نام پژوهشگر: احمد جمشیدی
نسرین درویشی احمد جمشیدی
جداسازی ترکیبات دارویی، به منظور تحقیق و کنترل کیفیت در صنعت داروسازی، تعیین مقدار مقادیر کم دارو در پلاسما، بافت و خون، در آزمایشگاه های تشخیص پزشکی و پزشکی قانونی اهمیت ویژه ای دارد. تکنیک ساده، ارزان، کارآمد و انعطاف پذیر کروماتوگرافی لایه نازک hptlc قادر به حل بسیاری از مشکلات موجود می باشد و می تواند جایگزین بسیار مناسبی برای تکنیک های معمول و پیچیده ی کروماتوگرافی گازی و کروماتوگرافی مایع باشد. بسیاری از محدودیت ها و دشواری های احتمالی موجود در روش های متداول کلاسیک تا حدود زیادی مرتفع شده است. در سال های اخیر، این تکنیک جایگاه ویژه ای در شاخه های مختلف پژوهشی و صنعتی به خصوص آنالیزهای دارویی را به خود اختصاص داده است. در این پژوهش توانایی های تکنیک hptlc در برخی کاربردهای آنالیز دارویی، معرفی شده است. کار های تجربی انجام شده در این تحقیق عبارتند از؛ ? تعیین مقدار ترامادول هیدرو کلراید در ماده ی اولیه ی دارویی وشکل دارویی قرص، در حضور ترکیبات وابسته ? تعیین مقدار سالیسیلیک اسید در محیط رهایش پچ پوستی ضد آکنه ? جداسازی و شناسایی هم زمان 6 ضد درد متداول ? جداسازی و شناسایی همزمان سالسسیلیک اسید، لاکتیک اسید، رتینوئیک اسید، کلروجنیک اسید، کافئیک اسید و کافئین در این تحقیق از تکنیک کروماتوگرافی لایه نازک کارآمد دستگاهی و انواع صفحات آماده ی hptlc استاندارد، استفاده شده، مطالعات لازم و آزمایش های متوالی در جهت بهینه سازی شرایط کروماتوگرافی صورت گرفته است. در تمام موارد، جداسازی ها به صورت ویژه و با انتخابگری بالا انجام شده است، در آزمایش های کمی، حدتشخیص، حد اندازه گیری، عملکرد انتخابی، خطی بودن، صحت و دقت لازم اعتبار سنجی شده است.
علی کیهان پور احمد جمشیدی
در طول چند سال گذشته تلاشهای بسیار زیادی برای بهبود انحلال پذیری و فرآیند پذیری پلی آنیلین صورت گرفته که برای این کار روش های مختلفی گزارش شده است یکی از این روش ها تهیه کوپلیمر است. تهیه کوپلیمر، ساده ترین و یکی از مناسب ترین روش ها برای تغییر خواص پلیمر می باشد. در این کار، پلی آنیلین، پلی(2-آنیلینواتانول) و کوپلیمر آن دو را به روش ولت سنجی چرخه ای در محدوده پتانسیل1/0- ولت تا 1 ولت در سل سه الکترودی از محلول آبی 1/0 مولار منومر آنیلین و 2-آنیلینواتانول و اسید سولفوریک 1 مولار تهیه شد و خواص آن ها با تکنیک های گرماسنجی تفاضلی روبش (dsc)، مادون قرمز تبدیل فوریه (ftir)، امپدانس الکتروشیمیایی(eis) ، ولتامتری چرخه ای (cv)و طیف های ماورأ بنفش (uv-visible) بررسی شد. مطالعه خواص الکتریکی آن ها نشان داد که با افزایش میزان 2-آنیلینواتانول در کوپلیمر، فعالیت الکتریکی، رسانایی و مقاومت الکتریکی آن کاهش، اما فرآیندپذیری و چسبندگی آن افزایش می یابد. در مرحله دوم، از تکنیک ساده ای برای تولید حسگرهای گلوکز استفاده شد، برای این کار آنزیم گلوکزاکسیداز را با استفاده از محلول 1/0 در صد حجمی عامل شبکه ای کننده (گلوترآلدهید) در محیط بافر استات و فسفات 7 ph = بر روی فیلم های نازک پلی آنیلین و کوپلیمرآنیلین و 2-آنیلینواتانول تثبیت شد. نتایج حاصله از(eis) نشان داد که به طور موفقیت آمیز، آنزیم بر روی فیلم های پلیمری تثبیت شده است. در این پژوهش اثر بعضی شرایط آزمایشگاهی مختلف مثل حجم عامل شبکه ای کننده ، ph ، دما و پتانسیل کاربردی به روش جریان سنجی بررسی شد. بیش ترین جریان الکتریکی در این زیست حسگرها در7ph= و پتانسیل 65/0 ولت دیده شد. طول عمر و پایداری زیست حسگر گلوکز بر پایه کوپلیمر آنیلین با 2-آنیلینواتانول بیش تر از زیست حسگر آنیلین بود که این نشان دهنده مطابقت بالاتر آن با سیستم های زیستی است.
