نام پژوهشگر: سجاد بشرپور
سجاد بشرپور حسین قمری گیوی
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان شیوع حوادث تروماتیک، تعیین نیمرخ آسیب شناختی دانش آموزان مواجه شده با تروما و مقایسه اثر بخشی روشهای درمان پردازش شناختی و پردازش مجدد هولوگرافیک در کاهش علائم پس آسیبی آنها انجام گرفت. در یک زمینه یابی مقطعی 946 دانش آموز پسر دبیرستانی انتخاب شده به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، در محل تحصیل و به صورت گروهی به پرسشنامه های محقق ساخته، سرند کردن حوادث تروماتیک و فهرست علائم 90 سوالی (scl-90-r) پاسخ دادند. از بین آنها تعداد 129 نفر دارای تجربه تروما و نمره بالاتر از 90 در آزمون scl-90-r شناسایی شدند. از میان آنها تعداد 60 نفر به تصادف انتخاب و بعد از انجام مصاحبه بالینی در دو گروه درمان پردازش شناختی(20=n) و پردازش مجدد هولوگرافیک(20 =n) و یک گروه کنترل (20 =n) به تصادف جایگزین شدند. هر سه گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون به آزمون های scl-90-r، چک لیست علائم ترومای کودکان و شناخت های پس از تروما پاسخ داده و تفاضل نمرات پیش آزمون و پس آزمون آنها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد. نتایج نشان داد که 2/72 درصد شرکت کنندگان در طول زندگی خود حداقل با یک رویداد تروماتیک مواجه شده بودند. در ارتباط با اثر بخشی روشهای درمان نتایج نشان داد که در نمره کلی آزمون scl 90 r و به ویژه در ابعاد وسواس- اجبار، افسردگی، اضطراب، ترس مرضی، حساسیت در روابط بین فردی، و روان پریشی بین سه گروه تفاوت آماری معنی داری وجود داشت. در مولفه های وسواس- اجبار، حساسیت در روابط بین فردی و روان پریشی فقط درمان پردازش مجدد هولوگرافیک اثر گذاشته بود ولی بر مولفه های افسردگی، اضطراب و هراس هر دو روش تأثیر گذاشته بودند، به این صورت که درمان پردازش شناختی بر کاهش افسردگی و درمان پردازش مجدد هولوگرافیک نیز بر کاهش اضطراب و هراس تأثیر بیشتری گذاشته بود. در نمره کلی آزمون چک لیست علائم آسیب کودکان و به ویژه در ابعاد اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه، تجزیه نیز بین سه گروه تفاوت آماری معنی داری مشاهده شد. در کاهش اضطراب و تجزیه، درمان پردازش مجدد هولوگرافیک، ولی در کاهش افسردگی باز درمان پردازش شناختی تأثیر بیشتری گذاشته بود، در کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه نیز هر دو روش درمان به یک اندازه تأثیر گذاشته بودند. در نمره کلی پرسش نامه شناخت های پس از تروما به ویژه در ابعاد شناخت های منفی درباره خود و خود سرزنشی بین سه گروه تفاوت آماری معنی داری مشاهده شد. بطوریکه هر دو روش درمان به یک اندازه در کاهش شناخت های منفی درباره خود اثر گذاشته بودند. ولی بر کاهش خود سرزنشی فقط درمان پردازش مجدد هولوگرافیک اثر بخش بود. بر اساس نتایج این پژوهش می توان برای درمان علائم افسردگی ناشی از تروما درمان پردازش شناختی و برای درمان علائم اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه، هراس، وسواس اجبار، حساسیت در روابط بین فردی و روان پریشی ناشی از تروما درمان پردازش مجدد هولوگرافیک را توصیه کرد.
