نام پژوهشگر: پروین شورنگ

مقایسه پرتوتابی گاما و الکترون با اسیدهای آلی برای کاهش آلودگی میکروبی خوراک طیور و بهبود عملکرد جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1389
  سعید یخکشی   پروین شورنگ

چکیده این تحقیق در دو مرحله انجام گرفت، ابتدا اثر پرتوهای گاما و الکترون و فورمایسین بر باکتریهای سالمونلا انتریتیدیس و اشریشیا کلی، که به جیره اضافه شده بودند بررسی شد، سپس اثر پرتوها بر درصد ترکیبات شیمیایی جیره تعیین شد. در مرحله دوم اثر تیمارهای آزمایشی بر عملکرد، سیستم ایمنی، فاکتورهای خونی، مورفولوژی روده، فلور میکروبی و قابلیت هضم ایلئومی جیره تعیین شد. بدین منظور تعداد 300 قطعه جوجه گوشتی یک روزه نر از سویه تجاری (cobb 500) به طور تصادفی به 5 گروه آزمایشی تقسیم گردیدند، به طوری که هر گروه شامل 3 تکرار 15 قطعه ای بود. تیمارهای آزمایشی شامل: جیره پایه به عنوان شاهد، جیره پرتوتابی شده با دزهای 3، 5 و 7 کیلوگری الکترون و جیره حاوی 2/0 درصد اسید آلی فورمایسین بود. پرتوهای گاما و الکترون هر دو در دز 5 کیلوگری (kgy) باعث حذف کامل باکتریهای سالمونلا انتریتیدیس و اشریشیا کلی شدند (05/0p<) و بر روی درصد ترکیبات شیمیایی جیره اثر معنی داری نداشتند (05/0p>). همچنین سطح 3/0 درصد فورمایسین در 24 ساعت پس از آلودگی باعث حذف کامل باکتریهای فوق شد (05/0 p<). بررسی عملکرد نشان داد، خوراک مصرفی در بین تیمارها تفاوت معنی داری نداشت (05/0p>). بیشترین و کمترین میانگین افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل در دوره پایانی و کل دوره به ترتیب در دز kgy7 و شاهد مشاهده شد (05/0p<). بالاترین و کمترین عیار آنتی بادی بر علیه srbc در نوبت دوم به ترتیب در تیمار فورمایسین و شاهد مشاهده شد (05/0p<). میزان کلسترول، تری گلیسرید، hdl وldl کلسترول تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت (05/0p>). بیشترین و کمترین درصد قابلیت هضم ماده خشک (dm)، ماده آلی (om)، چربی (ee) و انرژی خام (ge) و همچنین انرژی قابل متابولیسم ظاهری (ame) و تصحیح شده برای نیتروژن (amen) به ترتیب در تیمارهای پرتوتابی شده با دز kgy 7 و شاهد مشاهده شد بیشترین و کمترین میزان درصد وزن سینه و چربی بطنی در 42 روزگی به ترتیب در تیمارهای پرتوتابی با دز kgy 7 و شاهد مشاهده شد (05/0p<). بیشترین مقدار ارتفاع پرز دئودنوم و ژژونوم و نسبت ارتفاع بر عمق کریپت پرز ژژونوم در 21 روزگی و بیشترین مقدار ارتفاع و نسبت ارتفاع بر عمق پرز دئودنوم و ژژونوم در 42 روزگی به تیمارهای پرتوتابی با دزهای 5 و kgy 7 و تیمار فورمایسین اختصاص داشت (05/0p<). بیشترین میزان باکتریهای اسید لاکتیک در چینه دان، ایلئوم و سکوم و کمترین میزان جمعیت کلیفرمها در ایلئوم در سن 21 روزگی در گروه آزمایشی فورمایسین دیده شد (05/0p<). بالاترین میزان باکتریهای اسید لاکتیک در ایلئوم و پایین ترین میزان کل باکتریهای هوازی در چینه دان و سکوم در گروه های پرتوتابی با دز kgy 7 و فورمایسین دیده شد (05/0p<). بعلاوه پایینترین میزان جمعیت کلیفرمها نیز در این تیمارها مشاهده شد (05/0p<). به طور کلی در این مطالعه پرتوتابی جیره های آزمایشی باعث بهبود عملکرد شد، که این روند با افزایش دز پرتوتابی بیشتر مشهود بوده است.