سمانه بی آزار علیرضا پورخباز
نیترات معمولاً در بیشتر آبهای طبیعی وجود دارد اما گاهی در اثر فعالیتهای بشر نظیر استفاده ی بیرویه از کودهای شیمیایی و عدم کنترل مناسب بر روی منابع آب ، استفاده بیش از حد از کودهای شیمیایی و تصفیه نامناسب فاضلاب مکان های صنعتی موجب افزایش غلظت نیترات در آبهای زیرزمینی و آبهای سطحی شده است. نیترات معمولاً در بیشتر آبهای طبیعی وجود دارد. مهمترین مشکل زیست محیطی نیترات، یوتریفیکاسیون و ایجاد بیماری می باشد. سولفات یک آنیون مهم در آب های طبیعی و انتشارات صنعتی مانند فاضلاب های صنعتی می باشد. غلظت بالای سولفات می تواند چرخه های طبیعی سولفور را غیرمتعادل کند همچنین وقتی سولفات بیش از اندازه وارد معده انسانها شود سلامتی آنها را به مخاطره می اندازد. از روش های موثر برای حذف نیترات و سولفات از آبهای آلوده به این آنیون ها روش جذب می باشد. جذب سطحی به عنوان یک فرایند موثر، روش مناسبی در تصفیه نهایی آبهای آلوده به مواد سمی می باشد. تحقیق خاضر شامل بررسی کاربرد چهار ماده، کربن فعال گرانولی، کربن گلبرگ زعفران، کربن هسته عناب، کربن پوسته گردو و نانوذره مگنتیت به عنوان جاذب جهت حذف نیترات و سولفات از آبهای آلوده می باشد. ابتدا شرایط بهینه برای جاذب های کربن فعال، کربن گلبرگ زعفران، کربن هسته عناب و کربن پوسته گردو بدست آمد و نتایج با کربن فعال گرانولی مقایسه شد.
انسیه فدایی علیرضا پورخباز
پیشرفت سریع علوم و فناوری و افزایش تولیدات صنعتی بنابر نیازهای جامعه بشری سبب شده است استفاده از انواع فلزات سنگین رشد قابل توجهی داشته باشد که این امر باعث گردیده غلظت آلاینده های فلزی در محیط زیست به ویژ در محیط های آبی که از اصلی ترین اجزاء پذیرنده این آلاینده ها در طبیعت می باشند افزایش یابد. فلزات سنگین بیشتر از طریق تخلیه پساب های صنعتی به محیط زیست وارد می گردند و برای انسان ها و دیگر موجودات زنده و اکوسیستم های طبیعی اثرات بسیار زیان آوری به دنبال دارند. علی رغم تمامی قوانینی که در سطوح محلی، ملی و بین المللی به منظور حفظ منابع آب از آلودگی به انواع آلاینده ها بو ویژه فلزات سنگین وضع گردیده است، عدم نظارت کافی بر اجرای این ضوابط سبب شده است آلودگی منابع آب به انواع آلاینده های فلزی روندی رو به رشد داشته باشد. از آنجا که در مبحث حذف فلزات سنگین از آب های آلوده هزینه یک پارامتر مهم در مقایسه بین روش های مختلف می باشد، استفاده از مواد زائد طبیعی که به دلیل فراوانی در طبیعت دارای هزینه تهیه و استفاده پایین و دسترسی محلی آسان می باشد روشی موثر و کم هزینه جهت حذف فلزات سنگین از جریان های آلوده به این آلاینده ها می باشد. به همین منظور در این تحقیق از گلبرگ زعفران و کربن گلبرگ زعفران، هسته عناب و کربن هسته عناب و نانوذره مگنتیت(fe2o3) به عنوان جاذب به منظور جذب یون های محلول کروم مورد آزمایش و بررسی قرار گرفته است و علاوه بر جاذب های مذکور، تمامی آزمایشات انجام شده با استفاده از کربن فعال گرانولی(gac) تکرار و نتایج حاصل از کاربرد جاذب ها با یکدیگر مقایسه گردید.
