نام پژوهشگر: مهدیه آرمال
مهدیه آرمال یدالله نصراللهی
چکیده در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، جامعه ی غرب دچار تحولّات اساسی و کلّی در ادبیات گردید که فقط منحصر به غرب نشد بلکه اثرات ناشی از آن جوامع دیگر از جمله ایران را متأثّر ساخت. این تغییر همان گرایش به رمانتیسم بود و دلیل عمده ی آن بیزاری از بن مایه ها و ساختارهای مکتب کلاسیسم بود که عقل را در رأس اندیشه هایش قرار داده بود. انقلاب رمانتیسم قیامی بود علیه نظام کهن و حاکم که شاعر و نویسنده را به افق های دوردست و برتر سوق می داد و تخیل و آزادی و فردگرایی از بنیادهای اساسی آن محسوب می گردید. شهریار از زمره ی شاعرانی است که ضمن برخورداری از سبک و شیوه ی خاص خود توانسته است مضامین بسیاری از این مکتب را با رعایت اصول و موازین خاص آن به کار گیرد و به طرز استادانه ای در شعر خود وارد کند. مضامین عمده و اساسی که در میان آثار این شاعر معاصر ایران وجود دارد را می توان به 4 بخش احساساتی شامل عشق، موسیقی، ناامیدی، خاطرات دوران گذشته ی کودکی و جوانی، حسرت، شوق و اشتیاق، شکایت، غم و اندوه، محرومیّت و ناکامی، هجران و طبیعت گرا شامل: طبیعت به همراه عناصر موجود در آن، و ناسیونالیستی و اجتماعی تقسیم نمود.