نام پژوهشگر: فریا نصیری مفخم
فریا نصیری مفخم احمد براآنی دستجردی
در حراج ترکیبی دوسویه چندخصیصه ای ، ترجیحات فروشندگان و خریداران بر چندین کالا که ارزش هم افزاینده دارند به بهترین وجه برآورده می شود. ولی در این حراج، نه تنها مسئله تخصیص از نظر محاسباتی دشوار است، بلکه نمایش و ارایه پیشنهادات و تحلیل رفتار استراتژیک پیشنهاددهندگان نیز مستلزم مدیریت پیچیدگی مسئله است. در تحقیقات انجام شده در حراج ترکیبی فرض شده است که پیشنهاددهندگان، بسته های ترکیبی از کالاها و قیمت مورد نظرشان را برای بسته ها می دانند. اما هنگامی که پیشنهاددهندگان با ترکیبات ممکن بسیاری مواجه هستند و روش کارایی برای ارزیابی آنها ندارند این فرض برقرار نیست. این تحقیقات، خواسته های پیشنهاددهنده ها را برای معامله یک بسته از بین ترکیبات معین و مشخص مدلسازی نکرده و بیان نمی کنند که بهترین بسته ای که پیشنهاددهنده بیشتر به آن راغب است چگونه است. با بالارفتن تعداد کالاها، محاسبه بهترین بسته برای پیشنهاد در مکانیزم حراج ترکیبی چندخصیصه ای دوسویه بسیار پیچیده و چالش برانگیز می شود. پیشنهاددهی در بازار ترکیبی، در هر مسئله ای که با عرضه و تقاضای دوسویه و تخصیص یک شیء یا خدمتِ ترکیبی همراه باشد، کاربرد دارد و یک نیاز است. در این پژوهش، استراتژی پیشنهاددهی ترکیبی چندخصیصه ای برای عاملهای خریدار و فروشنده ارائه می شود. این استراتژی به رفتار، ترجیحات و مجموعه کالاهای عامل پیشنهاددهنده و نیز وضعیت بازار توجه می کند. برای طرح پیشنهاد، نکات مهمی همچون تعیین اندازه ی بسته، نوع کالاها در بسته، تعداد هر نوع کالا در بسته، ارزش ویژگی های کل بسته، قیمت کل بسته، محدودیت تعداد کالا برای فروشندگان، و محدودیت بودجه پیشنهاددهنده برای خریداران نیز مد نظر قرار می گیرد. با گسترش مدل شخصیت و نظریه پرتفوی مارکویتز ، کالاهای مکمل با توجه به اطلاعات بازار و نیز مجموعه کالاها و شخصیت پیشنهاددهنده دسته بندی می شود. سپس با توسعه ی الگوریتم یادگیری نزدیکترین همسایگی به صورت ترکیبی و چندمقداری، دسته ی تدوین شده توسط مقادیر جایگزین برای خصیصه ها بسته بندی می شود. انتخاب پیشنهاد ترکیبی چندخصیصه ای از میان این جایگزین ها ، با توسعه مدل شخصیت و نظریه سودمندی چندخصیصه ای صورت می گیرد. استراتژی های موجود برای یک عامل سودجو طراحی شده اند در حالی که استراتژی پیشنهادی مطابق خواست پیشنهاددهنده و بر اساس رفتارهای متفاوت و بازه های مقادیر قیمت در بازار تدوین می شود. برای ارزیابی این استراتژی در برابر استراتژی های محک، یک بستر آزمون در حراج ترکیبی دوسویه چندخصیصه ای تدوین می شود. این بستر، الگوریتم هایی برای تولید داده های بازار و نیز شخصیت، ترجیحات و مجموعه کالاهای پیشنهاددهندگان ارائه می دهد. نتایج حاصل از شبیه سازی نشان می دهد که احتمال موفقیت بسته ی پیشنهادی استراتژی پیشنهاددهی ترکیبی چندخصیصه ای برای فروش و خرید به ترتیب دارای برتری 5/1 و 44/1 برابری نسبت به استراتژیهای موجود است و در عین حال، خطای خصیصه های آن نیز کمتر و به ترتیب 952/0 و 94/0 برابر درصد خطا در این استراتژیها است. همچنین، در میان عاملهای فروشنده و خریدار که با این استراتژی پیشنهاددهی ترکیبی چندخصیصه ای پیشنهاد می دهند، فروشندگان ریسک پذیر و خریداران مذاکره گر پیشنهادهای موفق تری نسبت به سایرین ارایه می کنند.
