نام پژوهشگر: هادی کرامتی
فردوس کمری هادی کرامتی
چکیده پیشرفت تحصیلی یکی از اهداف فرآیند یاددهی – یادگیری است. عوامل متعددی در پیشرفت تحصیلی نقش دارند. جرأت ورزی مهارت اجتماعی مهمی است که در مدرسه و پیشرفت تحصیلی ظهور منحصر به فردی دارد. به دلیل اینکه جرأت ورزی با عزت نفس و خودپنداره، اضطراب اجتماعی و خودکارآمدی دانش آموزان مرتبط است. پژوهش حاضر با تعیین نحو? اثر بخشی آموزش جرأت ورزی بر خودکارآمدی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پای? سوم راهنمایی انجام شده است. جامع? آماری این پژوهش، دانش آموزان دختر پای? سوم راهنمایی منطقه 16 تهران بود. نمون? پژوهش 30 نفر از دانش-آموزان بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به تصادف در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار پژوهش، پرسشنام? جرأت ورزی( گمبریل و ریچی، 1975) و خودکارآمدی تحصیلی( زیمرمن، کیتسانتاس، کامپیلو، 2005) بود. برای تحلیل داده ها از آزمونt مستقل با نمرات اختلافی استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون t مستقل نشان داد که پس از آموزش، در متغیر جرأت ورزی بین دو گروه آزمایش و گواه، تفاوت معناداری وجود داشت، اما در متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. علی رغم این که آموزش مهارت جرأت ورزی باعث افزایش مهارت جرأت ورزی دانش آموزان گروه آزمایش شد، اما نتوانست بر پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش موثر باشد. کلید واژه ها: جرأت ورزی، خودکارآمدی تحصیلی، پیشرفت تحصیلی
جلال خضری آذر هادی کرامتی
هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی روش یادگیری مشارکتی بر نگرش، خودکارآمدی و اضطراب ریاضی بود. جامعه آماری این پژوهش، تمامی دانش آموزان پسر سال اول متوسطه در شهرستان مهاباد در سال تحصیلی 92 – 93 بودند. به منظور انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. تعداد حجم نمونه 50 نفر بود که به صورت تصادفی در دو گروه 25 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. طرح این پژوهش پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار اندازه گیری در این پژوهش عبارت بود از پرسشنامه نگرش سنج ریاضی رشیدی، پرسشنامه خودکارآمدی ریاضی قنبرزاده و پرسشنامه اضطراب سنج ریاضی شکرانی. روایی هر سه آزمون به روش روایی محتوایی توسط متخصصان درس مورد نظر سنجیده شده و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ برای آزمون نگرش ریاضی برابر 0/82، آزمون خودکارآمدی ریاضی برابر 94/0 و برای آزمون اضطراب ریاضی برابر 89/0 به دست آمد. یافته های توصیفی و تحلیلی دادها همچون، میانگین، انحراف معیار و تحلیل کوواریانس تک متغیری برای داده ها بررسی شد. یافته های این پژوهش نشان داد که: دانش آموزانی که از طریق روش یادگیری مشارکتی آموزش دیدند نسبت گروه دانش آموزانی که از طریق روش سنتی آموزش دیدند نگرش مثبت، خودکارآمدی بالاتر و اضطراب کمتری در درس ریاضی داشتند و در کل بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنادار بود.
خدیجه نوده ئی غلامرضا صرامی
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کنندۀ سن، هوش و جنسیت در ارتباط کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن دانش آموزانی دبستانی انجام شد. روش: نمونه، متشکل از 250 دانش آموز (124 پسر و 126 دختر) دورۀ ابتدایی بوده که به روش نمونه گیری خوشه ¬ای چند مرحله ¬ای از میان دانش -آموزان شهر کرج انتخاب شدند. خواندن از طریق آزمون خواندن کرمی نوری و مرادی، هوش از طریق آزمون هوش ماتریسهای پیشرونده ریون، حافظۀ کاری از طریق آزمون فراخنای حافظه، توجه از طریق آزمون عملکرد مداوم و برنامه ریزی و بازداری از طریق پرسشنامۀ رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرائی (بریف) اندازه گیری شدند. از روشهای آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته: نتایج همبستگی نشان داد که بین کارکردهای اجرایی (حافظۀکاری، بازداری، برنامه ریزی ذهنی و توجه) و خواندن رابطۀ مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش و جنسیت در ارتباط کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن نقش تعدیل کننده ندارند. اما سن در ارتباط کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن نقش تعدیل کننده داشت. بحث: نتایج این پژوهش همسو با نظریۀ میاک بود که معتقد است کارکردهای اجرایی مجزا اما مرتبط با یکدیگرند و تفاوت های فردی دانش آموزان در این کارکردها باید در نظر گرفته شوند زیرا بر عملکرد تحصیلی آنها بسیار اثر گذارند.