آزاده عباسی سجاد بشرپور
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مهارت های مقابله¬ای شناختی رفتاری و تنظیم هیجان بر بهبود سلامت روان شناختی کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست انجام گرفت. روش این مطالعه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون پس آزمون چند گروهی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه¬ی کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست شهر اردبیل در سال 1392 تشکیل دادند (83n=). از بین آن ها 45 نفر به روش نمونه¬گیری تصادفی ساده انتخاب و بعد از انجام مصاحبه بالینی در سه گروه آموزش مهارت های مقابله¬ای شناختی رفتاری (15n=)، آموزش تنظیم هیجان (15n=) و گواه (15n=) به تصادف جایگزین شدند. هر سه گروه در مراحل پیش و پس آزمون به فهرست علائم 90 سوالی و پرسشنامه های ناامیدی بک، شادکامی آکسفورد و عزت نفس روزنبرگ پاسخ دادند. نمرات پس آزمون هر سه گروه نیز با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بنفرونی تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت آماری معنی¬داری بین سه گروه آموزش مهارت های مقابله¬ای شناختی رفتاری، تنظیم هیجان و گروه گواه در نمره کلی آزمون فهرست علائم 90 سوالی و خرده مقیاس های شکایات جسمانی، حساسیت در روابط بین فردی، اضطراب، افسردگی، وسواس – اجبار، ترس مرضی و روان پریشی وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد که در ابعاد افسردگی، ترس مرضی و روان پریشی آموزش مهارت مقابله¬ای شناختی رفتاری ولی در بعد وسواس- اجبار تنظیم هیجان اثربخش بود. در ابعاد حساسیت در روابط بین فردی، اضطراب، شکایت جسمانی و نمره کلی آزمون نیز هر دو روش آموزشی به یک اندازه اثربخش بودند. همچنین تفاوت آماری معنی¬داری بین میانگین نمرات سه گروه آموزش مهارت های مقابله¬ای شناختی رفتاری، تنظیم هیجان و گروه کنترل در ناامیدی، شادکامی و عزت نفس وجود داشت. این نتایج نشان می¬دهند که این دو شیوه مداخله به یک اندازه بر بهبود سلامت روان شناختی کودکان و نوجوانان بی¬سرپرست و بد سرپرست تاثیر دارند.
فاطمه قربانی اوشا برهمند
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه انگیزش تحصیلی، خودپنداره تحصیلی و اشتیاق به مدرسه با پیشرفت تحصیلی در نوجوانان بی¬سرپرست بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان بی سرپرست مرکز بهزیستی شهر همدان تشکیل داد (83=n). به علت محدود بودن جامعه، کل جامعه به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. روش این پژوهش همبستگی بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های انگیزش تحصیلی، خودپنداره تحصیلی و اشتیاق به مدرسه استفاده شد. پیشرفت تحصیلی نیز بر اساس معدل محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از ضریب همبستگی پیرسون، مانوا و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین انگیزش تحصیلی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان بی سرپرست (01/0>p)، بین میزان خودپنداره تحصیلی و پیشرفت تحصیلی (001/0>p) و بین اشتیاق به مدرسه و پیشرفت تحصیلی (001/0>p) رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج مطالعه نشان داد که انگیزش درونی از مولفه های انگیزش تحصیلی، اعتماد دانش آموز یکی از مولفه های خودپنداره تحصیلی و اشتیاق رفتاری از مولفه اشتیاق به مدرسه قابلیت پیش بینی پیشرفت تحصیلی را دارند. مقایسه نوجوانان دارای معدل بالا و پایین نشان داد که نوجوانان بی سرپرستی که از معدل بالایی برخوردار بودند از انگیزش درونی و بیرونی، اعتماد دانش آموز، اشتیاق رفتاری و هیجانی بیشتری برخوردار بودند ولی در اشتیاق شناختی تفاوتی دیده نشد. با توجه به این یافته ها می توان گفت که با اقداماتی جهت افزایش انگیزه تحصیلی و خودپنداره تحصیلی و اشتیاق به مدرسه می توان در میزان پیشرفت تحصیلی آنان تاثیر گذاشت.
