نام پژوهشگر: نرگس بیرانوند
نرگس بیرانوند بیژن فرخی
چکیده: در این پروژه، ابتدا بررسی نظری بر روی پدیده پلاسمون های سطحی و ویژگی های آنها صورت گرفته است. خواص اپتیکی و سطحی لایه های نازک نقره و آلومینیوم و چند لایه ای های نازک نقره – فلزات دیگر (آلومینیوم، مس و ...) مورد مطالعه قرار گرفته است. لایه های نازک فلزات نقره، آلومینیوم، مس و ... به روش کندوپاش مگنترون، بر روی زیر لایه هایی از جنس شیشه ی بی ریخت، انباشت شده اند. تغییر توان بازتاب چند لایه ای های نازک نقره – فلزات (آلومینیوم، مس و ...) در اثر تغییر ضخامت لایه ها بررسی گردیده است. خواص اپتیکی لایه ها با استفاده از دستگاه اسپکتروفوتومتر دو پرتویی در گستره طول موج های 1100-200 نانومتر مورد مطالعه قرار گرفته است و گستره ضخامت لایه های مورد مطالعه از 120-10 نانومتر انتخاب گردیده است. برای بررسی تغییرات خواص سطحی و مورفولوژی(تغییر دانه بندی و زبری) این چند لایه ای ها در اثر تغییر ضخامت و نوع فلز انباشتی از آنالیز های میکروسکوپ الکترونی (sem) و میکروسکوپ نیروی اتمی (afm) استفاده شده است.
نرگس بیرانوند فرشته ملک
دراین پایان نامه که شامل سه فصل می باشد، در فصل اول به معرفی مفاهیم و بیان قضایایی پرداخته ایم که پیشنیاز مطالب فصل های بعدی می باشند. در فصل دوم مانیفلدهای سایا وتقریبا سایای متریک را معرفی کرده ایم. فصل سوم شامل شش بخش می باشد،که بخش اول ودوم آن مروری برمانیفلدهای تقریباهرمیتی ومانیفلدهای تقریبا سایای متریک می باشد. در بخش سوم، حاصلضرب دو مانیفلد تقریبا سایای متریک را مورد مطالعه قرار داده ایم. از آنجایی که این حاصلضرب، یک مانیفلد تقریبا هرمیتی است، بنابراین با توجه به مطالب به دست آمده در این قسمت، به ادامه مطالعات کاپورسی در این زمینه پرداخته ایم. در بخش چهارم حاصلضرب یک مانیفلد تقریبا هرمیتی در یک مانیفلد تقریبا سایای متریک مورد مطالعه قرار گرفته است، که این بخش از مطالعات ما، تحقیقات اوبینا را کامل می کند. در بخش پنجم حاصلضرب یک مانیفلد تقریبا کواترنیون در یک مانیفلد تقریبا هرمیتی تقریبا سایای متریک بررسی شده است. در انتها با آوردن چند مسئله که تا کنون راه حلی برای آنها پیدا نشده، پایان نامه را به اتمام می رسانیم.
نرگس بیرانوند محمد زارع
معدن سنگ آهن شماره یک گل گهر یک معدن روباز نسبتاً بزرگ در استان کرمان و در فاصله 53 کیلومتری جنوب غربی شهر سیرجان در محدوده طول 55 درجه و 15 دقیقه تا 55 درجه و 24 دقیقه شرقی و عرض 29 درجه و 3 دقیقه تا 29 درجه و 7 دقیقه شمالی واقع شده است. افزایش عمق استخراج و رسیدن تراز استخراج به زیر تراز آب زیرزمینی و در نتیجه ورود آب به پیت معدن، سبب اختلال در عملیات معدنکاری گردیده است. اجرای پروژه زهکشی گام اساسی در ادامه معدنکاری است تا ضمن کاهش قابل ملاحظه هزینه های حفاری و انفجار سبب افزایش راندمان تولید شود. عموماً پایین انداختن سطح آب زیرزمینی با حفاری چاههای پمپاژ امکان پذیر می باشد. هدف این تحقیق پایین انداختن سطح آب زیرزمینی تا سطح مورد نظر با تعیین نرخ پمپاژ، تعداد و آرایش مکانی چاه ها در حد اپتیمم یا نزدیک به اپتیمم و در نتیجه کاهش هزینه بهره برداری است. بدین منظور ابتدا مدل جریان آب زیرزمینی محدوده معدن با به کارگیری کد modflow-2000 موجود در نرم افزار gms تهیه شد. پس از تعیین شبکه های مدل، شرایط مرزی و اولیه و ورود داده های لازم از قبیل ضرایب هیدرودینامیکی آبخوان، مدل اجرا شد. با توجه به آمار سطح آب چاه های مشاهده ای و مقایسه با نتایج حاصل از مدل و مقایسه بیلان هیدروژئولوژیکی محدوده مدل با بیلان حاصل از نتایج مدل، مرحله کالیبراسیون و واسنجی انجام گرفت. سپس مدل واسنجی شده جهت بررسی استراتژی های مختلف زهکشی استفاده گردید. سناریوهایی در قالب چاه های زهکشی با آرایش مکانی و دبی متفاوت در بخش های شرقی، جنوبی و غربی به فاصله ی 100 متری از لبه پیت کنونی به مدل اعمال گردید. نتایج نشان داد که در صورت اعمال چاه های زهکشی در بخش های شرقی و جنوب شرقی پیت معدن، پهنه ی افت ناشی از آن عمدتاً در این محدوده بوده که جهت توسعه پیت در آینده می باشد. سناریوی پمپاژ 4 حلقه چاه با دبی مجموع 40 لیتر بر ثانیه واقع در بخش شرقی و جنوب شرقی پیت به مدت یک سال افتی معادل متوسط 03/4 متر در تمام محدوده پیت ایجاد نموده که بیشترین مقدار افت در همین محدوده ها است.