احمد جمشیدی مسعود برکاتی
این پایان نامه با هدف اشاره به مشکلات ساختارهای قدیمی ادوات انعطاف پذیر انتقال جریان متناوب، دلایل پیاده سازی کمتر آن ها در صنایع مختلف و همچنین معرفی ساختار های جدیدتر، بهینه تر و با قابلیت اطمینان بالاتر ارائه می گردد. ادوات انعطاف پذیر انتقال جریان متناوب بر پایه تجهیزات الکترونیک قدرت عمل می کنند و هدف از پیاده سازی آن ها، افزایش انتقال توان و کنترل پذیری در سیستم قدرت می باشد. بررسی، مدل سازی، شبیه سازی و کنترل ادوات ذکر شده در محیط نرم افزارهای matlab/simulink و pscad/emtdc توسعه یافته است. یکی از ادواتی که در این پایان نامه مورد بررسی قرار گرفته است کنترل کننده توزیع شده پخش توان(dpfc) است. ساختار این تجهیز از کنترل کننده پخش توان یکپارچه(upfc) مشتق گرفته شده است و قابلیت کنترل همزمان پارامترهای خط انتقال را داراست. مقادیر نامی تجهیزات به کار رفته درdpfc نسبت به ساختار قدیمی تر کاهش یافته است و نیازی به عایق بندی ولتاژ بالا در اتصال مبدل های سری به خط ندارد، در نتیجه قیمت ساخت آن بسیار کمتر می شود. با توجه به کاربرد کمتر upfc در صنعت، که ناشی از گران بودن قیمت آن می باشد، می توان از ساختار dpfc به عنوان جایگزین بهره جست. در ادامه پژوهش، ساختار جدیدی از اعاده کننده دینامیکی ولتاژ بر اساس مبدل های نامتقارن آبشاری بررسی می شود که مزیت این ساختار افزایش کیفیت ولتاژ خروجی، کاهش کلیدهای فرکانس بالا تا حدود 50 درصد، کاهش اندازه و هزینه ساخت و کاهش تلفات می باشد. در انتهای پژوهش و در راستای معرفی ادوات قدرت سفارشی، یک ساختار کاملتر و با اتصال سری- موازی با توپولوژی جدیدتری معرفی شده است. این تجهیز بهبود دهنده یکپارچه کیفیت توان بر اساس مبدل چند سلوله خازن شناور نام دارد. مبدل های ذکر شده دارای سه مزیت اصلی هستند که عبارت است از: افزایش تعداد سطوح ولتاژ خروجی، عملکرد بدون نیاز به ترانسفورمر و تنظیم خودکار نقطه خنثی برای سنجش ولتاژ خازن های شناور. در نتیجه استفاده از این ساختار، تعداد ترکیب های کلید زنی افزایش می یابد و با افزایش سرعت کلید زنی تلفات نیمه هادی ها نیز کمتر می شود.
