نام پژوهشگر: مجید دشتبان فاروجی

بهسازی نظام بازنشستگی و اثرات آن بر انباشت سرمایه و توزیع درآمد در ایران: کاربرد الگوی نسل های همپوشان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1390
  مجید دشتبان فاروجی   رحیم دلالی اصفهانی

یکی از مهمترین اهداف شکل گیری نظام های تأمین اجتماعی, پرداختن به مسأله توزیع درآمد و کاهش فقر در میان افراد جامعه است که همراه با سایر سیاست های مورد نظر دولت مورد استفاده قرار می گیرد. در واقع, یکی از ابزارهای نظام تأمین اجتماعی جهت توزیع مجدد درآمد نهاد های بازنشستگی هستند. امروزه نهادهای بازنشستگی برای اغلب کشورها از بزرگ ترین بنیادهای اقتصادی غیربانکی محسوب می شوند. یک چالش اساسی نهادهای بازنشستگی در ایران سالمند شدن جمعیت است که این امر به همراه نوع ساختار نظام بازنشستگی و مشکلات مربوط به آن (نظیر کاهش منابع ورودی و نرخ بازدهی ضمنی) سبب شده است که نهادهای بازنشستگی نه تنها قادر به ایفای نقش موثر در تأمین مالی سرمایه-گذاری ها نباشند، بلکه به دلیل نیاز به تأمین مالی از بودجه عمومی بخشی از توان دولت در این زمینه را نیز بکاهند. این رساله در چارچوب یک الگوی نسل های همپوشان دو دوره ای و 55 دوره ای به تحلیل و شبیه سازی بهسازی نظام بازنشستگی ایران می پردازد تا از این رهگذر بتوان اثرات انتقال از نظام بازنشستگی با پرداخت جاری به نظام های بازنشستگی با اندوخته کامل و با اندوخته جزئی را بر فرآیند انباشت سرمایه, توزیع درآمد, فقر, سرمایه ملی, تولید ملی, مصرف ملی و غیره مطالعه کرد. بدین منظور هر دو الگوی مذکور برای اقتصاد ایران کالیبره گردید, سطوح وضعیت یکنواخت موجودی سرمایه, نسبت سرمایه به تولید, ضریب جینی, شاخص های اندازه گیری فقر, هزینه مالی بهسازی و سایر شاخص ها به همراه مسیر بهینه ی متغیرها با استفاده از نرم افزار mathematica استخراج شد, منتهی در برآورد الگوی نسل های همپوشان دو دوره ای از الگوریتم تکرار و در برآورد الگوی نسل های همپوشان 55 دوره ای از روش حل دستگاه معادلات غیرخطی (روش گاس- سیدل) استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد که رفتار مصرف- پس انداز بهینه فردی و سطح مطلوبیت طول عمر تحت نظام های تأمین اجتماعی مختلف تغییر می کند. نتایج حاصل از شبیه سازی الگو حاکی از آن است که نظام ها با روش اندوخته ای علاوه بر افزایش دارائی های مالی فردی برای اقتصاد, انباشت سرمایه فیزیکی بالاتری نسبت به نظام بازنشستگی با پرداخت جاری به همراه دارد. به علاوه انتقال به نظام بازنشستگی با روش اندوخته ای دو اثر مختلف و متضاد بر روی افراد فقیر دارد. از یکسو افراد فقیر در وضعیت درآمدی بدتری قرار می گیرند و از سوی دیگر چون نظام بازنشستگی با روش اندوخته ای برای افراد فقیر دسترسی به نهاد مالی را امکان پذیر می سازد, آن ها می توانند بر روی پس اندازهای خود بازدهی دریافت کنند و در وضعیت بهتری قرار گیرند. نتایج نشان می دهد که با بهسازی نظام بازنشستگی الزاماً وضعیت توزیع درآمد بهبود نمی یابد. همچنین انتقال به نظام بازنشستگی جدید علاوه بر سطوح بالاتر مصرف ملی و تولید ملی سبب می شود که افراد از دریافتی های نیروی کار بالاتر در مقایسه با نظام بازنشستگی قدیم برخوردار شوند. به منظور بررسی تأثیر پارامترها بر مسیر بهینه متغیرها در الگوی نسل های همپوشان مقیاس بزرگ, تحلیل حساسیت برای دو پارامتر نرخ رجحان زمانی و نرخ رشد جمعیت انجام گرفت. یافته ها نشان می دهد که در هر سه نوع نظام بازنشستگی افزایش نرخ رجحان زمانی به جزء کاهش در مسیر بهینه مصرف کل سایر مسیرهای بهینه را چندان تحت تأثیر قرار نمی دهد؛ اما با افزایش نرخ رشد نیروی کار در هر سه نوع نظام بازنشستگی از سطح موجودی سرمایه سرانه در وضعیت یکنواخت کاسته شده و مسیرهای بهینه موجودی سرمایه کل, تولید کل, مصرف کل, نرخ بهره و نرخ مالیات در سناریوی جدید افزایش یافته و بالاتر از سطح مسیرهای متناظر در سناریوی پایه قرار می گیرند. اما در سناریوی جدید مسیرهای بهینه نسبت سرمایه به تولید و نرخ دستمزد در سطح پایین تری نسبت به سناریو پایه قرار خواهند گرفت.