اثر تف دادن و پرتوتابی گاما، الکترون، مایکروویو و مادون قرمز بر قابلیت هضم پروتئین و بخش های مختلف نیتروژن بعضی از منابع پروتئینی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده کشاورزی 1391
  سادیه جلیلیان   پروین شورنگ

این آزمایش برای بررسی اثر تف دادن و پرتوتابی گاما، الکترون، مایکروویو و مادون قرمز بر تجزیه پذیری شکمبه ای، قابلیت هضم روده ای و بخش های مختلف پروتئین کنجاله سویا، کلزا، پنبه دانه و آفتابگردان انجام شد. برای تعیین تجزیه پذیری شکمبه ای پروتئین با روش کیسه های نایلونی از 4 راس گوسفند نر بالغ مغانی با متوسط وزن زنده 2 ± 61 کیلوگرم و دارای فیستولای شکمبه استفاده شد. قابلیت هضم روده ای و بخش های مختلف پروتئین کنجاله ها به ترتیب با روش سه مرحله ای آنزیمی مک نیون و روش کربوهیدرات و پروتئین خالص کرنل اندازه گیری شد. تیمارها شامل تیمار1 : کنجاله خام، تیمار2 : کنجاله تف داده شده، تیمار3 : کنجاله پرتوتابی شده با گاما، تیمار4 : کنجاله پرتوتابی شده با الکترون، تیمار 5 : کنجاله پرتوتابی شده با مایکروویو و تیمار6 : کنجاله پرتوتابی شده با مادون قرمز بودند. عمل آوری تاثیر معنی داری بر کاهش تجزیه پذیری شکمبه ای و قابلیت هضم روده ای پروتئین خام کنجاله سویای عمل آوری شده در مقایسه با کنجاله سویای خام داشت. بیشترین بخش سریع تجزیه (a) پروتئین کنجاله سویا در تیمار 1 و کمترین آن در تیمار 6 بود. بیشترین و کمترین بخش کند تجزیه (b) به ترتیب در تیمارهای 5 و 1 و کمترین ثابت نرخ تجزیه (c) در کنجاله سویای عمل آوری شده با روش های پرتوتابی و بیشترین آن در کنجاله سویای خام و تف داده شده مشاهده شد (05/0>p). تجزیه پذیری موثر پروتئین خام کنجاله سویا در سرعت عبور 8 درصد در ساعت تحت تاثیر روش های عمل آوری قرار نگرفت (05/0<p). اثر روش های مختلف عمل آوری بر بخش های b1، b2 وb3 پروتئین خام کنجاله سویا معنی دار بود (05/0>p). در صورتی که بر بخش های a و c آن اثری نداشت (05/0<p). بیشترین قابلیت هضم روده ای پروتئین خام کنجاله سویا در تیمار 2 و کمترین مقدار آن در تیمار 1 دیده شد (05/0>p). بیشترین بخش سریع تجزیه (a) پروتئین کنجاله کلزا در تیمار 1 و کمترین آن در تیمار 3 مشاهده شد (05/0>p). اما بخش کند تجزیه (b) و ثابت نرخ تجزیه (c) پروتئین آن تحت تاثیر روش عمل آوری قرار نگرفت (05/0<p). بیشترین تجزیه پذیری موثر پروتئین آن در سرعت عبور 5 و 8 درصد در ساعت در تیمار 1 و کمترین آن در تیمار 6 مشاهده شد (05/0>p). بیشترین مقدار بخش a پروتئین کنجاله کلزا در تیمارهای 1 و کمترین مقدار آن در تیمار 2، بیشترین مقدار بخش b1 در تیمار 1 و کمترین مقدار آن در تیمار 4 ، بیشترین مقدار بخش b2 در تیمار 4، و کمترین مقدار آن در تیمار 1، بیشترین مقدار بخش b3 در تیمار 5 و کمترین مقدار آن در تیمار 1 و بیشترین و کمترین مقدار بخش c به ترتیب در تیمارهای 6 و 5 دیده شد (05/0>p). بیشترین و کمترین قابلیت هضم روده ای پروتئین خام کنجاله کلزا به ترتیب در تیمارهای 4 و 1 دیده شد (05/0>p). بیشترین بخش سریع تجزیه (a) و تجزیه پذیری موثر پروتئین کنجاله پنبه دانه در سرعت عبور 8 درصد در ساعت در تیمار 1 و کمترین آنها در تیمار 6، بیشترین بخش کند تجزیه (b) پروتئین آن در تیمار 3 و کمترین مقدار در تیمار 1، بیشترین سرعت نرخ تجزیه (c) پروتئین آن در تیمار 1 و کمترین در تیمارهای 2 و 6 و بیشترین تجزیه پذیری موثر در سرعت عبور 2 و 5 درصد در تیمارهای یک و 5 و کمترین آن در تیمار 6 دیده شد (05/0>p). بیشترین و کمترین مقدار بخش a پروتئین کنجاله پنبه دانه به ترتیب در تیمارهای 1 و 3 و بیشترین مقدار بخش b1 در تیمار 1 و کمترین مقدار آن در تیمار 2 دیده شد (05/0>p). بیشترین مقدار بخش b2 در تیمار 2 و کمترین مقدار آن در تیمار 1، بیشترین مقدار بخش b3 در تیمار 6 و کمترین مقدار آن در تیمار 4 و بیشترین مقدار بخش c در تیمار 1 و کمترین مقدار آن در تیمار 5 دیده شد (05/0<p). روش های عمل آوری بر قابلیت هضم روده ای پروتئین خام کنجاله پنبه دانه اثری نداشتند (05/0<p). بیشترین بخش سریع تجزیه (a) پروتئین کنجاله آفتابگردان در تیمار 1 و کمترین آن در تیمار 6، بیشترین بخش کند تجزیه (b) آن در تیمار6 و کمترین آن در تیمار 1 و کمترین ثابت نرخ تجزیه (c) در تیمار 4 و بیشترین آن در تیمار 1 مشاهده شد (05/0>p). در سرعت عبور 8 درصد بیشترین و کمترین تجزیه پذیری موثر پروتئین کنجاله آفتابگردان به ترتیب در تیمارهای 1 و 3 دیده شد (05/0>p). بیشترین مقدار بخش a پروتئین کنجاله آفتابگردان در تیمار 1 و کمترین مقدار آن در تیمار 6، بیشترین مقدار بخش b1 در تیمار 1 و کمترین مقدار آن در تیمار 2، بیشترین مقدار بخش b2 در تیمار 4 و کمترین مقدار آن در تیمار 1، بیشترین مقدار بخش b3 در تیمار 5 و کمترین مقدار آن در تیمار 6 و بیشترین مقدار بخش c در تیمار 6 و کمترین مقدار آن در تیمار 3 دیده شد (05/0>p). در کل با توجه به این نتایج، بهترین روش عمل آوری برای کنجاله سویا، به ترتیب اولویت پرتوهای مادون قرمز و الکترون، برای کنجاله کلزا، مایکروویو، برای کنجاله پنبه دانه، پرتو مادون قرمز، پرتو گاما و تف دادن و برای کنجاله آفتابگردان، پرتو الکترون و پرتو مادن قرمز پیشنهاد می شود.

