با اشباع شدن بازارها، سازمانها دریافتند که باید استراتژیهای کسب و کار خود را بر شناسایی مشتریانی که تمایل به ترک سازمان دارند، متمرکز کنند. چرا که هزینه جذب مشتریان جدید بسیار بیشتر از هزینه نگهداری مشتریان جاری است. پس از شناخت مشتریان رویگردان اگر این مشتریان در دسته مشتریان ارزشمند ما قرار بگیرند، باید تلاش پیش فعالانه برای نگهداشت آنان صورت گیرد. مورد مطالعه جهت اعتباربخشی این مدل بررسی روند مصرف مشتریان اینترنت هوشمند یک فراهم کننده خدمت اینترنت می باشد. در این بررسی از مدل rfm جهت محاسبه ارزش طول عمر مشتری استفاده شد، با این تفاوت که rfm برای هر مشتری به طور روزانه بدست آمد. روند تغییرات آن در طول زمان یک سری زمانی شکل داد که مصرف مشتری را نمایش می داد. دستیابی به روند این سری توسط رگرسیون انجام گرفت. ویژگیهای بدست آمده از نمودار مصرف مشتری به علاوه ویژگیهای دیگری مانند طول مدت مصرف کاربر، مرکز مخابراتی مربوط به شماره تلفن کاربر، نسبت روزهای فعال بودن کاربر به کل دوره مصرف ، شبانه یا روزانه بودن اتصال مشتری و حداکثر دوره عدم اتصال مشتری در دوره فعالیت وی به همراه ویژگی دیگری به نام رویگردانی که رویگردان بودن و یا عدم رویگردانی مشتری را نشان می دهد، جدولی از ویژگی های مشتری را شکل می دهد که این جدول می تواند به عنوان ورودی انواع مدل های پیش بینی به کار رود. در مطالعه جاری از چهار الگوریتم درخت تصمیم و همچنین شبکه عصبی برای ساخت مدل پیش بینی رویگردانی مشتری بهره برده شد. چهار الگوریتم مختلف درخت تصمیم بر روی داده های مورد مطالعه بررسی گردید که از میان آنها الگوریتم cart و quest دارای صحت بیشتری بود. از آنجا که درخت تصمیم قوانین را به طور واضح و روشن بیان می کند و مانند شبکه عصبی یک جعبه سیاه نیست پس می توان متغیرها و تغییرات آنها را با توجه به دسته بندیشان بررسی کرد. با توجه به نوع سازمان استراتژی های متفاوتی می تواند برای جلوگیری از رویگردانی مشتری مورد استفاده قرار گیرد.

نحوه چیدمان کالاها در قفسه ها یکی از موضوعات استراتژی فروش و بازاریابی در فروشگاه ها می باشد. به طوری که هدف فروشگاه که به دست آوردن سود بیشتر می باشد را پوشش دهد. امروزه با گسترش حضور فناوری اطلاعات در زمینه های مختلف ازجمله پزشکی می توان انتظارات بالاتری در جهت بهبود سطح خدمت رسانی در این حوزه ها را داشت. داروخانه ها از جمله مراکز مهم خدمت رسانی به شمار می روند. هدف از این پژوهش استخراج الگوهای خرید مشتریان در نسخه های دارویی و استفاده از آن ها می باشد. در این پژوهش نسخه های دارویی به صورت سبد خرید در نظر گرفته شده و جهت دسترسی به الگوهای خرید مشتریان از تکنیک تحلیل سبد خرید استفاده شده است. یکی از کاربردهای الگوهای خرید در یافتن چیدمان بهینه داروها در قفسه های موجود در داروخانه ها می باشد به طوری که میانگین مسافت پیموده شده شخص نسخه پیچ جهت جمع آوری نسخه ها را کاهش دهد؛ و این امر می تواند منجر به کاهش زمان انتظار بیماران و همچنین خدمت رسانی به بیماران بیشتر در واحد زمان می شود. چیدمان هر فروشگاه می تواند از مسایل چالش برانگیز استراتژی فروش برای آن فروشگاه باشد؛ لذا در این پژوهش با ترکیب تکنیک های داده کاوی، الگوریتم های ژنتیک تطبیق پذیر و آنتروپی، دو چارچوب مختلف و جدید با رویکردهای برداری و ماتریسی طراحی شده است که با به کارگیری آن ها می توان به چیدمان بهینه (یا نزدیک به بهینه) داروها در قفسه ها رسید. راه حل های به دست آمده توسط دو چارچوب مذکور شبیه سازی شده اند و نتایج، با نتایج شبیه سازی های دو روش مرسوم چیدمان داروخانه ها از قبیل چیدمان الفبایی و چیدمان بر اساس گروه درمانی مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج نهایی حاکی از کاهش قابل توجهی در میزان مسافت طی شده شخص نسخه پیچ در جمع آوری اقلام دارویی موجود در نسخه ها دارد.

