نام پژوهشگر: محمدسعید ذکایی
یحیی حیدری امیر ملکی
با عنایت به رشد و توسعه علمی، فنی و اقتصادی در جوامع جدید ، به نظر می رسد سطوح مختلف حقوق شهروندی نتوانسته اند چندان که شایسته است رشد نمایند. و همین عامل دغدغه بسیاری از متفکران و نظریه پردازان اجتماعی در حوزه حقوق شهروندی است .جهت تحقق جامعه ای بالنده و توسعه یافته رشد درجاتی از حقوق و وظایف شهروندی در عرصه های مختلف لازم و ضروری است. با توجه به اهمیت موضوع ، پژوهش حاضر به بررسی وضعیت شهروندی و عوامل اجتماعی موثر بر آن در شهر زنجان پرداخته است. ودر این راستا تاثیر عواملی همچون تعلق اجتماعی ، سواد رسانه ای ، سن ، جنس ، تاهل، شغل ، درآمد و تحصیلات بر متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفته است تحقیق حاضر با استفاده از روش پیمایشی و با تکنیک پرسشنامه اجرا شده است.حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 383نفر برآورد گردید و پس از تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای ،برای دسترسی به نمونه های مورد نظر استفاده شد. برای سنجش متغیر وابسته حقوق و وظایف شهروندی و تاثیر متغیرهای مستقل بر آن از پرسشنامه ای که حاوی 80 سئوال بود استفاده گردید اعتبار و روایی پرسشنامه پس از اجرای مقدمانی با 40نفر از جامعه آماری برآورد گردید که برابر 75/0 بود. پس از اجرای پرسشنامه و جمع آوری اطلاعات ، از نرم spss برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده گردید. از آزمون های رگرسیون یک متغیره و چند متغیره ، آزمونtمستقل و تحلیل واریانس برای کشف رابطه معنی داری بین متغیر مستقل و وابسته استفاده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان آگاهی شهروندان با وظایف شهروندی بالاتر از حقوق شهروندی است.و میزان آشنایی شهروندان با معنی و مفهوم شهروندی در حد متوسط می باشد. میزان آگاهی مردان با حقوق و وظایف شهروندی بالاتر از زنان می باشد. همچنین متاهلین نسبت به مجردین آشنایی بیشتری با حقوق و وظایف شهروندی دارند. از دیگر یافته های پژوهش حاضر وجود رابطه معنی دار بین متغیر جنس ، سن ، تاهل با متغیر وابسته شهروندی می باشد. بین متغیر تعلق اجتماعی و شهروندی رابطه معنی داری مشاهده شد یعنی با افزایش تعلق اجتماعی میزان آگاهی از حقوق و وظایف شهروندی نیز افزایش می یابد . از متغیرهای مهم مورد بررسی دیگر در این پژوهش سواد رسانه ای است بین متغیر سواد رسانه ای و شهروندی نیز در این تحقیق رابطه معنی داری مشاهده شد یعنی با افزایش سواد رسانه ای میزان آگاهی از حقوق و وظایف شهروندی نیز افزایش می یابد. بین متغیرهای مستقل در آمد و شغل با متغیر وابسته شهروندی رابطه معنی داری مشاهده نشد.یعنی حقوق و وظایف شهروندی هیچ ارتباطی با شغل و در آمد پاسخگویان نداشته است .از میان متغیرهای مستقل مورد بررسی به ترتیب متغیر تحصیلات ، سواد رسانه ای ، سن و تعلق اجتماعی بیشترین تاثیر را بر آگاهی از حقوق و وظایف شهروندی داشته اند.
