نام پژوهشگر: زینب الیاسی
زینب الیاسی عبدالحمید صفایی صفایی قادیکلایی
افزایش رقابت، سازمان های تولیدی مدرن را به اخذ پارادایم ها ی تولید پیشرفته وادار کرده است. تولید چابک (am) ، پارادایم تولید پیشرفته ای است که سازمان را قادر به بقا در محیط کسب و کار رقابتی می کند. توانایی برای تطبیق موفق و اثربخش با تغییرات غیر قابل پیش بینی در محیط کسب و کار یا چابکی ، کلیدی درکسب مزیت رقابتی در بازار جهانی است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی چابکی در سازمان های تولیدی، پس از مرور ادبیات موضوع، وضعیت چابکی شرکت ایران خودرو را با استفاده از مدل شریفی و ژانگ ارزیابی می کند. مدل ارزیابی چابکی شامل ارزیابی سطح نیاز به چابکی ، ارزیابی سطح کنونی چابکی و نهایتا تحلیل شکاف چابکی است. جامعه ی آماری پژوهش متشکل از کلیه ی خبرگان تحصیل کرده و دارای تجربه ی لازم در زمینه ی تولید و عملیات در شرکت ایران خودرو می باشند. داده های مورد نیاز برای ارزیابی، از طریق 3 پرسشنامه جمع آوری شدند. پرسشنامه ی اول سطح نیاز به چابکی، پرسشنامه ی دوم سطح فعلی چابکی و پرسشنامه ی سوم فراهم سازهای چابکی را می سنجند. پرسشنامه های مورد استفاده، استاندارد بوده که روایی آن طبق نظر خبرگان و اساتید و پایایی آن بر اساس شاخص آلفای کرونباخ سنجیده و تایید شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که سطح چابکی مورد نیاز شرکت ایران خودرو از سطح کنونی چابکی آن بیشتر است و برای پر کردن این شکاف چابکی، شرکت باید با کمک فراهم سازهای چابکی، قابلیت های خود در تامین چابکی را تقویت کند. همچنین بر اساس رتبه بندی قابلیت های چابکی توسط خبرگان شرکت، استراتژی چابکی شرکت ایران خودرو، استراتژی پاسخگو تعیین شده است.
زینب الیاسی عبدالحسین جودکی
چکیده این مطالعه با روش تحقیق تحلیلی، توصیفی و مقایسه ای و با رویکردی روانشناختی-فمینیستی به بررسی رمان " به رنگ ارغوان" اثر آلیس واکر رمان نویس آمریکایی ورمان" طوبی و معنای شب" اثر شهرنوش پارسی پور رمان نویس ایرانی می پردازد. در این مطالعه از تئوری شکل گیری هویت و زبان لاکان و تئوری گفتمان زنانه هلن سیکسو به عنوان چارچوب هایی برای تحلیل ادبی استفاده می شود. بررسی این دو رمان با رویکردی روانشناختی- فمینیستی بیانگر این است که پارسی پور و واکر به عنوان دو چهره ادبی با انتقال تجربیات زنانه شان و با نقد گفتارهای مردمدارانه قطعیت و تقدس گفتمان مزبور را زیر سوال برده و در ستیز با آن بر می خیزند و زن و هویتش را با زبانی زنانه منعکس می کنند. نقد روانکاوانه- فمینیستی سعی برآن دارد که چگونگی تجلی هویت زن در آثار ادبی را بررسی کند و بر نیاز به زبان و در نتیجه هویتی زنانه تاکید می کند. لاکان، روانشناس و منتقد فرانسوی یک الگوی سه گانه از تکامل روان انسان معرفی میکند: امر تصویری، امر نمادین و امر واقع. او بیان می دارد که ناخوداگاه انسان تحت تاثیر زبان است و همانند زبان ساختاری نظام مند دارد. به عقیده وی این زبان است که نهایتا ضمیر خوداگاه و ناخوداگاه ذهن ما و در نتیجه هویت ما را شکل می دهد. به بیان او با یادگیری زبان در مرحله نمادین، شکل گیری هویت انسان آغاز می شود و از آنجایی که پدر حاکم برمرحله نمادین است، هویت زن در قالب هویتی با نگاشته های مردسالارانه نمود پیدا می کند. او بر این باور است که زبان نهایتا زنان را از قدرت گفتمان، ادبیات و نگارش محروم می کند. فمینیست فرانسوی هلن سیکسو به منظور شکستن ساختار مرحله نمادین حاکم (گفتمان مردانه)، خلق زبان جدیدی را توسط زنان به عنوان "گفتمان و زبان زنانه" در قالب "نوشتار زنانه" (l`ecriture feminine)، تجویز میکند که ویژگی آن تضعیف گفتمان مردانه در شکل دهی هویت زنان است. او سعی دارد هویت استثمار شده زنان را بازسازی کند. هدف این مطالعه ساختار شکنی و از نوسازی مفهوم فلوگوسنتریزم لاکان ، دوباره تعریف کردن مفهوم زنانگی، بازسازی هویت زنانه و نشان دادن چگونگی کم رنگ شدن نقش مردسالاری و فلوگوسنتریزم در شکل گیری هویت زن در این دو رمان است. این پایان نامه پس از بررسی فرآیند شکل گیری هویت فردی و سپس بررسی زن در جستجوی یافتن هویت حقیقی اش، با استفاده از تئوری گفتمان زنانه هلن سیکسو، مفهوم فلوگوسنتریزم را در هم میشکند تا گفتمانی جدید بنا کند که بر اساس آن هویت زن بازسازی شود. این تحقیق سعی بر نشان دادن این موضوع دارد که چگونه در این دو رمان مسئله مردسالاری و در نتیجه منطق مذکر محوری (phallogocentrism)در شکل گیری هویت زنانه کم رنگ شده است.