ارزیابی اثر پرتوتابی الکترون بر زمان اتصال باکتریهای فیبرولیتیک در شکمبه با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1391
  داود گلی ولوکلایی   محمدطاهر حلاجیان

در این تحقیق، نمونه های باگاس نیشکر به وسیله شتاب دهنده الکترونی مدل tt200 جهت ارزیابی اثر پرتوتابی الکترون بر زمان اتصال باکتریهای فیبرولیتیک در شکمبه با دزهای صفر، 250 و 500 کیلوگری پرتوتابی شدند. نمونه ها آسیاب شدند و با روش کیسه های نایلونی در شکمبه 4 رأس گوسفند فیستولاگذاری شده به مدت 1، 2، 3، 6، 24 و 48 ساعت انکوباسیون شد. در این آزمایش اثر پرتوتابی الکترون بر زمان اتصال باکتری های فیبرولیتیک با استفاده واکنش زنجیره ای پلیمراز بررسی گردید. نتایج اثر پرتوتابی الکترون با دز 500 کیلوگری را بر افزایش اتصال باکتری رومینوکوکوس فلاوسنس و فیبروباکترسوکسینوژنز در زمان انکوباسیون بیش از 3 ساعت نشان داد. پرتوتابی الکترون اثری بر افزایش اتصال باکتری رومینوکوکوس آلبوس نداشت.

