرات استفاده از آنتی بیوتیک ها نظیر گسترش مقاومت باکتریایی و کاهش کارایی آنتی بیوتیک ها استفاده ها از مواد طبیعی محرک سیستم ایمنی رو به افزایش است. مواد محرک سیستم ایمنی علاوه بر افزایش قدرت سیستم ایمنی ماهیان تاثیر مثبتی بر میزان رشد، ضریب تبدیل غذایی و ترکیب شیمیایی لاشه بدن ماهیان دارد. چای کوهی (stachys lavandulifoliavahl) یکی از مواد محرک سیستم ایمنی با اثرات مثبت بر سیستم ایمنی است. بنابراین برای ارزیابی اثرات چای کوهی بر پارامترهای رشد (شامل وزن نهایی، ضریب رشد ویژه، ضریب چاقی، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی)، ترکیب شیمیایی لاشه (شامل پروتئین، رطوبت و چربی)،پارامترهای خونی (شامل هموگلوبین، هماتوکریت، تعداد گلبل قرمز، تعداد گلبول سفید، میانگین هموگلوبین ذره ای، حجم متوسط یاخته ای، میانگین غلظت هموگلوبین ذره ای، لنفوسیت، مونوسیت و نوتروفیل)، پارامترهای بیوشیمیایی (شامل پروتئین کل، البومین، گلوبولین، کلسترول و تری گلیسیرید) فعالیت سیستم ایمنی ( فعالیت لیزوزیمی) و پاسخ به استرس بر روی کپور معمولی جوان، تعداد 144 ماهی به طور تصادفی در چهار گروه تقسیم شدند (هر تیمار سه تکرار). تیمار 1 به عنوان تیمار شاهد (تغذیه شده با جیره پایه)، تیمار 2، 3 و 4 از جیره های حاوی عصاره چای کوهی به ترتیب میزان 4،8 و 16 میلی لیتر بر کیلوگرم جیره به مدت 70 روزمورد تغذیه قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده عدم وجود اختلاف معنی دار در پارامترهای هماتولوژی است. تعداد یاخته قرمز در تیمار 2 درصد به طور معنی داری بیشتر از تیمار شاهد بود(05/0>p). اختلاف معنی داری در ترکیب شیمیایی لاشه ماهیان مشاهده نشد. وزن نهایی، ضریب تبدیل غذایی، شاخص وضعیت و افزایش وزن به طور معنی داری در تیمارهای حاوی عصاره چای کوهی افزایش یافت (05/0>p). اختلاف معنی داری در میزان هموگلوبین، هماتوکریت، میانگین هموگلوبین گلبولی، میانگین حجم گلبول قرمز و میانگین غلظت هموگلوبین گلبولی بین تیمارهای مختلف وجود نداشت (05/0<p). تعداد گلبول های سفید اختلاف معنی داری را بین تیمارهای مختلف نشان نداد، اما نسبت تعداد گلبول سفید به تعداد گلبول قرمز به طور معنی داری افزایش نشان داد (05/0>p). افزایش معنی داری در میزان پروتئین کل، البومین و گلوبولین و نسبت آلبومین به گلوبولین با افزایش میزان عصاره مشاهده شد. افزودن عصاره چای کوهی به جیره سبب کاهش میزان تری گلیسیرید سرم، کلسترول نسبت به تیمار شاهد شد (05/0<p). فعالیت لیزوزیمی به طور معنی داری در تیمار 4 درصد نسبت به دیگر تیمارها افزایش نشان داد (05/0<p). بعد از القای استرس شدید، سطح کورتیزول و گلوکز سرم، سدیم، کلسیم و پتاسیم ماهیان تغذیه شده با جیره های حاوی عصاره چای کوهی به طور معنی داری نسبت به تیمار شاهد کاهش نشان داد (05/0<p). نتایج نشان دهنده تاثیر مثبت عصاره چای کوهی بر شاخص های رشد، پارامترهای بیوشیمیایی سرم و سیستم ایمنی ماهیان در مقابل استرس است.