سیده معصومه پریشی شهلا اعزازی
ازدواج موقت از اختصاصات فقه شیعه امامیه است که در قوانین مدنی ایران نیز قوانینی بدان اختصاص یافته و مورد پذیرش قرار گرفته است. در سال های اخیر برخی صاحب نظران آن را راه حلی برای محرومیت جنسی ناشی از فاصله بلوغ تا ازدواج دائم می دانند. اما این دیدگاه مخالفان زیادی دارد و تاکنون مورد پذیرش عرف قرار نگرفته است. لذا تحقیقی در مورد زمینه ها و پیامد های ازدواج موقت برای زنان ضروری به نظر می رسد. هدف اصلی این پژوهش شناخت زمینه ها و پیامدهای ازدواج موقت و شناخت زمینه های زندگی (مذهب ،کلیشه و...) زنانی که سابقه ازدواج موقت را دارند، می باشد. روش تحقیق به کار گرفته شده، روش تحقیق کیفی و بر اساس نظریه مبنایی است. با 28 نفر از زنانی که سابقه ازدواج موقت را داشته اند مصاحبه عمیق به عمل آمده و با استفاده از کد گذاری باز (مقوله بندی داده ها) و محوری (پیوند بین مقولات) به تجزیه و تحلیل مصاحبه ها پرداخته شد . نتایج تحقیق نشان می دهد که: دلایل ازدواج موقت زنان شامل 1- نیاز اقتصادی 2- نیاز عاطفی و جنسی 3- ترکیبی از نیازهای اقتصادی ، عاطفی و جنسی 4- نیاز به حمایت اجتماعی می باشد. رضایت این زنان از ازدواج موقت براساس مدت زمان ازدواج متفاوت است. زنانی که مدت ازدواجشان 99 ساله است بیشترین رضایت را داشته و کمترین رضایت برای زنانی است که ازدواج هایی با مدت بسیار کوتاه داشته اند. اکثریت این زنان علت اصلی ازدواج موقت خود را رفع نیاز های اولیه اقتصادی خود و فرزندانشان بیان نمودند. زنانی که نیاز عاطفی و جنسی را تنها و یا یکی از عوامل ازدواج خود می دانستند در ابتدا تاکید بر ارضاء نیازهای عاطفی داشته و سپس نیاز جنسی را مطرح نموده اند. بیشتر این زنان به دلیل واکنش منفی جامعه ازدواج موقت خود را مخفی نگاه می دارند. در صورت آگاهی جامعه، خانواده و فرزندانشان، بیشتر آنان با واکنش منفی مواجه شده اند . زنانی که به ازدواج موقت گرایش داشته اند شامل زنان مذهبی وغیر مذهبی بوده و عامل مذهب (کسب ثواب یا مستحب بودن ازدواج موقت ) در گرایش آنان بی تأثیر بوده است . فقط تعدادی از این زنان برای جلوگیری از بیماری های مقاربتی از روش مناسب استفاده می کردند عده دیگر، تنها از روش های جلوگیری از بارداری استفاده نموده و به راحتی به شریک جنسی خود اعتماد کرده اند. گروهی زیادی از این زنان در روابط جنسی با همسران موقت خود خشونت جنسی را تجربه نموده اند. اغلب آنان تمایل بیشتر به ازدواج موقت با مردان مجرد را دارند و نیاز مردان مجرد را برای ازدواج موقت طبیعی دانسته و معتقدند مردان متاهل به دلیل هوسرانی به این نوع ازدواج گرایش دارند.