دیبا خسروی نیا اکبر عطادخت
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط خودکنترلی شناختی، دلسوزی به خود و ادراک بیماری با ولع مصرف و انگیزش درمان افراد وابسته به مواد انجام گرفت. طرح این پژوهش همبستگی بود و کلیه افراد دارای وابستگی به مواد که در نیمه اول سال 1392 به مراکز ترک اعتیاد شهر شیراز مراجعه کرده بودند جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می¬دادند. 150 نفر از این افراد به شیوه نمونه¬گیری تصادفی خوشه¬ای چند مرحله¬ای انتخاب شده و بعد از مصاحبه بالینی به پرسش¬نامه¬های خودکنترلی شناختی، دلسوزی به خود، ادراک بیماری، ولع مصرف و انگیزش درمان پاسخ دادند. داده¬های بدست آمده با آزمون¬های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که انگیزش درمان با خود کنترلی شناختی، دلسوزی به خود و انسجام بیماری رابطه مثبت دارد. ولع مصرف نیز با خود کنترلی شناختی، دلسوزی به خود و انسجام بیماری رابطه منفی دارد و همچنین ولع مصرف با خودداوری رابطه مثبت دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که خودکنترلی شناختی و دلسوزی به خود ( ذهن آگاهی) و انسجام بیماری قابلیت پیش¬بینی معنی¬دار انگیزش درمان را داشته و از بین مولفه¬های دلسوزی به خود، خودداوری می¬تواند ولع مصرف را پیش بینی کند اما خودکنترلی شناختی و ادراک بیماری نمی توانند ولع مصرف را پیش¬بینی کنند. نتایج نشان داد که خودکنترلی شناختی، دلسوزی به خود و ادراک بیماری در پیش بینی انگیزش درمان و آمادگی برای تغییر و کاهش ولع مصرف افراد وابسته به مواد نقش دارند و می توانند مورد استفاده متخصصان درمانی مشاغل مراکز ترک اعتیاد قرار گیرند.
سجاد علمردانی صومعه نیلوفر میکائیلی
اختلال وسواس فکری-عملی (ocd)، اختلال رفتاری ناتوان کننده ای است که مشکلاتِ سازگاری بسیاری برای خود بیماران و خانواده های آنها ایجاد می کند. هدف این پژوهش، مقایسه ی عدم تحمل بلاتکلیفی، تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی در افراد مبتلا به ocd و عادی بــود. روش این پژوهش، علّی- مقایسه ای بود. جامعه ی آماری را کلیه ی بیماران مبتلا به ocd تشکیل دادند که در نیمه ی دوم سال 1392 به بیمارستان روانپزشکی رازی تبریز مراجعه کردند. تعداد 25 نفر از این افراد با استفاده از روش تصادفی ساده و تعداد 25 نفر نیز از بین افراد عادی به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. نمونه ها به پرسشنامه های اختلال ocd، عدم تحمل بلاتکلیفی، تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی پاسخ دادند و برای تحلیل داده ها نیز از manova استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه بیماران ocd و افراد عادی، از نظر عدم تحمل بلاتکلیفی و تمامی مولفه های آن، تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین در متغیرهای تنظیم هیجان و برخی مولفه های آن و رضامندی زناشویی بین بیماران ocd و افراد بهنجار، تفــاوت معناداری مشاهده شد؛ بدین صورت که میانگین نمرات بیماران ocd در تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی پایین تر از افراد عادی بود. به علاوه یافته ها نشان داد که در دو گروه مرد و زن وسواسی، فقط در مولفه ی فاجعه سازی و متغیر رضامندی زناشویی تفاوت معناداری وجود دارد و زنان وسواسی به ترتیب فاجعه سازی بیشتر و رضامندی زناشویی بیشتری گزارش کردند. نتایج پژوهش کنونی می تواند تلویحاتی برای حمایت اجتماعی از این بیماران داشته باشد و پیشینه ای برای تحقیقات گسترده تر در این زمینه ایجاد کند.
