نام پژوهشگر: خلیل حاجی اصغرزاده
خلیل حاجی اصغرزاده علیرضا مانی
تغییرات ضربان قلب (heart rate variability) در طی التهاب سیستمیک کاهش پیدا می کند، امّا مکانیسم آن ناشناخته است. این مطالعه به منظور بررسی اثرات محیطی و مرکزی اینترلوکین6 به عنوان یکی از سایتوکاین های تولید شده در شرایط التهاب سیستمیک بر روی تغییرات ضربان قلب انجام شد. بدین منظور مطالعات مولکولی، in vitro و in vivo بر روی موش های balb/c نر طراحی و انجام شدند. با مطالعات مولکولی نشان داده شد که mrna زیر واحد gp130 گیرنده اینترلوکین6 در دهلیز موش balb/c بیان می شود. مطالعات in vitro نشان دادند که پاسخ دهی دهلیز ایزوله به تحریک کولینرژیک (کارباکول) و نه آدرنرژیک (ایزوپروترنول) در حضور اینترلوکین6 کمتر می شود به طوری که ic50 log کرونوتروپیک کارباکول پس از انکوباسیون با اینترلوکین6 از -6.26 ± 0.10 به-5.59 ± 0.19 می رسد (p < 0.05). مطالعات in vivo در دو قسمت تزریق داخل صفاقی (i.p.) و تزریق داخل بطن مغزی (i.c.v.) اینترلوکین6 انجام شدند که نتایج حاصل نشان دادند که تزریق i.p. اینترلوکین6 باعث کاهش شاخص های hrv (همانند sdnn، sd1 و sd2) می شود، در حالی که تزریق i.c.v. اینترلوکین6 چنین اثری ندارد. چون مطالعات قبلی اثر لیپوپلی ساکارید (lps) را در کاهش hrv نشان داده اند، تزریق داخل صفاقی lps نیز به عنوان گروه کنترل مثبت انجام گرفت که همانند اینترلوکین6 با کاهش معنی دار شاخص های hrv همراه بود. دانستن مکانیسم اثر سایتوکاین ها، از جمله اینترلوکین6 در کاهش hrv در طی التهاب سیستمیک می تواند در درمان بیماری های التهابی از جمله sepsis و طراحی استراتژی های درمانی بسیار سودمند باشد.
خلیل حاجی اصغرزاده علیرضا مانی
مطالعات اخیر نشان داده اند که فعال شدن عصب واگ از طریق تحریک گیرنده های آلفا – 7 نیکوتینی منجر به مهار تولید سایتوکاین های التهابی در بسیاری از سلول های غیر عصبی می شود. از آنجایی که التهاب مزمن نقش محوری را در ایجاد فیبروز کبدی بازی می کند، این مطالعه با هدف بررسی نقش شاخه کبدی عصب واگ بر روی روند ایجاد فیبروز کبدی در موش های صحرایی طراحی و انجام شده است. سیروز از طریق بسته شدن مزمن مجرای صفراوی القا شد. سطح هیدروکسی پرولین کبدی، فشار پورت، سطح سرمی ترانس آمینازها و میزان بیان timp-1 (tissue inhibitor of metalloproteinase 1) و mcp-1 (monocyte chemoattractant peptide -1) به منظور بررسی روند ایجاد فیبروز کبدی اندازه گیری شدند. بیان گیرنده های آلفا – 7 نیکوتینی در کبد با استفاده از روش های rt-pcr و ایمونوهیستوشیمی مورد بررسی قرار گرفت. مطالعات rt-pcr نشان دادند که گیرنده آلفا – 7 نیکوتینی در کبد موش های صحرایی بیان می شود. مطالعات ایمونوهیستوشیمی نشان دادند که گیرنده های آلفا – 7 نیکوتینی به طور عمده در هپاتوسیت های کبد سیروتیک و به میزان کمتری در اپیتلیوم مجاری صفراوی و همچنین در میوفیبروبلاست ها بیان می شوند. بسته شدن مجرای صفراوی منجر به افزایش فشار ورید پورت، افزایش میزان هیدروکسی پرولین و همچنین افزایش میزان بیان timp-1 و mcp-1 در کبد می شود. امّا نه قطع شدن اختصاصی شاخه کبدی عصب واگ و نه تجویز methyllycaconitine (آنتاگونیست اختصاصی گیرنده های آلفا – 7 نیکوتینی) منجر به ایجاد تغییر معنی داری بر روی افزایش فشار ورید پورت و همچنین بر روی روند ایجاد فیبروز کبدی نمی شود. قطع شدن اختصاصی شاخه کبدی عصب واگ فقط منجر به تقلیل یافتن سطح سرمی آنزیم آسپارتات آمینو ترانسفراز (ast) در موش های سیروتیک می شود ولی بر روی میزان بیان mcp-1 که شاخصی از میزان التهاب کبدی می باشد تاثیر معنی داری نمی گذارد. مطالعه ما شواهدی بر علیه فرضیه نقش محوری عصب واگ کبدی به عنوان مکانیسم دفاعی داخلی در تنظیم فیبروز کبدی در مدل سیروز صفراوی ارائه می کند.