تمایل ارگان ها برای یکپارچه سازی و توانایی زنجیره ی تأمینشان در کاهش هزینه ها ، قدرت سرویس دهی بهتر به مشتریان و کاهش فشارهای عمومی به سازمان ، روند های جدیدی را در کسب و کار ایجاد کرده است. این گرایش ها، فرصتی جهانی در جهت برآورده کردن انتظارات محیطی دولت و مشتریان از طریق زنجیره ی تأمین سبز فراهم کرده است. افزایش فشارهای دولتی بر صنایع به منظور کاهش تأثیرات مخرب کسب و کار بر محیط، از یک سو و نیاز به بهبود کارایی سازمان،کاهش ضایعات، کاهش ریسک های زنجیره تأمین و دستیابی به مزیت رقابتی از سویی دیگر، سازمان ها را به سمت موضوعات مرتبط با محیط طبیعی می کشاند. یکی از فرآیند های اساسی در زنجیره تأمین سبز ،لجستیک معکوس است. این پژوهش با توجه به موارد گفته شده و نیز اهمیت هزینه های لجستیکی مانند هزینه جمع آوری محصولات قابل بازگشت و هزینه های محیط زیستی مرتبط مانند آلودگی هوا ناشی از حمل و نقل ، به بررسی این موارد و ارائه مدلی جهت کاهش این هزینه ها می پردازد. در واقع هدف این پروژه ارائه مدلی برای لجستیک معکوس در زنجیره تأمین سبز است که در آن به دنبال کاهش هزینه های مربوط به مدیریت لجستیک معکوس و محیط زیست هستیم. به منظور دستیابی به این هدف ابتدا با مرور ادبیات لجستیک معکوس ، زنجیره تأمین سبز ، کار های انجام گرفته و بررسی مدل های ارائه شده در این زمینه چهارچوب مسأله را تعر یف کرده و با استفاده از مدل ریاضیاتی مسأله فرموله سازی خواهد گردید و در نهایت با روش فراابتکاری ) الگوریتم ژنتیک( به حل آن اقدام خواهد شد.

این تحقیق به تولید کنندگان و بازاریابان برندهای لوکس مد کمک می کند تا مشتریان خود را شناخته و با سلایق آنها آشنا شوند. در سلایق افرادی که برندهای لوکس را ترجیح می دهند و آنها که نمی دهند تفاوتهایی وجود دارد، که بازاریابان برای فروش بهتر و بیشتر باید این موارد را شناخته و بر آنها تکیه کنند. طبق بررسی انجام شده ایرانیان خود را لوکس گرا نمی دانند و گرایشی به خرید کالاهای لوکس در زمینه پوشاک ندارند. تاثیر دوستان پس از نظر خودشان مهم ترین است. مسلماً از تاثیر تبلیغات بر روی افراد نمی توان چشم پوشی کرد و آنچه که از نتایج برمی آید، تبلیغات در زمینه پوشاک و مد باید به طور نامحسوس بر افراد تاثیر بگذارد در غیر این صورت نتیجه عکس محتمل تر است. گرایش ایرانیان به خرید کالاهای خارجی بیشتر می باشد. این عامل مطمئناً به نفع تولید کنندگان داخلی نبوده و سود تولید کنندگان خارجی که در ایران فروش دارند را افزایش خواهد داد. اما با گرفتن امتیاز برند محصولات خارجی و تولید آنها در ایران می توان هم به نیاز مردم به کالاهای خارجی پاسخ داد، و هم سود تولید کنندگان داخلی را افزایش داد. از آنجایی که علاقه چندانی به خرید کالاهای گران بین ایرانیان وجود ندارد، این امر می تواند باعث ارزان تر فروخته شدن کالاهای مشابه و خرید بیشتر از جانب افراد شود. (مشابه اقدامی که طی سالهای اخیر در ترکیه انجام شد) کیفیت، زیبایی و احساسی که پوشاک به افراد می دهد مهمترین تاثیرات شخصی را بر روی خرید دارند. در این جامعه آماری تک و منحصر به فرد بودن هدف آنها از خرید نمی باشد. همچنین افکار و اعتقادات آنها از جمله مهمترین عوامل موثر بر خرید است. بنابراین می توان با شناسایی نگرش و افکار اکثریت جامعه و تولید محصولات منطبق با این افکار فروش را افزایش داد. طبق نتایج تقریبا 50% پاسخ دهندگان مهمترین کالایی که خریداری میکنند کفش میباشد. پس از آن کیف و بلوز و پیراهن قرار گرفته اند. فروشندگان میتوانند با برنامه های تشویقی مرتبط به این محصولات فروش آنها و سایر محصولات خود را افزایش دهند. مهمترین برندها نیز برندهای ورزشی همچون آدیداس، نایک و پوما میباشد که پس از آنها mango و benetton قرار گرفته اند. از بین برندهای ایرانی نیز هاکوپیان بیشتر مورد تکرار را دارا میباشد. پس از آن گراد بیشترین خریدار را دارد. هردوی این برندها مردانه میباشند، به علت عدم وجود برند ایرانی زنانه در پوشاک، مورد خاصی نیز ذکر نشده است.

