نام پژوهشگر: عباس قدیمی قیداری
شهناز جنگجوقولنجی عباس قدیمی قیداری
دولتمردان امپراتوری عثمانی بعد از انعقاد قرارداد کارلوویتز در 1699م. و با آگاهی از ضعف و عقب ماندگی خود نسبت به غرب، دست به یک¬سری اصلاحاتی زدند که مهمترین این اصلاحات در دوره تنظیمات(1839-1876م.) صورت گرفت. این اصلاحات و همچنین اقداماتی که در دوره حکومت عبدالحمید دوم و ترکان جوان صورت گرفت، زمینه لازم را برای اصلاحات و تغییرات گسترده¬تر در دوره مصطفی کمال آتاتورک آماده ساخت. با پایان جنگ جهانی اول مردم ترکیه به رهبری مصطفی کمال آتاتورک، به عنوان ایدئولوگ اصلی ترکیه جدید، به مقاومت در برابر اشغالگران پرداخته و بر تمامیت ارضی آناطولی و ناسیونالیسم ترک به عنوان ایدئولوژی اصلی ترکیه جدید پای فشردند. در سال 1923م. مصطفی کمال به عنوان اولین رئیس جمهور ترکیه انتخاب شد. وی در طی دوره زمامداری خود دست به یک سری اقدامات اصلاحی زد که مهمترین این اقدامات در زمینه¬های فرهنگی صورت گرفت. مصطفی کمال خواهان قطع رابطه با گذشته عثمانی و ایحاد تحولاتی هماهنگ با تمدن غرب و بر پایه الگوهای غربی بود. وی مهمترین عامل رکود ترکیه را نهادهای دینی می¬دانست. لذا وی ابتدا اقدامات وسیعی را در زمینه دین¬زدایی آغاز نمود. بدین ترتیب در سال1924م. نهاد خلافت منسوخ و همه مدارس دینی تعطیل شد. درسال 1926 م. قوانین عرفی اروپایی جای قوانین شرعی را گرفته و در 1928 م. ترکیه یک جمهوری لائیک گردید. تغییرات فرهنگی در این دوره، در راستای هماهنگی هر چه بیشتر با غرب و همچنین ایجاد حس هویت ملی جدیدی که می¬بایست جایگزین هویت اسلامی می¬شد، صورت گرفت. بدین¬ترتیب در این دوره تغییراتی اساسی در زمینه مقام و موقعیت زنان در جامعه، نوع پوشش مردم، تغییراتی در سیستم آموزشی، هنر و ادبیات و ... صورت گرفت که اساس و شالوده ترکیه جدید را شکل می¬داد.
سید مرتضی حسینی جلیل نایبیان
این بررسی در شکل پژوهش و مطالعه ی تاریخی مبتنی بر روش جامعه شناختی و استفاده از نظریه جامعه شناختی در عرصه مطالعات تاریخی است به عبارت دیگر این مطالعه مبتنی بر جامعه شناسی تاریخی ساختار و مناسبات اجتماعی شهر تبریز در طول تاریخ این شهر خواهد بود. در همین راستا طبق ویژگیها و مولفه های اساسی نظریه ی شهر ماکس وبر، ساختار اجتماعی شهر تبریز و مناسبات حاکم در آن بین ساکنان شهر و روابط آنها با نظام سیاسی حاکم، در طول تاریخ این شهر از دوره سلجوقی تا عصر مشروطه بررسی قرار می گیرد. پژوهش حاضر به مقطع تاریخی عصر سلجوقیان تا انقلاب مشروطه محدود بوده و در عین حال وقایع نگاری صرف و کرونولوژیک درباره ی رویدادهای تاریخی شهر تبریز نخواهد بود. بلکه مطابق محورهای نظریه ی شهر وبر، روندهای تاریخی تغییر و تحول در ساختار اجتماعی شهر تبریز به شکل جامعه شناختی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بدین معنی که الگوی مورد تعریف وبر از یک جامعه شهری به عنوان یک نمونه انتزاعی و آرمانیideal type)) بوده و بر اساس همان الگو این مسأله مورد توجه قرار گرفته است که شهر تبریز به عنوان نمونه ای از یک جامعه ی شهری اسلامی- ایرانی حائز چه ویژگی هایی از جامعه شهری مورد تعریف وبر بوده و یا از کدام ویژگی ها بهره چندانی نداشته است. در این مطالعه، برخی مولفه های ساختار اجتماعی شهر تبریز(پنج مولفه مطرح در نظریه شهر وبر) و مناسبات اجتماعی حاکم در آن بر اساس نظریه ی شهر وبر مورد بررسی قرار می گیرد. وبر برای یک جامعه ی شهری مشخصات ومولفه هایی خاص برشمرده و معتقد است برای این که یک واحد اجتماعی شهر محسوب شود، باید حداقل دارای پنج ویژگی باشد که عبارتند از:1- وجود مرکز اقتصاد شهری (بازار). 2- برخورداری از ساخلو یا دژ نظامی. 3- برخورداری از دادگاه مستقل و بهره مند از حداقل قوانین مستقل داخلی. 4- وجود اتحاد و همبستگی نسبی بین شهروندان. 5- وجود حداقل استقلال اداری داخلی و قدرت اداره ی امور به وسیله ی کارگزاران ونخبگانی که برگزیده ی شهروندان باشند. در این پژوهش سعی بر آن است که بر اساس مولفه های شهری برشمرده شده ی فوق در تئوری ماکس وبر، ساختار و جایگاه اجتماعی شهر تبریز مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
