نام پژوهشگر: آرش فتاح الحسینی
امید ایمان طلب آرش فتاح الحسینی
در این تحقیق، رفتار الکتروشیمیایی فولاد زنگ نزن 316 کم کربن و 321 در محلول شبیه سازی بتن (1/0 مولار هیدروکسید سدیم + 1/0 مولار هیدروکسید پتاسیم) با استفاده از آزمون های پلاریزاسیون پتانسیودینامیک، طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی و موت- شاتکی بررسی شد. برای این منظور، لایه های رویین در پتانسیل مدار باز در مدت زمان های 1 تا 12 ساعت تشکیل و سپس آزمون های پلاریزاسیون پتانسیودینامیک، طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی و موت- شاتکی انجام شدند. برای انجام آزمون های طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی، از پتانسیل تحریک 10 میلی ولت و دامنه فرکانسی 100 کیلوهرتز تا 10 میلی هرتز استفاده شد. منحنی های پلاریزاسیون نشان دادند که فولاد زنگ نزن 316 کم کربن و 321 در محلول شبیه سازی بتن رفتار رویین قابل قبولی را ارائه می دهد. نتایج آزمون های طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی نشان داد که بهترین مدار معادل دارای دو ثابت زمانی است: ثابت زمانی اول مربوط به فرکانس های بالا و میانی، به فرایند انتقال بار مرتبط است در حالی که ثابت زمانی دوم مربوط به فرکانس های کم، به فرایندهای ردوکس که در سطح لایه اتفاق می افتند، مرتبط می شود. هم چنین نتایج طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی آشکار ساخت که با افزایش زمان تشکیل لایه رویین از 1 به 12 ساعت، مقاومت پلاریزاسیون افزایش می یابد که به واسطه افزایش ضخامت لایه رویین است. آزمون های موت- شاتکی نشان داد که چگالی پذیرنده های الکترونی در محدوده 1021× 3 تا 1021× 1 بر سانتی متر مکعب قرار دارد که با افزایش زمان غوطه وری کاهش می یابد
صادق مومنی آرش فتاح الحسینی
ممانعت کننده های خوردگی به عنوان پر کاربرد ترین روش کنترل خوردگی در صنایع نفت و گاز مورد استفاده قرار می گیرند. در این تحقیق، تاثیر میزان تزریق یک نوع ممانعت کننده از مشتقات ایمیدازولین (با نام تجاری (ws 86-1 بر خوردگی فولاد api 5l gr.b در سیستم لوله کشی پساب صنعتی مجتمع های دریایی سروش و نوروز بررسی شد. برای این منظور پس از غوطه وری نمونه ها در پتانسیل مدار باز به مدت زمان 5/0 ساعت، آزمون های پلاریزاسیون تافل و طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی انجام شدند. نتایج منحنی های پلاریزاسیون تافل نشان دادند که چگالی جریان خوردگی فولاد api 5l gr.b در محیط های با غلظت 68/4، 97/16 و 35 گرم در لیتر کلرید سدیم، با افزودن مقدار بهینه ppm 40 از ممانعت کننده به کمترین مقدار خواهد رسید. همچنین مشخص شد مکانیزم ممانعت کنندگی اخلال در واکنش های کاتدی است. نتایج آزمون های طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی آشکار ساخت که برای هر 3 محیط، بیشترین مقدار برای مقاومت پلاریزاسیون با تزریق ppm 40 از ممانعت کننده به دست می آید که نتایج حاصل از آزمون های پلاریزاسیون تافل را تایید می کند. همچنین نتایج منحنی های طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی نشان دادند بهترین مدار معادل الکتریکی برای مدل سازی، مدار معادلی است که دارای دو ثابت زمانی می باشد. ثابت زمانی اول مربوط به فرکانس های بالا، به فرایند انتقال بار مرتبط است که در آن مقاومت انتقال بار (r1) با المان فاز ثابت لایه دوگانه الکتریکی (q1) موازی شده است. در حالی که ثابت زمانی دوم مربوط به فرکانس های کم، به فرایند جذب سطحی مرتبط است و در آن مقاومت لایه سطحی جذب شده (r2) با المان فاز ثابت لایه سطحی جذب شده (q2) موازی شده است.
سجاد علی زاد آرش فتاح الحسینی
در این تحقیق، رفتار خوردگی چهار فولاد آستنیتی کروم- منگنزدار- (بدون نیکل) در دومحلول اسید سولفوریک با استفاده از آزمون های پتانسیل مدار باز، پلاریزاسیون پتانسیودینامیک و طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی تحت شرایط پتانسیل مدار باز بررسی شد. برای این منظور، چهار فولاد آستنیتی کروم- منگنزدارتوسط کوره ذوب القایی تحت خلا تولید و سپس ورق هایی از آن به ضخامت 10 میلی متر با عملیات های نورد گرم متوالی حاصل شد. برای انجامآزمون های طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی، از پتانسیل تحریک 10 میلیولت و دامنه فرکانسی 100 کیلوهرتز تا 10 میلی-هرتز استفاده شد. نتایج آزمون های پتانسیل مدار باز نشان داد که پتانسیل مدار باز چهار فولاد آستنیتی کروم- منگنزدار در دو محلول اسید سولفوریک با گذشت زمانبه سمت مقادیر مثبت انتقال می یابد. هم چنین منحنی-های پلاریزاسیون پتانسیودینامیک نشان دادند که چهار فولاد آستنیتی کروم- منگنزدار رفتار رویین قابل قبولی را در دو محلول اسید سولفوریک ارائه می دهند.نتایجآزمون های طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی نشان داد که در تمامی منحنی های نایکویست، دو ثابت زمانی (یک حلقه خازنی در فرکانس های بالا و یک رفتار القایی در فرکانس های کم) مشاهده می شود.
