نام پژوهشگر: حسن قلاوندی
حسن قلاوندی سعید رجایی پور
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین کیفیت زندگی کاری و لنگرهای مسیر شغلی با منظرهای عملکرد سازمانی اعضای هیأت علمی دانشگاههای تبریز، ارومیه و اردبیل انجام شده است. با استفاده از روش تحقیق توصیفی- همبستگی 167 نفر عضو هیأت علمی از مجموع 1066 نفر هیأت علمی با توجه به دانشگاه و دانشکده محل خدمت به صورت طبقه ای متناسب با حجم به طور تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از دو پرسشنامه محقق ساخته کیفیت زندگی کاری بر پایه مدل والتون و منظرهای عملکرد سازمانی بر اساس مدل کاپلان و نورتون و یک پرسشنامه استاندارد لنگرهای مسیر شغلی بر پایه مدل شاین، استفاده شده است. برای روایی پرسشنامه ها از متخصصان علوم تربیتی و مدیریت بهره گرفته شده و برای سنجش میزان پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی روی یک نمونه 30 نفری، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری 933/0= ، پرسشنامه لنگرهای مسیر شغلی 894/0= و پرسشنامه منظرهای عملکرد سازمانی 912/0= محاسبه شده است. داده های تحقیق پس از جمع آوری بر اساس سوالات و فرضیه های پژوهش و با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره (manova)، تحلیل رگرسیون، تحلیل واریانس یک طرفه (anova)، t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند. نتایج بدست آمده گویای آن است که: 1- کیفیت زندگی کاری و لنگرهای مسیر شغلی استادان دانشگاههای تبریز، ارومیه و اردبیل در سطح متوسط و عملکرد سازمانی دانشگاههای مذکور در سطح بالاتر از متوسط قرار دارد. 2- بین محیط کار ایمن و بهداشتی و تأمین فرصت رشد و امنیت مداوم با کل منظرهای عملکرد سازمانی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. 3- بین شایستگی فنی- کارکردی و شایستگی مدیریت عمومی با کل منظرهای عملکرد سازمانی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. 4- بین هر یک از منظرهای عملکرد سازمانی با کل مولفه های کیفیت زندگی کاری و لنگرهای مسیر شغلی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. 5- مولفه های تأمین فرصت رشد و امنیت مداوم، محیط کار ایمن و بهداشتی و قانون گرایی در سازمان کار رابطه پیش بینی کننده معنی دار با منظرهای عملکرد سازمانی دارند. 6- لنگرهای شایستگی فنی- کارکردی، شایستگی مدیریتی عمومی، خودمختاری- استقلال و چالش محض رابطه پیش بینی کننده معنی دار با منظرهای عملکرد سازمانی دارند. 7- تفاوت معنی داری بین میانگین کیفیت زندگی کاری بر حسب جنسیت مشاهده شد، تفاوت معنی داری بین میانگین لنگرهای مسیر شغلی بر حسب جنسیت، مدرک تحصیلی، رتبه علمی و دانشکده محل خدمت مشاهده گردید و تفاوت معنی داری بین میانگین منظرهای عملکرد سازمانی بر حسب دانشکده محل خدمت مشاهده گردید.
کاوه فیضی حسن قلاوندی
پژوهش حاضر با هدف مطالعه پیش بینی رضایت شغلی براساس ابعاد فضای اخلاقی سازمان و ویژگیهای رهبری معنوی مدیران؛ در مطالعه دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 91-90 انجام شده است. با استفاده از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی 150 نفر از کارکنان با توجه به دانشکده محل خدمت به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم بطور تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های استاندارد رضایت شغلی بر پایه مدل ویتل و دیویس، پرسشنامه فضای اخلاقی سازمان ویکتور و کالن و پرسشنامه ویژگی های رهبری معنوی مدیران فرای استفاده شد. برای روایی پرسشنامه ها از نظر متخصصان مدیریت بهره گرفته شده و برای سنجش میزان پایایی نیز از ضریب آلفا کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی روی یک نمونه 30 نفری، پرسشنامه رضایت شغلی 86%=?، پرسشنامه فضای اخلاقی سازمان90%=? و پرسشنامه ویژگی های رهبری معنوی مدیران 95%=?، استفاده شده است. داده های تحقیق پس از جمع آوری براساس فرضیه های پژوهش و با استفاده از تحلیل مانوا و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج به دست آمده گویای آن است: بین مولفه های فضای اخلاقی سازمان با ابعاد رضایت شغلی و ویژگی های رهبری معنوی مدیران با ابعاد رضایت شغلی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. از میان مولفه های فضای اخلاقی سازمان، مولفه های فضای اخلاقی قوانین و مقررات سازمانی، فضای اخلاقی استقلال، فضای اخلاقی قوانین و ضوابط حرفه ای و برون سازمانی، رابطه پیش بینی کننده معنی دار با ابعاد رضایت شغلی دارند و همچنین از میان ویژگی های رهبری معنوی مدیران، عشق به نوع دوستی، عضویت در سازمان، ایمان به کار و معناداری رابطه پیش بینی کننده معنی دار با ابعاد رضایت شغلی دارند. نتایج تحلیل متغیرهای دموگرافیک نشان داد که بین نظرات کارکنان دانشگاه ارومیه براساس دانشکده محل خدمت در خصوص رضایت شغلی، فضای اخلاقی سازمان و ویژگی های رهبری معنوی مدیران تفاوت معناداری وجود دارد. بین نظرات کارکنان در خصوص رضایت شغلی براساس جنسیت تفاوت معناداری وجود دارد، اما در خصوص فضای اخلاقی سازمان و ویژگی های رهبری معنوی مدیران تفاوت معناداری مشاهده نگردید. بین نظرات کارکنان براساس رضایت شغلی، فضای اخلاقی سازمان و ویژگی های رهبری معنوی مدیران براساس سن تفاوت معناداری مشاهده نشد. بین نظرات کارکنان در خصوص رضایت شغلی براساس مدرک تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد اما در خصوص ویژگی های رهبری معنوی مدیران و فضای اخلاقی سازمان تفاوت معناداری مشاهده نشد و در نهایت نظرات کارکنان در خصوص سابقه خدمت براساس رضایت شغلی، فضای اخلاقی سازمان و ویژگیهای رهبری معنوی مدیران تفاوت معناداری مشاهده نگردید.
