نام پژوهشگر: یاسر نوعی دهشال
یاسر نوعی دهشال یدالله تاری وردی
از آنجایی که اهمیت بازارهای سرمایه در شکل دهی سرمایه های کوچک کشورها در حال افزایش است شناسایی متغیر های موثر بر بازدهی و قیمت سهام اهمیت بسیاری دارد . در این زمینه در کشورهای مختلف , مطالعات تجربی بسیاری انجام شده است و یافته های آنان حاکی از این است که متغیر های بسیاری وجود دارند که توانایی پیش بینی بازدهی سهام را با دقت بیشتر دارند . ولی این یافته ها در برخی موارد با یکدیگر سازگاری نداشته و تضادهایی در نتایج مشاهده شده است . هدف پژوهش حاضر نیز تعیین و بررسی این عوامل و متغیرها است . در این زمینه هر اندازه پژوهش های بیشتری انجام می شود . دقت عوامل و متغیر های تعیین شده بیشتر خواهد بود و بنابراین دقت تصمیم گیری سرمایه گذاران نیز افزایش می یابد . در پژوهش حاضر بازده سهام متغیر وابسته و پنج متغیر حسابداری – نسبت قیمت به سود ، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، نسبت فروش به قیمت هر سهم ، نسبت سود به قیمت و اندازه شرکت – متغیر های مستقل هستند . که سعی در یافتن ارتباط این متغیر ها با بازدهی است . دوره مورد بررسی 8 سال از ابتدای سال 1382 تا پایان سال 1389 می باشد و شرکت ها همگی در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده اند . ابتدا ارتباط دو به دو بین هر یک از متغیر های مستقل در سال t-1 با متغیر وابسته در سال t از طریق پردازش مدل های رگرسیون یک متغیره بررسی شده است ، سپس داده ها به صورت برش مقطعی نیز آزمون شده اند که از اولین سال مورد بررسی داده ها وارد مدل رگرسیون شده و به ترتیب با افزایش سال ها، داده ها نیز اضافه شده است و نتایج آزمون فرضیات به شرح زیر است . فرضیه اول : متغیر حسابداری p/e ( نسبت قیمت به سود ) با بازده سهام رابطه دارد . یافته های مرتبط با این فرظیه در جدول 5-1 ارائه شده است از بین 8 سال دوره بررسی در 5 سال ارتباط معنی دارد وجود دارد . ضریب تبیین مدل نشان می دهد که در بهترین حالت 3/18 % از تغیرات بازدهی توسط این متغیر پیش بینی می شود . فرضیه دوم : متغیر حسابداری d/e ( نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام ) با بازده سهام رابطه دارد . نتایج حاصل از آزمون این فرضیه دارای ثبات است و در هیچ سالی بین این دو متغیر ارتباط معناداری مشاهده نشده است . با توجه به نتایج آماری , فرضیه دارای ثبات است و در هیچ سالی بین این دو متغیر ارتباط معناداری مشاهده نشده است . با توجه به نتایج آماری , فرضیه رد می شود نتاج یافته های پژوهش فاما و فرنچ ( 1992 ) با یافته های پژوهش حاضر سازگار بود و آنها نیز ارتباطی بین این دو متغیر نیافتند . ولیموخرجی ، دات وکیلی ( 1997 ) و مازولیس ( 1983 ) بین نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام و بازدهی ارتباط مثبت یافتند . فرضیه سوم : متغیر حسابداری s/p ( نسبت فروش به قیمت هر سهم ) با بازده سهام رابطه دارد . یافته های ارائه شده در جدول 5-3 حاکی از آن است که نتایج دارای روند با ثباتی نمی باشد و با توجه به آنکه در تمامی سالها جزء سالهای 86 