سارا شریفی سده محمدعلی نعمت بخش
حراج های ترکیبی، حراج هایی هستند که درآن پیشنهاددهنده ها به جای کالاهای تکی، روی ترکیبی از کالاها موسوم به بسته پیشنهاد می دهند. وقتی بین کالاها وابستگی جانشینی یا مکملی وجود داشته باشد، وجود کالاها با هم در یک بسته می تواند هم افزایی مثبت یا منفی ایجاد کرده و بسته بندی کالاها را چالش بر انگیز کند. وقتی تعداد بسیاری کالا در حراج ترکیبی موجود است، تصمیم گیری در این مورد که کدامین کالا را در بسته قرار دهند، برای پیشنهاددهنده ها و حراجگذار وقت گیر و هزینه بر است. با ساختار های بسته بندی مناسب می توان مسئله تعیین برنده را در زمان چند جمله ای حل کرد. بنابراین بسته بندی مناسب و پیشنهاددادن روی مطلوب ترین بسته ها از اهمیت بسیاری برخوردار است. از این پژوهش، برای تصمیم گیری مناسب و پیشنهاددهی چندین کالا در حراج ترکیبی، یک مدل بسته بندی کارا ارایه می شود. با امکان پیشنهاددهی بر ترکیبی از کالاها، ترجیحات پیشنهاددهنده ها بهتر بیان می شود. پیشنهاد موثر باید به گونه ای تعیین گردد که قیمت پیشنهادی هم به اندازه کافی بالا باشد تا برد در این حراج تضمین شود و هم به اندازه کافی پائین باشد تا بدون خطر باخت هزینه پرداختی کمتر می شود. در تحقیقات پیشین، استراتژی های پیشنهاددهی«داخلی» و«مبتنی بر نظر رقبا» به این امر می پردازند. ولی در این استراتژی ها وقتی قیمت کالاهای درون بسته تفاوت قابل توجهی دارند، احتمال موفقیت بسته های تدوین شده کمتر میشود. استراتژی پیشنهادی، «رقابتی مبتنی بر کالا» است. نتایج حاصل از پیاده سازی و مقایسه این استراتژی در مقابل استراتژی های پیشنهادی «داخلی» و «مبتنی بر نظر رقبا» نشان می دهد که استراتژی «رقابتی مبتنی بر کالا» برای حراج گذار و پیشنهاددهنده ها مفیدتر است. به خصوص، در بازار-هایی که تفاوت قابل ملاحظه ای بین کالاها وجود دارد و به عبارتی محیط حراج به حراج واقعی نزدیک تر می شود، استراتژی پیشنهادی در مقایسه با دو استراتژی «داخلی» و «مبتنی بر نظر رقبا» بهتر عمل می کند و پیشنهاددهنده ها ترجیح می دهند از استراتژی رقابتی مبتنی بر کالا استفاده کنند.
رضا غلامزاده مطلق فریا نصیری مفخم
بازاریابی سیار نوعی از بازاریابی است که با گسترش استفاده از دستگاه های سیار بوجود آمده است. در این نوع از بازاریابی سعی می شود با برقراری ارتباط با کاربران سیار، اطلاعات مناسب در اختیار آن ها قرار گیرد. دسته ای از خدمات توسط بازاریابی سیار بوجود آمده اند که خدمات مکان مبنا نامیده می شوند. این خدمات با استفاده از اطلاعات مکانی کاربران سیار، اطلاعات شخصی سازی شده به آن ها ارائه می دهند. دسته ای از خدمات مکان مبنا وجود دارند که مبتنی بر اعلام حضور می باشند. اعلام حضور عبارت از مراجعه کاربر به یک محل از پیش تعیین شده و اعلام این موضوع به خدمت دهنده است. در نتیجه ی اعلام حضور، خدمات ارزش افزوده به کاربر ارائه می شود. در فرآیند اعلام حضور، خدمت دهنده ابتدا باید کاربر را به عنوان یکی از کاربران خود احراز اصالت کند و سپس به وی خدمت ارزش افزوده ارائه دهد. فرآیند اعلام حضور، با اینکه خدمات ارزش افزوده به کاربران ارائه می دهد، اما مشکلاتی را نیز برای آن ها پدید می آورد. نقض محرمانگی مکان کاربران مهم ترین مشکل در فرآیند اعلام حضور می باشد. همچنین کاربران در فرآیند اعلام حضور، می توانند با اعلام حضور تقلبی، مشکلاتی را برای خدمت دهنده به وجود بیاورند. اعلام حضور تقلبی بدین معنا است که کاربران بدون حضور واقعی در محل تعیین شده ی اعلام حضور و با ارائه ی اطلاعات مکانی ساختگی، اقدام به اعلام حضور و دریافت خدمت ارزش افزوده می نمایند. بنابراین فرآیند اعلام حضور در خدمات مکان مبنا، نیازمند راه حلی است که مسائل گفته شده در بالا را به شکل مناسبی حل کند. با فرض خدمت دهندگان و همکاران تجاری آن ها به عنوان مهاجمان شبه درستکار و کاربران به عنوان مهاجمان فعال، این پژوهش، راه حلی برای این مشکلات به منظور