نرگس سکوتی بهناز مهاجران
پژوهش حاضر با هدف تبیین بررسی نقش سقف شیشه ای در کاهش کیفیت زندگی کاری کارکنان زن دانشگاه ارومیه انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 124 کارمند زن دانشگاه ارومیه می باشد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بوده و با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی ساده 64 نفر از کارکنان زن دانشگاه ارومیه به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از دو پرسشنامه محقق ساخته سقف شیشه ای و کیفیت زندگی کاری استفاده شده است. روایی پرسشنامه ها توسط متخصصان مدیریت و روانشناسی تایید شد و برای سنجش میزان پایایی از ضریب آلفای کرونباخ در مطالعه مقدماتی روی یک نمونه 30 نفری استفاده شد، که در پرسشنامه سقف شیشه ای 812/0 =? و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری 878/0 =? به دست آمد. داده های تحقیق پس از جمع آوری بر اساس فرضیه های پژوهش و با استفاده از تحلیل مانوا و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. اصلی ترین فرضیه پژوهش حاضر این بود که سقف شیشه ای موجب کاهش کیفیت زندگی کاری کارکنان زن دانشگاه ارومیه می شود. نتایج به دست آمده گویای آن است که بین سه مولفه سقف شیشه ای (عنصر شخصی، عنصر فرهنگی و عنصر اجتماعی) و ابعاد کیفیت زندگی کاری رابطه منفی و معنی داری وجود دارد.
وحید سلطانزاده حسن قلاوندی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تکیه گاه های شغلی و جامعه پذیری سازمانی با تعهد سازمانی در میان کارکنان دانشگاه ارومیه انجام شده است. با استفاده از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی، 199 نفر از کارکنان دانشگاه با توجه به دانشکده محل خدمت به صورت طبقه ای متناسب با حجم هر یک از دانشکده ها به طور تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسشنامه تکیه گاه های شغلی بر اساس مدل شاین، جامعه پذیری سازمانی بر اساس مدل تائورمینا و تعهد سازمانی بر اساس مدل بالفور وکسلر استفاده شده است. برای سنجش میزان پایایی از ضریب آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی روی یک نمونه 40 نفری، پرسشنامه تکیه گاه های شغلی 894/0= ? ، پرسشنامه جامعه پذیری سازمانی 921/0 =? و تعهد سازمانی 881/0= ? بدست آمد. داده های تحقیق پس از جمع آوری بر اساس فرضیه های پژوهش و با استفاده از تحلیل مانوا تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که : 1. بین شایستگی فنی- کارکردی، شایستگی مدیریت عمومی، خودمختاری- استقلال، امنیت- ثبات، خلاقیت کارآفرینی، چالش محض و سبک زندگی با کل ابعاد تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.2. بین تعهد همانند سازی شده، تعهدپیوستگی و تعهد مبادله ای با کل تکیه گاه های شغلی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. 3. بین تفاهم، حمایت کارکنان و چشم انداز از آینده سازمان با کل ابعاد تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.4. بین تعهد همانند سازی شده، تعهدپیوستگی و تعهد مبادله ای با کل مولفه های جامعه پذیری سازمانی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.5. تکیه گاه های شایستگی فنی/کارکردی، شایستگی مدیریت عمومی، امنیت و ثبات، خدمت و از خود گذشتگس و ایثار، چالش محض و سبک زندگی می توانند به طور مثبت و معنی دار مولفه های تعهد سازمانی را پیش بینی کنند.6. ابعاد تفاهم، حمایت کارکنان و چشم انداز مشترک می توانند به طور مثبت و معنی دار مولفه های تعهد سازمانی را پیش بینی کنند.
پریناز ثقفی علیرضا قلعه ای
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش فرهنگ سازمانی در ایجاد یگانگی فرد و اعضای سازمان در میان کارکنان اداری دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 90-91 انجام شده است.با استفاده از روش تحقیقی توصیفی از نوع همبستگی ،95 نفر از کارمندان به طور طبقه ای متناسب با حجم هر یک از گروهها به شکل تصادفی انتخاب شدند.برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه استاندارد فرهنگ سازمانی یگانگی فرد-سازمان استفاده شده است.برای روایی پرسشنامه ها از متخصصان علوم تربیتی و مدیریت بهره گرفته شده و برای سنجش میزان پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی روی یک نمونه 30 نفری –پرسشنامه فرهنگ سازمانی86/0 a= و پرسشنامه یگانگی فرد –سازمان 84/0 a استفاده شده است.داده های پژوهش پس از جمع آوری بر اساس فرضیه های پژوهش و با استفاده از تحلیل مانوا ،تحلیل رگرسیون ،آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون tمستقل تحلیل شدند.نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که رابطه مثبت و معنی داری بین فرهنگ مشارکتی وفرهنگ ثبات با یگانگی فرد-سازمان وجود دارد .همچنین مولفه های فرهنگ مشارکتی ،ثبات،سازگاری ،رسالتی رابطه پیش بینی کننده و معنی دار با بعد های فردی و سازمانی (یگانگی فرد-سازمان )دارند. وازگان کلیدی:فرهنگ سازمانی ،یگانگی فرد-سازمان،فرهنگ مشارکتی ،فرهنگ سازگاری ،فرهنگ ثبات وفرهنگ رسالتی .
