نام پژوهشگر: حمید نادری نورعینی

بررسی سیر تحول مفهوم ساختار اجتماعی در دوران مدرن
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1390
  حمید نادری نورعینی   حسین ابوالحسن تنهایی

بررسی سیر تحول مفهوم ساخت در دوران مدرن به این پرسش می پردازد که آیا مفهوم ساخت اجتماعی در دوره های مختلف تاریخ جدید، نزد جامعه شناسان مختلف معنای واحدی داشته است؟ اگر پاسخ منفی است چه معناهای مختلفی را می توان برای این مفهوم برشمرد؟ علاوه بر این، مفهوم ساخت اجتماعی تحت چه شرایطی تحول یافته است. بر این اساس مفهوم تحلیلی ساخت اجتماعی در طول قرون جدید در تناظر با تحولات اجتماعی این دوران دستخوش تغییر وتحول شده است؛ در دوران مدرنیته آغازین نظریه ی اجتماعی متناسب با آن چنان نضج می گیرد که فرد فارغ از تعلقات اجتماعی دنیای قدیم اعم از نژاد ، طبقه و مذهب رسمی کلیسا استقلال یابد. بنابراین ویژگی های آدمی در معنای انسان شناختی آن سازنده ی جامعه ی جدیدی خواهند بود که از دل ویرانه های نظام سنتی قدیم سربر می آورد. به عبارت دیگر با تثبیت فرد در دنیای جدید روند فروپاشی دنیای قدیم قطعی می شود.بر این اساس جامعه دیگر بر مبنای اراده ی الهی که به وسیله ی کلیسا بر روی زمین متجلی می شود، استوار نیست بلکه اساس آن بر اراده های آزاد افرادی استوار است که تشکیل جامعه را در جهت منافع پایدار خود یافته اند و از این رو به قرارداد اجتماعی تن می دهند. اما شتاب دگرگونی ها و پیامدهای مخرب ناشی از تحولات عصر جدید جامعه شناسان بنیان گذار را به این سمت سوق داد که به جستجوی ریشه های نظم در جامعه متمایل شوند. برای این جامعه شناسان حفظ کلان جامعه ی از پیش نهادینه شده اهمیت فراوانی داشت. از این رو بسیاری از ایشان به مفهومی از ساخت توجه کردند که فارغ از کنش و اراده ی فردی بود. برای آن دسته ی دیگری هم که به کنش توجه می کردند، هماهنگی کنش ها با کلان جامعه اهمیت داشت. با ظهور امریکا در صحنه ی بین المللی و انتقال نظریه ی اجتماعی به امریکا نظریه ی اجتماعی در تناسب با فلسفه ی عملگرایی که بازنمود فرهنگ امریکایی است، تحول یافت. برای مهاجرین امریکایی کنش معادل ساختن جامعه ای بود که باید به دست ایشان بنا می شد. زیرا آنها بر خلاف اروپایی ها با یک ساخت از پیش تعیین شده مواجه نبودند بلکه بر بستری فعالیت می کردند که کنش هایشان منجر به ساختن جامعه ای جدید می شد. پس از جنگ جهانی دوم جوامع پیشرفته ی غربی به سوی تفکیک یافتگی هرچه بیشتر و تنوع و تکثر گروه های اجتماعی حرکت می کرد. از این رو نظریه ی اجتماعی این دوران با توجه به این تحول تحلیل و بررسی ساخت های خردتر را وظیفه ی خویش قرار داد.