نادر منصورکیایی محمد مهدی فرقانی
رسانه های عامه پسند، از جمله مجلات، رمان ها، سریال های تلویزیونی و ... آنگونه که مطالعات رسانه ای و فرهنگی نشان داده اند، یکی از پرنفوذترین رسانه ها در تاثیرگذاری بر مخاطب و چارچوب گذاری فرهنگی و شکل دهی گفتمان های فرهنگی و ترویج و استمرار آن ها شده اند. این قدرت و نفوذ، به اندازه ای گسترش یافته است که نوع بازنمایی آن ها می تواند، چگونگی صورت بندی بسیاری از مولفه های حوزه فرهنگ را تعیین نماید. در این بین، مجلات عامه پسند از جایگاه ویژه ای برخوردارند. بر همین اساس، در مطالعه گفتمان های فرهنگی رایج در جامعه و برای فهم تحولات فرهنگی، شناخت ساختار، تحولات و نظام گفتمانی حاکم بر رسانه ها عامه پسند، از جمله مجلات، می تواند بسیار راهگشا باشد. برخی از محدودیت های فنی سریال ها و رمان ها را ندارند و به همین دلیل دامنه وسیع تری برای کار در اختیار دارند. به همین منظور، در این مطالعه، که بررسی پیشینه آن نشان می دهد که از تجارب مشابه بسیار محدودی برخوردار است، به بررسی در مورد وضعیت بازنمایی و سیرتحولات فرهنگی مجلات عامه پسند در سه دوره تاریخی دهه 60، 70 و 80 می پردازیم. کوشش ما در این مطالعه که از طریق تلفیق روش های کمی و کیفی مانند تحلیل محتوا و نشانه شناسی صورت گرفته است، و با کمک مدل مفهومی تدوین شده این بوده است که برخی سوالات مهم مانند فهم ساختار روایی و زیباشناختی، گرایش های خرده فرهنگی، ارزش های بازنمود شده در مجلات عامه پسند مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور، 144 شماره از 6 مجله جوانان امروز، زن روز، خانواده، روزهای زندگی، همشهری جوان و دختران مورد تحلیل محتوا قرار گرفت و همزمان برای اعتباربخشی به مطالعه، با 15 استاد، کارشناس و روزنامه نگار مصاحبه عمقی نیمه استاندارد به عمل آمد و علاوه بر این، در کنار تحلیل محتوا، روی جلد 52 شماره از همین مجلات در سال های مورد مطالعه، با کمک روش نشانه شناسی تصویری، مورد مطالعه و تحلیل قرارگرفت. نتیجه مطالعه و جمع بندی یافته ها نشان داد که در دوره های تاریخی مورد مطالعه، سیر تحولات فرهنگی مجلات عامه پسند را (از بین گفتمان های فرهنگی 5 گانه مسلکی، آئینی، روزمره، عامه پسند و موزائیکی)، می توان با دو گفتمان فرهنگی آئینی (از دهه 60 تا سال 73 ) و روزمره ( 73 تاکنون) نشان داد. گفتمان فرهنگی آئینی مبتنی بر ساختار زیباشناختی مکانیکی و استعلایی، ساختار روایت استعاری، ساختار خرده گفتمانی استعلایی و ساختار الگویی استعلایی است و گفتمان فرهنگی روزمره، مبتنی بر ساختار زیباشناختی مکانیکی و استعلایی، ساختار روایت قصه گو و نمایشی، ساختار خرده گفتمانی رفاه گرا و ساختار الگویی بازتابی است. در مجموع، پژوهشگر به این نتیجه رسیده است که مجلات عامه پسند در بازنمایی فرهنگی در وضعیت بوده اند که می توان آن را وضعیت فرهنگی شیزوفرنیک خواند. یعنی دچار نوعی آشفتگی که مدام در بین بازنمایی مولفه های فرهنگی عامه پسند و سبک زندگی از یک طرف و مولفه های فرهنگی نظام معیار و فرهنگ بومی و محلی در حرکت هستند و همین، تحلیل نظام هویتی آن ها را دشوار می سازد. آنچنانکه یافته های مطالعه نشان می دهند، اگرچه مجلات عامه پسند در سه دهه گذشته، روند متعادلی را سپری کردند، اما به وضوح می توان رگه ها و نشانه های گذار آن ها را ارزش ها و معارف و در واقع عبور آن ها از گفتمان آئینی و نظام هنجاری همنوا و متعارف را مشاهده کرد و پیش بینی می شود که اگر این روند ادامه پیدا کند، مجلات، در کنار کوشش برای بهبود ابعاد زیباشناختی و فنی خود، قدم های بلندتری را به سمت گرایش خرده فرهنگی و ورورد به گفتمان های فرهنگی عامه پسند و موزائیکی بردارند که با توجه به نقش تاثیرگذار این رسانه، باید نگران این بود که ممکن است این روند به آینده فرهنگ عمومی جامعه ما آسیب وارد کند. با وجود این کارشناسان، نکته مهمی را مورد تاکید قرار می دهند و آن این که فرهنگ عمومی جامعه، به خودی خود در مورد گفتمان های فرهنگی قدم های آوانگارد را برداشته است و منتظر مجلات عامه پسند نمانده است. برهمین اساس، توصیه می شود که برنامه ریزان کلان فرهنگی برای این منظور، اهتمام بیشتری را مصروف بدارند. هرچند با توجه به آنچه در مورد ویژگی های هویتی مجلات عامه پسند اشاره شد، قضاوت دقیق در مورد نظام بازنمایی فرهنگی آن ها در آینده دشوار است.