عذرا نقشبندی حسن قلاوندی
چکیده: موضوع مورد تحقیق « بررسی عوامل پیش بینی کننده مدرسه گریزی دانش آموزان دخترمقطع راهنمایی شهرستان سنندج در سال تحصیلی 90-91» می باشد. برای انجام پژوهش حاضر پس از تصویب موضوع تحقیق به مطالعه کتب تخصصی، مجلات علمی، پژوهشی ومنابع کتابخانه ای اقدام گردید. روش تحقیق حاضر توصیفی تحلیلی می باشد. از نظر هدف جزء تحقییقات توسعه ای – کاربردی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل: دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی ناحیه یک شهرستان سنندج و با جمعیت (2161) نفرمی باشد. از این تعداد نمونه آماری 90 نفر به عنوان دانش آموزان مدرسه گریز شناسایی شدند و برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. این پرسشنامه در دو بخش عمومی و اختصاصی اجرا شد. در نتیجه تحقیق درفرضیه اول ( بین رفتار ناسازگاری منشی، سببی و طبیعی ) برحسب متغیر ملاک( مدرسه گریزی) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. در نتیجه تحقیق در فرضیه دوم بینآشفتگیهای خانواده و شیوه فرزند پروی والدین برحسب متغیر ملاک( مدرسه گریزی) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. اما بین دو گروه دیگر متعیرهای پیش بینی کننده (شرایط نامساعد خانواده )یعنی مشکلات اقتصادی خانواده و پایین بودن سواد والدین بر حسب متغیر ملاک (مدرسه گریزی) رابطه معنی داری وجود ندارد. در فرضیه سوم بین متغیر های پیش بینی کننده ی (شرایط نامساعد محیط اجتماعی و فقدان مهارت اجتماعی ) برحسب متغیر ملاک( مدرسه گریزی) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین در فرضیه چهارم بین دو متغیر پیش بینی کننده ی (شرایط نامساعد محیط آموزشی ) برحسب متغیر ملاک( مدرسه گریزی) رابطه مثبت و معنی داری وجود ندارد. اما بین سه گروه دیگر متعیرهای پیش بینی کننده (محیط نامساعد مدرسه و فضای آموزشی)یعنی عدم وجود مدیریت اثربخش ، عدم وجود معلمان اثربخش و عدم وجود نظم و انضباط بر حسب متغیر ملاک (مدرسه گریزی) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
رقیه بهشتی راد حسن قلاوندی
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت کیفیت خدمات آموزشی بر اساس مدل سرکوال و رابطه آن با ارزشیابی از عملکرد اساتید از دیدگاه دانشجویان دانشگاه ارومیه و علوم پزشکیانجام شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری می باشد، جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه ارومیه و علوم پزشکی بود که با استفاده روش نمونه گیری طبقهای متناسب با حجم 273 نفر به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از دو پرسشنامه کیفیت خدمات و ارزشیابی از اساتید استفاده شده است. داده های تحقیق پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزارهای آماری lisrel, spss تحلیل شدند. نتایج نشان داد که: 1- وضعیت موجود مولفه های عوامل محسوس، قابلیت اطمینان، پاسخگویی، تضمین و همدلی از وضعیت مورد انتظار و مطلوب فاصله دارد. بیشرین شکاف ادراکات و انتظارات در نظر دانشجویان در ابعاد قابلیت اطمینان و همدلی و کمترین شکاف ادراکات و انتظارات در بعد تضمین بود.2- ابعاد کیفیت خدمات آموزشیبر مولفه های ارزشیابی اساتید (روش تدریس، تسلط و توان علمی، انضباط آموزشی و ویژگی های فردی و اجتماعی اساتید) اثر مثبت و معنی دار دارد.3- شاخص نیکویی برازش نیز نشان می دهد که مدل آزمون شده از برازش مناسبی برخوردار است. بنابراین توجه به مولفه های کیفیت خدمات می تواند در ارزشیابی موثر از اساتید نقش مثبت داشته باشد. در نتیجه با بازخود نتایج ارزشیابی از اساتید توسط دانشجویان می توان شاهد بهبود عملکرد و بهبود فعالیت های آموزشی اساتید بود.
فاطمه آبادی حسن قلاوندی
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه تحقق ابعاد سازمان یاددهنده براساس مولفه های رهبری تحول گرا در بین کارکنان اداری دانشگاه ارومیه می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی کارکنان اداری دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 92– 91 می باشد که از میان آنها تعداد155 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای ساده انتخاب شدند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. برای گرد آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته سازمان یاددهنده دکتر زارع (1387) با 30 گویه با طیف یا زیرمقیاس پنج درجه ای لیکرت و براساس مولفه های پنجگانه سازمان یاددهنده از دیدگاه تیچی طراحی گردیده و نیزبرای اندازه گیری رهبری تحول گرا از مقیاس طراحی شده توسط کری بارنت، جان مک کورمیک و روبرت کونرز (2001) که دارای 24 گویه است، استفاده شد. ضرایب پایایی این پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب سازمان یاددهنده(94/0? =)و رهبری تحول گرا(85/0?=) می باشند. برای تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از تکنیک های آمار توصیفی مانندانحراف استاندارد و میانگین و آمار استنباطی مانند آزمونهای رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج و یافته های تحقیق نشان می دهند که بین مولفه های رهبری تحول گرا با کل ابعاد سازمان یاددهنده در دو مورد از مولفه های رهبری تحول گرا ( چشم انداز و رهبری انفعالی ) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و دردو مورد دیگر (رهبری فردی و رهبری فعال ) رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین بین مولفه های رهبری تحول گرا با مولفه های سازمان یاددهنده به طور جداگانه ( ایده، دیدگاه قابل یاددهی، انرژی هیجانی، ارزش ها، قاطعیت در تصمیم گیری ) رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد.بین میانگین نظرات کارکنان در خصوص مولفه های رهبری تحول گرا و سازمان یاددهنده براساس متغیرهای دموگرافیک (جنس، سن، مدرک تحصیلی و سنوات خدمت) تفاوت معنی داری وجود ندارد.