تا 89 ارتباط معنادار مشاهده شده است و لیکن توان تبیین مدل نشان می دهد که در بهترین حالت 5/13 % از تغییرات بازدهی توسط این متغیر قابل پیش بینی است و از پژوهش های انجام شده در این زمینه شو ، وو و کو ( 1998 ) و موخرجی ، دات وکیلی ( 1997 ) بین نسبت فروش به قیمت هر سهم ازتباط مثبت یافتند . نتایج پژوهش حاضر نیز نشان می دهد در سال هایی که این ارتباط معنی دار است تنها در یک سال همبستگی مثبت و دربقیه سالها همبستگی منفی می باشد بدین ترتیب ارتباط معکوس وجود دارد که با نتایج پژوهش های ذکر شده سازگار نیست . فرضیه چهارم : متغیر حسابداری e/p ( نسبت سود به قیمت ) با بازده سهام رابطه دارد . یافته های مرتبط با این فرضیه نشان می دهد که روند با ثبات در تمامی سال های مورد بررسی جزء سال 85 وجود دارد که حاکی از عدم ارتباط این دو متغیر است . با توجه به نتایج به نظر می رسد که بین نسبت e/p و بازدهی در بازار ایران ارتباط وجود ندارد . در این پژوهش های انجام شده در این زمینه این نسبت دارای پراکندگی در نتایج بوده . لولن ( 2004 ) بین متغیر و بازدهی ارتباط ضعیف یافت . لم ( 2002 ) , علی رحیمی ( 1374 ) , مهدی مراد زاده فرد ( 1384 ) و با سود ( 1977 ) ارتباط مثبت , باگلا ، بک چنی و کارپن تیری ( 2000 ) ارتباط منفی بین دو متغیر یافتند و موخرجی ، دات وکیلی ( 1997 ) و فاما و فرنچ ( 1992 ) ارتباطی بین نسبت سود به قیمت و بازدهی نیافتند . یکی از دلایل این پراکندگی در نتایج می تواند به این علت باشد که نسبت سود به قیمت شامل دو متغیری است که هر دو به نوعی تحت تاثیر عوامل بازاری هستند . سود هر سهم ، در تصمیمات سرمایه گذاران نقش عمده ای دارد . بنابراین اکثر شرکت ها سعی در بهبود این رقم حسابداری دارند و این کار را از طریق اعمال روش های مختلف حسابداری امکان پذیر می سازند . از سوی دیگر قیمت سهام نیز می تواند تحت تاثیر عوامل بسیار زیادی ، مانند شرایط اقتصادی و سیاسی قرار بگیرد بنابراین این پراکندگی در نتایج به وجود می آید . فرضیه پنجم : متغیرحسابداری اندازه شرکت با بازده سهام رابطه دارد . اندازه شرکت : لگاریتم جمع دارایی ها : جدول 5-5 یافته های مرتبط با فرضیه را نشان می دهد . تنها در یک سال بین این متغیر و بازدهی ارتباط معنی دار وجود دارد . و نتایج روند ثباتی ندارد . ضریب تبیین مدل نیز بسیار اندک و در بهترین حالت 3/10 % می باشد در پژوهش های انجام شده در این زمینه کرمی ، مرادی و مصلی نژاد ( 1385 ) و غلامرضا درخشنده دشتی ( 1383 ) ارتباط مثبت یافتند . 5-2 ارزیابی نتایج آزمون برش مقطعی آزمون فرضیات علاوه بر اینکه با استفاده از داده های هر سال انجام شد . به صورت برش مقطعی و با استفاده از داده های انباشته نیز انجام شد . لازم به ذکر است که در آزمون مقطعی فرضیه ارتباط بین کلیه متغیر ها بازدهی و افزایش توان تبین مدل در صورت استفاده از کلیه متغیر ها می باشد. سال بررسی تعداد مشاهدات مدل2 r آماره f سطح معناداری f متغیرهای معنی دار نتیجه آزمون از نظر معنی داری مدل از نظر افزایش تبیین 83-82 142 094/0 959/5 0001/0 s/p–p/e فرضیه تایید می شود فرضیه تایید