معصومه احمدی امین هادی کرامتی
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش تعدیل کنندگی و واسطه ای هوش هیجانی و نوع مدارس درارتباط با خلاقیت و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان مقطع دبیرستان بود. شرکت کنندگان در این تحقیق 350 نفر دانش آموز دختر مقطع دبیرستان بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین دانش آموزان مدارس دولتی وغیر انتفاعی شهر تبریز انتخاب شدند(270 نفر دولتی و 80 نفر غیر انتفاعی) و مقیاس خود گزارش دهی هوش هیجانی شاته (شاته و همکاران، 1998) و پرسشنامه ی خلاقیت عابدی( 1363) را تکمیل کردند.برای تجزیه و تحلیل سوالات از روش توصیفی- همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد و آزمون t مسقل جهت تفاوت میانگین 2 گروه به کاربرده شد.یافته ها نشان داد، نوع مدرسه در ارتباط خلاقیت و پیشرفت تحصیلی وهوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی نقش تعدیل کنندگی ندارد(96/1 z? ). در ارتباط نقش واسطه ای هوش هیجانی کاهش ضرایب بتای به دست آمده برای 2 خرده مقیاس سیالی و انعطاف پذیری در سطح(05/0 ? p) و(01/0 ? p) نشان دادکه هوش هیجانی نقش واسطه ای دارد. نقش واسطه گری هوش هیجانی برای متغییر های ابتکار و بسط با پیشرفت تحصیلی معنادار نبوده است. همچنین نقش تعدیل کنندگی هوش هیجانی درسطح(05/0 ? p) مورد تایید قرار گرفت. از میان زیر مقیاس های خلاقیت وهوش هیجانی به ترتیب انعطاف پذیری و ارزیابی و بیان هیجان، قوی ترین پیش بین پیشرفت تحصیلی بودند(22/0=?). همچنین نتایج آزمون t مستقل نشان داد بین 2 گروه با 95 درصد اطمینان تفاوت معناداری وجود ندارد. کلید واژه: خلاقیت، هوش هیجانی، پیشرفت تحصیلی، نوع مدارس.
محمود کوشکی هادی کرامتی
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش خودکارآمدی بر استرس تحصیلی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر متوسطه اول انجام شده است. پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی است. در این پژوهش به صورت تصادفی، 15 نفر از دانش آموزانی که خودکارآمدی پایین، استرس تحصیلی بالا و مهارت های اجتماعی پایینی داشتند به عنوان گروه آزمایش و 15 نفر نیز به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند و آموزش خودکارآمدی در 10 جلسه به عمل آمد. یافته ها نشان داد که آموزش خودکارآمدی بر استرس تحصیلی و مهارت های اجتماعی گروه آزمایش تأثیر معنی داری داشته است درصورتی که این تأثیر در گروه کنترل مشاهده نشده است. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش خودکارآمدی در کاهش استرس تحصیلی و همچنین افزایش مهارت های اجتماعی دانش آموزان، موثر است.
بهاره درکه هادی کرامتی
اموزش مهارتهای های زندگی یکی ازاهداف پیشگیری اولیه است که دراین تحقیق باتوجه به آسیب پذیری جامعه کارگری این گروه هدف جامعه قرارگرفته است.
زهرا یگانه هادی کرامتی
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه میان رضایت زناشویی با پایبندی مذهبی زوجین انجام شده است. این پژوهش از نوع پژوهش های همبستگی می باشد و به روش کاربردی انجام شده است. بدین منظور 74 زوج از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلام واحد علوم تحقیقات کرمانشاهبه شیوه تصادفی خوشه ای نمونه گیری شدند. داده های گرد آوری شده توسط پرسش نامه های رضایت زناشویی اسلامی و پایبندی مذهبی که از اعتبار لازم برخوردارند با استفاده از همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و شاخص های آماری دیگر تجزیه وتحلیل شدند..