لیلا معصومی محمد زاهدی اصل
کیفیت زندگی به عنوان تعادلی در تأمین و ارضای نیازهای زیست شناختی، ثانوی یا فرعی و یکپارچه ساز مردم در عرصه ها و موقعیت های اجتماعی شان تعریف می شود و دربردارنده ی مجموعه ی شاخص های عینی و ذهنی ای است که تحقق سطوح معینی از آنها، تضمین کننده ی دستیابی به اهداف توسعه ی پایدار و ایجاد اجتماع سالم می باشد. یکی از مهمترین خدماتی که خصوصاً در زمینه ی اجتماعی در سراسر جهان برای ارتقاء کیفیت زندگی به کار می رود، خدمات مددکاری اجتماعی بوده که با توجه به بحران سالمندی در آینده ی نزدیک (طبق منابع آماری) به طور ویژه در رابطه با افراد سالمند مطرح می باشد. در پژوهش حاضر به نقش خدمات مددکاری اجتماعی در ارتقاء کیفیت زندگی افراد سالمند به روش کیفی-نظریه مبنایی پرداخته شده است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش، تمامی افراد سالمند (145 فرد سالمند85-60 سال) دارای پرونده در موسسه خیریه کهریزک محمد شهر کرج می باشند که 24 نفر از آنها (شامل 13 زن و 11 مرد) به عنوان نمونه، مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات لازم از طریق مصاحبه، مشاهده و مستندات موسسه جمع آوری و با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصله، خدمات مددکاری اجتماعی ارائه شده به افراد سالمند از سوی موسسه بیشتر در حوزه ی اقتصادی (در رابطه با افراد سالمند بی بضاعت) موثر بوده و به طور کلی با توجه به سطح کمی و کیفی آنها، غالباً تأثیر غیرمستقیم و کم محسوسی در کیفیت زندگی افراد سالمند داشته است.
یاسر رضاپور میرصالح معصومه اسمعیلی
هستی شناسی به نوع نگاه افراد به زندگی و پدیده های هستی گفته می شود و ارزش شناسی به اصول و ارزش هایی که فرد آنها را در زندگی مهم می پندارد اطلاق می شود. هر فرد رفتارهای خود را با دیدگاه هستی شناسی و ارزش شناسی که دارد توجیه می کند. فرهنگ و دین نقش زیادی در شکل گیری الگوهای هستی شناسی و ارزش شناسی افراد دارند. با توجه نقش هستی/ارزش شناسی در زندگی زناشویی زوجین و رفتار آنها در رابطه زناشویی، هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی مفهومی سازگاری زناشویی مبتنی بر تبیین ابعاد هستی شناسی و ارزش شناسی در گفتگوهای تعاملی و درون شخصیِ زوجینِ متقاضی طلاق و زوجینِ برخوردار از سازگاری زناشویی بود.هستی شناسی و ارزش شناسی به دو بعد کلی هستی شناسی واقع گرا (یا مدرنیسم) و هستی شناسی ایده آلیسم (یا پست مدرنیسم) تقسیم می شود که برای هر یک از این دو بعد نیز می توان تقسیم هایی در نظر گرفت. محور هستی/ارزش شناسی واقع گرا بر این اساس قرار دارد که واقعیتی در بیرون از ذهن انسان وجود دارد و آن واقعیت عینی، قابل مشاهده و اندازه گیری است. هستی/ارزش شناسی واقع گرا معتقد است خارج از تفسیرهایی که افراد مختلف از واقعیت دارند یک واقعیت خارجی مجزا وجود دارد. برای مثال، همسری که در هستی شناسی خود، زندگی را یک جریان پایدار و لذت بخش همراه با وجود سختی ها می بیند، بهتر می تواند با مشکلات زناشویی کنار بیاید. سوال پژوهش حاضر این بود که ابعاد هستی/ارزش شناسی زوجین برخوردار از سازگاری زناشویی و زوجین در آستانه طلاق چه تفاوتی با هم می کند و آیا می توان مداخله درمانی را بر اساس بررسی این تفاوت ها طراحی کرد؟