نام پژوهشگر: مرجان لرکیان

شناسایی و تبیین ابعاد و سطوح برنامه درسی مغفول هنر در دوره ابتدایی ایران مبتنی بر الگوی مطلوب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1390
  مرجان لرکیان   محمود مهر محمدی

این پژوهش، درصدد شناسایی و تبیین ابعاد و سطوح برنامه درسی مغفول هنر در دوره ابتدایی ایران مبتنی بر الگوی مطلوب است. بدین منظور سه پرسش اصلی مورد بررسی قرار گرفته است: اول، الگوی مطلوب برنامه درسی هنر در دوره ابتدایی ایران دارای چه ویژگی هایی است؟ دوم، آیا الگوی مطلوب تدوین شده، از نظر کارشناسان و صاحبنظران برنامه درسی دارای اعتبار است؟ و سوم، مولفه های مغفول برنامه درسی هنر دوره ابتدایی در سطوح کلان، میانی و خرد بر اساس ابعاد تجویزی، نیمه تجویزی و غیر تجویزی کدام است؟ روش پژوهش حاضر روش ترکیبی(کیفی و کمی) است به گونه ای که در بُعد کیفی، از شیوه تحلیل اسناد، بررسی تجارب ملی و بین المللی، سندکاوی، بررسی تطبیقی و به منظور تحلیل یافته ها و در جهت تبیین مولفه های برنامه درسی مغفول هنر دوره ابتدایی، از رویکرد «تحلیلی- مقایسه ای» استفاده شده است. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه اسناد علمی معتبر و نیز متخصصان برنامه درسی و آموزش هنر در کشور ایران است. نمونه آماری این مطالعه نیز شامل اسناد در دسترس و مدارک معتبر ملی و بین المللی، تجارب و نوآوری های آموزشی، راهنمای برنامه درسی هنر رسمی دوره ابتدایی، و همچنین 18 نفر متخصصان رشته مطالعات برنامه درسی، رشته آموزش و پرورش و کارشناسان آموزش هنر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند و از طریق ابزار مصاحبه، نظرات آنها برای شکل گیری الگوی مطلوب برنامه درسی هنر جمع آوری شده است. در فرایند اعتبارسنجی نیز از نظر 15 نفر از صاحبنظران مرتبط استفاده شده است که از طریق روش کمی و به صورت جداول فراوانی ارائه شده است. یافته ها نشان می دهد الگوی مطلوب برنامه درسی هنر بر اساس مبانی نظری تربیت هنری و برنامه درسی، دارای سطوح کلان، میانی و خُرد است. اصول و اهداف تربیت هنری مبتنی بر اصول حاکم بر نظام تربیت رسمی و عمومی کشور ایران تنظیم شده است. همچنین ابعاد برنامه درسی هنر دوره ابتدایی متشکل از سه بُعد تجویزی، نیمه تجویزی و غیرتجویزی است. رویکرد مطلوب برنامه درسی هنر، رویکرد «تربیت هنری دیسیپلین محور» است. سطح میانی این الگو شامل تعیین حوزه های محتوایی، زمان اختصاص یافته به درس هنر، تبیین تعداد حوزه های الزامی، انتخابی و اختیاری برنامه درسی هنر، و پیوند برنامه درسی هنر دوره ابتدایی با دوره های تحصیلی بالاتر است. در سطح خرد الگوی مطلوب نیز عناصر برنامه درسی هنر شامل سازماندهی محتوا، مواد و منابع یادگیری، شیوه های تدریس، فرصت های یاددهی- یادگیری، روش های ارزشیابی مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که در سطح میانی برخی از ابعاد تجویزی، نیمه تجویزی و غیرتجویزی مورد غفلت واقع شده اند. در سطح خرد نیز برخی از مولفه های بعد تجویزی و کلِ بعد نیمه تجویزی و غیر تجویزی جزء برنامه درسی مغفول هنر دوره ابتدایی ایران محسوب می شوند. به مدد شناسایی برنامه درسی مغفول هنر دوره ابتدایی ایران، تصمیم گیری درباره برنامه درسی جدید و یا تحلیل برنامه درسی فعلی را میسر ساخت.