نام پژوهشگر: حمیدرضا آقامحمدیان
مجید نداف حمیدرضا آقامحمدیان
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی با رویکرد فعال سازی رفتاری در کاهش افسردگی وافزایش کیفیت زندگی مددجویان وابسته به مواد زندان مرکزی مشهد بود. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی باطرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری در این پژوهش شامل مددجویان زندان مشهد با همبودی اختلال سوء مصرف مواد و اختلال افسردگی می باشد.بدین منظور 35نفر از زندانیان با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی(18نفر)و گروه کنترل(17نفر)گمارش شدند. گروه آزمایشی با 8جلسه درمان گروهی فعال سازی رفتاری طی دو ماه تحت درمان قرار گرفت.قبل شروع مداخله و پس از مداخله مددجویان هر دو گروه پرسشنامه افسردگی بک 2 ومقیاس کیفیت زندگی را تکمیل کردند. با توجه به نتایج آزمون تحلیل کوواریانس، فعال ساز ی رفتاری در کاهش افسردگی موثر بود،وبا انجام آزمون تی مستقل،بین دو گروه درمتغیرکیفیت زندگی تفاوت معناداری مشاهده نشدواین درمان درافزایش کیفیت زندگی مددجویان موفق نبود.
مهدی متشکری حمیدرضا آقامحمدیان
این پژوهش به بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش پرخاشگری نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست می پردازد.تعداد نمونه 30نفر میباشد که به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شده اند.این آموزش به مدت 8 هفته بر روی این آزمودنی ها اجرا شده است.در پایان مشخص شدکه این آموزش بر کاهش پرخاشگری تاثیر معنادار دارد.
حمیده قایدی فر محمدسعید عبدخدایی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین متغیرهای سبک های دلبستگی و احساس انسجام با خودتنظیمی انجام شد. این پژوهش کاربردی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر پایه دوم و سوم مقطع متوسطه دبیرستان های دولتی شهرستان کازرون بودند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی 255 نفر به عنوان نمونه پرسشنامه های سبک دلبستگی هازن و شیور، خودتنظیمی و احساس انسجام فلنسبرگ را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون به منظور بررسی رابطه بین متغیرها استفاده شد که نشان داد بین خودتنظیمی و سبک دلبستگی ایمن با احساس انسجام رابطه مستقیم و معنادار، بین سبک دلبستگی دوسوگرا با خودتنظیمی و احساس انسجام رابطه منفی و معنادار وجود داشت. ضریب رگرسیون برای بررسی میزان پیش بینی خودتنظیمی و احساس انسجام نشان داد که می توانند بوسیله سبک دلبستگی دوسوگرا و ایمن پیش بینی شوند. از تحلیل واریانس به منظور بررسی تفاوت بین میزان خودتنظیمی و احساس انسجام روانی در هر یک از سبک های دلبستگی استفاده شد که نشان داد نیمرخ این متغیرها در افراد دلبسته ایمن بیش تر از افراد دلبسته ناایمن است. در نهایت نتایج تحلیل مسیر برای بررسی رابطه سبک های دلبستگی با خودتنظیمی به میانجی گری احساس انسجام حاکی از آن است که سبک های دلبستگی به طور غیرمستقیم و با میانجی گری احساس انسجام می توانند با خودتنظیمی رابطه داشته باشد.
