نام پژوهشگر: مسعودرضا مطلبی

ملا صدرا و آیات و روایات توحیدی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  مسعودرضا مطلبی   مجید صادقی

1- در مورد اینکه آیا چقدر آیات و روایات بر باز شدن دریچه های فکری قلسفی بر روی او تأثیر داشته و چقدر افکار فلسفی او بر تفسیر و تشریح آیات و روایات تأثیر گذاشته باید گفت که تأثیر در شقّ دوم بیش از تأثیر در شق اول است. بنابراین صدرا در این شروح و استفاده هایی که از آیات و روایات کرده بیشتر افکار و انظار فلسفی خویش را مدّ نظر داشته است و البته به شکلی که با معنای آیات و روایات هیچ گونه تناقضی پیدا نکند و می توان گفت که او در برپایی نظام فلسفی خویش تا حدود بسیار زیادی سعی کرده مستقل از آیات و روایات عمل کند ولی می توان گفت خود این آیات و روایات مخصوصا آیات و روایاتی که جنبه توحیدی در آن بسیار قویست چه در مورد ذات و چه در مورد افعال و صفات احساس می شود که باعث این شده که در اقامه براهین فلسفی بر مضمون آنها از آنها الهام بگیرد. برای مثال وقتی در اذکاری چون یا هو و یا من لا هو الا هو و فمن وصف الله فقد قرنه و آیاتی چون و ما رمیت اذ رمیت که هر دو بر بالاترین حالات ممکن در اثبات توحید ذات و صفات و افعال دلالت دارند صدرا ضمنا این را می داند که باید طوری اقامه برهان در این سه ساحت کند که مویدی بر این آیات و احادیث باشد. بنابراین باید گفت از آنجا که باز بیشتر انظار فلسفی خود را مد نظر داشته و طبیعی است که در مواردی از مضمون ساده و اوّلیه آیه و یا روایت دور شده باشد مانند آیه شهد الله و یا آیه أولم یکف بربّک و ربنا وسعت کل شیئ رحمه و علما و هو الاول و الاخر و الظاهر والباطن و الا الی الله تصیرالامور والیه المصیر و الیه ترجعون و الینا ترجعون و لا اله الا الله و لفظ الله و هو معکم اینما کنتم و الله نور السموات و الارض و لقد کفر الذین قالوا انّ الله ثالث ثلاثه وأفی الله شک فاطرالسموات و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما الا بالحق و ما امرنا إلا واحده کلمح بالبصر و قل هو الله احد الله الصمد و هو القاهر فوق عباده و ان هی الا اسماء سمیتموها انتم و آبائکم و عنت الوجوه للحی القیوم و الم تر الی ربک کیف مد الظل و لا تتخذوا الهین اثنین و لا اله الا هو و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها و فاستقم کما امرت و اهدنا الصراط المستقیم و ایاک نعبد و ایاک نستعین و روایت اول الدین معرفته که در متن پایان نامه آشکار است یا در مواردی از آیه و یا روایتی برای چندین منظور فلسفی بهره برده و یا به عبارتی آن آیه یا روایت را با چندین نظر فلسفی شرح و تطبیق داده باشد مانند آیه هو الاول و الآخر و یا روایت کنت سمعه و بصره. 2-در مواردی می توان گفت که واقعا نظر و فکر فلسفی صدرا به فهم حقیقی و واقعی از آیه و روایت بسیار کمک کرده است و اصلا نمی توان گفت که با تفسیر حقیقی از آیه و یا روایت فاصله ای داشته باشد مانند آیات کل شیئ هالک الا وجهه و ما تشائون الا ان یشاء الله و مایکون من نجوی ثلاثه الا هو رابعهم و لا خمسه إلاّ هو سادسهم و هو معکم اینما کنتم و نحن أقرب الیه من حبل الورید و ما کان معه من اله اذا لذهب کل اله بما خلق و لعلا بعضهم علی بعض سبحان الله عما یصفون عالم الغیب و الشهاده تعالی عما یشرکون و قل من رب السموات السبع و رب العرش العظیم سیقولون لله قل أفلا تتقون قل من بیده ملکوت کل شیء و هو یجیرو لا یجار علیه ان کنتم تعلمون سیقولون لله قل فأنی تسحرون و لو کان فیهما آلهه الا الله لفسدتا وأم جعلوا للله شرکاء خلقوا کخلقه فتشابه الخلق علیهم قل الله خالق کل شیء و هو الواحد القهّار و قل هو الله احد الله الصمد و له ما فی السموات و ما فی الارض و بدیع السموات و الارض انی یکون له ولد و لم تکن له صاحبه و الله خالق کل شیئ و قاتلوهم یعذبهم الله بایدیکم و ماتشائون الا ان یشاء الله و تبارک اسم ربک ذی الجلال و الاکرام و من یطع الرسول فقد اطاع الله و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و قاتلوهم یعذبهم الله بایدیکم و فلم تقتلوهم ولکن الله قتلهم و قل کل من عند الله و لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت و الله خلقکم و ما تعملون و الله خالق کل شیئ و ما یکون من نجوی ثلاثه الا هو رابعهم و ما خلقکم و لا بعثکم الا کنفس واحده و الله نور السموات والارض و لا یغادر صغیره و لا کبیره الا احصاها و قل کل من عند الله و روایت ذکر شریف یا هو یا من لا هو الا هو و روایت توحیده تمییزه عن خلقه و حکم التمییز بینونه صفه لا بینونه عزله و حدیث کان الله و لم یکن معه شیء و هو الان کما کان و هو فی الاشیاء لا کدخول شیء فی شیء و خارج عنها لا کخروج شیء عن شیء و هو این الاین بلا این و ان الله خلو عن خلقه و خلقه خلو عنه و اینکه چیزی غیر معقول و محدود را در مورد خداوند باید تصور کرد و روایتی که در مورد دو تا بودن خداوند آمده و الحمد لله فاطر الاشیاء انشاءاً و توحد بالربوبیه و الحمد لله الواحد الاحد و فی الاشیاء کلها غیر متمازج بها و لا بائن منها و ما شاء الله کان و ما لم یشا لم یکن و لم یزل الله ربنا و العلم ذاته و اختلاف موالیان معصوم در مورد علم خداوند و هادی برای اهل آسمانها و زمین بودن و لا یتقرب الی العبد بالنوافل حتی احببته و آن روایتی که می گوید صفتی که به آن دسترسی پیدا شود وجود ندارد و جسم صمدی و نوری بودن خداوند و کمال التوحید الاخلاص له و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه وآیات و روایات دیگری که در متن پایان نامه آمده و برای اهل فن تفسیر آیه و حدیث واضح و آشکار است که الحق می توان گفت که از معنای حقیقی آیه و روایت پرده برمی دارد طوری که انگار اگر این افکار و آراء فکری فلسفی نبود معنای حقیقی آیه و یا روایت خوب شناخته نمی شد.