خلیل سلیمانی عباس قدیمی قیداری
چکیده هر چند صدر اعظم در ساختار اداری حکومت قاجار، دومین فرد پس از پادشاه بود، ولی بدلیل نفوذ فوق العاده حاج میرزا آقاسی بر محمد شاه، عملاً قدرت در دستان وی متمرکز بود. در طول مدت سیزده ساله ی صدارت حاجی، مداخلات دو کشور استعمارگر روس و انگلیس در امور داخلی ایران همچنان تداوم یافت و مرزهای کشور در معرض تهدیدات خارجی قرار گرفت. جنگ هرات با مداخله سیاسی، نظامی انگلیس به شکست ایران انجامید و زمینه را برای جدایی افغانستان از ایران فراهم ساخت و اختلافات مرزی با عثمانی به انعقاد معاهده ارزنه الروم منجر گردید. بعلاوه آثار زیان بار معاهده ی ترکمانچای، اوضاع نابسامان اقتصادی و کشمکش های سیاسی - نظامی مدعیان قدرت،بهمراه مشکل آفرینی دولت انگلیس صدراعظم را با چالش های جدی مواجه ساخت. حاج میرزا آقاسی جهت غلبه بر بحران و خنثی نمودن توطئه های داخلی و خارجی تلاش گسترده ای انجام داد و در راستای حفظ استقلال کشور، دیپلماسی خارجی و برقراری روابط با کشورهای دیگر در اولویت سیاست وی قرار گرفت. به طوری که ماموریت میرزا حسین خان آجودانباشی را باید گامی در راه رسیدن به این هدف ارزیابی کرد . ولی از آنجا که وی فاقد دانش سیاسی لازم برای اداره ی کشور بحران زده ی ایران بود، بهمراه ناکارآمدی ساختار اداری و نا هماهنگی مسئولان و فقدان نیرو های وطن خواه ، کاردان و آگاه به امور کشور در کنارش ، وی را در رسیدن به اهداف خود ناکام گذاشت. در این دوره اقداماتی جهت تقویت بنیّه ی علمی کشور و تاسیس مدارس و اخذ تکنولوژی غرب صورت گرفت.همچنین برای تقویت بنیّه ی نظامی و اقتصادی کشور، از جمله توپ ریزی و حفر قنات و رونق کشاورزی گام های بلندی صورت گرفت. صدراعظم حقوق اقلیت های مذهبی را محترم شمرد و با قدرت روز افزون روحانیّت مقابله کرد. منع شکنجه و الغای برده فروشی از دیگر اقدامات دولت در این دوره است. واژگان کلیدی قاجار - حاج میرزا آقاسی – سیاست داخلی – سیاست خارجی – نوگرایی ها
حسین فرهادنیا جلیل نایبیان
محمّدتقی ملک الشعراء بهار ( 1265ـ 1330 هـ . ش ) از برجسته ترین شاعران و نویسندگان، نماینده ی فعّال و مبارز چندین دوره ی مجلس شورای ملّی و از سرشناس ترین روزنامه نگاران و رجال و روشنفکران سیاسی دوره ی مشروطه و نیمه ی نخست سلطنت پهلوی است ؛ زندگی سیاسی او از آغاز نهضت ملّی مشروطیت ( 1284 هـ . ش ) تا چندین سال پس از سقوط رضا شاه ( شهریور1320 هـ .ش) پیچیده و پر فراز و نشیب است ؛ او از آغاز جنبش آزادیخواه مشروطه ، با سرودن و نشر اشعار سیـاسی به مشروطه طلبان پیوست ؛ از 1289 هـ .ش با عضویت در کمیته ی ایالتی «حزب دموکرات خراسان» و انتشار روزنامه ی «نوبهار» به عنوان ارگان ناشر مرام و افکار آن حزب ، عملاً پا به عرصه ی فعّالیت سیـاسی نهاد و به ترویج مشروطیت و روشنگری های سیاسی پرداخت؛ در طول سالها فعّالیت سیاسی و مبارزات حزبی و پارلمانی تا اواخر حیات خود به نمایندگی دوره های سوم ، چهارم ، پنجم ، ششم و پانزدهم مجلس شورای ملّی انتخاب شد؛ در مجلس چهارم از اعضـای فعّال و مبـارز فراکسیون اکثریت (به رهبری سید حسن مدرس) بود و در طول دوره ی آن مجلس ، در