اعظم کریمی دیمان میر محمد سید عباس زاده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تعیین رابطه بین مولفههای جو سازمانی با اخلاق رفتاری و روحیه کارکنان در میان آموزگاران مقطع ابتدایی دخترانه و پسرانه ناحیه 1 شهر اردبیل انجام شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 100 نفر از آموزگاران به طور تصادفی جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسشنامه جو سازمانی، رفتار اخلاقی و روحیه کارکنان استفاده شده است. برای روایی پرسشنامه از متخصصان مدیریت و علوم تربیتی بهره گرفته شد. برای سنجش میزان پایایی از ضریب آلفای کرونباخ، پرسشنامه جو سازمانی 83/0= ? ، پرسشنامه رفتار اخلاقی 88/0 =? و روحیه کارکنان 87/0= ? بدست آمد. داده های تحقیق پس از جمع آوری بر اساس فرضیه های پژوهش و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که : 1. بین جو سازمانی و مو لفه های با رفتار اخلاقی و روحیه کارکنان رابطه مثبت و معنی وجود دارد. 2. مولفه های قبول خطر ، استاندراد ، برخورد و هویت می توانند به طور مثبت و معنی دار رفتار اخلاقی کارکنان را پیش بینی کنند.3. مولفه استاندارد می تواند به طور مثبت و معنی دار روحیه کارکنان و مولفه های آن(همانندی، وابستگی و عقلایی بودن) را پیش بینی کند.
رحیم قوی محمد سید عباس زاده
چکیده هدف اصلی این پژوهش تبیین اخلاق کاری بر اساس یگانگی فرد و سازمان و اعتماد سازمانی در بین کارکنان اداری دانشگاه ارومیه می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش کلیه کارکنان زن و مرد اداری، رسمی، پیمانی و قراردادی دانشگاه ارومیه بوده که در سال تحصیلی 1392-1391 در خدمت دانشگاه بودند که تعداد این کارکنان طبق آمار کارگزینی پرسنلی دانشگاه 530 نفر بودند و از بین آنان 107 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش و به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی با استفاده از نرم افزار spss می باشد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه owei (فهرست اخلاق کاری مشاغل) که توسط گریگوری. سی. پتی در سال 1990 ساخته شده ، پرسشنامه ی یگانگی فرد سازمان، اوریلی و پرسشنامه اعتماد سازمانی مایر و داویز استفاده شد. ضرایب پایایی این پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب اخلاق کاری(86/0=?) ، یگانگی فرد سازمان (96/0=?) و اعتماد سازمانی (87/0=?) می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از روش همبستگی با استفاده از نرم افزار spss و همچنین آزمونهای رگرسیون استفاده شده است. نتایج این آزمونها نشان دادند که بین یگانگی فرد – سازمان و اعتماد سازمانی با اخلاق کاری کارکنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد، همچنین نتایج آزمونهای رگرسیون نشان می دهد که 71 درصد از واریانس اخلاق کاری توسط یگانگی فرد- سازمان و اعتماد سازمانی تبیین می شود. واژگان کلیدی: اخلاق کاری، یگانگی فرد- سازمان ، اعتماد سازمانی و کارکنان دانشگاه ارومیه.
احد اکبری حسن قلاوندی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین کیفیت زندگی کاری با تعهد سازمانی در میان کارکنان شرکت سهامی آب منطقه ای استان آذربایجان غربی انجام شده است. با استفاده از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی، 79 نفر از کارکنان به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب به طور تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی کاری بر اساس مدل والتون و تعهد سازمانی بر اساس مدل آلن و می یر استفاده شده است. برای سنجش میزان پایایی از ضریب آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی روی یک نمونه 40 نفری، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری 901/0= ? و تعهد سازمانی 871/0= ? بدست آمد. داده های تحقیق پس از جمع آوری بر اساس فرضیه های پژوهش و با استفاده از تحلیل مانوا تحلیل و تحلیل رگرسیون چندگانه شدند. نتایج حاکی از آن است که : 1. رابطه معنی داری بین پرداخت منصفانه و کافی ، محیط کار ایمن و بهداشتی، تامین فرصت رشد وامنیت مداوم، وابستگی اجتماعی زندگی کاری، فضای کلی زندگی، یکپارچگی و انسجام اجتماعی و توسعه قابلیت های انسانی با کل ابعاد تعهد سازمانی وجود دارد. 2- مولفه های کیفیت زندگی کاری می توانند تعهد عاطفی، تعهد هنجاری و تعهد مستمر را به طور مثبت و معنی دار پیش بینی کنند.
