نام پژوهشگر: یعقوب فروتن
آرش ضیاء پور قربانعلی ابراهیمی
جذابیت جسمانی از جمله موضوعاتی است که در دوران مدرن استاندارد های جدیدی پیدا کرده و از عوامل شکل دهنده روابط افراد محسوب می شود، به طوری که مدیریت بدن در دوران مدرن اهمیت بیشتری پیدا کرده است و رفتار های گوناگون بهداشتی نظیر بدن سازی، رژیم های غذایی، تجهیزات ورزشی و آرایشی مختلف برای مراقبت از بدن پدیدار شده است. بر مبنای دیدگاه سرمایه فرهنگی که به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی جامعه شناسی، از اهمیت خاصی برخوردار است. یکایک انسان ها دارای «پیشینه فرهنگی» هستند که از طریق فرایند اجتماعی شدن، انباشت شده است و شامل عوامل و زمینه های فرهنگی است که به ما مزیتی عطا می کند. بدینسان سرمایه فرهنگی به تمرکز و انباشت انواع مختلف کالاهای ملموس فرهنگی و نیز قدرت و توانایی در اختیار گرفتن این کالاها و همچنین استعداد و ظرفیت فرد در شناخت و کابرد این وسایل گفته می شود. از نظر بوردیو، سرمایه فرهنگی به سه مقوله سرمایه فرهنگی درونی شده، سرمایه فرهنگی عینی و سرمایه فرهنگی نهادینه شده، قابل تفکیک است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، مطالعه ابعاد نظری سرمایه فرهنگی و مدیریت بدن به عنوان متغیر های اصلی مستقل و وابسته تحقیق و نیز مطالعه سرمایه فرهنگی و مدیریت بدن جوانان (دختر و پسر) و نیز چگونگی پیوند آن دو می باشد. برای بررسی رابطه مذکور از یک نمونه 402 نفری از ساکنان 15-29 سال شهر گیلانغرب، استفاده شده است. که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. اطلاعات جمع آوری شده به کمک نرم افزار spss و با استفاده آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. چهارچوب نظری تحقیق بر اساس عقاید « بوردیو» و «گیدنز» شکل گرفته است. نتایج پژوهش با استفاده از آماره های توصیفی و استنباطی نشان می دهد که میانگین سرمایه فرهنگی (01/3 از 5) کمتر از میانگین مدیریت بدن (10/3 از 5) است. مقایسه ضرایب همبستگی نیز نشان می دهد که قوی ترین متغیر«سرمایه فرهنگی عینیت یافته» (324/0 r=) و ضعیف ترین «سرمایه فرهنگی نهادینه شده» (188/0 r=) با مدیریت بدن رابطه برقرار است. در مجموع نتایج تحقیق حاکی از آن است که بیشترین همبستگی سرمایه فرهنگی با رژیم لاغری (374/0) و جراحی زیبایی (372/0)، همچنین، نتیجه رگرسیون خطی چند متغیره متغیر های مستقل با مدیریت بدن پسران و دختران نشان می دهد که از میان متغیر های مستقل، چهار متغیر سرمایه فرهنگی عینیت یافته، سرمایه فرهنگی تجسم یافته، سن و پایگاه اقتصادی - اجتماعی در مدل نهایی باقی مانده اند مقایسه بتاها نشان می دهد که سرمایه فرهنگی عینیت یافته (224/0= beta) و سن (104/0=beta) به ترتیب، قوی-ترین و ضعیف ترین میزان تأثیر را بر متغیر وابسته مدیریت بدن پسران و دختران دارند. بطور کلی مدل ارائه شده در این پژوهش 16.5 درصد تغییرات متغیر وابسته مدیریت بدن را توضیح می دهد. کلید واژه ها: سرمایه فرهنگی، مدیریت بدن، مدیریت ظاهر، جامعه شناسی بدن، مطالعات فرهنگی، جوانان گیلانغرب
ربابه اشکاران محسن سعیدی مدنی
با توجه به تغییرات باروری در طول سه دهه¬ی گذشته در ایران، لازم است عواملی که تمایلات والدین را برای داشتن فرزند تحت تأثیر قرار می¬دهد، شناسایی و آن¬ها را مبنای سیاست¬گذاری جمعیتی قرار داد. در مطالعه حاضر تنها برخی از عواملی که به نظر می¬رسید تأثیر اساسی بر تمایلات باروری دارند، مورد بررسی قرار گرفت. از جمله مهمترین متغیر مورد بررسی، ترجیح جنسی فرزند بود. در واقع پژوهش حاضر سعی بر آن دارد که ترجیح زنان را در مورد ترکیب جنسی فرزندان در شهرستان نکا مورد بررسی قرار دهد. داده¬ها با استفاده از پیمایش انجام شده بین 734 زن همسردار 49- 15 ساله شهرستان نکا گردآوری شده است. نتایج نشان داد