روزنامه ی نوبهار علیه خودسری های رضاخان و جاه طلبی های فزاینده ی او در ساختار متزلزل سیاسی کشور و تعرضات وی به آزادی های مدنی مبارزه کرد ؛ در مجلس پنجم از نمایندگان شاخص فراکسیـون اقلیّت (به رهبری مدرس و خود او) بود و در مخالفت با طرح جمهوری رضا خان و تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی با مدرس همراه و همسو شد ؛ او در بزرگترین تشکّل سیاسی دوره ی مشروطه یعنی حزب دموکرات پیوسته عضویت فعّال داشت و در طول چندین دوره نمایندگی مجلس ، به خط مشی سیاسی آن حزب همواره وفادار ماند و روزنامه ی نوبهار را سالها ، هم برای ترویج مرام و مسلک حزب مزبور و هم جهت تنویر افکار عمومی و روشنگری های سیاسی و اجتماعی ، و نیز به منظور انعکاس و تشریح اندیشه ها و رویکردهای سیاسی خود انتشار داد؛ او که همواره از لزوم ایجاد حکومت مقتدر مرکزی و حفظ اقتدار ملّی دفاع می کرد، چند سال پس از استقرار سلطنت رضا شاه ، به جرم مخالفت های علنی و پنهان با حاکمیت اقتدارگرا ـ و البته استبدادی ـ شاه ، حبس و تبعید شد و ناگزیر از صحنه ی سیاست کناره گیری کرد . اما پس از سقوط رضا شاه ، مجدداً به فعّالیت سیاسی پرداخت. در سالهای بعد از شهریور 1320 هـ . ش با برخی از تشکیلات وابسته به «حزب توده» ارتباط و همکاری داشت و در کابینه ی دوم قوام السلطنه مدت چهار ماه وزیر فرهنگ شد و با قوام در تأسیس و تشکیـل «حزب دموکرات ایران» همکاری کرد ؛ زندگی سیاسی او با اتمام دوره ی نمایندگی اش در مجلس پانزدهم خاتمه یافت .
علی صادقی کاکرودی عباس قدیمی قیداری
انقلاب مشروطه ایران 1905 م. یکی از مهم ترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران است که با آن شالوده تاریخ جدید ایران،که با بحران آگاهی ایرانیان به دنبال شکست های ایران در دوره جنگ های ایرن و روس آغاز شده بود، استوار شد. عصر مشروطه عصر انقلاب فکری در ایران است و در این عصر مفاهیم و مباحثی مطرح شد که تا آن زمان سابقه نداشته است. این مباحث از حیث موضوعی، مباحث اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می باشد و رویکردی انتقادی دارند. در این زمان در ایران شاهد یک جامعه بسته و پر از خفقان هستیم. در این فضای فکری اندیشه گرانی مفاهیم غربی عصر روشنگری و اندیشه های انقلاب کبیر فرانسه را ترویج می کردند. به تدریج روشنفکران ایرانی برای رسیدن به یک دموکراسی اجتماعی، انقلاب های جوامع اروپایی و اندیشه و ایده متفکران آن را الگوی عمل خود قرار دادند. در سده نوزدهم میلادی انقلاب کبیر فرانسه و اندیشمندان فرانسوی بیشترین نفوذ را بر روشنفکران ایرانی داشتند و اغراق نیست اگر فرانسه را کعبه آمال اندیشه سیاسی جدید بدانیم . روشنفکران ایرانی از راه آشنایی با انقلاب فرانسه با نوع دیگری از حکومت و رابطه دولت و ملت آشنا شدند و همواره تلاش می کردند مزایای پیروی از نظامات اروپایی را برای هموطنان خود تشریح کنند . آنان آزادی و قانون را بر خواسته از انقلاب فرانسه می دانستند و آن دو مقوله را راز پیشرفت فرنگستان می دانستند. سه شعار اصلی انقلاب فرانسه یعنی « آزادی، برابری، برادری » در گفتمان سیاسی ایران به کار گرفته شد. اندیشه روشنفکران عصر روشنگری و انقلاب فرانسه همچون روسو، منتسکیو و ولتر تاثیر به سزایی در پی ریزی اندیشه روشنفکران ایران همچون میرزا ملکم خان، مستشارالدوله، آقاخان کرمانی، میرزا فتحعلی آخوند زاده و طالبوف تبریزی داشت. آشنایی با انقلاب فرانسه، مفاهیم سیاسی جدیدی را وارد زبان فارسی کرد و این مفاهیم بر شکل گیری اندیشه مشروطه اثر گذاشت و سبب شد مشروطه خواهان هرگاه با بحرانی روبه رو شدند تحولات انقلاب کبیر فرانسه را مد نظر قرار دهند.
