نام پژوهشگر: مینو بیطرفان
مینو بیطرفان محسن محمدی فشارکی
بی گمان در روزگار بیداری ملّت ها ادبیات از منظر معرفت های انسانی، از چشم اندازی بلند و تأثیر گذار به جریان هستی و تلطیف روح و احساسات بشری می نگرد. این نگرش در شکوفا شدن آرزوها، رنج ها و شادی های آرمان گرایانه، فضای خاصی را در قلمرو کلام، پیش روی انسان امروز می گذارد. در عصر مشروطه و در آستانه ی جنبش های مردمی، کارکرد و وظیفه ادبیات عبور از عرصه های سنتی و نزدیک شدن به سمت فضاهای نوزایی و تجدّد طلبی است. از برجسته ترین و پربسامدترین مفاهیم و مضامین عاطفی شعر عصر مشروطه که حوزه گسترده ای از تأمّلات شاعرانه را برانگیخته، مسأله «وطن» است که جلوه های متعدد و متنوع آن در شعر شاعرانی همچون سید اشرف الدین حسینی(نسیم شمال)، ایرج میرزا، علی اکبر دهخدا، عارف قزوینی، ملک الشعراء بهار، ابوالقاسم لاهوتی، فرخی یزدی، میرزاده عشقی و حتی شاعران خارج از مرز ایـران چون اقبال لاهوری متبلور شده است. هر یک از این شاعران بسته به فضای سیاسی- اجتماعی جامعه و همچنین درک و دریافت شخصی و دامنه جهانبینی خود، به تحلیل و تبیین مفهوم وطن پرداخته اند. آنچه در باب «وطن» و مسایل پیرامون آن در این دوره به چشم می خورد با دوره های پیشین شعر فارسی متفاوت است. در حقیقت مفهوم «وطن» به شکل امروزی آن، تحت تأثیر ملل اروپایی و با پیدایش مفهوم «هویت» و «فردیت» در پی انقلاب مشروطه وارد زبان شعر شاعران این دوره شده است و هر یک از این شاعران به تناسب دانش و بینش و مناسبات سیاسی- اجتماعی- تاریخی پیرامون خود برداشتی از آن داشته اند و آن را در اشعارشان به تصویر کشیده اند. در این پژوهش بر آنیم تا بازتاب «وطن» و جلوه های گوناگون آن را در شعر شاعران مشروطه نشان دهیم و جداگانه به تبیین و تحلیل هر یک بپردازیم. بدین ترتیب از یک سو تفاوت ها و شباهت های وطنیه های هر شاعر را در مقایسه با دیگر شاعران نمایان ساخته ایم و از سویی دیگر توانسته ایم درک و دریافت دقیق تری نسبت به مفهوم «وطن» ارائه دهیم.