فریبا شفیعی حسن آبادی عیسی ابراهیمی
یکی از مسائل بسیار مهمی که صنعت آبزی پروری با آن روبرو است، شیوع و گسترش بیماری در سیستم های پرورشی است. به همین منظور جهت تحریک رشد و تقویت سیستم ایمنی، مواد شیمیایی مختلف از جمله: آنزیم ها، آنتی بیوتیک ها و یا مواد استخراجی طبیعی به جیره غذایی افزوده می شوند. از آنجا که استفاده از محصولات شیمیایی و آنتی بیوتیک ها ممکن است عوارض جانبی نامطلوبی داشته باشند، پرورش دهندگان تمایل به استفاده از مواد افزودنی طبیعی که منجر به تقویت سیستم ایمنی و رشد مناسب شود، دارند. درتحقیق حاضر تأثیر عصاره الکلی پوست انار (granatum punica) بر برخی فاکتورهای خونی (rbc،hb ، hct، mcv، mch، mchc،wbc، tp،cho ، glu،ldl ، hdl، glb، tg، got، gpt، alb، alk، ldh)، فعالیت لیزوزیم، ترکیب لاشه و شاخص های رشد ماهی کپور معمولی (cyprinus carpio) انگشت قد مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور تعداد 165 قطعه ماهی کپور معمولی با میانگین وزنی (8/1± 7/11 گرم) به صورت تصادفی در 5 تیمار و هریک با سه تکرار تقسیم گردید. تیمارهای غذایی شامل غلظت های متفاوت از عصاره الکلی پوست انار(صفر (شاهد)، 50، 150، 300 و 600 میلی گرم بر کیلوگرم غذا) به مدت 75 روز بود. در انتهای دوره آزمایش از ماهی ها خونگیری و زیست سنجی به عمل آمد. آنالیز ترکیب شیمیایی بدن ماهیان در هیچ یک از سطوح عصاره پوست انار با تیمار شاهد تفاوت معنی داری نشان نداد. میزان شاخص ضریب رشد ویژه در تیمار های 300 و 600 میلی گرم، درصد افزایش وزن بدن در تیمار 300 و میانگین وزن نهایی در تمام تیمارهای حاوی عصاره پوست انار نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری بیشتر بود (05/0p<). نتایج تحقیق حاضر افزایش معنی داری را در برخی از پارامترهای هماتولوژیک مانند: hb،hct و rbc در تیمارهای300 و600 میلی گرم نشان داد (05/0p<). بالاترین مقادیر این پارامترها در تیمار600 میلی گرم ثبت گردید. در حالی که دیگر شاخص های هماتولوژی شاملmcv، mch، mchc،wbc و تعداد لنفوسیت ها (lym)، مونوسیت ها (mon)، نوتروفیل ها (neu) نسبت به گروه شاهد تفاوت معنی داری نشان نداد. دربین تمام فاکتور های بیوشیمیایی بررسی شده، میزان پروتئین کل در تیمار های150، 300 و 600 میلی گرم تفاوت معنی داری را با سایر تیمار ها نشان داد (05/0>p) و بالاترین مقدار پروتئین کل در تیمار 150 میلی گرم بدست آمد. فعالیت لیزوزیمی در تمام تیمارهای حاوی عصاره پوست انار افزایش معنی داری را نسبت به تیمار شاهد نشان داد (05/0>p). در مجموع نتایج تحقیق حاضر نشان داد که سطوح 300 و600 میلی گرم عصاره الکلی پوست انار بر کیلوگرم غذا باعث بهبود پارامتر های رشد، هماتولوژیک و فعالیت لیزوزیمی ماهیان مورد آزمایش نسبت به تیمار شاهد شد. اما به جز پروتئین کل، در سایر فاکتور های بیوشیمیایی تغییر معنی داری ایجاد نکرد. بنابراین سطوح 300 و600 میلی گرم عصاره الکلی پوست انار بر کیلوگرم غذا برای بهبود پارامترهای رشد و تقویت سیستم ایمنی بچه ماهیان کپور انگشت قد در جیره غذایی توصیه می شود.
