نام پژوهشگر: محمد حسن محمدی مظفر

نقد و بررسی مبانی و روشهای جریانهای ظاهرگرا در فهم قرآن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  محمد حسن محمدی مظفر   محمد کاظم شاکر

تحقیق در باره موضوع مصوب رساله حاضر ممکن است به دو صورت انجام شود: 1. اینکه فصل بندی و چینش مطالب رساله ناظر به جریان های ظاهرگرا باشد و برای هر گروه فصلی در نظر گرفته شود و از مبانی و روش های آن گروه بحث شود. 2. اینکه فصل بندی بنا بر مبانی و روش های جریان های ظاهرگرا (نه خود آن جریان ها) انجام شود: به این ترتیب که فصلی به معرفی خود این جریان ها اختصاص یابد و فصلی به بررسی مبانی فهم قرآن از نظر آنان و فصلی هم به بررسی روش های آنان در فهم قرآن اختصاص یابد. البته قبل از اینها نیز فصلی به تعریف ظاهر و تعیین گستره آن خواهد پرداخت. در ابتدای رساله نیز مدخلی برای کلیات پژوهش و در پایان رساله نیز خاتمه ای برای نتایج پژوهش و پیشنهادهایی برای پژوهش های دیگر در نظر گرفته شده است. هر یک از این دو شیوه می تواند مزایایی داشته باشد، ولی در رساله حاضر با مشورت اساتید بنا بر آن شد که شیوه دوم در فصل بندی رساله لحاظ شود. از جمله مزایای این نوع فصل بندی آن است که اگر این گروه ها در مبنا یا روشی اشتراک نظر دارند، بحث از آن مبنا یا روش یکجا مطرح شده و در فصل های مختلف (بنا بر شیوه نخست) تکرار نخواهد شد. با توجه به آنچه ذکر شد رساله حاضر در شش بخش سامان یافته است: بخش اول از کلیات موضوع و ضرورت پرداختن به ظاهرگرایی بحث می کند. بخش دوم به تعریف ظاهر، ظاهرگرایی و ظاهرگرایان، و تعیین گستره ظاهر می پردازد. در اینجا «ظاهر» به «مدلول لفظی» و «ظاهرگرایی» به «استناد به مدلول های لفظی» تعریف می شود. بخش سوم به جریان شناسی ظاهرگرایی پرداخته و پیشینه ظاهرگرایی را قبل از اسلام و سپس ظاهرگرایی را از صدر اسلام تا زمان حاضر در نمودهای بارزش از قبیل اصحاب حدیث، ظاهریه، سلفیه، اخباریان و مکتب تفکیک دنبال می کند. بخش چهارم به بررسی مبانی ظاهرگرایان در فهم قرآن می پردازد و دو مبنای دلالی در فهم قرآن یعنی انکار مجاز و انکار تأویل را به بحث می گذارد. بخش پنجم از روش های ظاهرگرایان در فهم قرآن بحث می کند. در اینجا «روش» به «استناد به منابع» تعریف می شود و از هفت منبع که نزد گروه های مختلف ظاهرگرا معتبر است، بحث می شود. این هفت منبع عبارتند از: قرآن، روایات پیامبر، سخنان صحابه، سخنان تابعین، سخنان امامان معصوم، مقتضای سیاق و لغت. تلاش نگارنده آن بوده که این مبانی و روش ها را از خلال نوشته های خود این گروه های ظاهرگرا و یا آثاری که در باره آنان به نگارش درآمده استخراج کند و اگر نقدی را بر آنها وارد می داند، ذکر کند. در بخش ششم نیز از نتایج پژوهش و پیشنهاداتی برای پژوهش های دیگر سخن رفته است.