این مطالعه از نوع پژوهش های ترکیبی کیفی-کمّی بود که البته وزن اصلی پژوهش به روش تحقیق کیفی داده شد. بخش کیفی، با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته در 14 زوج (14 زن و 14 شوهر) برخوردار از سازگاری زناشویی و 12 زوج متقاضی طلاق (12 زن و 12 شوهر) انجام گرفت. تحلیل داده های حال از مصاحبه ها هم با استفاده از شیوه کیفی نظریه زمینه ای انجام شد. در بخش کمی، با استفاده از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل به ارزیابی اثربخشی الگوهای مداخله ای طراحی شده بر مبنای آموزش های هستی شناسی و ارزش شناسی در افزایش رضایت زناشویی زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره پرداخته شد.نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ابعاد هستی شناسی و ارزش شناسی در زوجین برخوردار از سازگاری زناشوی و زوجین متقاضی طلاق تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند و در برخی از موارد کاملاً در نقطه مقابل همدیگر قرار دارند. نتایج تحلیل کوواریانس نیز نشان داد که الگوهای مداخله ای طراحی شده بر مبنای مقایسه ابعاد هستی شناسی و ارزش شناسی زوجین برخوردار از سازگاری زناشویی و زوجین متقاضی طلاق، بر افزایش رضایت زناشویی زنان شرکت کننده در پژوهش به طور معنی داری تأثیر گذار است.بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گیری کرد که داشتن برخی الگوهای خاص هستی شناسی و ارزش شناسی می تواند موجب افزایش تعارضات زناشویی و پایین آمدن کیفیت زناشویی شود، اما از طرفی دیگر، به علت اینکه برخلاف نظر عموم این الگوهای قابل تغییر هستند، می توان با آموزش الگوهای هستی شناسی و ارزش شناسی که با پیامدهای مثبت زناشویی همراه هستند، رضایت زناشویی زوجین را افزایش داد.
وحید اعطاف محمود شهابی
در این پژوهش با اتکا به یک رویکرد پدیدارشناسانه، استقرایی و اکتشافی، به دنبال کشف فهم مردان از «غیرت¬ناموسی» و همچنین کشف موقعیت¬ها و لحظاتی از زندگی روزمره بوده¬ایم که مردان در آن غیرتمندانه احساس و رفتار می¬کنند. بدین¬منظور از نظریه مبنایی به عنوان روش پژوهش کیفی بهره گرفته¬ایم. داده¬های پژوهش نیز بوسیله مصاحبه عمیق و مشاهده مستقیم جمع¬آوری شده¬اند. جمعیت مورد مطالعه شامل مردان 20 تا 40 ساله تهرانی است و نمونه¬ها شامل 25 مرد و 5 زن بوده¬اند که طبق روش نمونه¬گیری نظری انتخاب شده¬اند. بر طبق نتایج این پژوهش، غیرت¬ناموسی نگرانی و تشویش مردان ایرانی از ابژگی و خودابژگی نوامیس خود و کنش¬های متناظر با آن است. منظور از ابژگی تقلیل کلیت وجودی زن به جنسیتش و تعامل با او به عنوان یک شی جنسی از سوی اجتماع مردانه و از طریق نگاه، کلام، تماس¬های بدنی، روابط عاطفی، معاشرت¬های اجتماعی و روابط جنسی است. خودابژگی نیز اشاره به نقش ارادی یا غیرارادی اما فعال زن در چنین تجربیاتی دارد. بر اساس یافته¬ها مردان درجات متغیری از نگرانی را در برابر سطوح مختلف ابژگی و خودابژگی تجربه می¬کنند. ترکیب ادراک مرد از فضای تعامل، وضعیت سایر مردان و وضعیت زن، نقش برجسته¬ای در برانگیختن عواطف غیرتمندانه یا غیرغیرتمندانه و واکنش¬های متناظر با آنها دارد. از این رو در عمده موارد غیرت بیشتر از آنکه عاطفه¬ای درونی باشد، عاطفه¬ای فرهنگی و موقعیت¬مند به نظر می¬رسد. با توجه به این موارد و همچنین نقش برجسته معیارهای مذهبی بطور کلی سه دسته از غیرت مورد شناسایی قرار گرفت که عبارتند از غیرت مذهبی، غیرت غیرمذهبی و غیرت بینابین. این سه دسته پیوستاری را می¬سازند که در نهایت شش سنخ اصلی: غیرت تکلیف¬گرا، غیرت سنتی، غیرت خوداجتهاد، غیرت بلاتکلیف، غیرت همنوا و غیرت غربی را تشکیل می¬دهند.