جاسم توقی محمد سلماسی زاده
نهرو در الله آباد هند متولد شد اما اجدادش کشمیری بودند وی در جوانی برای تحصیل به انگلستان رفت و چندین سال از عمرش را در آنجا گذرانید و به تحصیل رشته حقوق پرداخت. بعد از بازگشت از انگلستان به هند به وکالت پرداخت و به کنگره ملی پیوست. نهرو بعد از حوادثی که در دوره جنگ در هند اتفاق افتاد و باعث اعتراضات شدیدی شد که از جانب دولت انگلستان سرکوب شد و گاندی در همین دوره جنبش مقاومت منفی را ایجاد کرد او به این جنبش پیوست. نهرو در هنگام مبارزات خود با زندگی سخت و تیره دهقانان آشنا شد و این آشنایی او را به مرحله جدیدی از زندگی و مبارزات وارد کرد. در جنبش مقاومت منفی هند گاندی نقشی کاریزماتیک داشت و نهرو سیاستمداری واقع گرا و دارای مشی سیاسی که در واقع اداره کننده کنگره بود. نهرو و گاندی در راه استقلال هند بسیار کوشیدند هر چند این استقلال منجر به تقسیم شبه قاره هند گردید که این تقسیم از اختلاف بین مسلمانان و هندوها و ترس مسلمانان از قرار گرفتن تحت حکومت اکثریت هندو ناشی می شد نهرو هم به مانند دیگر رهبران هند کوشش بسیاری در نزدیکی این دو گروه با یکدیگر انجام داد و چندین بار با رهبران مسلمان دیدار کرد ولی این کوشش ها ثمری به بار نیاورد. و نه تنها باعث نزدیکی این دو گروه نشد بلکه این دو گروه روز به روز بیشتر با یکدیگر به مجادله پرداختند. نهرو برای جلوگیری از خونریزی بیشتر بین مسلمانان و هندوها سرانجام راضی به تقسیم هند شد و این دو گروه مذهبی از یکدیگر جدا شدند. نهرو از نظر مذهبی، آدمی غیرمذهبی و به این خاطر که ادیان موجود در آن دوره به اختلافات بین ادیان دامن می زدند به انتقاد از آنها می پردازد. وی قائل به احترام به تمام ادیان به عنوان یک جزء از کل بود. او با وجود این اعتقادات در مورد ادیان در کنگره با افرادی همکاری می کرد که بیشتر آنها از هر مذهب چه هندو، مسلمان و غیره دارای عقاید مذهبی محکمی بودند. از جمله این افراد می توان به رهبر جنبش انقلابی هند یعنی گاندی اشاره کرد. نهرو در رابطه با همکارانش در کنگره، دین را مدنظر قرار نمی داد و با آنها رابطه ای خوب داشت. چون در این کار او به هدفی والا که همان استقلال هند بود، می اندیشید.
عبدالحسن میرزایی ناصر صدقی
شرقشناسی روسی گونهای دیگر از شرقشناسی است که اساسش در آموزههای مارکسیست- لنینیستی قرار دارد. ایران شناسی روسی هم که بخش عمده آن معطوف به مطالعه جامعه ایرانی در عرصه تاریخی است، بخشی از شرقشناسی روسی است. پس از گسترش افکار انقلابی مارکس و انگلس علیه نظام سرمایهداری در سده نوزدهم اروپا، «لنین» بزرگ ترین نقش را در بسط و توسعهی مارکسیسم و تکمیل آن به عنوان یک سیستم فکری در سده بیستم، ایفا کرد. لنین جهت نیل به سوسیالیسم جهانی و غلبه بر امپریالیسم سرمایهداری گذار از مرحله تاریخی سرمایهداری را برای کشورهایی که هنوز به این مرحله نرسیده بودند ضروری ندانسته و معتقد به یک برنامهریزی فعال و انقلابی از طرف روشن فکران حزب پرولتری به عنوان قشر آگاه و انقلابی بود که میتوانستند جوامع مذکور را با الهام از نظام سوسیالیستی شوروی به مرحله سوسیالیسم برسانند. این اندیشه متعلق به عرصه سیاست و رقابتهای سیاسی و ایدئولوژیک شوروی بود، اما بخش مهمی از مبانی فکری آن در عرصه تاریخنویسی رسمی شوروی نمود پیدا کرد. از 1930 به بعد با قدرتیابی استالین، وی اقتصاد، سیاست و تاریخ نگاری را متمرکز کرد. در فوریه 1931 در شهر لنین گراد کنفرانسی تشکیل شد تا نظریه مارکس و لنین را درباره مراحل تاریخی مشخص کنند تا تاریخنویسی جوامع جهان سومی که ایران هم یکی از آنها تلقی میشد هماهنگ گردانند. توسعهی واقعی مارکسیسم در عرصه تاریخ نویسی ایران به عنوان یک جریان فعال و تأثیر گذار فکری- سیاسی، هم زمان با قدرت و حکومت استالین در شوروی است، دورهای که سرآغاز و گسترش آن مصادف با دهههای 20 و 30 شمسی و شکلگیری حزب توده در ایران است. حضور قدرتمند این ایدئولوژی در عرصه مطالعات تاریخی ایران تا تحولات انقلاب اسلامی و دهه60 ادامه مییابد.
