نام پژوهشگر: مرضیه ماهوکی
مرضیه ماهوکی ابراهیم محمدی
میان شعر معاصر فارسی و عربی به دلیل برخورداری از پیوند های دور و دراز تاریخی، بسترهای سیاسی و اجتماعی مشابه، نیز زمینه های فرهنگی نزدیک به هم و تأثیرپذیری از فرهنگ و ادب اروپا، شباهت های انکار ناپذیری وجود دارد. یکی از رویکردهای مشترکِ شاعران معاصر فارسی و عربی پس از انقلاب ادبی و تأثیرپذیری از فرهنگ و ادبیات اروپا، کاربرد سنت های کهن به ویژه اسطوره ها است. شاعرانِ نوپرداز در هر دو قلمرو ادبی فارسی و عربی، با بازسازی اسطوره ها و استفاده نمادین از آن ها متناسب با نیازهای بشر امروزی، به بیان مسائل جامعه ی خویش می پردازند. در شعر معاصر فارسی، اخوان ثالث به بهترین وجه از اسطوره بهره برده است. در شعر معاصر عربی، بدرشاکر السیاب نخستین شاعری است که بهره گیری از نمادهای اسطوره ای را در شعر مدرن عربی آغاز کرد. اخوان و سیاب به دلیل موقعیت متفاوت فرهنگی، فکری، جغرافیایی، در شیوه ی کاربرد اسطوره ها با یکدیگر تفاوت دارند، اما از این حیث که به طور گسترده از اسطوره در شعرشان بهره برده اند، به هم نزدیک اند. در این پژوهش، چگونگی به کار بردن نمادها و مضامین اسطوره ای در اشعار این دو شاعر، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که اخوان به خاطر آشنایی با اسطوره های کهن ایرانی و علاقه بسیاری که به فرهنگ گذشته ایران دارد، بیشتر از اسطوره های ایرانی(در قالبی نمادین) بهره برده است. او به اسطوره های بیگانه کمتر توجه کرده است. این در حالی است که بدرشاکر السیاب علاوه بر اساطیر قومی- ملی خود، در بخش قابل توجهی از اشعار اسطوره مبنایش از اساطیر و شخصیت های اساطیر یونان، بابل و چین استفاده کرده است. واژگان کلیدی: ادبیات تطبیقی، اسطوره پژوهی تطبیقی، شعر معاصر فارسی، شعر معاصر عربی، مهدی اخوان ثالث، بدرشاکر السیاب