عبدالرحمان علیزاده سیدمحمد مهدی زاده
پژوهش حاضر، به دنبال شناخت جایگاه خبر و رسانه های خبری در متن زندگی روزمره مخاطبان، شناخت نحوه بازنمایی رویدادها توسط رسانه ها و نحوه خوانش مخاطبان از آن هاست. این تحقیق مبتنی بر الگوی رمزگذاری/ رمزگشایی استوارت هال، در بخش اول با تلفیق الگوی تحلیل گفتمان ون دایک و نشانه شناسی به تحلیل متون خبری از دو تلویزیون بی بی سی فارسی و شبکه یک (فرایند رمزگذاری) می پردازد تا مولفه های گفتمان خبری این شبکه ها را استخراج کند. برای این منظور، سه بست? خبری مربوط به رویدادهای خبری سوریه، مصر و اقتصاد ایران از یک دور? زمانی یک ماهه (8 تیر تا 8 مرداد 1392) به صورت هدفمند انتخاب شدند. در بخش دوم، برای استخراج الگوهای مصرف خبر و خوانش شهروندان تهرانی از رویدادهای خبری منتخب از مصاحب? متمرکز نیمه ساخت یافته فردی و گروهی استفاده شده است. در مجموع 29 مصاحب? فردی و گروهی با 54 نفر از شهروندان تهرانی از گروه های سنی و جنسی مختلف (18 سال به بالا) به عمل آمد. نتایج نشان داد، بی بی سی فارسی در بازنمایی هر سه رویداد از مولفه های گفتمانی لیبرال دموکراسی استفاده کرده است. بازنمایی شبکه یک نیز عمدتاً مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی است اما گاهی عناصری از گفتمان لیبرال دموکراسی را نیز به خدمت می گیرد. اما مصاحبه شوندگان در مواجهه با این رویدادها تحت تأثیر متون هویتی، تجربه زیسته، دسترسی به گفتمان های دیگر و مولفه های زمینه ای و با استفاده از مولفه های هر دو گفتمان به خوانش مسلط، توافقی و متضاد هر دو شبکه پرداختند. همچنین الگوی مصرف خبر در میان مخاطبان تهرانی را می توان به پنج سطح دسته بندی کرد؛ ضعیف، متوسط، قوی (گسسته ـ هدفمند، پیوسته ـ غیرهدفمند و پیوسته ـ هدفمند). در میان افرادی که ارتباط قوی با رسانه ها دارند، میزان اعتماد به رسانه ها به دلیل تنوع گفتمان های در دسترس، پایین است. همچنین، نتایج تحقیق نشان می دهد مصرف خبر برای کسب لذت (تعاملات اجتماعی، کسب پرستیژ، مقاومت نشانه شناختی، مقاومت گریز و ...) بر مصرف خبر جهت برطرف کردن نیاز غلبه پیدا کرده است؛ به طوری که می توان جایگزینی مفهوم «میل» به جای «نیاز» را تأیید کرد.