پایان نامه جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته مهندسی منابع طبیعی- تکثیر و پرورش آبزیان اثرات جایگزینی نخود پرتوتابی شده به عنوان منبع پروتئینی جایگزین پودر ماهی در جیره غذایی بر شاخص های رشد، ترکیبات بدنی و پاسخ های ایمنی ماهی قزل آلای رنگین کمان(oncorhynchus mykiss)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1391
  رضا جهان تیغ   پروین شورنگ

در مطالعه حاضر اثرات جایگزینی نخود معمولی و پرتوتابی شده به جای پودر ماهی در جیره غذایی بر مقادیر رشد، قابلیت هضم، ترکیبات بدنی و ایمنی ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) مورد مطالعه قرار گرفته اند. نخود مورد استفاده گونه نخود کابلی (cicer arietinum ) بود که جهت حذف ترکیبات ضد تغذیه ای آن از پرتوهای الکترون با دوز 30 کیلو گری استفاده شد. تعداد 750 عدد ماهی قزل آلای رنگین کمان (با میانگین وزن اولیه 4±60 گرم) به صورت تصادفی در هشت گروه آزمایشی تقسیم شدند. تیمارها شامل تیمار شاهد (جیره غذایی دستی بدون نخود)، جیره تجاری، غذای حاوی 20 درصد نخود معمولی ( تیمار 1)، غذای حاوی 30 درصد نخود معمولی (تیمار 2)، غذای حاوی 40 درصد نخود معمولی (تیمار3)، غذای حاوی 20 درصد نخود پرتوتابی شده (تیمار 4)، غذای حاوی 30 درصد نخود پرتوتابی شده (تیمار 5) و غذای حاوی 40 درصد نخود پرتوتابی شده (تیمار 6) بودند. نتایج نشان دادند که پرتوتابی اثر معنی داری بر ترکیبات غذایی (مثل پروتئین، چربی و میزان ماده خشک) نخود نداشت. بر اساس نتایج، حداقل (06/7 ± 66/226 گرم) و حداکثر (98/6 ± 38/230 گرم) وزن نهایی، به ترتیب در تیمارهای سوم و چهارم به دست آمدند. ولی، تفاوت معنی داری در وزن ماهیان تیمارهای مختلف مشاهده نشد (05/0 < p). کمترین (04/0 ±63/3) و بیشترین (12/0±7/3) مقادیر ضریب رشد روزانه به ترتیب، مربوط به تیمارهای 3 و 4 بودند. کمترین (01/0±10/1) و بیشترین (04/0±14/1) مقادیر ضریب چاقی نیز، به ترتیب در تیمارهای 3 و 4 به ثبت رسیدند. تفاوت معنی داری در مقادیر ضریب رشد و ضریب چاقی بین تیمارهای مختلف وجود نداشت. بیشترین میزان شاخص کبدی (06/0±99/0) مربوط به تیمار تجاری بود، ولی مقادیر این شاخص در بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری نداشتند. تیمارهای 3 و 4 به ترتیب کمترین (4/1±42/84) و بیشترین (4/0±98/86) مقادیر قابلیت هضم را نشان دادند. این دو دارای اختلاف معنی داری با تیمارهای شاهد و تجاری بودند. کمترین (02/0±80/0) و بیشترین (02/0±92/0) مقادیر ضریب تبدیل غذایی به ترتیب مربوط به تیمارهای تجاری و 3 و این مقادیر دارای تفاوت معنی داری با گروه شاهد بودند. کمترین نرخ کارایی پروتئین در تیمار 3 (02/0±98/1) و بیشترین آن در تیمار تجاری (08/0±50/2) بوده اند. بیشترین میزان فعالیت لیزوزیم مربوط به تیمار 3 (89/0±09/10)، بیشترین فعالیت آنتی بادی کل مربوط به تیمار تجاری (35/0±66/3) و بیشترین میزان فعالیت کمپلمان (85/1±99/41) مربوط به تیمار 6 بودند. تفاوت معنی داری در فعالیت سیستم ایمنی همورال در بین تیمارهای مختلف مشاهده نگردید. با افزایش درصد جایگزینی نخود در جیره، میزان پروتئین بافت ماهیان کاهش و میزان چربی افزایش یافت. همچنین، پرتودهی سبب افزایش پروتئین و چربی موجود در بدن ماهیان گردید. نتایج حاصل از این بررسی نشان دادند که پروتئین نخود دارای قابلیت و کیفیت مطلوبی برای جایگزینی در غذای ماهی قزل آلای رنگین کمان به جای پودر ماهی است، به طوری که جایگزینی آن تا حد 40 درصد تأثیر منفی بر شاخص های رشد و ایمنی و ترکیبات بدنی این ماهی ندارد. همچنین، مشخص شد که پرتوتابی با پرتوهای الکترون می تواند به عنوان روشی موثر در حذف مواد ضد تغذیه ای موجود در ترکیبات گیاهی مورد استفاده در جیره های غذایی، مورد توجه قرار گیرد.