مهدی پرنیان احمد جمشیدی
پلی اتیلن، یکی از پرمصرف ترین پلیمرها دردنیای امروز می باشد. این پلیمر انواع مختلفی داردکه یکی از آن ها، پلی اتیلن با وزن مولکولی بسیار بالا (uhmwpe) می باشدکه کاربردها و مصارف ویژه ای دارد. این پلیمر با توجه به وزن مولکولی بسیار بالا، دارای خواص فیزیکی و مکانیکی بسیار خوبی می باشد و به علت ماهیت غیرقطبی، خواص چسبندگی خیلی مناسبی ندارد. به همین دلیل، روش های متفاوتی برای اصلاح سطح ((uhmwpe به کار برده می شود که در اغلب آن ها، سعی در ایجاد گروه های عاملی قطبی بر روی سطح پلیمر به منظور افزایش قطبیت و چسبندگی سطح، و نیز ایجاد اتصالات عرضی برای بهبود بعضی از خواص فیزیکی و مکانیکی می شود. یکی از روش های اصلاح سطح، پلاسما است که به طورگسترده ای در اصلاح سطح پلیمرها به کار می رود. در این تحقیق، سطح پودر پلی اتیلن با وزن مولکولی بسیار بالا uhmwpe) ) با قرار گرفتن در معرض پلاسمای آرگون اصلاح شده و نتیجه این تغییرات در خواص فیزیکی، مکانیکی و زیست سازگاری نمونه های تهیه شده تحت اعمال فشار پایین و فشار بالا از این ماده پلیمری بررسی شده است. در این پروژه برای مشخص شدن گروه های عاملی ایجاد شده بر روی سطح پلیمر از آزمون طیف سنجی مادون قرمز (atr-ftir) استفاده شده است. به منظور بررسی میزان بلورینگی و تعیین فازهای بلوری از آزمون پرتو اشعه ایکس با زاویه باز (waxd) استفاده شد که با توجه به این آزمون اثبات شد، نمونه های اصلاح شده دارای بلورینگی کمتری می باشند. تغییرات ایجاد شده در نقطه ذوب، ضخامت لاملاها و درصد بلورینگی نمونه ها، توسط آزمون گرماسنجی روبشی تفاضلی (dsc) تحلیل شد که با استناد به نتایج این آزمون، نمونه های اصلاح شده دارای بلورهای ضخیم تر و نقطه ذوب بیشتری می باشند.آزمون آنالیز حرارتی دینامیکی - مکانیکی (dmta) برای بررسی تغییرات مدول ذخیره بر حسب دما بر روی نمونه ها انجام شد و میزان زبری نمونه های اصلاح شده نیز توسط آزمون میکروسکوپ نیروی اتمی (afm) بر روی نمونه ها انجام شد که طبق این آزمون، میزان زبری نمونه های اصلاح شده بیشتر از نمونه های اصلاح نشده می باشد. همچنین بررسی چسبندگی و رشد سلول های کشت داده شده بر روی نمونه های اصلاح شده و معمولی توسط آزمون عکس برداری الکترون روبشی (sem) انجام شده است که نشان می دهد، چسبندگی و رشد سلول ها بر روی سطح نمونه های اصلاح شده بیشتر از نمونه های معمولی است. آزمون تنش -کرنش نیز در این پروژه نیز به منظور بررسی تغییرات مدول الاستیک و میزان چقرمگی نمونه های اصلاح شده در مقایسه با نمونه های معمولی به کار گرفته شده است که نتایج نشان می دهد، نمونه های اصلاح شده مدول الاستیک بیشتر و چقرمگی کمتری را دارا می باشند.
