نام پژوهشگر: صفورا محمدخانی
صفورا محمدخانی گلنار مهران
در کشور ما به دلیل متمرکز بودن نظام آموزشی و تدریس یکسان کتابهای درسی در مدارس، کتابهای درسی از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند که در صورت طراحی و استفاده درست آنها می توانند زمینه ساز شکوفایی استعدادها و تواناییهای دانش آموزان گردند. یکی از مهمترین مسائل در حیطه آموزش و پرورش که در رابطه با تواناییهای دانش آموزان مطرح است، موضوع یگانه بودن و چندگانه بودن هوش و در پی آن ثابت بودن آن و یا متغیربودن آن است. از میان نظریاتی که بر چندگانه بودن هوش تاکید دارند، نظریه هوش سترنبرگ است که به دلیل اینکه مسئله پرورش و به کارگیری هوش را مطرح می کند، مورد نظر پژوهشگر بوده است. جامعه آماری این پژوهش کتابهای درسی سال اول دبیرستان، اهداف آموزشی و معلم های این کتابها می باشد. برای بررسی از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که در کتابهای درسی به مولفه های هوش سترنبرگ بسیار کمرنگ پرداخته شده است و علاوه بر این، میزان پرداختن به مولفه های آن در کتابهای درسی به یک میزان نیست. اهداف آموزشی همسو با محتوای کتابها نمی باشد و معلم ها نیز به دلیل تدریس بر اساس محتوای کتابها و نیز کم اطلاعی از پرورش و به کارگیری هوش در تدریس خود نسبت به این مسئله بی اهمیت بوده اند