حامد فراهانی آرش فتاح الحسینی
در این تحقیق، رفتار الکتروشیمیایی فولادهای زنگ نزن آستنیتی 304 و 316 و فولاد زنگ نزن مارتنزیتی 420 در سه محلول اسید سولفوریک با استفاده از آزمون های پلاریزاسیون پتانسیودینامیک، طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی و موت- شاتکی تحت شرایط پتانسیل مدار باز بررسی شد. برای این منظور، لایه های رویین در پتانسیل مدار باز در مدت زمان 1 ساعت تشکیل و سپس آزمون های پلاریزاسیون پتانسیودینامیک، طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی و موت- شاتکی انجام شدند. برای انجام آزمون های طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی، از پتانسیل تحریک 10 میلی ولت و دامنه فرکانسی 100 کیلوهرتز تا 10 میلی هرتز استفاده شد. منحنی های پلاریزاسیون نشان دادند که فولادهای زنگ نزن 304، 316 و 420 در محلول های اسید سولفوریک رفتار رویین قابل قبولی را ارائه می دهند. هم چنین منحنی های پلاریزاسیون نشان دادند که چگالی جریان خوردگی با افزایش غلظت محلول اسیدی، افزایش می یابد. آزمون های موت- شاتکی نشان داد که رفتار نیمه هادی لایه های رویین از نوع n و نوع p می باشد. هم-چنین آزمون های موت- شاتکی نشان داد که چگالی پذیرنده ها و دهنده های الکترونی در محدوده 1021 بر سانتی متر مکعب قرار دارد و با افزایش غلظت محلول اسیدی، افزایش می یابند. نتایج آزمون های طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی نشان دادند که شکل منحنی های نایکویست و در نتیجه مکانیزم خوردگی تابعی از غلظت محلول اسیدی است.
لیدا سیدی روحا کسرای کرمانشاهی
تخریب فلزات ناشی از فعالیت میکروبی ، خوردگی زیستی (biocorrosion) یا خوردگی تحت تاثیر میکروب ها (mic: microbiologically influenced corrosion) نامیده می شود که نتیجه ی برهم کنش های بین سطوح فلزات و سلول های باکتریایی و نیز متابولیت های آن ها می باشد. با دانستن وقایعی که منجر به این پدیده می شوند می توان با استفاده از عوامل بازدارنده ی آن ها با خوردگی مبارزه نمود.اکثر تحقیقات خوردگی زیستی به تأثیر شدید بیوفیلم های تک گونه ای یا چندگونه ای بر رفتارهای خوردگی آهن ، مس ، آلومینیم و آلیاژهای آن ها می پردازد. پیامدهای ایمنی و محیطی بازدارندگان خوردگی مورد استفاده در صنایع مختلف همیشه به عنوان یک نگرانی جهانی مطرح بوده است . بازدارندگان آلی خوردگی دوست دار طبیعت ، غیر سمی ، بی خطر ، ارزان ، تجدیدپذیر و در دسترس هستند که از جمل? آن ها میتوان به عصاره های گیاهی و نانوذره کیتوزان اشاره کرد. این پژوهش با تأکید بر باکتری های رسوب دهنده و غیراکسیدکنند? فلزی (mpnb) انجام شد. در این پژوهش پس از جداسازی باکتری های مورد نظر (pseudomonas sp. وmicrococcus sp.) از نمون? آب و فلز دارای خوردگی، و شناسایی بیوشیمیایی و ملکولی آن ها اثر عصار? گیاهان مورد، اکالیپتوس و پنیرک بر سلول های پلانکتونیک و بیوفیلم آن ها مورد بررسی قرارگرفت. همچنین اثر جدای? قوی تر از نظر تشکیل بیوفیلم (pseudomonas putida) بر فولاد ساد? کربنی به تنهایی و نیز به همراه این ترکیبات به عنوان بازدارند? خوردگی سنجیده شد. نتایج حاکی از آن است که از بین ترکیبات آلی مورد بررسی نانوذره کیتوزان و از بین عصاره های گیاهی، عصار? مورد دارای بیشترین اثر بر جدایه های مورد بررسی بودند. اما از بین این دو بازدارند? برتر، عصار? مورد در بازدارندگی خوردگی نتایج قابل توجه تری را نشان داد.