یحیی شاه محمدزاده نیلوفر میکائیلی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه انعطاف پذیری شناختی، سوگیری توجه و حافظه هیجانی در بین افراد مبتلا به سوء مصرف مواد، سیگاری و افراد عادی می باشد . این پژوهش به شیوه ی علی-مقایسه ای اجرا شد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران بستری و سرپائی با اختلال وابستگی به سوء مصرف مواد و سیگاری مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد شهرستان اردبیل می باشد. نمونه-ی پژوهش از بین تمام افراد معتادی که در فاصله زمانی مهرماه تا اسفند ماه سال92 به کمپ ها و مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده اند30 نفر افراد وابسته به سوء مصرف مواد به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند ، از بین افراد غیر معتاد نیز 30 نفر سیگاری و 30 نفر عادی به روش خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه جهت مقایسه انتخاب شدند. . برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی، آزمون استروپ هیجانی و آزمون حافظه هیجانی استفاده گردید. نتایج داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری (manova) نشان داد که انعطاف پذیری شناختی، سوگیری توجه و حافظه هیجانی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد از افراد سیگاری و عادی پایین تر می باشد. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه پیشگیری از مصرف مواد در جوانان و پیشگیری از عود در معتادان به عنوان بخش مهمی از درمان دارد.
سمانه اسدی عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نارسایی شناختی و پردازش هیجانی در پرستاران مضطرب بود. این پژوهش به صورت شبه تجربی بود که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش شامل 40 آزمودنی بود که از میان پرستاران دارای اضطراب شهر اردبیل انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش(شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی) و کنترل گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه اضطراب حالت- صفت اسپیلبرگر، پرسش نامه ذهن آگاهی فرایبرگ، پرسش نامه نارسایی شناختی برادبنت، مقیاس پردازش هیجانی باکر و پرسش نامه افکار اضطرابی ولز استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی علایم اضطراب را کاهش، نارسایی شناختی و پردازش هیجانی را به طور معناداری بهبود و ذهن آگاهی را افزایش می دهد (01/0> p). با توجه به یافته های پژوهش می توان بیان کرد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در بهبود مشکلات روان شناختی و افزایش سلامت روانی پرستاران موثر باشد و استفاده از این روش درمانی برای مبتلایان به اضطراب در جامعه پرستاران ایرانی پیشنهاد می شود.
مینا هاشم وند اوشا برهمند
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر گروه درمانی شناختی بر اضطراب، عدم تحمل بلاتکلیفی، باورهای منفی در مورد خود و عزت نفس در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش تحقیق مطالعه¬ی حاضر از نوع شبه آزمایشی (تک گروهی) با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه¬ی دانشجویان دارای اختلال اضطراب اجتماعی دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 93-92 تشکیل دادند و نمونه¬ی مورد مطالعه شامل 10 نفر از دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بودند که با استفاده از پرسشنامه تشخیصی اضطراب اجتماعی انتخاب شدند. روش نمونه¬گیری نیز به صورت هدفمند بوده است. برای جمع آوری داده¬ها از پرسشنامه های اضطراب اجتماعی، اضطراب تعاملی، عدم تحمل بلاتکلیفی، باورهای منفی در مورد خود و مقیاس عزت نفس استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون علامت دار ویلکاکسون استفاده شد. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در متغیرهای اضطراب تعاملی، عزت نفس و باورهای منفی در مورد خود تفاوت معنی داری وجود نداشت ولی در مورد متغیرهای اضطراب اجتماعی و عدم تحمل بلاتکلیفی بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت بدین معنی که گروه درمانی شناختی بر اضطراب اجتماعی و عدم تحمل بلاتکلیفی بیماران تاثیر گذار بوده است؛ بنابراین گروه درمانی شناختی بر اختلال اضطراب اجتماعی تاثیر گذار بوده است.