زهرا گیتی پسند کیومرث فرح بخش
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه معنای زندگی در زوجین رضایتمند و نارضایتمند و ارائه الگوی معنای زندگی رضایت بخش، بر اساس یافته های آن انجام گرفت. جامعه پژوهشی زوجین رضایتمند و نارضایتمند تهرانی بودند که از بین آنان، 8 زوج رضایتمند و 10 زوج نارضایتمند از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. زوجین منتخب، طول مدت زندگی مشترکشان، کمتر از 15 سال بود و از زندگی مشترک خود، حداقل دارای یک فرزند بودند. پژوهش با بهره گیری از روش های کیفی انجام و جهت دستیابی به داده ها، از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. در دو گروه، در مرحله اول، هر یک از زوجین به تنهایی و در مرحله بعد، در کنار هم، مورد مصاحبه قرار گرفتند. میانگین مدت زمان مصاحبه های فردی، 60 و مصاحبه های مشترک، 30 دقیقه بود. برای تحلیل اطلاعات حاصل از مصاحبه، از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. نتایج به دست آمده مولفه های معنای زندگی فردی، معنای ازدواج و معنای زندگی مشترک زوجین رضایتمند و نارضایتمند را شناسایی و معرفی نمود. مولفه های معنای زندگی فردی، در ارتباط با خود در زوجین رضایتمند، خودآگاهی، بخشش، امیدواری، صداقت، هدفمندی زندگی و خویشتن داری و در گروه زوجین نارضایتمند، امیدواری و صداقت بود. در ارتباط با خداوند، در زوجین رضایتمند خداباوری، توکل به خدا، عبادت و باور به زندگی اخروی و در گروه نارضایتمند خداباوری شناسایی شد. در مولفه ارتباط با دیگران، در زوجین رضایتمند ابراز محبت، اعتماد و همدلی و در گروه نارضایتمند، ابراز محبت و در مولفه ارتباط با طبیعت در هر دو گروه، سعی در حفظ، علاقه و احترام به طبیعت توصیف شده بود. مولفه های معنای ازدواج، هدف ازدواج را در گروه رضایتمند، حمایت دو جانبه و در گروه نارضایتمند، عقاید بد کارکرد شناسایی نمود. ازدواج، در زوجین رضایتمند و نارضایتمند، موقعیت خاص و رابطه مستمر گزارش شده بود که در گروه رضایتمند، نیازمند تلاش برای ساختن زندگی و در زوجین نارضایتمند، بر زندگی بی نیاز از مراقبت اشاره داشت. معنای ازدواج در روابط بین زوجین، در گروه رضایتمند، تعهد اجتماعی و بلوغ بود که در آن زوجین باعث تحول یکدیگر می شوند؛ اما در زوجین نارضایتمند، تحقق خود و فردیت توصیف شد. ساختار روابط، در زوجین رضایتمند به وجود هرم نقش و تصمیم گیری مشارکتی و در زوجین نارضایتمند به نقش های موازی اشاره داشت. مولفه های معنای زندگی مشترک، در زوجین رضایتمند در افق ارتباط زناشویی، رشد و تربیت فرزند، در فضای ارتباط زناشویی، آرامش و در محور ارتباط زناشویی، صداقت و در گروه نارضایتمند به ترتیب، رکود، تنش و دروغ، پنهان کاری و خیانت بود. همچنین یافته ها نشان داد همخوانی معنایی، همکاری در ساخت معنای مشترک و توانایی مذاکره در زوجین، منجر به رضایتمندی و ناهمخوانی معنایی، عدم همکاری در ساخت معنای مشترک و ناتوانی در مذاکره، منجر به نارضایتمندی زناشویی می گردد. مولفه های معنایی زوجین رضایتمند و نارضایتمند به ترتیب به عنوان مولفه های ایجابی و سلبی الگوی معنای زندگی رضایت بخش، مورد استفاده قرار گرفت.
امیر پویان شیوا محمدسعید ذکایی
چکیده ندارد.
عادله فیضی نعمت الله فاضلی
چکیده ندارد.