زهرا اسمعیلی حسن قلاوندی
چکیده هدف از این پژوهش بررسی عوامل موثر بر تولید دانش در دانشگاه ها از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه می باشد. روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع پیمایشی می باشد؛ و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه به تعداد 399 نفر می باشد. از این تعداد، نمونه آماری به تعداد 119 نفر به صورت نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته تولید دانش که شامل 60 سوال با پایایی 87/0 استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss16 و در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. در سطح آمار توصیفی از آماره هایی نظیر فراوانی، درصد میانگین و انحراف استاندارد استفاده شد. در سطح آمار استنباطی برای شناسایی عوامل موثر بر تولید دانش از t تک نمونه ای و برای اولویت بندی عوامل موثر بر تولید دانش از آزمون فریدمن بهره گرفته شد. همچنین برای بررسی تفاوت بین نظرات اعضای هیئت علمی در خصوص عوامل موثر بر تولید دانش بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی از آزمون های t مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. بررسی یافته های پژوهش نشان داد، همه مولفه های تولید دانش، در سطح مثبت و معنی دار می باشند. تنها عامل همایش ها، نشست ها و نمایشگاه ها در این زمینه از دیدگاه اعضای هیئت علمی نمی تواند در تولید دانش در دانشگاه ها موثر باشد.در اولویت بندی عوامل موثر بر تولید دانش تحصیلات تکمیلی در رتبه اول قرار دارد.نتایج به دست آمده در خصوص فرضیه ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین نظرات اعضای هیئت علمی در خصوص تولید دانش در دانشگاه ها بر اساس جنسیت و مدارک تحصیلی نشان می دهد؛ و همچنین نتایج حاصل تفاوت معناداری بین نظرات اعضای هیئت علمی در خصوص تولید دانش بر اساس سن و سنوات خدمت و همچنین رتبه علمی نشان نمی دهد.
زهرا عبدل نژاد علیرضا قلعه ای
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه علی بین مهارتهای خود رهبری و مدیریت کلاس درس معلمان با جو یادگیری اثر بخش می باشد. که با روش تحقییق توصیفی- همبستگی انجام یافته است. جامعه آماری پژوهش شامل دبیران زن ناحیه یک شهرستان ارومیه به تعداد 650 نفر می باشند که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به خدمت می باشند. تعداد نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 119 نفر محاسبه گردیده است و سپس به روش تصادفی ساده افراد مورد نظر پژوهش انتخاب گردیده اند. برای گرد آوری داده ها سه پرسشنامه استاندارد برای بررسی متغیرهای مهارتهای خود رهبری، مدیریت کلاس و جو یادگیری اثربخش و برای تعیین میزان همبستگی بین هر یک از متغیرهای پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است.نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که: بین مهارتهای خود رهبری و مدیریت کلاس درس با جو یادگیری اثر بخش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند گانه بین مولفه های خود رهبری و جو یادگیری اثر بخش نشان داد که 48 درصد از واریانس جو یادگیری اثر بخش توسط مولفه های خود رهبری تبیین می شوند.و نیز 65 درصد از واریانس جو یادگیری اثر بخش توسط مولفه های مدیریت کلاس تبیین می شوند. کلید واژگان: مهارتهای خود رهبری، مدیریت کلاس درس، جو یادگیری
سکینه پیرمحمدی میرمحمد سیدعباس زاده
میزان پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تعیین گردید ، که پایایی پرسشنامه ی رهبری مبتنی بر ارزش ، تصمیم گیری اخلاقی و کارتیمی به ترتیب 89/0 ، 84/0 و86/0 به دست آمد .نتایج به دست آمده گویای آن است که : 1- بین هر یک از مولفه های رهبری مبتنی بر ارزش با کل مولفه های تصمیم گیری اخلاقی رابطه وجود دارد. 2- بین هر یک از مولفه های رهبری مبتنی بر ارزش با کل مولفه های کار تیمی رابطه وجود دارد . 3- ایجاد انگیزش،رضایت کارکنان و روابط انسانی می توانند تصمیم گیری اخلاقی را به طور مثبت و معنا دار پیش بینی کنند. 4- توجه به احساسات فردی، روابط انسانی و رضایت کارکنان می توانند کارتیمی را به طور مثبت و معنادار پیش بینی کنند . 5- بین نظرات معلمان در خصوص رهبری مبتنی بر ارزش بر اساس خصوصیات دموگرافیک (جنس، سن، مدرک تحصیلی، سنوات خدمت) تفاوت معنی داری وجود ندارد. 6- بین نظرات معلمان در خصوص تصمیم گیری اخلاقی بر اساس خصوصیات دموگرافیک (جنس، سن، مدرک تحصیلی، سنوات خدمت) تفاوت معنی داری وجود ندارد. 7- بین نظرات معلمان در خصوص کار تیمی بر اساس خصوصیات دموگرافیک (جنس،سن، مدرک تحصیلی، سنوات خدمت) تفاوت معنی داری وجود ندارد.
فتح اله حمدی بهناز مهاجران
هدف اصلی این پژوهش تعیین روابط چندگانه سرمایه فرهنگی، هوش سازمانی و نوآوری سازمانی در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه می باشد که با روش تحقیق توصیفی – همبستگی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیّه اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه می باشد که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به خدمت بوده اند. با استفاده از فرمول کوکران 208 هیئت علمی به عنوان نمونه، با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد شده سرمایه فرهنگی پوردیان(1392)، هوش سازمانی آلبرشت(2003) و نوآوری سازمانی ساعتچی و همکاران(1389) که پایایی هریک از آنها برابر 87/0، 918/0 و 0/691 می باشد، استفاده شد. در این راستا نه فرضیه تدوین شد که فرضیه های پژوهش به کمک همبستگی پیرسون آزمون شدند. نتایج آزمونهای آماری نشان داد که بین سرمایه فرهنگی، هوش سازمانی و نوآوری سازمانی رابطه مثبت و معنی داری(p< 0/05) وجود دارد.