علی مومنی نژاد سالار درافشان
ماهی کوی (cyprinus carpio)از جمله ماهیان زینتی است که هم اکنون در بیشتر کشورهای دنیا مورد تکثیر و پرورش قرار می گیرد. هدف از این مطالعه القاء تکثیر در ماهی کوی با استفاده از گنادوتروپین جفت انسانی hcg و ترکیب سنتتیک ovaprim بود. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با تکرار نامساوی برای هر تیمار برای دو جنس نر و ماده به شرح زیر اجرا شد. در خصوص ماهیان نر، 9 تیمار آزمایشی شامل سه گروه دریافت کننده hcg (در مقادیر iu/kg 500، 1000 و 1500) و سه گروه دریافت کننده ovaprim (در مقادیر ml/kg 1/0، 15/0 و 2/0 ) و سه گروه شاهد بدون تزریق، دریافت کننده سرم فیزولوژیکی (حلال hcg) و پروپیلن گلیکول (حلال ovaprim) در مجموع شامل 27 مولد با میانگین وزنی 6 ± 68 گرم تعریف شد. در تمامی تیمارها تزریق به صورت داخل صفاقی و یک مرحله ای بود. در نهایت حجم و تراکم اسپرم استحصالی، درصد اسپرماتوکریت، مدت زمان تحرک اسپرم در آب و سرم فیزیولوژی و درصد تحرک سنجیده شد. در مجموع 28 قطعه مولد ماده با میانگین وزنی 12± 80 در 9 گروه آزمایشی شامل سه گروه دریافت کننده hcg (در مقادیر iu/kg 1000،2000 و 3000) و سه گروه تزریق شده با ovaprim (در مقادیر ml/kg 2/0، 3/0 و 4/0) بود. سه گروه شاهد نیز به شرح فوق مورد بررسی قرار گرفت. تزریق در ماهیان ماده به صورت داخل صفاقی و دو مرحله ای با فاصله زمانی 12 ساعت صورت گرفت. اثر بخشی تیمارها بر کارایی تولیدمثلی مولدین ماده با ویژگی هایی همچون درصد پاسخ دهی مولدین، دوره کمون، درصد تخم دهی به وزن بدن، تعداد تخم در هر گرم تخم استحصالی، تعداد تخم به ازای هر کیلوگرم مولد، درصد چشم زدگی، درصد تفریخ و درصد لارو دارای شنای فعال سنجیده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در میزان حجم، تراکم، درصد اسپرماتوکریت، زمان تحرک اسپرم در سرم فیزیولوژیک و درصد تحرک در بین تیمکارهای مختلف آزمایشی وجود داشت (05/0>p). بیشترین میانگین حجم اسپرم استحصالی (میکرولیتر به ازای هر گرم وزن مولد) در تیمار iu 1500 hcg به میزان 35/18 و در تیمارovaprimml/kg 2/0 معادل 83/16 میکرولیتر بود. بیشترین میانگین تراکم سلول اسپرم معادل حدود 26 و 21 میلیون سلول در هر میلی لیتر مایع منی به ترتیب در تیمارهای iu 1000 hcg و ml/kg 1/0 ovaprim مشاهده شد و نیز بیشترین درصد اسپرماتوکریت در تیمار hcg در دوزهای iu 1000 و 1500 (95%) و در تیمار ovaprim در مقدار ml/kg 1/0 (70%) مشاهده شد. بیشترین زمان تحرک اسپرم در سرم فیزیولوژی در تیمار hcg در دوز iu 1000،( 60 ثانیه) و در تیمار ml/kg 1/0 ovaprim (58 ثانیه) ثبت گردید. اگرچه تفاوت معنی داری در مدت زمان تحرک اسپرم پس از فعال سازی با آب در بین تیمارها مشاهده نشد اما پس از فعال سازی با سرم فیزیولوژیک بیشترین مدت زمان تحرک در ماهیان دریافت کننده 1000iu از hcg و ml/kg 1/0 از ovaprim مشاهده شد (05/ 0p<). هیچ یک از مولدین ماده در گروه های شاهد موفق به تخم دهی نشدند. تمامی ماهیان در گروه های تزریق شده با ovaprim به میزان ml/kg 2/0 و 3/0 موفق به تخم دهی شدند. دوره کمون در دامنه 8 الی 10 ساعت قرار داشت و تفاوت معنی داری را بین گروه های مختلف آزمایشی نشان نداد (05/0p>). تعداد تخم در گرم و درصد تخم دهی به ازای هرگرم وزن بدن تفاوتی را در بین گروه های مختلف نشان نداد (05/0<p). با این وجود بالاترین تعداد تخم 870 عدد در هر گرم تخم و 98000 عدد تخم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در گروه دریافت کننده iu/kg 2000 hcg محاسبه شد. تخمک های استحصالی از ماهیان تیمارشده با hcg ، فاقد توانایی باروری بودند. در گروه های تیمارشده با ovaprim، چشم زدگی، تفریخ و بازماندگی تا شنای فعال به ترتیب در محدوده 12% ، 72% و 55% بدون تفاوت معنی دار در بین گروه ها قرار داشت. نتایج کلی این تحقیق نشان داد که استفاده از ovaprim در مقدار ml/kg 2/0 می تواند منجر به القای موفقیت آمیز تکثیر در ماهیان نر و ماده کوی شود. تکرار آزمایش با تعداد مولدین بیشتر برای تعیین دوز بهینه ovaprim پیشنهاد می شود.