فاطمه جعفریان دهکردی سجاد بشرپور
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر افزایش انعطاف پذیری شناختی زنان، عملکرد خانواده و کاهش رفتارهای کنترل گرایانه همسر در زنان دارای اختلافات زناشویی بود. روش این مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری متشکل از کلیه ی زنان دارای اختلافات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر و سازمان بهزیستی شهرستان شهرکرد درنیمه اول سال 93 بودند. از بین این افراد نمونه ای به حجم 40 نفر با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنی های گروه آزمایش مداخله 8 جلسه ای آموزش تحلیل رفتار متقابل را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از ابزار عملکرد خانواده (fad) ، مقیاس رفتار کنترل گرایانه زن و شوهر (cbs) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (cfi) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان دادکه بین دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون از نظر انعطاف پذیری شناختی و حیطه های آن، رفتارهای کنترل-گرایانه همسر و حیطه های آن و همچنین عملکرد کلی خانواده و حیطه های آن تفاوت معنی داری وجود داشته و مداخله اثربخش بود اما از نظر مولفه ی ارتباط تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<p). باتوجه به اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل در افزایش عملکرد کلی خانواده، انعطاف پذیری شناختی و کاهش رفتارهای کنترل گرایانه همسر استفاده از آن در کاهش میزان نارضایتی زناشویی موثر بوده و تعمیم این آموزش به دیگر جنبه های زندگی می تواند کاربرد پیشگیرانه داشته باشد.
معصومه شفیعی اکبر عطادخت
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش اجتناب تجربی، سرکوبی افکار و ذهن آگاهی در پیش بینی علایم روان شناختی افراد مواجهه شده با آسیب انجام گرفت. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تعداد 100نفر (75زن و 25 مرد) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده و در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت انفرادی و با حضور پژوهشگر به پرسش نامه های فهرست علایم 90 سوالی (scl-90)، اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی، پذیرش عمل ، سرکوبی افکار و ذهن آگاهی پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اجتناب تجربی با شکایات جسمانی، وسواس اجبار، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، هراس، افکارپارانوئید، روان پریشی، خشم و نمره کلی علایم روان شناختی و علایم اختلال استرس پس از سانحه ارتباط مثبت دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اجتناب تجربی، سرکوبی افکار و ذهن اگاهی نقش مهمی در پیش بینی علایم روان شناختی افراد مواجهه شده با آسیب دارد.
نادیا قره گوزلو سجاد بشرپور
چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تیپ شخصیتی و جهت گیری مذهبی والدین در پیش بینی سبک های فرزندپروری و گرایش نوجوانان به بزهکاری اجرا شد. پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل کلیه ی نوجوانان 18-14 سال ساکن شهر همدان به همراه والد مادرشان بودند. نمونه ای به حجم 200 نفر ( 100 نفر نوجوان پسر به همراه 100 نفر از والد مادر آن ها) با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و از پرسشنامه های تیپ شخصیتی a.b فریدمن و روزنمن، تیپ شخصیتی c راهه و سولومون ، تیپ شخصیتی d دنولت، سبک فرزندپروری بامریند، جهت گیری مذهبی آلپورت و پرسشنامه سنجش نگرش به بزهکاری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی با تیپ های شخصیتی c و d رابطه مثبت؛ سبک قاطع با تیپ شخصیتی d رابطه منفی دارد و تیپ شخصیتی d با نگرش مثبت به بزهکاری رابطه مثبت و با نگرش منفی رابطه منفی دارد. همچنین جهت گیری مذهبی درونی با سبک فرزندپروری قاطع و نگرش منفی به بزهکاری رابطه مثبت و جهت گیری مذهبی بیرونی با سبک های فرزندپروری سهل گیر و استبدادی رابطه مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 27 درصد از واریانس سبک فرزندپروری استبدادی؛ 24 درصد از واریانس سبک قاطع و 26 درصد از واریانس نگرش مثبت و منفی نوجوانان به بزهکاری با تیپ شخصیتی و جهت گیری مذهبی مادران تبیین می شود.
