نام پژوهشگر: لیلا ایزی

مقایسه ی خلدبرین وحشی بافقی با مجمع الابکار عرفی شیرازی از دیدگاه صورخیال
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1390
  لیلا ایزی   نسرین فقیه ملک مرزبان

کمال الدین محمد وحشی بافقی، از شاعران سده ی دهم هجری در ایران است. وی را از بنیان گذاران مکتب وقوع دانسته اند. وحشی در آثار خود، از صورخیال در حد معمول استفاده کرده و بیانی ساده و به دور از تکلف دارد. جمال الدین محمد عرفی شیرازی نیز از دیگر شاعران سده ی دهم هجری است که درهندوستان به سر می برد. اشعار او در شمار نخستین آثار سبک هندی قرار گرفته است. برخی از بزرگان ادب پارسی، عرفی را از پایه گذاران سبک هندی دانسته اند. وی در آثار خود از آرایه ها و صورخیال، بسیار بهره برده است و کلام و بیانی پیچیده و دشوار دارد. از آن جا که وحشی بافقی و عرفی شیرازی در پیدایش دو سبک مهم ادب پارسی، یعنی سبک هندی و مکتب وقوع، نقشی اساسی داشته اند، این پژوهش به مقایسه و تحلیل صورخیال به کار رفته در مثنوی "مجمع الابکار" عرفی و "خلدبرین" وحشی بافقی، پرداخته است. در این پژوهش دو نسخه ی چاپی از خلدبرین و مجمع الابکار، اساس کار قرار گرفته است: 1. عرفی شیرازی، جمال الدین محمد(1369)دیوان عرفی شیرازی، تصحیح غلامحسین جواهری، کتاب خانه ی سنایی، چ. سوم. 2. وحشی بافقی، کمال الدین(1374)دیوان وحشی بافقی، تصحیح محمدحسین سیدان، طلایه، چ. دوم. این پژوهش در چهار فصل تدوین شده است: فصل اول، شامل چارچوب پژوهش است؛ در فصل دوم، به تعاریف و کلیات پژوهش پرداخته شده است؛ فصل سوم به مسأله ی صورخیال – مهم ترین مسأله ی مطرح در این پژوهش - و تحلیل وبررسی نمونه های موجود در هر یک از آثار اختصاص یافته است؛ فصل چهارم نیز ادامه ی مباحث قبلی است؛ با این تفاوت که مباحث مطرح در فصل سوم، بیشتر مربوط به حوزه ی بیان هستند اما فصل چهارم به برخی مباحث علم بدیع-که در زمینه ی صورخیال نیز موثر هستند- پرداخته شده است. در انتها نیز نتیجه گیری کلی از تمامی تحلیل ها ذکر شده است. از آن جا که تمامی ابیات مثنوی خلدبرین و مثنوی مجمع الابکار، مورد تحلیل قرار گرفته است، نتایج به قطعیت نزدیک تر است. در این مقوله به منظور پرهیز از تکرار مکررات، از توضیح مفصل پیرامون هر آرایه خودداری کرده و به توضیحی مختصر اکتفا شده است. پس از پایان فیش برداری، با توجه به طرح از پیش تعیین شده و با راهنمایی های ارزشمند استادان فاضل و عالم، سرکار خانم دکتر نسرین فقیه ملک مرزبان و جناب آقای دکتر حسین فقیهی، این پژوهش نگارش یافت.

تهیه داربست سه بعدی پوست انسانی و بررسی بر هم کنش سلول های چسبنده مغز استخوان رت با داربست تهیه شده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم پایه 1393
  لیلا ایزی   ناصر مهدوی شهری

تهیه داربست سه بعدی پوست انسانی و بررسی برهم کنش سلول های چسبنده مغز استخوان رت با داربست تهیه شده مقدمه: ماتریکس بافت های سلول زدایی شده به دو دلیل به عنوان یک سیستم داربستی ایده آل در نظر گرفته می شوند، اولین دلیل شباهت ساختاری و مکانیکی با بافت های طبیعی و دومین دلیل وجود پروتئین های ماتریکس خارج سلولی است، که بعد از سلول زدایی باقی می مانند و می توانند در تمایز سلول ها نقش ایفا کنند. هیالورونیک اسید، یکی از اجزای اصلی ماتریکس خارج سلولی است که در مورفوژنز بافت، تکثیر، مهاجرت و تمایز سلول نقش مهمی را ایفا می کند. هدف از این مطالعه بررسی رفتار سلول های چسبنده ی مغز استخوان رت کشت داده شده بر روی ماتریکس سلول زدایی شده ی بافت پوست انسانی است. همچنین اثر افزودن ha به محیط کشت بر رفتار سلول ها بررسی شد. مواد و روش ها: در این پژوهش سلول زدایی بافت پوست انسانی با سه روش فیزیکی (انجماد آهسته، انجماد - ذوب سریع)، آنزیمی (تریپسین 25/0 درصد) به مدت 18 ساعت، و شیمیایی (sds یک درصد) به مدت 12 ساعت انجام گرفت. پس از انجام مراحل شستشو و استریلیزاسیون، داربست ها با تعداد 105×4 سلول با محیط کشت واجد هیالورونیک اسید 05/0 درصد و محیط کشت فاقد آن، کشت داده شدند. از داربست های تهیه شده، 1، 2، 3 و 4 هفته پس از کشت با سلول های چسبنده مغز استخوان رت، مقاطع میکروسکوپی تهیه و با رنگ آمیزی های مختلف مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: مطالعه هیستولوژیک داربست ها پس از سلول زدایی نشان داد که هسته ها و اجزای سلولی به طور کامل از بافت حذف و رشته های کلاژن حفظ شده اند. مطالعه ی داربست ها 1، 2، 3 و 4 هفته پس از کشت، چسبندگی و تکثیر سلول های چسبنده مغز استخوان رت را نشان داد. همچنین در هر چهار هفته شاهد نفوذ و مهاجرت سلول ها به درون داربست نبودیم. درصد تراکم سلولی هفته های دوم و سوم گروه واجد هیالورونیک اسید در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معناداری را نشان داد (p<0.001). در صورتی که بین درصد تراکم سلولی هفته های اول و چهارم گروه واجد هیالورونیک اسید در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معناداری وجود نداشت (p>0.05). نتیجه گیری: پس از کشت سلول های چسبنده مغز استخوان رت بر روی داربست تهیه شده مشخص شد که ecm بجا مانده از سلول زدایی بافت پوست انسانی سبب القاء چسبندگی، تکثیر و تمایز سلول ها می شود. از طرفی، عدم مشاهده ی نفوذ و مهاجرت سلول ها به درون داربست بدلیل تراکم بسیار بالای فیبرهای کلاژن و تخلخل بسیار پایین داربست تهیه شده است. بررسی اثر افزودن ha به محیط کشت بر رفتار rabmcs نیز نشان داد که درصد تراکم سلول های بنیادی افزایش معناداری می یابد. واژگان کلیدی: ماتریکس خارج سلولی، سلول زدایی، داربست، پوست انسان، سلول های چسبنده مغز استخوان رت، هیالورونیک اسید.