اثرات پرتوتابی الکترون و گاما بر ترکیب شیمیایی، عوامل ضدتغذیه ای، تجزیه پذیری شکمبه ای، قابلیت هضم کل پروتئین و نشاسته برخی دانه های روغنی و غلات و عملکرد بره های پرواری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1392
  بهنام قربانی   تقی قورچی

به منظور بررسی اثرات پرتوتابی گاما و الکترون بر روی برخی دانه های روغنی و غلات، بر روند تجزیه پذیری شکمبه ای، برآورد وزن مولکولی، ترکیب مواد ضدتغذیه ای، قابلیت هضم در کل دستگاه گوارش و عملکرد پرواری گوسفندان آزمایشی در 4 مرحله انجام شد. در این آزمایش دزهای 50 و 75 کیلوگری گاما و الکترون بر دانه جو، ذرت، سورگوم، سویا و پنبه دانه اعمال شد. در مرحله اول آزمایش روند تجزیه پذیری دانه ها در شکمبه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که پرتوتابی گاما و الکترون باعث کاهش بخش سریع تجزیه و افزایش بخش کند تجزیه پروتئین خام در دانه جو، دانه ذرت، دانه سورگوم، دانه سویا و پنبه دانه شد. پرتوتابی موجب افزایش بخش سریع تجزیه نشاسته دانه جو،دانه سورگوم و دانه ذرت شد و همچنین باعث افزایش بخش کند تجزیه نشاسته دانه ذرت و دانه سورگوم شد ودانه جو تحت تاثیر قرار نگرفت. پرتوتابی موجب کاهش معنی دار سطح تانن سورگوم شد هر چند که بین پرتوتابی گاما و الکترون در این مورد اختلاف معنی داری مشاهده نشد. همچنین پرتوتابی موجب کاهش سطح فعالیت بازدارنده تریپسین در دانه سویا شد. مقدار گوسیپول پنبه دانه نیز به طور معنی داری تحت تأثیر پرتو گاما و الکترون قرار گرفت و در مورد گوسیپول آزاد مشاهده شد که پرتوتابی موجب حذف کامل آن گردید. قابلیت هضم نشاسته در کل دستگاه گوارش در دانه ذرت و سورگوم به طور معنی داری تحت تأثیر پرتوتابی بهبود یافت و لیکن پرتوتابی بر روی قابلیت هضم دانه جو تأثیر معنی داری نداشت. قابلیت هضم پروتئین دانه سویا و پنبه دانه به طور معنی داری تحت پرتوتابی قرار گرفت و موجب افزایش قابلیت هضم پروتئین آنها شد. پرتوتابی گاما موجب بهبود افزایش وزن دوره، روزانه و ضریب تبدیل خوراک در گوسفندان پرواری شد. پرتوتابی گاما موجب بهبود قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی خوراک در گوسفندان پرواری شد. سطح گلوکز خون گوسفندان پرواری که از خوراک پرتوتابی استفاده کرده بودند نیز به طور معنی داری بالاتر از گوسفندان شاهد بود. در این مطالعه نشان داده شد که پرتوتابی علاوه بر افزایش ماندگاری مواد غذایی و کاهش مواد ضدتعذیه ای به طور معنی داری قابلیت هضم اجزا آنها را بهبود می دهد و می تواند به عنوان یک روش فرآوری صنعتی مورد استفاده قرار بگیرد.