پروا بگلری بنه نیلوفر میکائیلی
هدف از این پژوهش بررسی رابطه ی هوش معنوی و قدردانی با بهزیستی ذهنی و مهارت های ارتباطی در کارکنان زن دانشگاه محقق اردبیلی بود. این پژوهش یک مطالعه ی توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی این پژوهش شامل70 نفر (n=70) از کارکنان زن دانشگاه محقق اردبیلی در سال 94-1393 بود که با توجه به محدود بودن حجم آن، کل جامعه به روش سرشماری مورد مطالعه قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های بهزیستی ذهنی کی یز و ماگیارمو، مهارت های اجتماعی ماتسون، هوش معنوی عبدالله زاده و همکاران و مقیاس قدردانی مک کالوف و همکاران استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش ورود استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد هوش معنوی با بهزیستی ذهنی (01/0p< ) و ابعاد آن شامل بهزیستی هیجانی (01/0 p< )، بهزیستی روانی (05/0p< )، بهزیستی اجتماعی (01/0 p<) و مهارت ارتباطی مناسب (01/0p< ) رابطه ی معنادار داشت. همچنین قدردانی نیز با بهزیستی ذهنی (01/0p< ) و ابعاد آن از قبیل بهزیستی هیجانی (05/0p< )، روانی (05/0p< )، اجتماعی (01/0p< ) و مهارت ارتباطی مناسب (01/0p< ) رابطه ی مثبت معنادار داشت
سعید پورعبدل محمد نریمانی
هدف این مطالعه بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش / تعهد بر بهزیستی اجتماعی و اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پسر دارای اختلال یادگیری خاص کلاس پنجم ابتدایی تشکیل دادند که در سال تحصیلی 94-93 در شهر اردبیل مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 40 دانش آموز پسر دارای اختلال یادگیری خاص بود نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری (mancova) نشان داد که آموزش مبتنی بر پذیرش/ تعهد بر بهبود بهزیستی اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص موثر بوده است. همچنین نتایج نشان داد که این درمان در کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص موثر بوده است (001/0p<).
کامل سعادت محمود آباد ناصر صبحی قراملکی
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دلسوزی به خود و باورهای شخصی در پیش بینی نشخوار ذهنی افراد مبتلابه اختلال افسردگی بود، جامعه آماری این مطالعه را کلیه بیماران افسرده ای که در شش ماهه دوم سال 94-93 به کلینیک تخصصی و فوق تخصصی بیمارستان دکتر فاطمی شهرستان اردبیل مراجعه کرده بودند را شامل می شد. جهت انجام تحقیق 60 نفر نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به ابزارهای تحقیق که شامل پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم، مقیاس پاسخ های نشخواری نولن هوکسما، مقیاس دلسوزی نف، مقیاس باورهای شخصی کازینو برگر بود، پاسخ دادند. به منظور تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده روش های تجزیه وتحلیل آماری ضریب همبستگی و رگرسیون همزمان مورداستفاده قرار گرفت.
پرویز پرزور محمد نریمانی
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی حساسیت بین فردی، تعادل عاطفی، تنظیم خلق منفی و بیانگری هیجانی در دانش آموزان با و بدون ناتوانی های یادگیری بود. روش این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای است. نمونه این پژوهش شامل 90 دانش آموز بود. 45 دانش آموز با ناتوانی یادگیری به روش تصادفی ساده و 45 دانش آموز عادی به شیوه همتاسازی انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاضر حاکی از مشکلات دانش آموزان ناتوان در یادگیری در زمینه ی مهارت های بین فردی- ارتباطی و رشد عاطفی- هیجانی است. از آنجایی که عملکرد تحصیلی و مهارت های بین فردی و عاطفی دانش آموزان ممکن است به طور متقابل بر هم تأثیر بگذارند، لذا شناخت ویژگی های رفتاری، اجتماعی و هیجانی - عاطفی مبتلایان به ناتوانی های یادگیری از جمله گام های اساسی در فرآیند تشخیص و بازپروری این دانش آموزان است.
