نام پژوهشگر: سیمین مشکواتی
سیمین مشکواتی محمدقلی میناوند
تاکنون غربی ها بیشترین استفاده را از ابزار رسانه برده اند و انحصار خبری را در دنیا به وجود آورده اند به گونه ای که کمتر خبر وگزارشی در دنیا بوده است که از کانال ویرایش، پرورش و جهت دهی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی واقتصادی غربی ها نگذشته باشند. در مقابل انحصار رسانه ای غرب، ظهور شبکه های خبری جدید مانند شبکه خبری بین المللی پرس تیوی که سعی دارد وجود خود را به عنوان جریان اثرگذار رسانه ای تثبیت نماید در خور توجه است. در این پژوهش سعی بر این است تا با تعمیم نظریه هژمونی گرامشی به عرصه بین المللی در حوزه رسانه ، تقابل هژمونی رسانه های غربی و عمل کانترهژمونیک رسانه خبری پرس تیوی به صورت مطالعه موردی بررسی شود .دراین راستا به منظور دستیابی به شرایط ظهورگفتمان کانترهژمونیک در عرصه خبر به صورت مطالعه موردی ابتدا به بررسی دلایل تاریخی ظهور شبکه خبری پرس تیوی با طرح پرسش ? چرا سخن می گویند؟? پرداخته و سپس با پرسش ?چه کسانی سخن می گویند؟? مفهوم روشنفکر را که از مضامین اصلی نظریه هژمونی گرامشی است در این شبکه خبری بررسی می کنیم. جهان بینی و ایدئولوژی این شبکه خبری و نیز ویژگیهای زبانی و تصویری ویژه این شبکه خبری با دو سوال ? از چه سخن می گویند؟ ? و ?چگونه سخن می گویند؟? مورد کنکاش قرار می گیرد .از آنجا که ?چرایی? و ? چگونگی? پرسش های اصلی این تحقیق اند روش مورد استفاده در این مطالعه از نوع کیفی است. نتایج حاصل از این تحقیق که با استفاده از چارچوب مفهومی نظریه هژمونی گرامشی ، بازنمایی استوارت هال و نظریه گفتمان لکلا و موفه به دست آمده اند نشان می دهد: آنچه در رسانه های خبری غربی از ? اسلام و شرق? به مثابه ? دیگری فرودست ? بازنمایی شده در شبکه خبری پرس تیوی با استفاده از تکنیک ?بازنمایی معکوس? به اشکال مختلف طرد می شود . شرایط تاریخی که زمینه ساز ظهور این شبکه شده اند، اهدافی که این شبکه خبری دنبال می کند ،بهره گیری از روشنفکران ارگانیک در بدنه این شبکه و نیز ادبیات خبری و تصویری آن ، همگی دلیل بر کانترهژمونیک بودن شبکه خبری پرس تیوی هستند .
سیمین مشکواتی سید مصطفی مختاباد
پژوهش حاضر سعی دارد تا با بررسی جلوه هایی از هویت ایرانی به مطالعه فرهنگی درام سه دهه اخیر ایران (1360-1390) بپردازد. مسئله اصلی این تحقیق شناخت دگرگونی های هویت در متون نمایشی به عنوان نماد مکتوبی از کنش های اجتماعی هر دهه است. در برابر ارزش های بنیادین دهه 60، دردهه 70 مفاهیمی از دنیای مدرن که تاکنون حذف شده بود یعنی در واقع «مفاهیم به حاشیه رانده شده تجدد گرایی»، باز مورد توجه قرار می گیرد. گفتمان ادبی در نمایشنامه های دهه 70 رویکردی نخبه گرایانه یافته و نظام معانی و پیام های خود را معطوف به طبقه یا طبقات خاص اجتماعی (طبقه جدید متوسط شهری با سبک زندگی مدرن گرایانه) نموده است.در دهه 80 اما هویت برنامه دار محقق نشده و آثار نمایشی گویای نوعی هویت گریزی و از خود بیگانگی اشخاص نمایش است و شکاف بین انسان و جهان اجتماعی بیرون از او را نشان می دهد.