مریم فتح پور احمد جمشیدی
مهندسی بافت یک علم نوین در عرصه ی پزشکی ست که با هدف ترمیم بافت های آسیب دیده شکل گرفته است. یکی از زمینه-های فعالیت آن مهندسی بافت عصب می باشد که در جهت احیا بافت های صدمه دیده عصب گام برمی دارد. این علم با به کارگیری علوم مختلف اعم از مواد، زیست، فیزیک، شیمی، پزشکی و مهندسی اقدام به ساخت داربست هایی می کند که در موضع مناسب و در تعامل با سلول ها و عوامل رشد، شرایط تولید یک بافت جدید را فراهم می کنند. در این مطالعه نیز با چنین هدفی داربست هایی از جنس پلی لاکتیک اسید ساخته شده و برای ارتقای برخی خواص آن نظیر ویژگی های مکانیکی و الکتریکی از نانولوله های کربن استفاده شده است. به منظور بررسی تاثیر عوامل گوناگون روی خواص و مورفولوژی داربست ها، غلظت های 1، 5/2 و 5 %wt/v از پلیمر در حلال، دماهای فرآیندی متفاوت و درصدهای 0 تا 3 از نانولوله های کربن چند دیواره، در نظر گرفته شد. از بین این نمونه ها بیشترین درصد تخلخل مربوط به غلظت های پایین پلیمر و غلظت 2% از نانولوله بود. به طور کلی برای ساخت داربست روشهای مختلفی وجود دارد که هریک از آنها دارای مزایا و معایبی هستند و مورفولوژی خاصی از داربست را شکل می دهند. یکی از روشهای متداول، روش جدایش فازی ست که در این پژوهش به کار گرفته شده است. القای جدایش فازی از طریق دما، زیرگروهی از این فرایند بوده و خود نیز از دو راه اعمال می شود: جامد-مایع و مایع-مایع. روش اول راهی ست که در این مطالعه برای ساخت داربست استفاده شده است، به این ترتیب که دمای محلول پلیمری به زیر نقطه-ی انجماد حلال می رسد تا فازهای پلیمر و حلال از هم جدا شده و سپس حلال در حالت انجماد خارج می شود. بخش دوم مطالعات به ساخت فیلم های نانوکامپوزیتی با مواد ذکر شده، معطوف می شود. این فیلم ها نیز با همان درصدهای نانولوله، البته هم تک دیواره و هم چند دیواره، ساخته شده اند و اثر غلظت نانولوله و از طرفی برهمکنش آنها با بستر پلی لاکتید بررسی شده است. نتایج مربوط به فیلم ها با نانولوله ی چنددیواره نیز حاکی از این بود که در 2% از نانولوله، پلیمر کاملا آمورف شده و اثر هم افزایی رخ داده است. در پایان نیز زیست سازگاری کلیه ی نمونه ها با استفاده از سلول های فیبروبلاست موشی آزمایش شده است که نتایج نشان دهنده ی زیست سازگاری و عدم سمیت داربست ها و فیلم ها در تماس با سلول های l929 بوده است.
احسان دین پناه خوشدرگی احمد جمشیدی
این پروژه شامل سه قسمت است. در قسمت اول نانوذرات هیدروکسی آپاتیت با استفاده از روش هیدروترمال در ph های مختلف سنتز شده و سپس مورفولوژی و خلوص فازی و دیگر خواص آنها با استفاده از آزمون های sem و xrd مورد بررسی قرار می گیرد. در قسمت دوم به منظور بالا بردن پایداری کلوئیدی نانوذرات در سوسپانسیون آنها را به وسیله ماده ی هپارین اصلاح کرده و پایداری کلوئیدی و میزان هپارین جذب شده بر روی سطح آنها مورد بررسی قرار می گیرد. در قسمت انتهایی نانوکامپوزیت پلی لاکتیک اسید-هیدروکسی آپاتیت تهیه شده و خواص آن تعیین می شود. به منظور تهیه نانوذرات هیدروکسی آپاتیت از روش هیدروترمال که یکی از زیر مجموعه های روش شیمی تر است استفاده شد و