اثرات سبوس برنج عمل آوری شده با پرتو گاما، الکترون و مکمل آنزیمی بر عملکرد، جمعیت میکروبی دستگاه گوارش و فراسنجه های خون جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده تولیدات گیاهی و دامی 1392
  محمد خسروی   بهروز دستار

این آزمایش به منظور بررسی اثرات سبوس برنج عمل آوری شده با پرتو گاما، الکترون و مکمل آنزیمی بر عملکرد، جمعیت میکروبی دستگاه گوارش و فراسنجه های خون جوجه های گوشتی انجام گرفت. بدین منظور تعداد 240 قطعه جوجه گوشتی یکروزه از سویه تجاری راس 308 (مخلوط جنسی) در 20 واحد آزمایشی با 5 تیمار، 4 تکرار و 12 قطعه جوجه در هر تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی بر روی بستر پرورش یافتند. جیره آزمایشی براسـاس راهنمای سویه برای دوره های آغازین (10-0 روزگی)، رشد (24-11 روزگی) و پایانی (42-25 روزگی) تهیه شد. تیمار های آزمایش شامل: جیره بر پایه ذرت- سویا (شاهد)، جیره حاوی 15 درصد سبوس برنج خام، جیره حاوی 15 درصد سبوس برنج مکمل شده با آنزیم، جیره حاوی 15 درصد سبوس برنج پرتوتابی با الکترون و جیره حاوی 15 درصد سبوس برنج پرتوتابی با گاما بودند. در سن 24 روزگی از هر واحد آزمایشی یک قطعه پرنده به منظور بررسی جمعیت میکروبی دستگاه گوارش انتخاب و کشتار گردید. در پایان آزمایش (42 روزگی)، از هر تکرار 1 قطعه پرنده با وزن نزدیک به میانگین وزنی تیمار انتخاب و جهت بررسی خصوصیات لاشه کشتار شدند. همچنین در سن 42 روزگی از هر تکرار 2 قطعه پرنده با وزن نزدیک به میانگین وزنی تیمار انتخاب و جهت بررسی فراسنجه های خون، خون گیری شدند. در کل دوره آزمایش (42-0 روزگی) تیمار ذرت- سویا و تیمار سبوس برنج خام به طور معنی داری میانگین وزنی پائین تری نسبت به تیمارهای پرتوتابی با گاما و الکترون داشتند (05/0p‹). همچنین در کل دوره پرورش بالاترین مقدار مصرف خوراک مربوط به تیمار سبوس برنج پرتوتابی با الکترون (80/5602 گرم) بود که اختلاف معنی داری با تیمار ذرت–سویا و تیمار سبوس برنج حاوی آنزیم داشت (05/0p‹). کمترین مقدار ضریب تبدیل غذایی مربوط به تیمار سبوس برنج پرتوتابی با گاما بود که تفاوت معنی داری با تیمار سبوس برنج خام و تیمار ذرت–سویا در کل دوره پرورش داشت (05/0p‹). نتایج نشان داد درصد وزن سینه تیمار حاوی سبوس برنج پرتودهی با الکترون نسبت به تیمار حاوی سبوس برنج خام افزایش معنی داری یافت (05/0p‹). جمعیت کل باکتر های هوازی و سالمونلا ها در تیمار ذرت-سویا نسبت به سایر تیمار ها به استثنای تیمار حاوی آنزیم بصورت معنی دار بالاتر بود (05/0p‹). جمعیت اشرشیاکولی در ایلئوم پرندگان تحت تیمار های سبوس برنج خام نسبت به سایر تیمار های آزمایشی کاهش معنی داری داشت (05/0p‹). همچنین استفاده از سبوس برنج خام، سبوس برنج پرتوتابی با الکترون توانست جمعیت کلی فرم ها را در ایلئوم پرندگان در مقایسه تغذیه تیمار ذرت- سویا بصورت معنی دار کاهش دهد (05/0p‹). اختلاف معنی-داری بین غلظت فراسنجه های خون جوجه های گوشتی در تیمار های آزمایش وجود نداشت (05/0p›). نتایج این آزمایش نشان داد پرتوتابی سبب کاهش ترکیبات ضدتغذیه ای، افزایش وزن و بهبود ضریب تبدیل غذایی و کاهش جمعیت میکروبی جوجه های گوشتی می شود.