الهه سادات طباطبائی راد سیدعلی کیمیایی
خیانت نوعی اختلال وبیماری در رفتار است وباتوجه به عوارض نا به هنجار ونامطلوبی که به همراه دارد آسیب ها ومشکلات مختلفی را برای هر یک از افراد دیگر ایجاد می نماید.دربسیاری ازموارد خیانت منجر به طلاق نمی شود وچون درجامعه ما زنانی که باخیانت زناشویی مواجه شده انددچارشوک روحی شدیدیمی شوند و هراس واضطراب زیادی دارند، محقق بر آن شده است که بااستفاده از روش شناخت درمانی که روی شناخت وباورهای افراد کار می کند بتواند نشانگان هراسدر این زنان را کاهش بدهد و برای رسیدن به کیفیت بهتری از زندگی وباورهای ارتباطی آنان گام موثری بر دارد. پژوهش حاضربا هدف تعیین اثربخشی درمان شناخت درمانی بک بر کاهش نشانگان هراس، کیفیت زندگی و باورهای ارتباطی زنان مواجه شده با خیانت زناشویی انجام شده است. طرح پژوهش حاضرازنوع شبه آزمایشی پیش آزمون وپس آزمون باگروه کنترل بود.نمونه آماری این پژوهش شامل 20نفر از زنان متاهلی بود که با مشکل خیانت زناشویی همسرانشان مواجه وبه مراکز مشاوره در سطح شهر مراجعه کرده بودندکه بصورت در دسترس انتخاب شده است.ابزارهای جمع آوری شامل پرسشنامه باور هراسپرسشنامه کیفیت زندگی پرسشنامه باورهای ارتباطی که قبل وبعد از مداخله درمانی اجرا گردید. داده ها پس از گردآوری با استفاده از آزمون تی و کوواریانس تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان داد که جلسات شناخت درمانی بر کاهش نشانگان هراس و بهبود کیفیت زندگی و باورهای ارتباطی زنان مواجه شده با خیانت موثر بوده است. واژگان کلیدی:شناخت درمانی بک، نشانگان هراس، کیفیت زندگی، باورهای ارتباطی، خیانت
تهمینه توللی علی کیمیایی
این پژوهش تعیین تأثیر غنی سازی ارتباط (طرح تایم) بر میزان صمیمیت زناشویی و امنیت روانی زنان می باشد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این مطالعه را کلیه زنان مراجعه کننده به کلنیک دانشگاه فردوسی در سال 1393 تشکیل داده اند. نمونه پژوهش 20 نفر بود. افراد به روش تصادفی در دو گروه کنترل (10نفر) و گروه آزمایش (10نفر) قرار گرفتند. متغیر مستقل برنامه آموزش غنی سازی روابط بود که در 7 جلسه روی گروه آزمایش انجام شد. در گروه کنترل نیز که شامل 10 نفر بود هیچ مداخله ای صورت نگرفت. ابزار پژوهش پرسشنامه صمیمیت باگاروزی و امنیت روانی مزلو بود. یافته ها: غنی سازی روابط بر افزایش صمیمیت زناشویی موثر است ولی بر افزایش امنیت روانی زنان تآثیر گذار نمی باشد. نتیجه گیری: مهارت غنی سازی روابط (طرح تایم)، صمیمیت زناشویی را افزایش می دهد ولی تاثیری بر افزایش امنیت روانی زنان ندارد.
میترا عین آبادی ایرج رداد
چکیده پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین هوش معنوی کتابداران و کیفیت خدمات کتابخانه آستان قدس رضوی انجام گرفته است. این پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی و به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه این پژوهش از دو گروه کتابداران و دانشجویان تشکیل شد که گروه اول کلیه کتابداران که با مراجعان ارتباط رودررو و مستقیم داشتند و گروه دوم از تمامی اعضای فعال کتابخانه انتخاب شدند. بنابراین، با توجه به اطلاعات دریافتی از کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، از میان تالارهای موجود 8 تالار (کتابخانه) انتخاب شد. تعداد کارکنان این کتابخانه ها 46 نفر بوده است. از میان کاربران، با توجه به بزرگ بودن جامعه آماری، با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی و بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. برای سنجش هوش معنوی کتابداران، از پرسشنامه هوش معنوی جامع آمرام و دایر (2007) با هنجار ایرانی، و برای سنجش کیفیت خدمات دریافتی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. سپس داده های بدست آمده با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و آزمون تی مستقل تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد هوش معنوی کتابداران کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی از وضعیت مطلوبی برخوردار است. بر اساس یافته های پژوهش، تمامی ابعاد هوش معنوی کتابداران بالاتر از حد متوسط قرار دارند. برخی از مولفه های هوش معنوی از جمله بصیرت و قوه درک، خوبی، تمامیت و کلیت بیش از سایر مولفه ها می توانند تغییرات مربوط به کیفیت خدمات را پیش بینی کنند. همچنین میزان رضایت کاربران از کیفیت خدمات در این کتابخانه نیز بالاتر از حد متوسط قرار دارد. بدین معنی که تالارهای کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی توانسته اند انتظارات کاربران خود را برآورده سازند. بررسی رابطه میان هوش معنوی و کیفیت خدمات نشان داد، در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی از میان هشت مولفه هوش معنوی، مولفه های خوبی، بصیرت و قوه درک، حقیقت و صداقت، معنا و مفهوم، تمامیت و کلیت، دارای رابطه مستقیم و معنادار با کیفیت خدمات هستند و بین مولفه های هوشیاری و وجود و شخصیت با کیفیت خدمات رابطه معناداری یافت نشد. در حالت کلی نیز بین هوش معنوی کتابداران و کیفیت خدمات در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین تفاوت معناداری بین زنان و مردان کتابدار در برخورداری از هوش معنوی یافت نشد. در پایان نیز پیشنهاداتی جهت انجام خلأهای پژوهشی در این زمینه مطرح شد.