نام پژوهشگر: زینت السادات حسینی دانشور

رویکرد روانشناختی یونگ درباره دین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان 1390
  زینت السادات حسینی دانشور   جواد فیروزی

یونگ خود را محققی درون گرا می دانست که علاقه خاصی به جهان درون مانند رویاها، نمادها و تصاویر دارد .یونگ روانشناسی را عملی شخصی و ذهنی می دانست که بر اساس تجربیات خاص هر روانشناس بنا شده است. وی به رد نظریه عقده کودک ناشی از علاقه جنسی او به مادر پرداخت و گفت که این تئوری فروید جنبه عمومی و جهانی ندارد. او در ابتدا موضوع دین را مانند یک دانشمند تجربی- و نه یک فیلسوف- در نظر می گیرد و به این وسیله می خواهد بگوید که دین "واقعیت روان شناسانه" است. در مرکز روانشناسی تحلیلی او، نظریه "ضمیرناخودآگاه جمعی" قرار دارد. ناخودآگاه جمعی، الگوهای آرمانی کاملی را در بر دارد که می توانند موجود مستقلی را فرض کنند و به عنوان راهنمایان معنوی در حیات بشر خدمت کنند. این نمونه های آرمانی باعث تبدیل نیروهای ویرانگر به قوای شفابخش و پایان بیماری انسان می شوند. این عمل چنان است که گویی از اعماق روان چیزی برای مواجهه با انسان و آغاز فرآیند شفابخشی سر بر می آورد. به همین دلیل است که یونگ مدعی است انسان همواره به کمک دین نیازمند بوده است. چرا که کمک دین به این ترتیب است که ناخودآگاه روان آدمی را به مرتبه آگاهی می رساند و سپس انسان را آزاد می گذارد تا به بهترین وجه ممکن بر آن فائق آید. به همین دلیل بشر اعمال دینی را بسط می دهد تا در مقابل این تهدید مجهز شود و باز به همین دلیل است که ادیان در التیام بخشیدن به بیماری های روانی مفید واقع می شوند. یونگ تجربی مشرب و آروینی است یعنی برای او عامل دینی در انسان اصلی پیش اندر نیست بلکه آن را از آزمایش بی شمار بیماران خود به دست می آورد. از این نظر دین سائقه ای روحانی و معنوی است که به صورت اصلی خودزا یعنی نیروی بدوی عظیمی در می آید. دیدگاه متافیزیکی او در اصل کانتی است، یعنی از دیدگاه شناخت شناسی شناخت خدا میسر نیست، بلکه در این مرحله روان آدمی پا پیش می نهد و اعلام می کند که تجربه خدا وجود دارد و حقایق متافیزیکی را زمانی که تماس و ارتباط خود را با تجربه شخصی از دست داده باشند، فاقد اعتبار می داند. خدایی که یونگ معرفی می کند خدایی است که در درون جان آدمی است و این را نابینایی محض می داند که به دنبال موجودی خارج به نام خدا بگردیم. یونگ همچنین معطوف بحث از محتوای رویاها می شود و عقیده دارد که مطالعه رویاها به ما فرصتی برای بررسی تعارضات و عقیده های شخصی می دهد، اما بلافاصله توضیح می دهد که رویکرد او در این موضوع با فروید متفاوت است. فروید بین معانی سطحی و عمیق رویاها تفاوت قائل می شود، در حالی که یونگ معتقد است، دلیلی ندارد که رویاها را امری فریبنده تلقی کنیم. او غیر از روانشناسی، تأثیر مهمی روی علوم: انسان شناسی، فرهنگ شناسی، دین شناسی، ادبیات، تعلیم و تربیت نیز ازخود به جا گذاشته است، و غیر از روانشناسی در زمینه های: اسطوره شناسی، ستاره شناسی،کیمیاگری، و فلسفه های شرق، نیز تحقیقاتی نموده است.