نمونه ای که در ph 9 سنتز شده بود با توجه به خواص آن به عنوان نانوذره بهینه در نظر گرفته شد. پس از سنتز نانو ذرات به منظور بهبود پراکنش نانوذرات در ماتریس پلیمری از داروی هپارین، که یکی از اعضای مجموعه ای به نام گلیکوز آمین گلیکان ها می باشد وهمچنین یکی از مواد موجود در ماتریس برون سلولی است، استفاده شد. با استفاده از روش های مشخصی اصلاح نانو ذرات هیدروکسی آپاتیت و وجود هپارین بر روی سطح هیدروکسی آپاتیت اثبات شد. میزان پایداری کلوئیدی نانوذرات با استفاده از آزمون کدر سنجی در مدت زمان 24 ساعت بررسی شد و نتایج نشان دهنده پایدار بودن سوسپانسیون هیدروکسی آپاتیت در حلال dmf در این مدت بود. غلظت بهینه برای اصلاح نانوذرات با استفاده از آزمون متیلن بلو بدست آمد. در مرحله پایانی نانو ذرات اصلاح شده و همچنین اصلاح نشده در محلولی حاوی پلیمر پلی لاکتیک اسید پخش شده و با استفاده از روش قالب گیری حلال (solvent casting) نانو کامپوزیت مربوطه به شکل فیلم تهیه شد. آزمون edx نشان داد که هپارین در ساختار نانوکامپوزیت حضور دارد. برای تعیین خواص نانو کامپوزیت از آزمون های مکانیکی همچون آزمون کشش و آزمون dmta ، آزمونهای حرارتی همچون آزمون dsc و tga ، آزمونهای سلولی مانند آزمون dna و آزمون alamar blue و آزمون actin dapi و آزمون live and died و آزمون کشت سلول فیبروبلاست l929 استفاده شد.
سید علی اصغر بنی اقبال احمد جمشیدی
امروزه تحقیقات وسیعی در جهت توسعه سامانه های نوین دارورسانی ذره ای به منظور ساخت سامانه های جدید درمانی با افزایش اثر بخشی عامل درمانی، حفظ پایداری، کاهش نوسانات در غلظت دارو و کاهش عوارض جانبی سیستم های موجود انجام می شود. سامانه های نوین دارورسانی ذره ای کاربردهای گوناگونی دارند که ساخت سامانه های نوین دارورسانی ذره ای چشمی است از جمله آنهاست که در این تحقیق به آن پرداخته خواهد شد. بکارگیری پلیمرهای زیست تخریب پذیر در تهیه سامانه های نوین دارورسانی ذره ای به منظور استفاده در درمان بیماری های چشمی دستاورد جدیدی در علم پزشکی است که امیدواری های بسیاری را به همراه داشته و جایگزینی مناسب برای روش های درمانی رایج و سنتی مانند قطره های چشمی است. این تحقیق به منظور بررسی قابلیت روش امولسیون یگانه روغن در روغن/تبخیر حلال برای ساخت نانوذرات کوپلیمر پلی لاکتیک-گلیکولیک اسید بارگذاری شده با داروی دگزامتازون - بعنوان سامانه نوین دارورسانی ذره ای چشمی- و رهایش دارو در شرایط برون تنی انجام شد. در این تحقیق ابتدا به بررسی تاثیر عوامل مختلف همچون نوع حلال مصرفی، درصد غلظت پلیمر بر تشکیل امولسیون و اندازه ذرات حاصل پرداخته شد. سپس داروی دگزامتازون در نانوذرات ساخته شده کپسوله شده و پارامترهای مختلفی همچون تاثیر درصد مقدار پلیمر و داروی اولیه بارگذاری شده بر روی اندازه و ساختار ذرات، تاثیر درصد دارو بر میزان بارگذاری دارو در ذرات و رهایش دارو از نانوذرات تهیه شده مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی ها نشان داد کاهش غلظت پلیمر، کاهش مقدار داروی اولیه و استفاده از حلال استونیتریل نسبت به حلال استون در تشکیل امولسیون باعث کاهش اندازه ذرات می شود.