ملاصدرا و آیات و روایات توحیدی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  مسعودرضا مطلبی   مجید صادقی

این نوشتار مشتمل بر چهار فصل تحت عناوین توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی و توحید در عبادت است که در ذیل آنها به مطالبی که صدرا در مورد این اقسام چهارگانه توحید و آیات و روایات مرتبط با آنها آورده و چگونگی تأثیر و تأثّر آنها از یکدیگر پرداخته می شود. توحید مراتب و اقسام دارد: توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی، توحید در عبادت. 1-توحید ذاتی یعنی اینکه ذات پروردگار یگانه است، مثل و مانند ندارد، ما سوا همه مخلوق اوست و دون درجه و مرتبه او در کمال، بلکه قابل نسبت به او نیست. آیه کریمه (لیس کمثله شیئ، شوری/11) و یا آیه (ولم یکن له کفواً احد، اخلاص/4) مبین توحید ذاتی است. 2- توحید صفاتی یعنی صفات خداوند از قبیل علم، قدرت، حیات، اراده، ادراک، سمیعیّت، بصیریّت، حقایقی غیر از ذات پروردگار نیستند، عین ذات پروردگارند، به این معنی که ذات پروردگار به نحوی است که همه این صفات بر او صدق می کند و یا (به قولی) به نحوی است که آثار این صفات بر او مترتّب است. 3-توحید افعالی یعنی نه تنها همه ذاتها، بلکه همه کارها (حتی کارهای انسان) به مشیّت و اراده خداوند است و به نحوی خواسته ذات مقدّس اوست. 4-توحید در عبادت یعنی جز ذات پروردگار هیچ موجودی شایسته عبادت و پرستش نیست، پرستش غیر خداوند مساوی است با شرک و خروج از دایره توحید اسلامی. در طی این فصول خواهیم دید که استدلال های صدرا در مورد توحید ذات از اثبات اصالت وجود و وحدت حقه حقیقت وجود و اینکه صرف الوجود است که خود این مطالب را با براهین مختلف اثبات می کند نشات می گیرد و با آن آیاتی چون شهد الله انه لا اله الا هو و احادیثی چون یا هو یا من لا هو الا هو و آیات و احادیثی در ردیف آن را اثبات می کند. در مورد توحید صفات هم قایل به یک وجود تام بسیط احدی برای خداوند می شود که تمام معانی صفات از آن وجود انتزاع می شود و آیاتی چون لا اله الا هو و هو السمیع العلیم و احادیثی چون و کمال التوحید نفی الصفات عنه و آیات و احادیثی در ردیف آن را با آن شرح و تطبیق می دهد. در مورد توحید افعال هم نه قایل به نظر اشاعره و نه قایل به نظر اهل اعتزال است بلکه حقیقتا همه افعال چه انسانی و چه غیر انسانی را از خداوند و مجازا منتسب به مخلوقات می داند که همان نظر عرفاست و آیاتی چون و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و احادیثی چون لا حول و لا قوه الا بالله و آیات و روایاتی در ردیف آن را با همین دید تطبیق می دهد. در مورد توحید در عبادت هم آیاتی چون ایاک نعبد و ایاک نستعین و احادیثی چون اعوذ بک منک و آیات و احادیثی در ردیف آن را با همان اسفار چهارگانه معروف عقلی خود تطبیق می دهد.