فرشید ارجمند نصرالله محبوبی صوفیانی
نگرانی در مورد فلزات سنگین به عنوان آلاینده¬های زیست محیطی و همچنین به خاطر پایداریشان در اکوسیستم، وجود دارد. پایش زیستی می¬تواند روشی مناسب برای سنجش غلظت این فلزات و در دسترس بودن زیستی آنها باشد. پرندگان به دلیل قرار داشتن در سطوح بالای زنجیره¬های غذایی در یک اکوسیستم و همچنین حساسیت آنها به مواد سمی، شاخص¬های مفیدی برای سنجش آلودگی فلزات سنگین می¬باشند. در تحقیق حاضر غلظت فلزات سنگین روی، سرب و کادمیوم در سطح وسیعی از ذخیره¬گاه زیست-کره دنا اندازه¬گیری شد و غلظت این فلزات در رسوبات، جلبک اسپیروژیرا، سیاه ماهی و پرندگان خشکی و آبزی اندازه گیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. همچنین روند بزرگنمایی زیستی فلزات سنگین در سه زنجیره¬ی غذایی گونه¬های ماهی خورک ابلق، حواصیل ارغوانی و عقاب دریایی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از اندازه¬گیری غلظت فلزات سنگین در رسوبات رودخانه¬ی بشار نشان داد که غلظت سرب پاینتر از سطح استاندارد رسوبات آب شیرین است و با توجه به این استاندارد آلودگی به سرب در رسوبات وجود ندارد اما سطح روی و کادمیوم بالاتر از این استاندارد است و آلودگی به این دو فلز وجود دارد. نتایج حاصل از بررسی غلظت فلزات سنگین در جلبک اسپیروژیرا، سطح بالای از تجمع فلزات سنگین در این گونه را نشان داد. بر اساس نتایج بدست آمده از بررسی غلظت فلزات سنگین در رسوبات و جلبک اسپیروژیرا در ایستگاه¬های مختلف در رودخانه بشار، بیشترین سطح غلظت فلزات در ایستگاه2 (بعد از ورود فاضلاب شهر یاسوج به رودخانه بشار) است که ناشی از تاثیر فاضلاب وردی بر ورود فلزات سنگین به رودخانه بشار است و کمترین غلظت فلزات سنگین در ایستگاه5 (مرز خروجی استان) بدست آمد. بررسی غلظت فلزات سنگین در سیاه ماهی نشان داد که بین طول و وزن این گونه و تجمع زیستی فلزات سنگین همبستگی منفی وجود دارد. میزان تجمع زیستی فلزات سنگین در بدن سیاه ماهی، در سنین پایین بیشتر از سنین بالا است. بر اساس مقایسه سطح غلظت فلزات سنگین در سیاه ماهی با استانداردهای مختلف، غلظت سرب، کادمیوم و روی نسبت به اکثر استانداردهای جهانی بالاتر است و این می¬تواند نشان دهنده¬ی آلودگی سیاه ماهی به فلزات سنگین باشد. سنجش تجمع زیستی فلزات سنگین در پرندگان در چهار بافت (کبد، کلیه، عضله¬ی سینه و پر) در شش گونه¬ از پرندگان (کبک، کلاغ ابلق، پاشلک معمولی، ماهی¬خورک ابلق، عقاب ماهی¬گیر و حواصیل ارغوانی) صورت گرفت، بر اساس نتایج اختلاف معنی¬داری در تجمع زیستی فلزات مورد بررسی در بافت¬ها وجود دارد و بیشترین تجمع زیستی در پر و کمترین در عضله¬ی سینه مشاهده شد. بین چهار بافت مورد بررسی بهترین بافت برای پایش سرب و روی، پر و برای کادمیوم، کلیه می¬باشد. همچنین بر اساس نتایج، میزان تجمع زیستی کادمیوم و سرب در پرندگان آبزی بیشتر از پرندگان خشکی¬زی است اما سطح غلظت روی در پرندگان خشکی و آبزی تفاوت چندانی نسبت به هم ندارد. بر