نام پژوهشگر: سارا صاحب الزمانی
سارا صاحب الزمانی ایرج داداشی
نظامهای مدیریت کیفیت از ابتدای پیدایش، به طور مستمر توسعه و بهبود یافتند و اگر در آغاز تنها با اهداف مادی و برمبنای شاخصهای کمی تدوین میشدند؛ امروزه ثابت شده که بدون اتکاء به ارزشهای اخلاقی و بسترسازی فرهنگی، از حداکثر کارایی برخوردار نخواهند بود. تحلیل اصول و روشهای مختلفی که امروزه در قالب پیشرفته ترین نظامهای مدیریت کیفیت در سراسر جهان شناخته شده و مورد استفاده اند، درکنار ارزشها و تعالیم معنوی هنروران و صنعتگران ایرانی تا قبل از انقلاب صنعتی، هماهنگی غیرقابل انکاری را میان این دو حوزه تفکری آشکار میسازد. به طور خلاصه از این تحلیلها چنین بر میآید که: 1-از اصلیترین عوامل اوج و شکوفایی دوره های مشخصی از تاریخ هنر و صنعت ایران (بعنوان مثال صنایع-دستی عصر صفوی) پایبندی به اصولی بوده است که امروزه تحت عنوان مدیریت کیفیت شناخته میشوند. 2-این اصول و مفاهیم به دو دلیل در ساز و کار اصناف و عملکرد پیشه وران و هنرمندان سنتی جاری میگشت: نخست، جایگاه قدسی صناعت نزد حکمت و فلسفه اسلامی، ارتباط اصناف با آیینهای فتوت و تغذیه معنوی تمامی سطوح سلسله مراتبی اصناف و پیشه وران از سرچشمه های حکمی و عرفانی اسلامی- ایرانی و دوّم، نقش حاکمیت، سازوکار داخلی و خارجی اصناف و وجود ضمانتهای قوی اجرایی جهت حفظ کیفیت تولیدات در عمل. 3- نقش و تاثیر عامل دوم (یعنی انگیزه های ناشی از رویه ها، قوانین حاکم و سایر انگیزه های غیراعتقادی) در عمل کمتر از عامل اول نبوده، چه بسا در دوره کنونی کشورهای توسعه یافته غربی با تکیه بر همین جنبه، به بالاترین رتبه های جهانی از حیث کیفیت در تولید کالا و خدمات دست یافته اند. 4-همانگونه که گفته شد، ارتباط بین دو حوزه مذکور، یعنی مفاهیم نوین مدیریت کیفیت، با تعالیم معنوی و ارزشهای بنیادین حاکم بر صناعت در حکمت و فلسفه اسلامی، ارتباطی دوسویه است. لذا در شرایط امروز کسب و کار، بااینکه دسترسی به سرچشمه های عرفانی، مبانی حکمی، تعالیم معنوی و رازآموزی به شکل قبل وجود نداشته و یا اهمیت و جایگاه خود را در جامعه از دست داده اند؛ ولی بازخوانی مفاهیم سنتی و بهره برداری عملی از آموزه های اصیل صناعت ایرانی و اسلامی و ترکیب آنها با روشهای نوین مدیریت کیفیت، امری قابل اجرا و ضروری است و اهتمام به پیاده سازی اصول کیفیت در کاملترین شکل آن نه تنها منجر به بهبود وضعیت کنونی صنایع دستی و به طورکلی صنایع کوچک و به تبع آن تسریع توسعه اقتصادی کشور خواهدشد؛ در سطحی عالیتر، منجر به احیای مبانی اخلاقی و ارزشهای سنتی کمرنگ گشته در حوزه هنر و صنعت، بازسازی ارتباط صحیح این دو حوزه و به طورکلی منجر به تعالی کسب و کار خواهدگردید.