فرشته مرادی پینوندی صمد مومن بالله
چکیده مهندسی بافت علمی جدید در عرصه علوم زیستی و پزشکی ا ست که هدف آن ساخت جایگزین های زیستی و ترمیم بافت های آسیب دیده می باشد. یکی از زیرشاخه های این علم مهندسی بافت عصب ا ست که تمرکز آن روی ترمیم آسیب های وارد شده به بافت عصب اعم از اعصاب مرکزی و محیطی می باشد. مهندسی بافت در واقع علمی بین رشته ای با بکارگیری علوم مختلف است که در صدد ساخت داربست جهت رشد، تکثیر و تمایز سلول می باشد. این پروژه با هدف ساخت داربست های کیتوسانی جهت رشد سلولی صورت گرفت. محلول % w/v2 کیتوسان با حلال اسیداستیک% v/v 2 تهیه و در دماهای متفاوت (6-، 80- و 196- درجه سانتیگراد) منجمد گردید. داربست از روش خشک کن انجمادی ساخته شد. برای ارتقای خواص مکانیکی از نانولوله های کربنی و جهت بهبود خواص زیست سازگاری از پروتئین لامینین استفاده شد. مورفولوژی نمونه ها بررسی و در نهایت داربست با مناسب ترین مورفولوژی (با دمای انجماد 6- درجه سانتیگراد) جهت ادامه کار انتخاب گردید. در ادامه داربست ها و فیلم های نانوکامپوزیتی با درصدهای 1، 5/2 و 5 از نانولوله ی کربن ساخته شد. در بررسی مورفولوژی با تصاویر sem بزرگترشدن اندازه حفرات و در بررسی میزان تخلخل با روش منراد افزایش میزان تخلخل (از 0 تا 5/2 درصد نانولوله) با افزایش درصد نانولوله ی کربن نشان داده شد. آزمون زاویه تماس، کاهش آبدوستی نمونه ها و افزایش خواص مکانیکی را با افزایش درصد نانولوله نشان داد. در بخش بعد سطح نمونه ها تحت پلاسمای اکسیژن فعال و سپس با پروتئین لامینین پوشش داده شد. نتایج تست های طیف سنجی ir و uv (با معرف برادفورد) و زاویه تماس به ترتیب حاکی از این بود که پلاسمای اکسیژن باعث افزایش جذب لامینین و افزایش آبدوستی نمونه ها شده است. در نهایت آزمون کشت سلولی با استفاده از سلول-های فیبروبلاست موشیl929، زیست سازگاری و عدم سمیت داربست ها و فیلم ها را نشان داد.
محمد رفیعی نیا حمید میرزاده
سامانه های دارورسانی تزریقی جدید در طی چند سال گذشته پیشرفت های قابل توجهی داشته اند. این توجه به دلیل امتیازاتی است که این سامانه ها دارا هستند از قبیل کاربرد ساده، دارورسانی موضعی به نحو موثر، دوره طولانی رساندن دارو (دارورسانی)، کاهش دوز مصرفی دارو همراه با کاهش میزان اثرات جانبی، افزایش راحتی و پذیرش آنها توسط بیمار. در حال حاضر در کنار توسعه دیگر سامانه های دارورسانی، استفاده از سامانه های تشکیل شونده در محل تزریق بر پایه پلیمرهای زیست تخریب پذیر مانند plgaمورد توجه قرار گرفته است. این نوع سامانه ها پس از تزریق و کاشت به حالت جامد در می آیند. اصول پایه در این روش استفاده از یک حلال برای حل کردن پلیمر است بطوریکه بتوان آن را همراه با دارو به سرعت به محیط بیولوژیک وارد نمود تا پس از ورود یک توده ی جامد تشکیل دهد. در این رساله هدف دستیابی به نوعی سامانه دارو رسانی زیست تخریب پذیر، به منظور درمان التهاب های ایجاد شده در بافت ها، ناشی از عمل جراحی کاشت بیومتریال ها یا بیماری ها می باشد. بدین منظور از دو نوع پلیمر زیست تخریب پذیر مختلف (plga)، حلال n-متیل-2-پیرولیدون (nmp)، ماده افزودنی اتیل هپتانوآت و دو نوع داروی کورتیکواستروئید (بتامتازون و بتامتازون استات) به همراه تابش گاما برای استریل کردن نمونه ها استفاده شده است. در این تحقیق تاثیر پارامترهای گوناگون مانند تابش گاما، وزن مولکولی پلیمر و نوع دارو بر فرآیند رهایش دارو مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تعیین خصوصیت های سامانه های تهیه شده از انواع روش های دستگاهی مانند hplc، dsc، tga، ftir، gpc، nmr و sem استفاده شد. نتایج این پژوهش بیانگر آنست که امکان استفاده از سامانه های تشکیل شونده در محل که تحت فرآیند استریلیزاسیون با تابش گاما (دوز kgy 25) قرار گرفته اند، وجود دارد و این نوع سیستم ها بر حسب نوع پلیمر بکار رفته و نوع دارو قادر به دارورسانی موضعی برای مدت 20 تا بیش از 120 روز در محیط in vitro هستند. با توجه به دست آوردهای تجربی این پروژه شیوه جدیدی در درمان بیماری های مرتبط با التهاب های ناشی از بیماری، عمل جراحی و یا کاشت یک بیومتریال در بدن ارائه شده است.
