نام پژوهشگر: زهرا قانع
زهرا قانع حجت اله فانی
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر روش تدریس تکلیف – محور بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال سوم متوسطه رشته علوم تجربی در سال تحصیلی 90-1389 در شهر زرقان صورت گرفته است. از میان دبیرستان های شهر زرقان، یک مدرسه پسرانه و یک مدرسه دخترانه به صورت تصادفی انتخاب شد و در هر مدرسه دو کلاس به صورت تصادفی انتخاب گردید. در هر مدرسه یک کلاس به عنوان گروه کنترل و یک کلاس به عنوان گروه آزمایش به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس از هر چهار گروه پیش آزمون به عمل آمد.گروه های آزمایش به شیوه تکلیف – محور و گروه های کنترل به شیوه سنتی دستور – ترجمه مورد آموزش قرار گرفتند. در پایان از هر چهار گروه پس آزمون به عمل آمد.داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تی مستقل و مقایسه میانگین ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که میان گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد به این صورت که گروه های آزمایش که با روش تکلیف – محور آموزش دیده بودند نمرات بهتری نسبت به گروه های کنترل که با روش سنتی آموزش دیده بودند کسب کردند. ضمنا دختران نسبت به پسران از عملکرد بهتری برخوردار بودند.بنابراین می توان نتیجه گرفت که استفاده از روش تدریس تکلیف – محور در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثرتر است.
زهرا قانع حدایق رضایی
این مطالعه، رویکردی شناختی– انتقادی به استعاره مفهومی موجود در تبلیغات تلویزیون ایران است و هدف از آن، تنها شناسایی استعارات مفهومی در زبان تبلیغ نیست، بلکه نقش تأثیر گذار آن ها در ترغیب مخاطب و جذب مشتری مورد تأکید است که گاهی بافت غیر زبانی پیام هم در این زمینه به کمک می آید. به بیان دیگر، این مطالعه در پی پاسخ به این سوالات است که اولاً، در استعاره های مورد بحث، چه ویژگی های خاصی از حوزه مبدأ بر روی حوزه مقصد به منظور ایجاد برداشتی خاص نگاشت می شوند؟ ثانیاً، چه عامل یا عواملی بر انتخاب حوزه مبدأ خاصی در یک استعاره تأثیر می گذارند؟ و ثالثاً، عناصر بافتی، کاربردی، و غیر زبانی چه کمکی در تقویت نگاشت های استعاری می کنند؟ بدین منظور، از بین بیش از 400 پیام بازرگانی که در اواخر سال 1390 و اوایل 1391 در ساعات مختلف شبانه روز از تلویزیون ایران پخش می شدند، هجده آگهیِ دارای استعاره مفهومی انتخاب و بر اساس موضوع به نه دسته تقسیم شدند، و پس از آن با استفاده از رویکرد "تحلیل انتقادی استعاره" (کارتریز- بلک، 2004) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهند که هدف تبلیغات از استعاره تنها انتقال ویژگی های مثبت حوزه مبدأ به حوزه مقصد است و سعی می شود تا با پر رنگ کردن این دسته از ویژگی ها، ویژگی های احتمالی منفی محصول و یا خدمت مورد تبلیغ کمرنگ شده و مورد توجه واقع نشوند. به علاوه، عوامل اجتماعی- فرهنگی نقش مهمی در انتخاب حوزه مبدأ و برجسته سازی عناصر خاصی از آن دارند. همچنین، در این ترفند زبانی، نوع محصول یا خدمت مورد تبلیغ و همچنین ویژگی خاصی از حوزه مقصد بر انتخاب حوزه مبدأ تأثیر می گذارد؛ نوع مخاطب نیز بر انتخاب حوزه مبدأ و نگاشت عناصر بی تأثیر نیست. نتایج همچنین نشان دادند که بافت موقعیتی و تصویری تبلیغ نیز نقش تعیین کننده ای در انتقال پیام اصلی تبلیغ به مخاطب دارد، به گونه ای که ابتدا نوعی فضای ذهنی ایجاد می گردد و هرچه پیشتر می رویم با جزئیات بیشتری از آن آشنا می گردیم. علاوه بر این، رنگ به کار رفته در تبلیغات نیز نقش بسزایی در فهم زبان آن ها دارد. در نهایت نشان داده شد که نام محصول یا خدمت نیز معانی ای با خود دارند که در ارزیابی محصول یا خدمت مورد تبلیغ تأثیر دارند.
زهرا قانع زهرا جعفری بهبهانی
هدف از انجام پژوهش حاضر تأثیر هوشمندسازی مدارس بر یادگیری ریاضی و خلاقیت دانش آموزان دوره دوم متوسطه متوسطه شهر شیراز بود. به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش کاربردی و برای اجرای آن از روش علی مقایسه ای استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه مدارس هوشمند و عادی شهر شیراز در سال تحصیلی 94-1393بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای چهار کلاس عادی و چهار کلاس هوشمند به عنوان نمونه آماری در پژوهش حاضر شرکت داده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه خلاقیت تورنس (1994) و آزمون استاندارد درس ریاضی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های t گروه های مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد یادگیری ریاضی دانش آموزان مدارس هوشمند بهتر از مدارس عادی می باشد و بین خلاقیت دانش آموزان مدارس هوشمند و مدارس عادی تفاوت معناداری وجود ندارد.