سامان علیزاده حسن قلاوندی
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین هوش فرهنگی با اعتماد سازمانی و سازگاری شغلی در بین کارکنان اداری دانشگاه ارومیه می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش کلیه کارکنان زن و مرد اداری، رسمی، پیمانی و قراردادی دانشگاه ارومیه بوده که در سال تحصیلی 1393-1392 در خدمت دانشگاه بودند که تعداد این کارکنان طبق آمار کارگزینی پرسنلی دانشگاه 530 نفر بودند و از بین آنان 223 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب و با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های هوش فرهنگی(آنگ و همکاران،2007)، اعتماد سازمانی( مایر و داویز، 1999) و سازگاری شغلی (دیویس و لافکوایست،1984) استفاده شد. ضرایب پایایی این پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب 85/0، 85/0و84/0می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی شامل فراوانی، درصد، نمودارها، ضریب همبستگی پیرسون، آزمونt مستقل، تحلیل واریانس و همچنین آزمونهای رگرسیون استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد بین هوش فرهنگی با اعتماد سازمانی و سازگاری شغلی کارکنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین ارتباط معنی داری بین اعتماد سازمانی و سازگاری شغلی وجود دارد اما رابطه بین ابعاد رفتاری هوش فرهنگی با اعتماد سازمانی و سازگاری شغلی معنی دار نبود. نتایج آزمونهای رگرسیون هم نشان می دهد که تا حدود34 درصد از روی متغیرهای هوش فرهنگی و اعتماد سازمانی می توان سازگاری شغلی کارکنان اداری را پیش بینی کرد.
فاروق احمدی حسن قلاوندی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین عوامل فردی، فرهنگی، سازمانی با پذیرش فناوری اطلاعات در میان دانشجویان دانشگاه ارومیه انجام شده است. با استفاده از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی، 200 نفر از دانشجویان دانشکده های ادبیات، فنی مهندسی، تربیت بدنی و هنر به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه¬ای تک مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه فناوری اطلاعات دیویس(1989)، پرسشنامه عوامل فرهنگی اسرایت و کاراهانا(2006)، پرسشنامه عوامل سازمانی ونکاتش و همکاران(2003) که روایی آن¬ها در تحقیقات مختلف تایید شده است، استفاده شده است. برای میزان پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ، پرسشنامه عوامل فردی 83/0= ?، عوامل فرهنگی 86/0= ?، عوامل سازمانی 87/0= ? و پرسشنامه فناوری اطلاعات 88/0= ? به دست آمده است. داده های تحقیق پس از جمع آوری بر اساس فرضیه های پژوهش و با استفاده از تحلیل مانوا و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج به دست آمده گویای آن است که: بین همه عوامل سازمانی با پذیرش فناوری اطلاعات رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. در حالی که بین دو مولفه فرهنگی(مردانگی/زنانگی و ابهام گریزی) با پذیرش فناوری اطلاعات رابطه معنی داری مشاهده نگردید. هم چنین در رابطه با متغیرهای فردی بین اضطراب رایانه با پذیش فناوری اطلاعات رابطه معنی داری مشاهده نگردید در حالی که بین خود کارآمدی رایانه با فناوری اطلاعات رابطه مثبتی مشاهده شد.
مرتضی قاسمی حسن قلاوندی
چکیده پژوهش حاضر به منظور رابطه بین ساختار سازمانی و موفقیت شغلی کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری انجام گرفت. فرضیه اساسی در این پژوهش آن است که بین ساختار سازمانی و موفقیت شغلی ارتباط معنی داری وجود دارد. جامعه آماری در این تحقیق کلیه کارکنان مرد و زن اداره کل آموزش و پرورش (214 نفر) در استان چهارمحال و بختیاری که در سال تحصیلی 1392-1393 در خدمت اداره ی آموزش و پرورش بوده اند و از بین آن ها 134 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده با استفاده از جدول مورگان به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های ساختار سازمانی (رابینز،1987) و موفقیت شغلی ذهنی (گرینهاوس، پارسورمن و ورملی،1990) و عینی محقق ساخته استفاده شد. ضرایب پایایی این پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب84% و 78%می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی شامل فراوانی، درصد، نمودارها، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل، تحلیل واریانس و همچنین آزمون های رگرسیون استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد بین ساختار سازمانی با موفقیت شغلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون های رگرسیون چندگانه نشان می دهد که بین مؤلفه های ساختار سازمانی با مؤلفه های ذهنی و عینی موفقیت شغلی رابطه معناداری در سطح 1./ وجود دارد. واژگان کلیدی: ساختار سازمانی، موفقیت شغلی، کارکنان، اداره کل آموزش و پرورش
رضا حسن زاده حسن قلاوندی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مدیریت دانش با بهسازی منابع انسانی از دیدگاه کارکنان دانشگاه ارومیه با استفاده از روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، انجام شده است. ???نفر از کارکنان دانشگاه با توجه به دانشکده محل خدمت، به صورت طبقه ای و بطور تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بسته پاسخ استفاده شد که ???عدد پرسشنامه صحیح عودت داده شد. و برای سنجش میزان پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب پرسشنامه مدیریت دانش???/?alfa= و بهسازی منابع انسانی???/?alfa= به دست آمد. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزارspss و lisrel بر اساس فرضیه ها ی پژوهش و با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مانوا، تحیل آنوا، تحلیل رگرسیون چندگانه و tمستقل تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین مدیریت دانش و بهسازی منابع انسانی همبستگی وجود دارد و بین مولفه های مدیریت دانش با کل ابعاد بهسازی منابع انسانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. علاوه بر این مولفه های خلق دانش، تسهیم دانش، کاربست دانش و حفظ دانش نیز می توانند به صورت مثبت و معنی دار ابعاد بهسازی منابع انسانی: آموزش رسمی، آموزش شغلی، ارزیابی عملکرد، مسیرشغلی، انضباط اداری، انضباط شغلی و نظام پاداش را پیش بینی کنند. و تفاوت معناداری بین پاسخ های کارکنان براساس مشخصات دموگرافیک در خصوص مدیریت دانش و بهسازی منابع انسانی مشاهده نشد.