مهدی حیدری هادی کرامتی
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه استدلال اخلاقی، مهارت های اجتماعی و هویت دانش آموزان تیز هوش و عادی انجام گرفت. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گرد آوری داده ها از نوع پس رویدادی است. کلیه ی دانش آموزان دوره متوسطه ی شهر زنجان در سال تحصیلی 94-1393، جامعه مورد نظر را تشکیل دادند. نمونه مورد نظر شامل 180 دانش آموز (90 دانش آموز تیز هوش و 90 دانش آموز عادی) بودند که به روش نمونه گیری خوشه چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون قضاوت اخلاقی لیند؛ پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون و همکاران، و پرسشنامه هویت برزونسکی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون t گروههای مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره(مانووا) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین میانگین استدلال اخلاقی دانش آ موزان تیز هوش و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. بین میانگین مهارت های اجتماعی و ابعاد آن شامل مهارتهای اجتماعی مناسب، رفتارهای غیر اجتماعی، پرخاشگری و رفتار های تکانشی، برتری طلبی، اطمینان زیاد به خود داشتن و رابطه با همسالان دانش آموزان تیز هوش و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد. بین دانش آموزان تیز هوش و عادی فقط در بُعد هویت سر درگم تفاوت معناداری وجود دارد و در نمره ی کلی هویت و ابعاد اطلاعاتی، هنجاری و تعهد تفاوت معناداری وجود ندارد.
زینب صالحی حسن رستگارپور
در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پرسشتامه محقق ساخته استفاده شده است. برای این منظور پرسشنامه بصورت حضوری وبرخط دردسترس نمونه آماری قرار گرفت. باتوجه به اینکه هدف پژوهش بررسی میزان شناخت و استفاده از الگوی طراحی آموزشی ایران در دانشگاه های ایران و مقایسه آن با دیگر الگوهای طراحی آموزشی از جمله اشور، گانیه، دیک و کری و ای دی دی آی ای از نظر کاربرد و شناخت و نه ماهیت بود. ابتدا الگوی مریل مورد بررسی قرار گرفت و چهار نظریه نمایش اجزاء ، شی دانش، اصول اولیه آموزش و راهبردهای تکلیف محور بیان شد و سپس بطور مختصر چهار الگوی اشور،گانیه،دیک و کری و ای دی دی آی ای مورد بررسی قرار گرفت.در بررسی پرسشنامه ها نتیجه ای حاصل شد مبنی بر عدم شناخت کافی از طراحی آموزشی و الگوهای آن بود که موجب شده این الگوهای آنطورکه باید بکار گرفته نشوند و به شکل کاربردی درنیایند.
هنگامه جشنی هادی کرامتی
این پژوهش به منظور « بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با منبع کنترل و عزت نفس دانشجویان دانشگاه علوم تحقیقات شهرستان کرمانشاه » انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیّه ی دانشجویان دانشگاه علوم تحقیقات شهرستان کرمانشاه در سال 1393 می باشد که تعداد آنها 6500 نفر است که به روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 150 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد و تعداد 100 پرسشنامه تحلیل گردید.ابزار گردآوری اطلاعات شامل سه پرسشنامه استاندارد عزت نفس کوپراسمیت و منبع کنترل راتر و شخصیت آیزنگ است. هرسه پرسشنامه استانداردبوده ودرتحقیقات بسیاری درداخل وخارج ازکشورمورداستفاده قرارگرفته اند وپایایی آنهادرتحقیقات گوناگونی موردتأیید قرارگرفته است وازپایایی بالایی برخوردارند.
هادی کرامتی محمدنقی فراهانی
پژوهش حاضر رابطه بین خودکارآمدی ادراک شده دانش آموزان و نگرش آنها نسبت به درس ریاضی با پیشرفت ریاضی را بررسی کرده است. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان سال سوم راهنمایی شهر تهران در سال 80-79 می باشند که از این تعداد 390 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد. یکی از اهداف اصلی تحقیق بررسی رابطه خودکارآمدی، نگرش نسبت به ریاضی و پیشرفت در ریاضی بود. از اهداف دیگر این تحقیق بررسی تفاوتها بین دخترها و پسرها در متغیرهای خودکارآمدی، نگرش نسبت به ریاضی و پیشرفت ریاضی بود. اطلاعات لازم از طریق اجرای پرسشنامه های خودکارآمدی و نگرش نسبت به ریاضی بدست آمد. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با روشهای آماری: همبستگی، t بردار دو گروه مستقل و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از این بود که بین خودکارآمدی، نگرش نسبت به ریاضی و پیشرفت در ریاضی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین دختر ها و پسرها در زمینه خودکارآمدی و پیشرفت در ریاضی تفاوت وجود دارد، ولی تفاوت معنادار نیست. نتایج این تحقیق نشان می دهد که ادراک خودکارآمدی و نگرش نسبت به ریاضی نقش مهمی در عملکرد ریاضی دارند.