نام پژوهشگر: یاسمن حسینی
یاسمن حسینی هدایت صحرایی
چکیده: هدف: مطالعات قبلی نشان داده اند که عصاره آبی- الکلی زعفران (crocus sativus) قادر به مهار درد ناشی از فرمالین درموشهای کوچک آزمایشگاهی نر است. از آنجا که ترکیب مواد موجود در عصاره الکلی با عصاره آبی-الکلی متفاوت است، در این مطالعه اثر عصاره اتانولی زعفران بر درد حاد و مزمن ناشی از تزریق فرمالین در موش های نر کوچک نژاد n-mari در محدوده وزنی 25-20 گرم مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: این تحقیق با استفاده از تست فرمالین انجام شد. عصاره زعفران با استفاده از روش خیساندن (perculation) تهیه گردید. سافرانال، کروسین و سایر داروهای ضد درد والتهاب نیز خریداری شدند.داروهای مورد استفاده در این تحقیق 30 دقیقه قبل از شروع تجویز فرمالین 2% به کف پای حیوانات مورد استفاده قرار می گرفتند. پس از تزریق فرمالین، پاسخ حیوانات برای مدت زمان 60 دقیقه و هر 5 دقیقه یکبار توسط ناظر بررسی شد. التهاب ناشی از تزریق فرمالین در دقیقه 25 پس از تزریق به روش غوطه وری پای حیوان در جیوه بررسی شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که تجویز عصاره الکلی زعفران ( mg/kg 100،50،10،5،5/2)سبب بروز بی دردی در حیوانات در فاز حاد در دوز mg/kg 5 گردید و در فاز مزمن در دوز mg/kg 10 اثر ضد دردی از خود نشان داد. تجویز نالوکسان (mg/kg 4)، دکسترومتورفان (mg/kg 20) و l-name (mg/kg 10) اثری بر کار عصاره (mg/kg 5) در مهار فاز حاد و مزمن ناشی از تجویز فرمالین نداشتند در حالیکه ایندومتاسین mg/kg) 10) منجر به مهار فاز مزمن درد گردید. تجویز سافرانال (mg/kg 1، 5 و 10) نیز توانست اثر ضد دردی در فاز حاد از خود نشان داده اما کروسین (mg/kg 5) توانست اثر ضد دردی در فاز مزمن داشته باشد. تجویز عصاره زعفران ( mg/kg5/2،5و10) توانست التهاب ناشی از تجویز فرمالین را به میزان 30%، 66% و80% (به ترتیب) مهار نماید در حالیکه هیچکدام از دو داروی سافرانال (mg/kg 1، 5 و 10) و کروسین (mg/kg 1، 5 و 10) در این مورد اثری نداشتند. نتیجه گیری: از این آزمایش ها نتیجه می گیریم که عصاره اتانولی زعفران توانائی مهار فاز مزمن درد را دارد و ممکن است این اثر تا قسمتی ناشی از سافرانال باشد . به نظر می رسد که اثرات عصاره اتانولی زعفران و سافرانال در کاهش درد و التهاب ناشی از تزریق فرمالین در فاز مزمن با مهار فعالیت آنزیم سیکلواکسیژناز نوع 2 میانجی گری می شود.
یاسمن حسینی منصور هاشمی
چندصدایی اساسا واژه¬ای است که از قرن نهم میلادی در حوزه¬ی موسیقی در اروپا مرسوم شد که آن شیوه¬ی درکنارهم قرار گرفتن دو یا چند صدا در قالب ملودی¬های مستقل در یک ساختار واحد می¬باشد. در ادبیات، میخاییل باختین، متفکر روسی، اولین کسی بود که چندصدایی را به ادبیات داستانی مدرن پیوند می¬دهد. وی براین باور است که داستایوفسکی شکل جدیدی از رمان را پدید آورد که در آن شخصیت¬ها مستقل از یکدیگر و حتی راوی روایت¬های مختلفی از دنیا ارائه می¬دهند که هرگز یکی نمی¬شوند بلکه درکنار همدیگر ساختار کلی رمان را شکل می¬بخشند. این پژوهش رابطه¬ی بین نظریه¬ی رمان چندصدایی میخاییل باختین و ادبیات¬داستانی پستمدرن را مورد بررسی قرار می¬دهد. این تحقیق مفاهیم دگرمفهومی، کارناوال، قابلیت پایان¬ناپذیری، و چندصدایی را در رمان نام گل سرخ اثر آمبرتو اکو، به عنوان نمونه¬ای از رمان پستمدرن، مورد مطالعه قرار داده است. بنابراین، آن یک رویکرد دیالوژیک را به رمان اتخاذ کرده است. پاسخ¬ به سوالات مطرح شده در تحقیق روشن ساخته ¬است که نام گل سرخ، به مثابه¬ی رمان پستمدرن، از چندصدایی برای تجسم بخشیدن به ایده¬های چندگانگی گفتمان و مواجه¬دنیاهای پستمدرنیسم استفاده کرده است؛ آن نشان می¬دهد که چندصدایی صداها به چندصدایی دنیاهای پستمدرن تحول یافته است.