رقیه قاسمی عباس قدیمی قیداری
چکیده : آقا میرزا صادق مجتهد تبریزی یکی ازبرجسته ترین علمای دوره ی قاجار و مشروطه در تبریز بود . که در فاصله ی سال های 1274 – 1351 ق می زیست با وجود سهم عمده ای که وی در نهضت مشروطه تبریز داشت .اما رویکرد و نقش او در انقلاب مشروطه چندان مورد بررسی و تحقیق ، قرار نگرفته است .نام این روحانی در برخی موارد به صورت کلی مطرح شده و در پاره ی موارد نیز اغلب مورخان به تحریف حقیقت پرداخته و از وی چهره ای گوشه گیر و منزوی نشان داده اند. این گمنامی و عدم پرداخته شدن به شخصیت آقا میرزا صادق باعث شده است تا منابع کمتری در مورد وی وجود داشته باشد . وی در برخورد با مشروطه عقاید و اصول خاص خود را داشت که در بین تاریخ نگاران کاملاً شناخته شده نیست . آنچه مسلم است دلیل همکاری وی با مردم در ابتدای مشروطه برای به دست آوردن حقوق مظلومان در برابر ظالمان بود .اما دخالت بیگانگان و سعی در از بین بردن دین توسط عمال داخلی آنان وی را در ردیف مخالفان مشروطیت قرار داد . در این پایان نامه تحت عنوان «بررسی زندگی و اندیشه های سیاسی و اجتماعی میرزا صادق مجتهد تبریزی »سعی شده است تا با روش توصیفی- تحلیلی و مراجعه به اسناد و مدارک معتبر واقعیت زندگی وی آشکار گردیده و در نهایت ، موضع او در مقابل انقلاب مشروطه مشخص شود . واژگان کلیدی : میرزا صادق مجتهد تبریزی – زندگی – آثار – اندیشه های سیاسی و اجتماعی – مشروطیت - پهلوی کلیات تحقیق تقدیر و تشکر به سر انجام رسیدن این پایان نامه مرهون زحمات فرزانگانی است گرانقدر که صمیمانه از کوچکترین کمک و دلسوزی دریغ نکردند. در این جا لازم است از زحمات آنان نهایت تشکر و قدردانی را ابراز نمایم. استاد بزرگوار جناب آقای دکتر قدیمی استاد دانشگاه تبریز که صبورانه راهنمای بنده بودند و آقای دکتر رحمانیان که از مشورت و راهنمایی ایشان نیز بهره بردم. همچین از اساتید محترم گروه تاریخ دانشگاه پیام نور تهران نیز صمیمانه تشکر می کنم.تشکر و تقدیر ویژه ی بنده از جناب آقای سلطانپور می باشد که صادقانه در کنار بنده تا پایان کار تحقیق تلاش کردند همچنین از راهنمایی های آقایان اسودی ، مهندس یزدانی ، محمودیه و رزاقی که در این کار تحقیقی بنده را یاری کردند بی نهایت سپاسگزارم. بخش اول تبریز در آستانه ی انقلاب مشروطیت بخش سوم فعالیتهای سیاسی میرزا صادق در انقلاب مشروطیت بخش چهارم رویاروئی مشروطه و مشروعه بخش چهارم رویاروئی مشروطه و مشروعه بخش پنجم دوران انزوا بخش ششم میراث فکری وشاگردان و پیروان میرزا صادق بخش دوم زندگی میرزا صادق قبل از مشروطیت
لیدا آریامنش عباس قدیمی قیداری
جامعه ی ایران در دوران قاجار در نتیجه ی جنگ های ایران و روس، اعزام دانشجویان به غرب، رفت و آمدهای سفرا و سیاحان خارجی به ایران و برخورد آنان با نوع زندگی و معیشت مردم و همچنین آشنایی هر چه بیشتر مردم با افکار و اندیشه ها و حتی ظواهر زندگی غربیان، دستخوش تغییراتی شد که این دوره را از دوران قبل از خود متفاوت و متمایز نمود. آشنایی بیشتر ایرانیان با تحولات تمدن غرب، افکاری را در میان زنان که نیمی از جامعه محسوب می شدند و تا آن زمان در بی خبری کامل به سر می بردند به وجود آورد و موجب بیداری زنان آن دوران گردید. می توان نمودهای این بیداری را در عرصه های مختلفی همچون حضور آنان در فعالیت های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مشاهده کرد. تحولات مشهود و بارزی در جایگاه و اندیشه زن از دوران ناصرالدین شاه قاجار آغاز شد. در این دوره بود که اندیشه های جدید و انتقادی درباره وضع زنان شکل گرفت که می توان به عنوان مثال رساله انتقادی معایب الرجال بی بی خانم استرآبادی را نام برد که در انتقاد از رساله تأدیب النسوان –از مولفی ناشناس- نگارش یافته است. همچنین در دوره ناصری بود که زنانی مانند قره العین و تاج السلطنه اندیشه های نوینی را در مورد زنان مطرح کردند و برخلاف سنت جامعه رفتار نمودند. وجود این عناصر تغییر در جامعه ی آن عصر، نتایج مختلفی از جمله ایجاد مدارس به سبک نوین، تغییر در نوع نگرش، تغییر در نوع پوشش و حتی ایجاد روابط اجتماعی بازتری را برای زنان به ارمغان آورد. عصر ناصرالدین شاه، با توجه به شروع دگرگونی در بستر جامعه، و تأثیر آن بر زنان آن عصر و انعکاس آن در منابع و اسناد بجای مانده، می تواند ما را به درک بهتری از وقوع رویدادهای بعدی چون انقلابات ایران راهنمایی کند. حضور زنان این دوره در امور سیاسی، فرهنگی، اجتماعی از لابه لای اسناد و آثار مشهود و قابل بررسی است و می توان آن را سرآغاز تحولاتی دانست که در آینده جامعه زنان را در بر می گیرد. اما در برابر این تحولات عناصری بودند که به شدت مخالفت کردند و موانع بسیاری را برای پیشرفت آنان به وجود آودند، از جمله این عوامل می توان به دیدگاه سنتی جامعه و برخی عناصر متعصب مذهبی و غیره اشاره کرد.
