نام پژوهشگر: الهه حسینیان

بررسی و تحلیل هیدروگراف های سیلاب و روندیابی سیل با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی (مطالعه موردی : رودخانه مارون )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1390
  الهه حسینیان   محمود کاشفی پور

در دهه های اخیر مطالعه و بررسی روندیابی سیل در رودخانه ها به منظور کاربرد در مسائل مهندسی رودخانه اهمیت زیادی داشته است. در کشور ما نیز با وجود طرح های مختلف و اهمیت آن ها در زمینه ساماندهی رودخانه ها و کنترل سیلاب، تاسیس مخازن آبی و غیره، ضرورت مطالعه در این زمینه احساس می شود. همچنین احداث سازه های کنترل کننده نظیر سد، علاوه بر اینکه توزیع نابرابر زمانی و مکانی آب را تغییر می دهد، نقش موثری در کاهش یا حذف خسارات ناشی از سیلاب را نیز بازی می کند. اما این که سد تا چه اندازه توانسته از عهده ی این نقش برآید مسئله ی قابل تأملی می باشد و باید تاثیر سدهای مخزنی روی کاهش دبی سیلاب ها تعیین گردد. در این تحقیق با استفاده از تحلیل هیدروگراف های سیلاب، رژیم هیدرولوژیکی جریان ورودی به مخزن سد مارون و وقایع سیل بررسی و حجم کنترل سیلاب مخزن با وقایع سیلاب ورودی به طور نسبی ارزیابی شد. نتایج حاصل نشان داد که به لحاظ کمی به راحتی می توان میزان حدود 140 میلیون متر مکعب از حجم کنترل سیلاب را به منظور سایر نیازها تخصیص داد که اعتماد به این حجم در حد 90 درصد مواقع مشاهداتی می باشد. سپس با استفاده از اطلاعات بارش و هیدروگراف های سیل منطقه مورد مطالعه به روندیابی سیل در دوره قبل از احداث سد با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی پرداخته شد و با به کارگیری این مدل تأثیر احداث سد مخزنی مارون بر میزان کاهش دبی حداکثر سیل بر پایین دست رودخانه مشخص گردید. شبکه های عصبی مصنوعی نشان دادند که می توانند هیدروگراف سیل را در مرحله آموزش و همچنین در مرحله آزمون با (ضریب همبستگی 93% و 7/2rmse=) به خوبی پیش بینی کنند. از مقایسه هیدروگراف پیش بینی شده توسط مدل و هیدروگراف مشاهده شده در ایستگاه بهبهان برای شدیدترین سیل به وقوع پیوسته در دوره بعد از احداث مشخص شد که سد به خوبی توانسته تمامی حجم سیلاب معادل 74/121 میلیون متر مکعب را ذخیره کند. همچنین دبی اوج هیدروگراف در پایین دست سد از مقدار 1975 متر مکعب بر ثانیه به حدود 500 متر مکعب بر ثانیه کاهش یافته است.

اثر کاشت گیاه دارتالاب بر برخی از خصوصیات فیزیکی، مینرالوژی و میکرومورفولوژی خاک در شرق استان گیلان( آستانه اشرفیه)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده کشاورزی 1391
  الهه حسینیان   حسن رمضان پور

در شرایط فعلی گونه های سریع الرشد به دلیل نیاز صنایع تبدیلی بیش تر مورد توجه قرار دارند. گونه های دارتالاب، توسکای قشلاقی و سفیدپلت جزو درختان سریع الرشد هستند. در این پژوهش، ویژگی های خاک در 2 عمق (15-0 و 30-15 سانتی متر) گونه ها تعیین شد و اثر گونه دارتالاب به عنوان یک گونه غیربومی و توسکای قشلاقی و سفیدپلت به عنوان گونه های شاهد بر ویژگی های فیزیکی، مینرالوژی و میکرومورفولوژی خاک، بررسی گردید. خاک تحت پوشش دارتالاب با رنگ تیره تری نسبت به دو گونه شاهد مشاهده شد. رده بندی سه پوشش در حد زیرگروه متفاوت بود. در عمق اول دارتالاب، کانی رسی پالیگورسکایت و عمق دوم سفیدپلت مشاهده شد در حالی که در دو عمق مربوط به پوشش های جنگلی توسکای قشلاقی و سفیدپلت، سوسک خاکی دیده شد. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده های آزمایش در قالب فاکتوریل 2×3 بر پایه طرح کاملاً تصادفی نشان داد که تفاوت معنی داری بین این سه گونه از نظر درصد سیلت، شن، شن خیلی ریز، شن ریز، شن درشت، رس ریز به رس کل، شن به سیلت، gmd و d وجود داشت. مقایسه میانگین بین گونه ها نیز به لحاظ تأثیری که بر خصوصیات خاک داشته باعث تنزل شاخص های مورد بررسی خاک شده است. دارتالاب تفاوت معنی داری با دو گونه دیگر از نظر هر یک از خصوصیات درصد رس، رس ریز، رس متوسط و درشت، سیلت ریز، سیلت متوسط، شن متوسط، mwd، جرم مخصوص ظاهری، تخلخل، درصد رطوبت و درجه اشباع داشت و مقادیر آن بیشتر بود. در دو عمق نیز تفاوت بین دارتالاب با دو گونه دیگر از نظر هر یک از خصوصیات درصد رس، رس ریز، رس متوسط و درشت، سیلت متوسط، شن متوسط، شن خیلی درشت، mwd، جرم مخصوص ظاهری، جرم مخصوص حقیقی، نسبت پوکی، درصد رطوبت و درجه اشباع معنی دار بود. اثر متقابل گونه×عمق از نظر درصد شن، سیلت، شن ریز، شن خیلی ریز، رس ریز به کل رس، شن درشت، شن به سیلت، gmd و d معنی-دار بود و گونه سفیدپلت در عمق دوم در مقدار خصوصیات درصد شن، شن ریز، شن خیلی ریز ، رس ریز به رس کل و شن به سیلت بیشتر بود.