نام پژوهشگر: جلال وثوقی حمزه خانلو

بررسی پیامد های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی راهبردهای اسکان مجدد روستائیان پس از زلزله مطالعه موردی: دهستان آبگرم، شهرستان اردبیل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - پژوهشکده جغرافیا و علوم زیستی 1389
  جلال وثوقی حمزه خانلو   سید علی بدری

ضعف بنیان های ساختاری نقاط روستایی کشور، از دیر باز جزو موانع توسعه یافتگی این سکونتگاههای انسانی به شمار آمده است. در این میان بروز حوادث غیرمترقبه طبیعی همچون سیل وزلزله بیشترین لطمه را بر این پیکر ناتوان وارد ساخته، به طوری که به دنبال هر حادثه، سازمان اقتصادی و اجتماعی روستاها به همراه ساختار فیزیکی آن دچارصدمات جدی می شود. در چنین زمینه ای بازسازی روستایی آسیب دیده از حوادث طبیعی، با رویکردی عقلانی به برنامه ریزی راهکاری جز مداخله در نحوه آرایش مکانی- فضایی نمی یابد. آنچه که در این میان موردغفلت واقع شده و می شود، انسان روستایی است و آنچه اهمیت می یابد نتیجه کالبدی ونمود فیزیکی برنامه بازسازی است. بدین اعتبار تحقیق حاضر با تاکید بر بررسی پیامدهای اجتماعی، اقتصادی وکالبدی راهبردهای اسکان مجدد روستایی پس از سوانح طبیعی (زلزله) به سنجش پیامدهای ناشی از این امر در روستاهای دهستان آبگرم شهرستان اردبیل که طی زلزله در سال 1375 تخریب شدند، می-پردازد. این تحقیق به دنبال ارایه شاخص هایی برای بررسی پیامدهای اسکان مجدد روستایی بعد از سوانح طبیعی (زلزله)است. بررسی مورد نظر در سه بعد پیامدهای اجتماعی (انسجام اجتماعی، همبستگی اجتماعی و احساس تعلق مکانی)، پیامدهای اقتصادی (تغییر شغل، میزان درآمد) و پیامدهای کالبدی (تخریب مراتع، تغییر الگوی مسکن، تغییر کاربری اراضی زراعی و میزان دسترسی به خدمات زیربنایی) انجام شد. روش تحقیق توصیفی -تحلیلی است و شیوه های گردآوری اطلاعات شامل اسنادی و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) است. آزمون فرضیات با استفاده از آزمونهای t مستقل و آزمون مکنمار و به کمک از نرم افزار spss صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد، بین معیارهای منتخب برای بررسی پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی راهبردهای اسکان مجدد روستایی پس از سوانح طبیعی (زلزله)، میزان انسجام اجتماعی، همبستگی اجتماعی، احساس تعلق مکانی، تغییر الگوی مساکن و دسترسی به خدمات در رویکرد درجاسازی بهتر و مناسب تر از رویکرد جابجایی است، در صورتی که در معیارهای همچون تغییر شغل، میزان درآمد، تخریب مراتع، تغییر کاربری اراضی زراعی بالعکس می باشد.