نمیشود 85-84-83-82 284 069/0 264/4 0001/0 s/p–p/e فرضیه تایید می شود فرضیه تایید نمیشود 85-84-83-82 87-86 426 056/0 988/3 001/0 s/p–p/e فرضیه تایید می شود فرضیه تایید نمیشود 85-84-83-82 89-88-87-86 568 056/0 371/4 001/0 s/p–p/e فرضیه تایید می شود فرضیه تایید نمیشود خلاصه نتایج آزمون مقطعی داده ها همانطور که مشاهده می شود از نظر آماری مدل در کلیه مقاطع معنی دار است . بدین معنی که در کلیه سال ها حداقل دو متغیر وجود دارد که با متغیر وابسته ارتباط دارد . از نظر معنی داری آماری فرضیه تایید می شود . متغیر نسبت قیمت به سود و نسبت فروش به قیمت در کلیه سال ها از نظر آماری معنا دار بودند.ستون جدول فوق بیانگر تائید یا رد این فرضیه از نظر افزایش توان تبیین می باشد . میزان توان تبیین نشان می دهد که علیرغم افزایش میزان داده ها توان تبیین مدل کاهش یافته است و از این نظر فرضیه رد می شود . نتیجه گیری : در این پژوهش نقش متغیر های حسابداری در پیش بینی بازدهی سهام مورد ارزیابی قرار گرفت . با استفاده از داده های برش مقطعی ادغامی , مدل چند متغیره برای 8 ساله 1382 تا 1389 آزمون شد . مدل با متغیرهای نسبت قیمت به سود و نسبت فروش به قیمت از نظر آماری معنادار بود . در آزمون فرضیات 1 تا 5 , مدل های یک متغیره آزمون شد . برای نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام با بازدهی در هیچ سالی ارتباط مشاهده نشد . رابطه متغیر اندازه ( لگاریتم جمع دارایی ها ) , نسبت سود به قیمت و فروش به قیمت با بازدهی ، نسبت قیمت به سود را 5 سال معنادار بود و توان تبیین کلیه مدل ها تک متغیره در بهترین مورد 8/17 % بود که مربوط به نسبت قیمت به سود در سال 88 می باشد . در مجموع می توان چنین عنوان نمود که شدت رابطه بین متغیرهای حسابداری با بازده سهام قوی نبوده و نمی تواند چندان قابل اتکاء باشد . به عبارتی متغیر های مورد بررسی در هیچ یک از موارد نتوانستند بیش از 50 درصد تغییرات بازده سهام را توضیح دهند . این مطابق با یافته های رو تنسین و پاولزیک است که بیان نموده اند . اگر در تحقیقات بازار صرفاً اقلام صورت های مالی ( و نسبت های منتج به آنها ) در نظر گرفته شود ، نمی توان قیمت و بازده سهام را به نحو مطلوبی پیش بینی نمود . با توجه به وضعیت کنونی بورس اوراق بهادار که بر اساس نتایج محققین کارایی آن حتی به شکل ضعیف تائید نشده است ، انتظار می رفت نسبت های مالی بتوانند بازدهی سهام را بیشتر توضیح دهند . با توجه به یافته های تحقیق ، عدم وجود رابطه قوی بین نسبت های مالی و بازده سهام را می توان در این موضوع جستجو کرد که سرمایه گذاران ایرانی علاوه بر متغیرهای مذکور عوامل دیگری همچون عوامل اقتصادی ( از قبیل نرخ اشتغال )، عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در تصمیم گیر های خود دخیل می نمایند . عوامل تاثیر گذار بر تصمیم گیری سرمایه گذاران بیشمار بوده و نیازمند بررسی متغیر های کمی و کیفی زیادی است . دامنه تحقیقات مشابه به متغیر های زیادی کشیده شده است ، ولی هنوز هم شناخت رفتار بازده سهام و مدل تصمیم گیری سرمایه گذاران مبهم است .