یکی از موضوعاتی که باعث ایجاد اختلال در کارکرد خانواده می شود،بحث خشونت های خانوادگی است. در چهارچوب خانواده، گاه روابط بین دو جنس از حالت عادی خارج شده وصورتی نامتعارف به خود می گیرد.غیر عادی بودن روابط بین دو جنس هم به لحاظ ارزشهای فرهنگی وهم به لحاظ قوانین ومقررات موجود مسئله ای است که حیات خانواده و جامعه را تهدید می کند.پژوهش حاضر که به بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر پدیده خشونت خانگی علیه زنان در خانواده می پردازد،از نظر کنترل شرایط پژوهش یک بررسی علی و همبستگی(رابطه ای)است ،از نظر وسعت نیمه ژرفانگر واز نظر زمانی یک بررسی مقطعی است (نیمه اول 1390).نمونه این پژوهش ،380 زن متأهل می باشند که به روش نمونه گیری خوشه ای ازسه منطقه شهرداری شهرستان نجف آباد برگزیده شده اند و روش گردآوری داده ها به صورت پرسشنامه ای است که برای اندازه گیری متغیرها از سوال و برای اندازه گیری سازه ها از طیف لیکرت استفاده شده است. متغیر وابسته در این پژوهش خشونت خانگی است که از پرسشنامه استاندارد ارزیابی شد.کنکاش در سوالات وفرضیات پژوهش (با استفاده از نرم افزارspss)منجر به نتایجی گردیده که برخی از آنها به شرح زیر است: میانگین خشونت خانگی در بین زنان 86/1 بوده است و وشامل سطوح کم5/5،متوسط3/40 و زیاد8/45 می باشد.پس از توصیف ویژگیهای جمعیت شناختی( از قبیل سن،میزان تحصیلات،شغل،رشته تحصیلی،درآمد،تعداد فرزندان ومیزان فاصله سنی با همسر) به بررسی متغیرهای جامعه شناختی پرداخته شده است. نتایج آزمون f نشان داد که همه متغیرهای جامعه شناختی دارای رابطه معنی داری با خشونت خانگی علیه زنان هستند واز سویی نتایج آزمون رگرسیون نشان می دهد همه متغیرها دارای همبستگی معنی داری با خشونت خانگی علیه زنان می باشند(متغیرهای سرمایه فرهنگی ، مهارت ارتباطی و پایگاه اقتصادی – اجتماعی دارای رابطه معکوس و متغیر های پایبندی به دستورات دینی و نگرش جنسی دارای رابطه مثبت هستند.) لازم به ذکر است که تمام فرضیه های این پژوهش تایید شدند. مدل بدست آمده از متغیرهای موثر بر اساس رگرسیون چندگانه با روش گام به گام، 68/31 درصد از واریانس خشونت خانگی را تعیین می کند.

چکیده ندارد.