اساس مقایسه میانگین غلظت روی، سرب و کادمیوم در پرندگان با استانداردهای ارائه شده توسط محققین، غلظت کادمیوم در اکثر بافت¬ها پاینتر از حد استاندارد¬های ارائه شده است اگرچه در برخی بافت¬ها مانند کلیه پاشلک آلودگی به کادمیوم وجود دارد اما به طور کلی در بقیه¬ی گونه¬ها آلودگی به کادمیوم وجود ندارد. اما از طرفی غلظت سرب در تمام بافت¬های مورد بررسی پرندگان و همچنین غلظت روی در تمام بافت¬ها به جزء عضله سینه¬ی کبک، پاشلک معمولی و ماهی¬خورک ابلق بالاتر از حد استاندارد است و می¬تواند نشان دهنده¬ی آلودگی به سرب و روی در این گونه¬ها باشد. در بررسی روند بزرگنمایی زیستی فلزات سنگین در زنجیره¬های غذایی پرندگان، اگرچه در بین بعضی از سطوح غذایی فلزات سرب، روی و کادمیوم در طول زنجیره غذایی بزرگنمایی زیستی را نشان می¬دهند اما در طول کل زنجیره غذایی این ویژگی را از خود نشان نمی¬دهند.
عاطفه ملک زاده عیسی ابراهیمی
دریاچه¬ها و مخازن همواره به عنوان منابع مهم تامین آب آشامیدنی و کشاورزی مورد توجه جوامع انسانی قرار گرفته¬اند. لذا استفاده بهینه از این منابع آبی نیازمند بکارگیری روشهای مناسب جهت پایش و تعیین کیفیت آن¬ها است. پدیده یوتریفیکاسیون که نتیجه آلودگی اکوسیستم¬های آبی است، سبب کاهش کیفیت آب و بروز مکرر شکوفایی جلبکی می¬شود. این پدیده تاثیر تعیین کننده¬ای بر تنوع زیستی اکوسیستم¬های آبی دارد. دریاچه سد زاینده¬رود در منطقه مرکزی ایران قرار گرفته و به عنوان مهمترین منبع تأمین آب شرب جمعیت کثیری از ساکنان منطقه محسوب می¬شود. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت تروفی و روند تغییرات این دریاچه در سال 1392 بود. نمونه¬برداری از فروردین تا اسفند 1392 در 7مرحله با فاصله زمانی 45 روز یکبار بصورت فصلی انجام شد. در فصل زمستان به علت یخ بستن سطح دریاچه نمونه برداری در یک مرحله انجام شد. به منظور بررسی وضعیت تروفی دریاچه سد زاینده رود پارامتر¬های فیزیکوشیمیایی آب شامل: (دما، اکسیژن محلول، عمق رویت سکشی¬دیسک، ph، فسفر کل(tp)، نیتروژن کل (tn)، cod، bod5، ec، tds، tss) و همچنین میزان کلروفیلa اندازه¬گیری شد. بدین منظور 5 ایستگاه¬ نمونه¬برداری در پنج نقطه از سطح دریاچه انتخاب شد. نتایج حاصل از بررسی پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آب حاکی از وجود تفاوت معنی دار (05/0>p) بین پارامتر¬های کیفی آب در مناطق نمونه برداری بود. در این تحقیق فسفر به عنوان عامل محدود کننده¬ی تولید شناخته شد. برای تعیین وضعیت تروفی دریاچه از طبقه بندی ارائه شده توسط oecd در سال 1992 و شاخص tsi استفاده شد. در مجموع نتایج حاصل از این تحقیق موقعیت تروفی دریاچه سد زاینده¬رود را بر اساس هر دو معیار فوق با توجه به پارامترهای عمق رویت سکشی دیسک و فسفر کل و همچنین بر اساس کلروفیل a به ترتیب در وضعیت مزوتروف و الیگوتروف ارزیابی شد. به طور کلی با توجه به نتایج به دست آمده دریاچه سد زاینده¬رود جزء دریاچه-های مزوتروف قرار می¬گیرد.