حفاظت از محرمانگی مکان و اطلاعات کاربران در مقابل مهاجمان غیرفعال و جلوگیری از آسیب رسیدن به خدمت دهنده در فرآیند اعلام حضور مکان مبنا ارائه می دهد. راه حل جامع ارائه شده برای مساله ی مطرح شده در این پایان نامه، شامل دو بخش می باشد. بخش اول شامل ارائه ی یک معماری انحصاری برای خدمات مکان مبنای مبتنی بر اعلام حضور، به نام lbs4c است. در این معماری، نقش همکاران تجاری به معماری سیستم اضافه شده و برای احراز صحت موقعیت مکانی کاربران، موجودیتی به نام عامل خدمت دهنده تعریف شده است. همچنین برای کاربر دو نقش کاربر بی نام و کاربر شناخته شده تعریف شده است تا به کمک آن ها، محرمانگی مکان وی تامین شود. بخش دوم راه حل ارائه شده، یک پروتکل امنیتی به نام scp می باشد که مبتنی بر معماری lbs4c بوده و راه حل مناسب را برای تامین شرایط مورد نیاز این معماری، ارائه می دهد. پروتکل scp با فازبندی فرآیند اعلام حضور، امکان ایجاد و استفاده از توکن هایی بی نام به اسم بلیط اعلام حضور را فراهم می کند. با استفاده از این بلیط ها، کاربر می تواند نقش کاربر بی نام را در معماری lbs4c بازی کند و محرمانگی مکان وی حفظ شود. علاوه بر این، پروتکل scp یک سیستم پرداخت الکترونیکی مبتنی بر پول الکترونیکی را برای رفع نیاز کاربر به پرداخت پول در قبال دریافت برخی از خدمات ارزش افزوده تعریف کرده است. پروتکل scp همچنین دارای تمهیدات لازم برای جلوگیری از حملات غیرفعال و فعال می باشد.
الهه عطائی بجد فریا نصیری مفخم
چکیده در سال¬های اخیر، استفاده از شبکه¬های بی¬سیم به خاطر توسعه¬ی ساده و هزینه¬ی پایین آن¬ها، پشتیبانی از سیار بودن و قابلیت تحرک ایستگاه¬های کاربر به طور وسیع رواج یافته است. از سوی دیگر با وجود امتیازهای شبکه¬های اقتضایی در راه¬اندازی سریع و عدم نیاز به زیر¬ساخت، مشخص نبودن همبندی و تغییرات کانال بی سیم در طول زمان، مسائل و مشکلات مختلفی را در زمینه تحقیقات، طراحی و پیاده سازی این شبکه¬ها به وجود آورده است. این مسائل و مشکلات الگوریتم¬های مسیریابی، تخمین کارایی شبکه، سطح پوشش شبکه و قابلیت گسترش شبکه را با پیچیدگی¬های خاصی رو¬به¬رو کرده است. در این میان تخمین ظرفیت شبکه نیز به نوعی با مسائل و مشکلات ذکر شده در ارتباط است. با استفاده روز افزون از این نوع شبکه¬ها، انتظار می¬رود تا حجم ترافیک ارسال شده روی این شبکه¬ها افزایش یابد. پس طراحی روش¬هایی برای افزایش ظرفیت (گذردهی) شبکه همراه با تضمین حداقل تأخیر، ضروری به نظر می¬رسد، زیرا گذردهی و تأخیر که از معیارهای مؤثر در تعیین میزان کارایی پروتکل¬ها به حساب می آیند تحت تأثیر ظرفیت شبکه می باشند. اما افزایش ظرفیت، افزایش تأخیر را نیز به همراه دارد که علاوه بر کاهش بهره¬وری شبکه، برای برنامه¬های کاربردی حساس به تأخیر مانند ویدئو کنفرانس مناسب نیست. با تضمین تأخیر و بدست آوردن ظرفیت بهتر می توان بهره¬وری شبکه را بیشتر کرد و از طرفی قابلیت سرویس¬دهی به برنامه¬های کاربردی حساس به تأخیر (بلادرنگ) را نیز در شبکه فراهم نمود. در این پایان نامه، با در نظر گرفتن اطلاعات حرکتی گره و همسایه¬هایش، در کنار یک الگوریتم تعمیر مسیر محلی، الگوریتم مسیریابی چند مرحله¬ای برای بهبود ظرفیت و تأخیر در شبکه اقتضایی ارائه شده است. در حقیقت، این الگوریتم مسیریابی نسخه¬ی بهبود یافته¬ای از الگوریتم مسیریابی بدون اتصالی به نام الگوریتم مسیر مجازی پویا است. نتایج شبیه¬سازی¬ها نشان می¬دهد که روش پیشنهادی موجب افزایش قابل توجه نرخ تحویل بسته¬ها در شبکه خواهد شد. علاوه بر این، این روش به طور همزمان موجب کاهش قابل ملاحظه تأخیر تحویل بسته¬های داده در شبکه می¬شود. این در حالی است که میزان افزایش سربار ناشی از این بهبود کارایی، چندان قابل توجه نبوده و با توجه به محاسنی که الگوریتم پیشنهادی در بر داشته است، نکته¬ی کلیدی منفی به حساب نمی آید. کلیدواژه¬ها: شبکه های اقتضایی، ظرفیت شبکه، تأخیر تحویل بسته، حرکت گره¬ها.