نام پژوهشگر: الهه فرهمندپور
الهه فرهمندپور آذر میدخت رضایی
چکیده هدف اصلی این پژوهش مقایسه سبک دلبستگی و عزت نفس دانش آموزان آزار دیده و آزار ندیده است. روش مطالعه، توصیفی و از نوع علی –مقایسه ای و برای اندازه گیری متغییر ها از پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت(1967)، سبک دلبستگی هازن و شاور (1987)و پرسشنامه ضربه کودکی(ctq) برنستاین و همکاران(1994) استفاده گردید. روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای استفاده شد. نمونه آماری شامل 400 نفر از دانش آموزان دوره راهنمایی شهر شیراز ( نفر100 دخترآزار دیده و 100 نفر دختر آزار ندیده ، 100 نفر پسر آزار دیده و 100 نفر پسر آزار ندیده) انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t، تحلیل واریانس چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون ، استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که: سبک دلبستگی دانش آموزان آزار دیده اجتنابی و دوسوگرا می باشد و سبک دلبستگی دانش آموزان آزار ندیده ایمن می باشند. عزت نفس دانش آموزان آزار دیده از دانش آموزان آزار ندیده کمتر است. عزت نفس دانش آموزان دختر و پسرآزار دیده کمتر از عزت نفس دانش آموزان آزار ندیده می باشد.والدین دانش آموزانی که تحصیلات آنان کمتر از دیپلم می باشد فرزندان آنان کمترین سبک دلبستگی ایمن و بیشترین سبک دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی را دارند و والدین دانش آموزانی که تحصیلات آنان فوق لیسانس و لیسانس می باشد فرزندان آنان بیشترین سبک دلبستگی ایمن و کمترین سبک دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی را دارند را دارند هر چه تحصیلات والدین دانش آموزان بیشتر باشد عزت نفس فرزندان آنان بیشتر می باشد. دانش آموزانی که والدین آنان بازنشسته شده اند بیشترین سبک دلبستگی ایمن و کمترین سبک دلبستگی اجتنابی و دانش آموزانی که والدین آنان دارای شغل آزاد می باشند کمترین سبک دلبستگی ایمن و بیشترین سبک دلبستگی اجتنابی را دارند. عزت نفس دانش آموزانی که شغل والدین آنان کارمند یا بازنشسته می باشد بیشتر از دانش آموزانی که شغل والدین آنها آزاد می باشد، است. بین سبک دلبستگی اجتنابی با میزان انواع آزار کودکان (غفلت و بی توجهی، جسمی، عاطفی و جنسی) رابطه مثبت معنی داری وجود دارد . بعبارت دیگر دانش آموزان آزار دیده بیشتر سبک دلبستگی اجتنابی دارند.با افزایش میزان آزار در کودکان از میزان عزت نفس آنان کاسته می گردد کلید واژه: سبک دلبستگی، عزت نفس، دانش آموز، آزار دیده