محمد هاشمی یقرآبادی اکبر عطادخت
پژوهش حاضر با هدف مقایسه بی اشتیاقی اخلاقی، راهبردهای خودارتقایی و خودحفاظتی و انتظارات پیامد در افراد وابسته به مواد و افراد عادی انجام گرفت. روش این پژوهش علی- مقایسه ای و طرح آن مورد شاهدی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد شهرستان رباط کریم در نیمه دوم سال 1393 تشکیل داد.
محمد ترک نزاد اوشا برهمند
روش این مطالعه علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش کودکان کلیه معتادان ساکن شهرستان فیروزآباد استان فارس درسال 1393 بود. از بین این افراد نمونه ای به حجم 60 نفر با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و 60 نفر از فرزندان افراد عادی هم به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز این پژوهش از پرسش نامه های، کودک آزاری، ارزیابی رفتاری کارکرد اجرایی(حافظه فعال)، تاب آوری کانر و دیویسون و پرسش نامه توانایی و مشکلات (sdq) استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغییره(manova) نشان داد که میانگین کودکان دارای والدین وابسته به مواد و کودکان والدین عادی از نظر کودک ازاری ، حافظه فعال ، تاب آوری و سازگاری تفاوت معنی داری مشاهده می شود(05/0< p). وهمچنین نتایج تحلیل داده ها برای نقش تاب آوری و حافظه فعال به عنوان متغییرهای واسطه در رابطه بین کودک آزاری و سازگاری کودکان والدین معتاد و عادی نشان می داد که در کودکان عادی فقط تجربه کودک آزاری بر سازگاری آنان تاثیر می گذارد و تاب آوری و حافظه فعال هیچ تاثیری بر شدت این رابطه نداشت. اما در کودکان والدین معتاد، مشاهده می شود که هرچند حافظه فعال هیچ نقشی ندارد، تاب آوری بر رابطه بین کودک آزاری و سازگاری کودکان تاثیر میانجی را دارد. این نتایج حاکی از این است که درکودکان والدین معتاد تاب آوری می تواند از اثرات منفی کودک آزاری بر مشکلات سازگاری محافظت کند. بنابراین اقدامات پیش گیری برای این کودکان در معرض خطر طراحی می شوند می توانند از مداخله هایی جهت افزایش تاب آوری این کودکان بهره بگیرند.
نیر ملکی علویان سجاد بشرپور
چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش حالات خلقی، احساس تنهایی و خوداثربخشی در پیش بینی سازگاری اجتماعی نوجوانان بی سرپرست در مراکز شبانه روزی بهزیستی ارومیه بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل نوجوانان دختر و پسر 14 الی 17 ساله شهرستان ارومیه می باشد که بی سرپرست بوده و در مراکز شبانه روزی بهزیستی به سر می برند. نمونه ی مورد مطالعه 100 نفر که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه سازگاری بل(1962)، پرسشنامه احساس تنهایی آشر و ویلر (1985)، پرسشنامه خوداثربخشی الندیک(،1984 اوزولد و کرو، 1986)، پرسشنامه حالات خلقی برومز (brums-32) بودند. داده ها به وسیله آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد نتایج نشان داد که سازگاری اجتماعی نوجوانان بی سرپرست بااحساس تنهایی و خوداثربخشی رابطه داشته ولی با حالات خلقی رابطه معنی داری ندارد. بنابراین برای ارتقاء سازگاری اجتماعی نوجوانان بی سرپرست می توان از مداخلات مبتنی بر تنهاییی و مداخلات مبتنی بر خوداثربخشی استفاده کرد.