آرش مصطفی پور رضا دهقانی
از نیمه دوم قرن هیجدهم، کمپانی هند شرقی انگلیس که یک شرکت تجاری بود؛ با پیروزی بر دیگر کمپانی های دول رقیب و در پی پیروزی در نبرد پلاسی در سال 1757 م. در بنگال به یک قدرت حکومتی و سیاسی تبدیل شد. از این به بعد به دلایلی چون فقدان یک قدرت برتر در شبه قاره تا سال 1857 م. کمپانی به تدریج همه شبه قاره هند را با شیوه های گوناگون به زیر سلطه خود برد. اما از زمانی که کمپانی به قدرت حکومتی در هند تبدیل شد؛ دولت انگلستان به دلایلی چون انقلاب صنعتی که اهمیت هند را برای آن دولت دو چندان کرد و تهدید هند از سوی دولتهای اروپایی و سیاستهای بین الملل، درصدد بر آمد با تصویب قوانینی، امور حکومتی کمپانی را تحت کنترل خود در آورد. به تدریج کل امور حکومتی کمپانی، تحت کنترل و نظارت دولت انگلستان قرار گرفت تا جایی که از سال 1833 م. کمپانی، فقط هند را بر طبق قوانینی که پارلمان انگلستان برایش تصویب کرده بود، اداره می کرد. اداره هند به این شکل، یک دوگانگی ایجاد و مشکلات فراوانی را سبب می شد. این مشکلات خود اختلافات را بین دولت انگلستان و کمپانی ایجاد کرد. با شورش بزرگ سپاهی ها که یک شوک بزرگ به سازمان ها و ادارات کمپانی وارد کرد، دولت انگلستان کمپانی را کاملا از اداره امور حکومتی هند برحذر داشت و خود به طور مستقیم اداره و حکومت هند را در دست گرفت. روند انحلال کمپانی هند شرقی انگلیس و عوامل دخیل در آن مساله ای است که در تحقیق حاضر با روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسی خواهد گرفت.
زیبا مظفری محمد سلماسی زاده
بنا به تعریف جامعه شناسی، فرهنگ، مجموعه ی پیچیده ای است، که شامل علوم و دانش ها، اعتقادات، هنرها، افکار و عقاید، صنایع، تکنیک، اخلاق، قوانین و مقررات، سخن، عادات و رسوم و رفتار و ضوابطی است که انسان، آن را از جامعه فرا می گیرد و در قبال آن تعهداتی به عهده دارد. اجزای این مجموعه، به هم پیوسته است و بین آن ها انتظام خاصی وجود دارد، این انتظام که در همه مجموعه فرهنگ منعکس می شود را «الگو فرهنگی» می نامند. الگوهای فرهنگی دربردارنده نقاط اشتراک افراد آن مجموعه و آشکار کننده تمایزات ایشان با دیگر گروه ها و جوامع انسانی می باشد. یکی از بهترین راه ها برای شناخت الگوهای گوناگون مرتبط با فرهنگ ایران سده (19 م /13 ق)، بررسی دیدگاه ها و نظرات سیاحانی است که به مثابه ناظر خارجی این الگوها را مشاهده و نقل کرده اند. البته باید توجه داشت که این سیاحان با توجه به نوع سفر یا مأموریت و مدت اقامت در کشور مقصد، نظراتی گوناگون و متفاوت ارائه کرده اند که شایسته است مورد نقد و بررسی علمی قرار گیرند. آن چه در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد بررسی و مطالعه الگوهای فرهنگی ایرانیان به استناد سفرنامه نویسان غیرانگلیسی سده (19 م /13 ق) است تا بازشناسی آن ها به ارائه تصویری روشن و واقعی از وضعیت فرهنگی ایران آن زمان کمک نماید. شناختی که می تواند در تبیین عوامل توسعه نیافتگی تاریخی ایران و ارائه راه کارهای توسعه فراگیر آن به کار آید.
