نام پژوهشگر: نیلوفر بابانژاد افغان
نیلوفر بابانژاد افغان عبدالمجید ایزدپناه
خاک به عنوان اصلی ترین بستر تولید محصولات غذایی مطرح است. این بستر مهم به علل مختلف و به اشکال گوناگون و در مقادیر متفاوت در سراسر جهان رو به فرسایش و نابودی است. متأسفانه در کشور ما و به خصوص در استان گلستان به علت شرایط اقلیمی، پستی و بلندی، خاک و نوع کاربری اراضی زوال این جزء مهم اکوسیستم بیشتر می باشد. در این راستا یکی از مهمترین اقداماتی که باید صورت پذیرد، مطالعه کمی و کیفی این پدیده مخرب است. روشهای گوناگونی جهت ارزیابی پدیده فرسایش وجود دارد که اغلب بدلیل پیچیدگی طبیعی و ذاتی خاک دچار نواقص و کاستی هائی می باشند. یکی از روشهایی که در سراسر جهان مورد استفاده قرار می گیرد استفاده از رادیونوکلئیدها است. این مطالعه تلاش بر آن داشت تا میزان قابلیت روشهای سزیم-137 و سرب-210 را در اندازه گیری میزان فرسایش و رسوب اراضی زراعی و جنگلی مورد بررسی قرار دهد. مهمترین مشکلی که در استفاده از تکنیک و روش رادیونوکلئیدها با آن مواجه هستیم، یافتن نقاطی دست نخورده است که پراکنش رادیونوکلئیدها در آنها از سطح به عمق دارای روند نمایی کاهشی باشد. یافتن این نقاط در استان گلستان به راحتی امکانپذیر نیست. این مطالعه نشان می دهد در صورتی که نقطه مرجع از لحاظ توزیع سزیم-137 و میزان پوشش و نوع کاربری در حالت دست نخورده باشد، اما خصوصیات خاکی فیزیکی شیمیایی و پدوژنتیک نیز بر روی مقدار جذب رادیونوکلئیدها موثر بوده و لذا ارزیابی میزان فرسایش را درگیر ابهاماتی می نماید. در این مطالعه سه سازند زمین شناسی،لس، لس آبرفتی و آهک های ژوراسیک با پوشش جنگلی یکسان و یک مرجع در اراضی مرتعی و توسط آنها بررسی و میزان فرسایش در اراضی زراعی مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد میزان فرسایش در اراضی زراعی حوضه از7/8 تا تن 9/27 بر هکتار در سال با مرجع لس و8/0 تا 4/13تن بر هکتار در سال با مرجع آهک ژوراسیک 6/28تن بر هکتار در سال تا6/50 تن بر هکتار در سال می باشد. میزان رسوبگذاری 68 تن بر هکتار در سال با مرجع لس،42 تا 171 تن بر هکتار در سال با مرجع ژوراسیک در حوضه ارزیابی گردید. مهمترین عوامل موثر بر جذب سزیم-137 و تفاوت در خاکهای مختلف برآورد گردید. بر اساس نتایج می توان نتیجه گیری نمود که نوع سازند زمین شناسی با استفاده از تأثیری که بر خاکسازی دارد باعث تفاوت در برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک گردیده که این تفاوتها باعث تغییر در میزان انتقال رادیونوکلئیدها در خاک گردیده است. با توجه به نتایج میتوان دریافت تنوع سازند، خاک، پوشش گیاهی، توپوگرافی در استان، استفاده از این روش را حتی در صورت وجود رادیونوکلئیدها در داخل افقهای سطحی دچار محدودیتهایی می سازد که باید حتماٌ در مطالعات بعدی مورد توجه قرار گیرد.