نام پژوهشگر: حفیظ الله شریعتی

بررسی و توصیف گویش هزارگی افغانستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  حفیظ الله شریعتی   اورنگ ایزدی

گویش هزارگی در تمام مناطق هزارستان گویشورانی دارد که دارای بن مایه های فارسی دری است. برای مرزبندی این گویش، هزارستان را از لحاظ جغرافیایی به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می کنیم مانند: لهجه دی زنگی[day zangi] و دی کندی[ day kondi] و در جنوب غزنی چی که هر قسمت ویژگی خاص خود را داراست و تفاوت ها در آن اندک اند. در این گویش واژه های فارسی باستان، اوستایی و پهلوی دیده می شود که بازمانده صرف زبان پهلوی هنوز هم به فراوانی در آن یافت می شود. که چنین اند: اشکم، تشه، اشتر، اسپنج، کابول، نرگیس، خستگ، بیران، کوتر، چرگ، هچ، کی، چی و... این موضوع اشاره به تکامل زبان از فارسی قدیم به فارسی نو در این گویش و حکایت از قدمت و دیرینگی هزارستان و گویش هزارگی دارد. گویش هزارگی از گویش های کهن خراسان بزرگ است که بنابراندک نشانه باز مانده از پیشینیان، زمانی یکی ازحوزه های پربار زبانی دامنه های شمالی کوه بابا و هندوکش و بخش گسترده ای از مرکز افغانستان- هزارستان بوده است که هنوز شمار فراوانی از تیره ها و گروه های هزاره ای بدان سخن می رانند. بنابر این، غنامندی و شناخت گویش هزارگی غنامندی زبان فارسی است، زبان فارسی که در تهران، کابل و مراکز رسمی دو مملکت رایج است متأسفانه برای بسیاری از اصطلاحات و پدیده های طبیعی و گیاهان و حیوانات کلمه خاص ندارد در حالی که در گویش هزارگی بسیاری اصطلاحات هست که اگر ضبط شود هم به غنای زبان فارسی می افزاید و هم احتیاج نیست که معادل آن اصطلاحات از زبان های خارجی اخذ شود.