فاطمه قاسمی خویی عباس قدیمی قیداری
خاندان دنبلی از جمله خاندان های سیاسی برجسته ای می باشد که نقش موثری در تاریخ ایران ایفا نموده است. با توجه به اینکه روابط حکومت های محلی با دولت مرکزی از مسائل مهم تاریخ ایران به شمار می آید، بررسی نقش سیاسی و اجتماعی این خاندان اهمیت خواهد یافت. حکومت محلی دنبلی از دوره آق قویونلو تا دوره پادشاهی فتحعلی شاه قاجار، در آذربایجان دوام داشت. دنبلی ها پس از اسکان در آذربایجان، از خصلت های ایلی، یعنی زندگی بدوی و ابتدایی خارج شدند و به مدنیّت روی آوردند. تحول در ساختار فرهنگی دنبلی ها به قدری قابل توجه است که نام آن ها را در زمره فرهیخته ترین خاندان های ایران می بینیم. به جز این رشد فرهنگی، نقش این خاندان به لحاظ سیاسی، سیاست داخلی و خارجی، و اجتماعی و عمرانی نیز قابل توجه و بررسی می باشد. با توجه به تبار کرد و تفاوت مذهبی دنابله در ابتدا، امرای دنبلی هیچ گاه در پی تجزیه طلبی برنیامده و همواره همسو و هم جهت با سیاست های دولت مرکزی و تأمین منافع ملی کشور عمل نموده اند. همچنین به لحاظ سیاست خارجی، حضور آنان در ?ذربایجان به مسئله ای در روابط ایران و عثمانی و حتی کشورهای دوردست اروپایی بدل گشت. عمر حکومت خاندان دنبلی با ورود عباس میرزا به آذربایجان در سال 1214 هجری به پایان رسید، اما آنان بس از این تاریخ به خدمت قاجارها درآمده و به لحاظ سیاسی و فرهنگی، نقشی مهم در این دوره ایفا نمودند.
فرشته کرم زاده غلامعلی پاشازاده
اروپائیان یا به طور کلی غربیانی که در دوره ی قاجار به ایران آمده اند مطالب فراوانی در مورد مسایل مربوط به ایران و ایرانی در گزارش هایشان نوشته اند. در این میان، تبریز به عنوان یکی از شهرهای مهم دوره ی قاجار، مطالب فراوانی از نوشته های اروپائیان را به خود اختصاص داده است. در دوره ی قاجار این شهر هم از لحاظ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، معماری و فرهنگی بسیار مورد توجه بود. از لحاظ سیاسی و تاریخی دومین پایتخت کشور بوده است و سرزمین ولیعهد نشین در این دوره به شمار می آمد. از لحاظ اجتماعی و فرهنگی تبریز نسبت به شهرهای دیگر بیشتر جلب توجه می نمود. از لحاظ اقتصادی بازار تبریز در این دوره بیش از گذشته مطرح شد و بسیاری از مواصلات اقتصادی بین سرزمین ایران و بسیاری از سرزمین های خارج از این راه رایج بود. بنابراین چگونگیِ بازتاب مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تبریز در سفرنامه های اروپائیان عصر قاجار مساله ای است که در تحقیق حاضر مورد توجه قرار می گیرد. در پژوهش حاضر با شیوه توصیفی و تحلیلی گزارش های سفرنامه نویسان اروپایی در مورد تبریز مورد توجه قرار می گیرند و اطلاعات موجود در آنها برای ارایه ی یک تصویر کلی، آن هم صرفا بر اساس باورها و تصورات اروپائیان این دوره، از اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تبریز عصر قاجاری به کار گرفته می شوند. کلمات کلیدی: سفرنامه، اروپاییان، تبریز، قاجاریه، اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی.
سیمین ستایش عباس قدیمی قیداری
سرزمین کهن و پهناور قفقاز واقع در شمال و شمال غرب ایران، در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود به لحاظ فرهنگی، دینی، قومی و زبانی همچنین ثروت طبیعی و قابلیت ارتباطی از حیاتی متنوع و غنی برخوردار بوده است. در سایه نگاه استراتژیک، این مکان در گذر زمان همواره محل کشمکش ها و جنگ های متعدد بین ایران و سایر ممالک قدرتمند در ادوار مختلف معرفی شده است. قفقاز برپایه ی آثار تاریخی و جغرافیایی تا قرن نوزدهم همواره بخشی از ایران و تحت نفوذ تمدن ایرانی بوده است. در قرن نوزدهم به هنگامی که قاجارها نخستین سال های سلطنت خویش را تجربه می کردند، رقابت های استعماری روسیه و سایر دول نظیر بریتانیا سبب شد تا ایران در نبردی نابرابر از سرزمین های خود صرف نظر کند. روسیه در پی دست یابی به اهداف سیاسی و اقتصادی و همچنین توسعه تجارت و رقابت با غرب، نبرد طولانی با ایران به راه انداخت و سرانجام بر طبق عهدنامه های گلستان و ترکمانچای سرزمین قفقاز از ایران جدا و به روسیه واگذار گردید.بی شک روابط تاریخی و فرهنگی ایران و منطقه قفقاز در طول هزاران سال به خصوص مشترکاتی که از لحاظ نژادی و زبانی و گرایش های مذهبی داشتند، این جدایی را به راحتی ممکن نمی ساخت. از این رو جنگ های روسیه تزاری علیه ایران در دوره فتحعلی شاه قاجار بیش از حوادث دیگر جامعه، مردمان دو سوی ارس را به چالش کشاند. نارضایتی های سیاسی، روانی و اجتماعی ساکنان این سامان که ناشی از استقرار حاکمیت رژیم تزاری روسیه و جدایی ازخاک ایران می شد، پیامدهای گسترده اجتماعی که به معنای فراگیر، آن را می توان شامل عرصه هایی چون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دانست، را در قفقاز و ایران به وجود آورد.
