نام پژوهشگر: مهرنوش نیکویی
مهرنوش نیکویی سعید محرمی پور
در این تحقیق اثرات اسانس گیاهان مورخوشzhumeria majdae rech f. & wendelbo و پونه کوهی mentha mozaffariani jamzad روی مراحل رشدی دو گونه آفت انباری شامل سوسک چهار نقطه ای حبوبات callosobruchus maculatus (f.) و شپشه آرد tribolium confusum jacquelin du val در شرایط دمایی 1±27 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5 ±65 درصد و در تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. اسانس ها به روش تقطیر با آب استخراج گردیدند. براساس مقادیر lc50، سوسک چهار نقطه ای حبوبات نسبت به شپشه آرد حساسیت قابل توجهی به هردو اسانس از خود نشان داد. در هر دو گونه حشره، با افزایش غلظت و زمان اسانس دهی درصد تلفات افزایش یافت. سمیت تنفسی اسانس پونه کوهی نسبت به اسانس مورخوش از دوام بیشتری برخوردار بود. نتایج نشان داد که اسانس ها به طور معنی داری سبب دور شدن حشرات کامل می گردند. در این پژوهش بیشترین اثرات دورکنندگی اسانس ها روی شپشه آرد صورت گرفت. اثرات تخم و لارو کشی اسانس های گیاهی نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که تخم های مسن نسبت به تخم های جوان حساسیت بیشتری به اسانس ها نشان دادند. اگرچه با افزایش سن لاروی میزان مرگ و میر آن ها نسبت به اسانس های گیاهی کاهش یافت. اسانس ها به طور قابل ملاحظه ای بر میزان تخم ریزی سوسک چهار نقطه ای حبوبات تاثیر نهادند. به طوری که در بالاترین غلظت به کار برده شده (8000 پی پی ام)، اسانس های مورد مطالعه سبب 100 درصد بازدارندگی تخمریزی سوسک چهار نقطه ای حبوبات گردیدند. در این پژوهش اثرات اسانس های گیاهی روی توده محصول انباری نیز مورد بررسی قرار گرفت و نتایج بسیار قابل توجهی حاصل گردید. به طوری که مقادیر lc50 به دست آمده نشان می دهد که اسانس ها به داخل توده ماش نفوذ کرده و حشرات کامل سوسک چهار نقطه ای حبوبات را از بین برده اند. درصد ظهور حشرات نسل f1 در ظروف تیمار شده با اسانس نسبت به شاهد به میزان قابل توجهی کاهش یافت و در بالاترین غلظت های به کار رفته از دو اسانس، درصد ظهور حشرات نسل f1 به میزان 93 تا 97 درصد کاهش یافت. اسانس های مورد مطالعه به طور قابل توجهی درصد تخم ریزی سوسک چهار نقطه ای را در توده محصول کاهش دادند. شناسایی و استخراج ترکیبات شیمیایی اسانس ها با استفاده از دستگاه gc-ms انجام شد. عمده ترین ترکیبات اسانس مورخوش و پونه کوهی به ترتیب لینالول و 1- منتول بودند که در گروه مونوترپنوئیدها جای می گیرند.
مهرنوش نیکویی یعقوب فتحی پور
بشر در طی سالیان، به منظور غلبه بر مشکلات ناشی از افزایش جمعیت خود و تولید روز افزون مواد غذایی، دستکاری های ژنتیکی زیادی در گیاهان انجام داده است. در این پژوهش تأثیر این تغییرات بر سطوح سه گانه تغذیه ای گیاه- گیاهخوار- پارازیتوئید مورد بررسی قرار گرفت. تاثیر گیاهان مختلف کروسیفر که از نظر میزان این دستکاری ها با هم متفاوت بودند، شامل جد وحشی کلزا brassica rapa l.، 2 رقم زراعی کلزا opera و rgs003، رقم هیبرید hyula401، و 2 لاین موتانت rgs003 و تراریخت pf کلزا بر پارامترهای زیستی بید کلم plutella xylostella l. (lepidoptera: plutellidae) و زنبور پارازیتوئید diadegma semiclausum helen (hymenoptera: ichneumonidae) در اتاق رشد با دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. میزان گلوکوزینولات ها به عنوان شاخصی از دفاع شیمیایی گیاهان میزبان اندازه گیری شد. نتایج آزمایشات نشان داد که بیشترین کارایی بید کلم و زنبور پارازیتوئید روی گیاهانی با میزان گلوکوزینولات-های بالاتر (جد کلزا و ارقام زراعی) می باشد. بیشترین و کمترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت(r) بید کلم به ترتیب روی رقم زراعی opera (0/236 بر روز) و لاین تراریخت (0/071 بر روز) گزارش شد. در تمامی گیاهان مورد مطالعه، میزان گلوکوزینولات ها پس از تغذیه بید کلم به طور معنی داری افزایش یافت. بیشترین مقدار گلوکوزینولات ها پس از تغذیه گیاهخوار در جد کلزا (29/33 میکرومول بر گرم) برآورد گردید. به طور کلی بید کلم روی لاین های موتانت و تراریخت طول دوره نابالغ طولانی تر، باروری و بقای کمتری نسبت به بقیه گیاهان داشت. مقایسه پارامترهای زیستی و ساختاری زنبور پارازیتوئید روی گیاهان مورد مطالعه نشان داد که این پارازیتوئید روی ارقام زراعی باروری و پارازیتیسم بیشتری نسبت به سایر گیاهان داشته است. از طرفی وزن شفیره ها و حشرات ماده زنبور پارازیتوئید روی این گیاهان بیشتر از بقیه گزارش شد. نرخ متناهی پارازیتیسم(ω) برای زنبور پارازیتوئید مورد مطالعه روی گیاهان مختلف کروسیفر از 0/202 تا 285/ 0(میزبان بر روز) متغیر بود. ظرفیت پارازیتیسم این پارازیتوئید روی ارقام زراعی و جد کلزا بیشترین و روی لاین های موتانت و تراریخت کمترین میزان برآورد گردید. این اطلاعات که چگونه دستکاری های ژنتیکی گیاهان مورد مطالعه و کیفیت گیاه میزبان می تواند بر پارامترهای زیستی این حشره و زنبور پارازیتوئید آن تاثیر بگذارد، کمک شایانی به درک مناسب دینامیسم جمعیت و مدیریت این حشره آفت می کند. همچنین مطالعه حاضر تاثیر دستکاری های انسان را در گیاهان کروسیفر از طریق اهلی سازی و اصلاح نباتات در وضعیت تعاملات این گیاهان با حشرات فعال در سطوح تغذیه ای بالاتر تا حدودی روشن می سازد.