که از میان زنانی که در زمان انجام پژوهش قابلیت باروری داشتند، حدود 41 درصد از زنان همسردار شهری و کمی بیش از 33 درصد از زنان همسردار روستایی اعلام کردند که نمی¬خواهند فرزند دیگری داشته باشند. تحلیل¬های دو متغیره نشان داد که متغیرهای فردی و جمعیتیِ سن، سطح تحصیلات، طول مدت ازدواج و شمار فرزندان در حال حاضر زنده رابطه-ی معنی¬دار با تمایلات باروری دارند و از این جهت بین پاسخگویان شهری و روستایی تفاوتی وجود ندارد. از مجموع متغیرهای مرتبط با نگرش¬های ذهنی، متغیرهای ایده¬آل باروری، ترکیب جنسی مطلوب و ارزش فرزند برای پاسخگویان شهری و برای پاسخگویان روستایی تنها متغیر ترکیب جنسی مطلوب رابطه¬ی معنی¬داری با تمایلات باروری داشته است. نتایج تحلیل چند متغیره نشان داد که بررسی هم¬زمان تأثیر مشخصه¬های فردی، جمعیتی و نگرشی در پیش¬بینی احتمال تمایل به فرزندآوری نقش تعیین کننده و معنی¬داری در میان زنان شهری و روستایی دارند و ترکیبی از آن¬ها کمی بیش از 60 درصد تغییرات تمایلات باروری زنان شهری و حدود 70 درصد تغییرات تمایلات باروری زنان روستایی را تبیین می¬کنند.
مرتضی شیخ حیدر جانعلی زاده
امروزه مهاجرت یکی از پارامترهای مهم مطالعات اجتماعی می باشد. در حال حاضر 232میلیون مهاجر در جهان وجود دارند. اما آمار دقیقی از افرادی که تمایل به مهاجرت دارند؛ به دست نیامده است. در تحقیق حاضر تمایل به مهاجرت در میان دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بررسی می شود. بدین ترتیب هدف اصلی این تحقیق بررسی میزان و شیوع این پدیده و علل و انگیزه های آن در میان دانشجویان با استفاده از نظریه ی جاذبه و دافعه ی «لی» می باشد. روش مورد استفاده در این تحقیق استفاده پیمایش است و حجم نمونه 320 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی می باشد. بر اساس یافته های این تحقیق نمره ی میانگین تمایل به مهاجرت دانشجویان دانشگاه فردوسی که با استفاده از 7 گویه بوسیله ی طیف لیکرت مورد سنجش قرار گرفت، 22 محاسبه شده است که می توان نتیجه گرفت که میزان تمایل به مهاجرت دانشجویان دانشگاه فردوسی بالاتر از حد متوسط بوده است. همچنین نتایج این تحقیق حاکی از آن است که متغیرهای دین داری، احساس امنیت و هویت ملّی تأثیر منفی و بازدارنده بر تمایل به مهاجرت دارند و متغیرهای تفاوت سطح دست مزدها و نابرابری فرصت های اشنغال و نحوه ی گذران اوقات فراغت تأثیر مثبت و برانگیزاننده بر تمایل به مهاجرت دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد دارند.
داود محمدباقری یعقوب فروتن
ورود مدرنیزاسیون در ایران همراه با تناقضات، دوگانگی ها و سرگشتگی های نظری و رفتاری بوده است. از اوایل قرن بیستم جنسیت به عنوان نقطه تلاقی اکثر این تناقضات میان سیاستمدارن و سوژه های انسانی فرض شده است. پرداختن به چنین موضوعی با صبغه ای تاریخی با روش_نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف امکان پذیر شده است. در این تحقیق گفتمان مدرنیزاسیون پهلوی را در مقابل گفتمان سنت گرای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در نظر گرفته و عناصر گفتمانی هر یک آن ها را در سیری تاریخی مورد بررسی قرار داده ایم. علی رغم شکاف های عمیق ظاهری، این گفتمان ها به لحاظ ماهیت آمرانه و یکسومآبانه شان در اعمال سیاست های جنسیتی و به رسمیت نشناختن آزادی های فردی مشترک هستند. نوع گفتمانی خاصی که در مقابل سنت گرایی فرض می شود، نوعی تحول گفتمانی از پایین در جامعه است، به گونه ای که شکل گیری، مقاومت و خاصیت هژمونیک خود را از سوژه های انسانی کسب می کند. این در حالی است که گفتمان مدرنیزاسیون پهلوی و سنت گرایی جمهوری اسلامی ماهیتی ضد گفتمانی داشته اند و بیشتر سلطه ای عریان و بی واسطه را به نمایش گذاشته اند و عناصر هژمونیک در آن ها حضور ندارد