بحث مدیریت امور مشتریان امروزه مورد توجه سازمان ها قرار دارد. شناخت مشتریان بنگاه اقتصادی، تلاش برای جذب مشتریان سودآور، افزایش وفاداری مشتریان، تخصیص بهینه ی منابع به مشتریان و حفظ مشتریان پرارزش تر از جمله فعالیت هایی است که در بحث مدیریت امور مشتریان صورت می گیرد. برای شناسایی مشتریان پرارزش و حفظ آن ها اولین قدم ارزش گذاری مشتریان است. برای ارزش گذاری مشتریان فرمول های ریاضی از جمله rfm مورد استفاده قرار می گیرند. این فرمول های ریاضی با نام مدل ارزش طول عمر مشتری در صورتی می توانند ارزش دقیق مشتریان را محاسبه کنند که متناسب با بنگاه اقتصادی مدنظر ساخته شده باشند. هدف این پایان نامه، ارائه یک مدل ارزش طول عمر مشتری جدید است که به شناسایی مقدار ارزش مشتریان بیمه ی عمر شرکت بیمه ای دی می پردازد. برای استخراج این مدل از رویکرد هوش تجاری بهره گرفته شده است. با اتخاذ رویکرد هوش تجاری برای اجرای این پروژه ابتدا به شناخت بیمه ی عمر و پارامترهایی که برای ارزش گذاری مشتریان مهم تلقی می شوند پرداخته و سپس مدل ارزش طول عمر مشتری ارائه کردیم؛ سپس تلاش کردیم تا مدل ارائه شده را اعتبارسنجی نمائیم. گام های هوش تجاری در ارزیابی مدل مورد استفاده قرار گرفت. یکی از ابزارهای مهم هوش تجاری، داده کاوی است که در این پروژه برای اعتبارسنجی مدل مورد استفاده قرار گرفت. نتیجه ی این پروژه محاسبه ارزش طول عمر مشتریان بیمه عمر بر حسب مدل ارائه شده است که می تواند به اتخاذ تصمیمات استراتژیک مدیران بیمه دی کمک کند. تدوین استراتژی های تجاری، اتخاذ برنامه های بازاریابی، پیش بینی ارزش مشتریان جدید و همچنین خوشه بندی مشتریان از جمله نتایج این پروژه است.

امروزه در صنایع مختلف جهان نقش تجارب و دانش در مدیریت و کسب و کار های مختلف و همچنین صنعت بر کسی پوشیده نیست. در این میان توجه به دانش موجود در سازمان ها و بهره برداری مناسب از تجارب و دانش سازمانی بسیار بیشتر گشته است.صنعت نفت به عنوان صنعت اصلی در کشور ایران و به عنوان یکی از پیشرفته ترین صنایع جهان نیز از این امر مستثنی نبوده و به دلیل تکرار بسیاری از عملیات به صورت مشابه در آن نقش تجربه و دانش غیر قابل انکار است. مدیریت دانش به عنوان متدی برای جمع آوری، اشتراک، خلق و ذخیره سازی دانش و تجربیات سازمان ها استفاده می شود که منجر به کاهش زمان و هزینه در بسیاری از قسمتها و عملیات سازمان ها می گردد. با توجه به جدید بودن این روش در کشور ما و در صنعت نفت نیاز به یک مدل برای پیاده سازی مدیرت دانش در صنعت نفت احساس می گردد. در این راستا برای پیشنهاد یک مدل از بین روش های گوناگون به بررسی مدیریت دانش در سه حوزه که از کلیدی ترین حوزه ها در صنعت نفت می باشند می پردازیم. این سه حوزه عبارتند از : مدیریت دانش در زنجیره تامین، مدیریت دانش در مدیریت پروژه و مدیرت دانش در مدیریت ارتباط با مشتریان و ذینفعان. علت انتخاب این سه حوزه به ماهیت فعالیت های اصلی صنعت نفت و نیز حجم عظیم سرمایه گذاری و تمرکز این صنعت در فعالیت های پروژه ای به خصوص میادین مشترک از جمله میدان پارس جنوبی است. در این پروژه ها و فعالیت های این سه حوزه حجم عظیمی از دانش و تجربیات در میان نیروی انسانی جریان دارد. در ادامه به معرفی مدیریت دانش و نیز ادبیات موضوع در بخش های مختلف پرداخته و در هر بخش به معرفی مدلهای گوناگون پرداخته و مدل خود را معرفی خواهیم نمود.