مریم یزدانی محمد آبادی حسن قلاوندی
پیشرفت تحصیلی مهم ترین شاخص و نشانگر موفقیت نظام آموزشی و یادگیرنده است. بنابراین شناسایی عوامل تعیین کننده برای بهبود بخشیدن به آن بسیار ارزشمند است. از این رو، هدف مطالعه حاضر بررسی قدرت متغیرهای والدینی(سبک فرزندپروری، وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده)، و متغیرهای فردی(انگیزش تحصیلی، خودکارآمدی)، در تعیین پیشرفت تحصیلی بود. برای رسیدن به این هدف از بین دانش آموزان سوم راهنمایی که در سال 93-92 در مدارس دولتی مشغول به تحصیل بودند 400 نفر به شکل تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند آزمون های سبک فرزندپروری بامریند، وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده(محقق ساخته)، انگیزش تحصیلی والرند و خودکارآمدی شرر اجرا شدند. داده ها با استفاده از روش رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نتایج حاصل نشان دادند که بین متغیر فرزندپروری، وضعیت اجتماعی- اقتصادی رابطه ی معنی داری با پیشرفت تحصیلی(معدل) دانش آموزان وجود ندارد، و انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی نقش معنی داری (01/0>p) در پیش بینی پیشرفت تحصیلی (معدل) دانش آموزان دارد. همچنین بین پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی رابطه مثبت (155/0) معنی دار، و بین پیشرفت تحصیلی و بی انگیزگی رابطه منفی (179/0-) معنی داری وجود دارد. بر اساس یافته های بدست آمده می توان نتیجه گرفت با افزایش بی انگیزگی پیشرفت تحصیلی (معدل) دانش آموزان کاهش و با افزایش خودکارآمدی پیشرفت تحصیلی (معدل)افزایش می یابد. همچنین متغبرهای فرزندپروری و وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده، پیش بینی کننده ی مناسبی برای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نمی باشند.
سمیه امرایی حسن قلاوندی
پژوهش حاضر با هدف "بررسی مقایسه¬ی خودکارآمدی اجتماعی و ادراک دانش¬آموزان از جو کلاس با سازگاری اجتماعی در دانش¬آموزان موفق و ناموفق دبیرستان¬های دخترانه شهرستان رومشگان در سال-تحصیلی 93-92 " انجام شد. برای رسیدن به این هدف، از بین تمام دانش¬آموزان دبیرستان¬های دخترانه شهرستان رومشگان ( که تعداد جامعه 380 نفر بودند) با استفاده از جدول مورگان نمونه¬ای به اندازه¬ی 180 نفر انتخاب شد. در این پژوهش برای انتخاب نمونه از جامعه¬ی مورد نظر، از روش نمونه¬گیری خوشه¬ای چند مرحله¬ای تصادفی استفاده شده است. سپس پرسشنامه¬های سازگاری اجتماعی، خودکارآمدی اجتماعی و ادراک از جو کلاس در چند نوبت ارائه گردید. برای تحلیل داده¬های آماری پژوهش از آزمون ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون، رگرسیون چندگانه، آزمون t و تحلیل واریانس چند متغیری ( manova) استفاده گردید. نتایج به دست آمده معناداری رابطه سازگاری اجتماعی با خودکارآمدی اجتماعی و ادراک از جو روانی- اجتماعی کلاس را نشان دادند. به نظر می¬رسد با افزایش خودکارآمدی اجتماعی (علی الخصوص شرکت در گروه¬ها -69/0) و بهبود ادراک از جو کلاس (مخصوصا حمایت معلم- 44/0) می¬توان سازگاری اجتماعی دانش¬آموزان را افزایش داد.
سودابه الله وردی حسن قلاوندی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رهبری اخلاقی و فرسودگی شغلی با رضایت از زندگی در میان دبیران زن مدارس ناحیه 1 ارومیه انجام شده است. برای گردآوری دادههای پژوهش از سه پرسشنامه رهبری اخلاقی بر اساس مدل دهوق و دن هارتگ، فرسودگی شغلی بر اساس مدل مازلاک و رضایت از زندگی بر اساس مدل هیوبنر استفاده شده است. با تأکید بر مبانی نظری، مدل مفهومی تحقیق طراحی و بر این اساس 4 فرضیه تدوین گردید جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دبیران زن دبیرستان های ناحیه یک ارومیه در سال تحصیلی 92-1391 می باشند. حجم جامعه ی آماری 650 نفر است. نمونهگیری با استفاده از روش تصادفی انجام و حجم نمونه برابر 159 نفر برآورد شد. بدین ترتیب 170 پرسشنامه در جامعه تحقیق توزیع گردید که 157 پرسشنامه معتبر و قابل تجزیه و تحلیل بود. برای بررسی رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار لیزرل و pls استفاده شد. مبنای نتایج تحلیل در این تحقیق استفاده از روشهای تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. با توجه به نتایج آماری، کلیه فرضیات تحقیق تأیید و این نتیجه حاصل گردید که بین متغیرهای رهبری اخلاقی و فرسودگی شغلی با رضایت از زندگی رابطه معنیدار وجود دارد.