محبوبه حسینی احمد جمشیدی
در این تحقیق به منظور تهیه سامانه های تشکیل شونده در موضع با هدف درمان وابستگی به مواد مخدر، از پلیمر پلی(لاکتیک-کو-گلایکولیک) اسید به عنوان پلیمر زیست تخریب پذیر و n- متیل-2- پیرولیدون به عنوان حلال زیست سازگار برای رهایش طولانی مدت داروی بوپرنورفین هیدروکلراید استفاده شد. محیط رهایش آب دوبار تقطیر تعیین شد. هم چنین از دستگاه اسپکتروفوتومتر uv-vis جهت تعیین مقدار داروی آزاد شده استفاده شد.
ساسان بکانی زاد احمد جمشیدی
چکیده ندارد.
احمد جمشیدی علی اصغر مقدسی
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر یک فضای سیاسی جدید روی مطبوعات است . این تحقیق به روش تحلیل محتوا صورت گرفته و جامعه آماری آن از سال 1373 تا 1379 برای روزنامه خبر جنوب و از سال 1375 تا 1377 برای روزنامه عصر بوده است . چهارچوب نظری این تحقیق ترکیبی از نظریه کابریل آلموند و لوسین پای بوده است . تجزیه و تحلیل اطلاعات جهت آزمون فرضیات به دو شیوه تحلیل دو متغیره و چند متغیره صورت گرفته است و نتایج تحقیق به صورت زیر می باشد. کل محتوای روزنامه عصر بعد از دوم خرداد چهره دموکراتیک تری به خود گرفته است در حالیکه روزنامه خبر جنوب بعد از دوم خرداد به اشاعه مفاهیم غیر دموکراتیک روی آورده است . سر مقاله های روزنامه عصر قبل از دوم خرداد نسبت به سر مقاله های خبر جنوب مفاهیم غیردموکراتیک بیشتری را اشاعه کرده است . از اینرو، قبل از دوم خرداد بین سرمقاله های ایندو روزنامه و تیترها تعارض وجود داشته ولی بعد از دوم خرداد این تعارض کاهش یافته است . نهاد مذهبی در زمینه ترویج برخی مفاهیم چون تنش زدائی و ایدئولوژی گرائی بعد از دوم خرداد تحت تاثیر سیاست نهاد اجرائی نبوده است . در زمینه ترویج مفاهیم تنش زدائی و تکثرگرائی تلاش نهاد اجرائی بیشتر از تمام نهادها بوده است ، نهاد اجرائی و قانونگذار بانی فضای نسبتا باز سیاسی بعد از دوم خرداد بوده اند در حالیکه، نهاد مذهبی و قضائی بصورت مستقیم (با ترویج مفاهیم دموکراتیک ) نقشی در این زمینه نداشته اند. نتیجه کلی اینکه اولا، در بوجود آمدن فضای سیاسی بعد از دوم خرداد همه نهادها تلاش یکسانی نداشته از اینرو، برخی از آنها در شکل گیری چنین فضائی چندان تاثیر نداشته اند. ثانیا، فضای سیاسی جدید تاثیر متفاوتی روی محتوای ایندو روزنامه داشته ولی عکس آن صادق نیست .
احمد جمشیدی
چکیده ندارد.