در این پژوهش مدلی مفهومی جهت بررسی این موضوع که آیا در یک زنجیره تامین فناوری اطلاعات سبب افزایش یکپارچگی و چابکی زنجیره تامین و چابکی خواهد شد؟ ارائه گردید و به عبارت دیگر این تحقیق به دنبال بررسی نقش تشدید شونده ی فناوری اطلاعات در چابکی زنجیره تامین است و در نهایت تاثیر این پارامترها در بهبود و ارتقای عملکرد زنجیره تامین مورد بررسی قرار می¬گیرد. وجه تمایز این تحقیق با تحقیق های پیشین بررسی تاثیر فناوری اطلاعات به طور همزمان روی چایکی و یکپارچگی زنجیره تامین و در نهایت روی بهبود عملکرد زنجیره تامین دانست و اینکه بحث و بررسی چابکی موضوعی جدید در صنایع ایران می باشد که در چند سال اخیر مورد توجه قرار گرفته است. پس از ارائه مدل مفهومی، مدل ارائه شده در صنعت قطعه سازی خودرو تهران پیاده سازی شد. ابتدا 200 پرسشنامه توزیع گردید که از این تعداد 163 پرسشنامه مناسب تشخیص داده شد و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزارهای spss و smart-plsتجزیه و تحلیل شده و فرضیات مورد آزمون قرار گرفتند. پس از بررسی نتایج، ملاحظه گردید که فناوری اطلاعات سبب بالا رفتن یکپارچگی و افزایش سرعت و چابکی زنجیره تامین خواهد شد و دارای تاثیر مثبت غیر مستقیم برروی عملکرد زنجیره می باشد و سبب افزایش انعطاف پذیری، پاسخگویی، قابلیت اطمینان تحویل و صرفه جویی در هزینه ها خواهد شد.

دانش یکی از کلیدی ترین منابع هر سازمان است که باید همانند سایر منابع، به صورت اثربخش، مدیریت شود. علاوه بر دلایل درون سازمانی، بسیاری از شرکت ها برای واکنش به محیط رقابتی کسب وکار امروز بر نقش پراهمیت مدیریت دانش تأکید داشته و بهره گیری از آن را اهرمی برای مقابله با فشار بازار می دانند. با وجود آنکه امروزه تحقیقات فراوانی در این زمینه انجام گرفته و در دوره بلوغ مدیریت دانش می باشیم، اما مدیران و تصمیم گیران سازمان ها همچنان در انتخاب مسیر و راهکار مناسب مدیریت دانش به عنوان گام اولیه و پایه ای این حوزه، دچار مشکل هستند. لذا این تحقیق، پس از تقسیم راهکار های مدیریت دانش به سه بخش راهبرد ها، رویه ها و ابزار ها، باهدف انتخاب راهبرد مناسب مدیریت دانش برای شرکت های پروژه محور، انجام گرفته است. پیشنهاد این پژوهش توجه به عوامل اصلی موفقیت مدیریت دانش، در عین توجه به ویژگی های خاص هر پروژه و به دست آوردن روابط متقابل آ ن ها به روش نگاشت شناختی فازی می باشد. بدین منظور 6 عامل اصلی موفقیت مدیریت دانش با توجه به مطالعات پیشین و 10 ویژگی مهم پروژه پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی(erp)، به عنوان عوامل فرعی شناسایی گردیده است. پروژه مذکور مربوط به شرکت طلوع پخش آفتاب می باشد که یکی از بزرگ ترین شرکت های صنعت پخش در خاورمیانه است. عوامل انتخاب شده به عنوان معیارهای ارزیابی برای سه راهبرد انسان محور، سیستم محور و پویا در نظر گرفته شده اند. نتایج تحقیق در شرکت مورد مطالعه، بیانگر برتری راهبرد انسان محور نسبت به سایر راهبرد ها می باشد. درنهایت، ارزیابی روش پیشنهادی، بهبود نسبی در درجه حساسیت و تفکیک پذیری مدل، نسبت به سایر روش ها را نشان می دهد.

چکیده ندارد.