امجد اقبالی حسن قلاوندی
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین سبک های یادگیری کلب، هیجان های مثبت تحصیلی ( لذت و امیدواری ) و هیجان های منفی تحصیلی ( اضطراب، خستگی و عصبانیت) با یادگیری خودگردان در بین دانش آموزان دوره دوم دبیرستان بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های دولتی متوسطه شهر سقز به تعداد تقریباً 7000 نفر در سال تحصیلی 93ـ 1392 بود که 363 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه مقیاس اصلاح شده سبک های یادگیری کلب نسخه های1و3 (2005)، پرسشنامه هیجان های تحصیلی پکران، گوئتز و تیتز و پری (a2002) و پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودگردان پینتریچ و دی گروت (1990) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: ماتریس همبستگی بین متغیر های پژوهش نشان داد بین سبک های یادگیری کلب با یادگیری خودگردان رابطه معناداری به دست نیامد. متغیرهای لذت، امیدواری با یادگیری خودگردان رابطه مثبت و معنادار داشت و اضطراب، خستگی و عصبانیت با یادگیری خودگردان رابطه منفی و معنادار داشتند که این متغیرها در تعامل باهم 29 درصد از تغییرات یادگیری خودگردان را تبیین می کرد. اما متغیر اضطراب و عصبانیت به علت همبستگی پایین قادر به پیش بینی یادگیری خودگردان نبودند. نتیجه گیری: هیجان های تحصیلی قادر به پیش بینی یادگیری خودگردان هستند که از میان آنها متغیر لذت از کلاس بالاترین قدرت پیش بینی کنندگی را دارد. بنابرین محیط های آموزشی باید به دنبال پرورش هیجان های مثبت و کاهش هیجان های منفی در دانش آموزان از طریق بالا بردن کیفیت آموزش معلمان باشد.کلید واژه ها: سبک های یادگیری کلب، هیجان های مثبت، هیجان های منفی و یادگیری خودگردان
ابوالفضل حیدری فیروزه سپهریان آذز
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین خودارزشمندی مشروط و شادی با پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان پسر مقطع دوم متوسطه شهرستان شهریار می باشد. روش مطالعه حاضر از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطه دوم متوسطه شهرستان شهریار (3800 نفر)تشکیل می دهند، که از این تعداد 340 نفر بر اساس جدول پیشنهادی مورگان به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. نمونه های انتخاب شده به آزمون های خودارزشمندی مشروط کراکر و همکاران، و پرسشنامه شادکامی آکسفورد پاسخ دادند. همچنین معدل نیمسال اول سال تحصیلی 92-93 به عنوان معیار پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین خودارزشمندی مشروط با پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد؛ و همچنین شادی و خود ارزشمندی مشروط به طور معنی داری پیشرفت تحصیلی را پیش بینی می کنند.
سعید شهریاری فر علیرضا حسین پور
پژوهش حاضر با هدف"بررسی رابطه بین هوش معنوی با شادکامی درمیان کودکان بی سرپرست شهرستان ارومیه" انجام گرفته است. روش انجام پژوهش به صورت توصیفی از نوع همبستگی می باشد و افراد شرکت کننده در پژوهش شامل60 نفر از کودکان بی سرپرست بالای 12 تا18 سال بودند که روش نمونه گیری به صورت سرشماری انتخاب گردیده است.ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه هوش معنوی کینگ، 2008 و شادکامی اکسفورد، آرگیل، مارتین و کراسلند، 1989می باشد.پایایی پرسشنامه هوش معنوی به روش آلفای کرونباخ 0/940 و پایایی پرسشنامه شادکامی به روش آلفای کرونباخ 0/948محاسبه و روایی هردو پرسشنامه به تایید اساتید راهنما رسید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری توصیفی ، آماراستنباطی و برای تحلیل داده ها از نرم افزارspss استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین هوش معنوی با شادکامی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. با توجه به این نکته که هوش معنوی با افزایش شادکامی در میان کودکان بی سرپرست شهرستان ارومیه رابطه داشت. پیشنهاد می شود موسسات نگهداری کودکان بی سرپرست با طراحی و تدوین برنامه هایی برای ارتقای هوش معنوی ، موجب افزایش شادکامی در میان کودکان بی سرپرست نگهداری شده در موسسات شوند.
آسیه طیاری فرد حسن قلاوندی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مدیریت دانش و توانمندسازی در بین کارکنان دانشگاه ارومیه بوده است. روش تحقیق موردنظر توصیفی از نوع همبستگی بوده است.حجم جامعه ی آماری موردنظر494نفر بوده است.نتایج نشان داد که بین مولفه های مدیریت دانش وتوانمندسازی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
سیمین شاکر حسن قلاوندی
هدف پژوه حاضر بررسی رابطه ی بین مولفه های خودکارآمدی با اهمال کاری و فرسودگی شغلی در بین کارکنان دانشگاه ارومیه است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه ی آماری پژوهش، شامل کلیه ی کارکنان دانشگاه ارومیه (به استثنای نگهبانان، کارکنان حمل و نقل و تأسیسات) به تعداد 480 نفر بودند که از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم جامعه ی آماری تعداد 230 نفر انتخاب شدند که 116 نفر همکاری نمودند. برای بررسی متغیرها از پرسشنامه ی خودکارآمدی عمومی شرر (1982)، فرسودگی شغلی مسلچ (1981) و اهمال کاری بدیع و همکاران (1389) استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ برای هر یک از پرسشنامه ها به ترتیب 83/0 و 82/0 و 78/0 به دست آمد. اطلاعات بدست آمده در این پژوهش در سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی (t مستقل، مانوا و پیرسون) با بکارگیری از نرم افزار آماری spss22، تجزیه و تحلیل شد. نتایج بدست آمده از تحلیل داده ها نشانگر آن هستند که بین مولفه های خودکارآمدی با اهمال کاری رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد و بین مولفه های خودکارآمدی و فرسودگی شغلی رابطه ی مثبت و معناداری وجود ندارد. همچنین میان نظرات کارکنان در خصوص کارآمدی برای جنسیت و تحصیلات رابطه ی منفی و بر اساس سن و سابقه، رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد و همچنین میان نظرات کارکنان در خصوص اهمال کاری فرسودگی شغلی بر اساس سن، جنس، تحصیلات و سابقه ی خدمت رابطه ی مثبت و معنادرای وجود ندارد.