اثر دزهای مختلف پرتوتابی الکترون و گاما بر قابلیت هضم، کینتیک تولید گاز، محتوای تاننی، جمعیت پروتوزوآ و تولید گاز متان تفاله دانه و پوست انار در شرایط آزمایشگاهی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1392
  محسن زارعی   پروین شورنگ

ایران با تولید سالیانه 908550 تن انار، ازجمله مهمترین کشورهای تولیدکننده انار در جهان محسوب می شود، که این حجم انبوه تولید همراه با مقادیرقابل توجهی ضایعات، به نامهای تفاله دانه انار (یا هسته انار) و تفاله پوست انار بطور جداگانه می¬باشد. اما میزان تانن بالای آن عامل اصلی محدودیت مصرف این ماده خوراکی است. پرتوتابی مواد خوراکی یک روش عمل آوری فیزیکی، شامل استفاده کنترل شده از انرژی پرتوهای یون ساز شامل پرتو گاما و الکترون برای بهبود ارزش غذایی مواد خوراکی است. بنابراین اثر دزهای مختلف پرتوتابی الکترون و گاما بر قابلیت هضم، کینتیک تولید گاز، محتوای تاننی، جمعیت پروتوزوآ و تولید گاز متان تفاله دانه و پوست انار در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. تفاله دانه و پوست انار در دو آزمایش جداگانه با پرتوی گاما و پرتو الکترون در دزهای 5، 10، 15 و 20 کیلوگری پرتوتابی شدند که برای هر تفاله یک تیمار شاهد (بدون پرتوتابی) در نظر گرفته شد و داده-ها در قالب طرح کاملاً تصادفی آنالیز شدند. مقادیر ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، چربی خام (عصاره اتری) و دیواره سلولی بدون همی سلولز (adf) تفاله دانه و پوست انار بین تیمارها معنی دار نبود (05/0p>). اما در مورد دیواره سلولی علی رغم عدم تفاوت معنی دار پرتوتابی گاما و الکترون بر مقدار ndf تفاله پوست انار، مقایسات گروهی حکایت از تأثیر معنی دار پرتو گاما بر مقدار ndf تفاله دانه انار داشت. پرتو الکترون تغییر معنی داری در مقدار ndf تفاله دانه ایجاد نکرد. پرتوهای گاما و الکترون مقدار تانن متراکم تفاله دانه و پوست انار رابطور معنی داری کاهش دادند و این کاهش در دزهای بالاتر هر دو پرتو بیشتر بود. مقایسات گروهی مستقل پرتوهای یون ساز نشان داد که پرتوهای گاما و الکترون اثرات متفاوتی بر مقدار تانن متراکم تفاله دانه انار داشتند، بطوریکه پرتو الکترون نسبت به پرتو گاما، تأثیر بیشتری در کاهش مقدار تانن متراکم تفاله دانه انار داشت، اما تفاوت معنی داری بین اثر پرتو گاما و الکترون بر مقدار تانن تفاله پوست انار مشاهده نشد. تیمارهای مختلف پرتوتابی قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی تفاله دانه انار را کاهش دادند. درحالیکه قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی تفاله پوست انار تحت تأثیر پرتوتابی قرار نگرفت. بنابراین به نظر می رسد اثر پرتوتابی بر قابلیت هضم به نوع خوراک، نوع پرتو و دز مورد استفاده بستگی داشته باشد. پرتوتابی باعث تغییر پتانسیل تولید گاز (b) و نرخ تولید گاز (c) تفاله دانه گردید. از طرفی افزایش پتانسیل تولید گاز تفاله پوست انار به¬وسیله پرتو گاما در دزهای بالایی (15 و 20 کیلوگری) و پرتو الکترون در تمامی دزها، در مقایسه با تیمار شاهد معنی دار نبود. همچنین پرتوتابی تغییری در نرخ تولید گاز (c) تفاله پوست انار ایجاد نکرد. تیمارهای آزمایشی تغییری در میزان فاکتور تفکیک کننده تفاله دانه و پوست انار پرتوتابی شده (گاما و الکترون) نسبت به شاهد ایجاد نکردند. مقایسات گروهی نشان داد پرتو گاما تولید گاز متان تفاله دانه انار را بطور معنی داری (05/0p<) کاهش داد، که این کاهش در دزهای پایین پرتوگاما (5 و 10 کیلوگری) مشاهده شد. کاهش تولید گاز متان تفاله دانه انار پرتوتابی شده با الکترون معنی دار نبود. همچنین تولید گاز متان در تفاله پوست انار تحت تأثیر پرتوهای گاما و الکترون قرار نگرفت. جمعیت کل و 5 جنس پروتوزوآ تفاله دانه و پوست انار نیز تحت تأثیر پرتوتابی (گاما و الکترون) قرار نگرفت. بنابراین نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد پرتوتابی بطور کلی باعث بهبود ارزش تغذیه ای این محصولات فرعی به ویژه تفاله پوست انار گردید.