آرزو علیمردانی غلامعلی پاشازاده
صادق صادق مستشارالدوله از دولتمردان و سیاستمداران دوران قاجار و پهلوی است. او در سال 1284ق/ 1868م در شهر تبریز به دنیا آمد و پس از آموزش مقدماتی در زادگاه خود و تحصیل حقوق در شهر استانبول با همکاری مشیرالدوله که صدراعظم وقت بود و سفارت ایران در استانبول را داشت وارد عرصه ی سیاسی شد. ابتدا بواسطه ی خط و ربط و بیان گویا، دفتر داری سفارت را برعهده گرفت و پس از آن به سمت سرهنگی نائل گشت. پس از بازگشت از استانبول در آذربایجان با اعیان و اشراف تبریز طرح دوستی و مودت ریخت و از آن جائی که سال ها در استانبول تحصیل کرده و در مجاورت افکارآزادیخواهی استانبول بود به اقتضای جوانی مقالاتی علیه استبداد در کشور خود نوشت ولی به گفته ی خود، آن ها را در روزنامه ها انتشار نداد. وی همچنین از افکار و عقاید آزادیخواهان در تبریز حمایت و جانبداری کرد و از همین لحاظ مرجعیت یافته و مورد توجه مردم قرار گرفت. در مجلس اول از نمایندگان موثر درتدوین متمم قانون اساسی بود. او به همراه نمایندگان تبریز، متمم قانون اساسی را در فاصله کمتر از یک سال بعد از تصویب قانون اساسی در 107ماده به منظور تجدید نظر به حضور شاه رساندند و محمدعلی شاه را مجبور به نوشتن فرمانی در تأیید حکومت مشروطه و قانون اساسی نمودند و با امضای محمدعلی شاه، ایران در زمره ی دولت های مشروطه درآمد. شایستگی های وی در مجلس اول باعث گردید به نمایندگی مجلس دوم و در نهایت به ریاست مجلس برسد. او مدت ها از دوران ناصرالدین شاه قاجار تا سال1332ش/1953م که دار فانی را وداع گفت در مصدر سمت هایی مانند سفارت، نمایندگی مجلس، وزارت و سناتوری مجلس سنا قرار گرفت و در عرصه ی سیاسی کشور موثر واقع شد. او همچنین از مخالفان قرارداد مشهور 1919م بود و به خاطر مخالفت خود با وثوق الدوله به کاشان تبعید شد. نقش او در مشروطیت ایران در حوز ه ی اندیشه و عمل مساله ای است که در تحقیق حاضر به شیوه ی توصیفی و تحلیلی و با استفاده از آثار او و منابع تاریخی مورد بررسی قرار می گیرد.
helia najafzadeh محمد سلماسی زاده
گسترش علوم جدید یکی از پیش زمینه های توسعه و ترقی هست و رشد و گسترش علوم عقلانی و دانش تجربی به عنوان ارکان توسعه و ترقی شمرده می شود. از آنجا که لازمه توسعه کشور، به کارگیری علم در معنای واقعی خودش می باشد که شامل علوم عقلی و تجربی است، اما بیشینه علوم این عصر با توجه به سفرنامه های خارجی در حوزه? ادبیات و علوم نقلی بوده است. تبیین وضعیت علوم در ایران عصر ناصرالدین شاه قاجار بر اساس سفرنامه های خارجی هدف اصلی این پژوهش و روش به کار گرفته شده در آن توصیفی-تحلیلی هست. این که کدام یک از انواع علوم در این دوران رایج بوده است، مورد تاکید پژوهشگرمی باشد. سفرنامه های خارجی این عصر یکی از مهم ترین منابعی است که به تفضیل درباره وضعیت علوم عصر ناصری آن عصر سخن گفته و اطلاعات باارزشی از ابعاد گوناگون علوم رایج در آن عصر را ارائه می دهند. بر اساس مطالعات انجام شده در این سفرنامه ها، رواج علوم نقلی و به ویژه ادبیات و کم رونقی علوم عقلی و بی خبری از مبانی دانش و فناوری جدید از علل رکود علمی و عقب ماندگی کشور هست، البته پرداختن به علوم نقلی و ادبیات باعث عقب ماندگی کشور نمی شود اما استفاده بیش از حد رشته ادبیات در موضوع شعر و شاعری آن ها را از پرداختن به مسائل جدی تر کشور بازمی داشت. از این رو پرداختن به این موضوع امری ضروری به شمار می رود.
عباس قدیمی قیداری یحیی کلانتری
چکیده ندارد.
احد مهربان نژاد کلاگری عباس قدیمی قیداری
چکیده ندارد.